دکتر محمد شعبانی راد

سنگسار زمزمه‌گر تاریکی با فروغ علم الهی! تَرْميهِمْ‏ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ!

Stoning of the Envy!
Stoning of the Devil!
The process of shooting
at the envy of our hearts!

«رمی» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«رَمَيْتُ‏ الصَّيْدَ: به شكار تير انداختم.»
+ «نبذ – نَبْذ الشَّى‏ء»
«أرْمَيْتُ‏ الحَجّر من يدى‏»
«رَمَيْتُ‏ الشى‏ء من يدى، أى ألقيته»
«رمایة: تیراندازی»
+ «دحر»
+ «شکار نور، در دل تاریکی شب! وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها!»
+ «ذبح تاریکی – طلوع نور! آزمونِ فرزند!»

الرّمایة: تیراندازی

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم:
عَلِّمُوا أولادَكُم السِّباحَةَ و الرِّمايَةَ.
به فرزندانتان شنا كردن و تيراندازى بياموزيد.
+ «به کودکان خود، الفبای نور را بیاموزیم! نور، علم ماندگار! علّموا اولادکم النّور!»
در واقع به کودکان خود میبایستی آموزش دهیم که در دوراهی تمنا و تقدیر، کلام فرشتۀ مهربان و کلام شیطان را متوجه شوند و به شیطان سنگ بزنند و از کلام فرشتۀ مهربان تبعیّت و اطاعت نمایند.

رمی جمرات، نماد سنگسار حسد و تمنّای دنیای قلب خودمان و سنگسار شیطانی است که در راستای رسیدن به این تمنّاها، قلب را وسوسه میکند! شیاطینی از جنّ و انس! کسانی که به ظاهر دوست هستند اما کلامشان هزاران بار خطرناکتر از وسوسه‌های شیطان است.
بیایید روزی هزار بار معوذتین (سوره‌های فلق و ناس) را قلبا بخوانیم!
سنگسار حسادت! سنگسار شیطان!
تَرْميهِمْ‏ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ!
وَ ما رَمَيْتَ‏ إِذْ رَمَيْتَ‏ وَ لكِنَّ اللَّهَ‏ رَمى!
+ «معوذتین»
+ «رجم»
الَّذِينَ يَرْمُونَ …
قَدْ رَمَانَا النَّاسُ بِهَا …
وَ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ قَوْمٍ‏ يَسْتَحِلُّونَ بِنَا أَعْمَالَهُمُ الْخَبِيثَةَ
وَ قَدْ رَمَانَا النَّاسُ بِهَا وَ اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ
فَإِنَّهُ يَقُولُ‏
الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ‏ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ‏ أَعْمَالَهُمُ السَّيِّئَةَ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ‏.
(1) إِنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ‏ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ
بى‌‏گمان، كسانى كه به زنان پاكدامنِ بى‌‏خبر [از همه جا] و با ايمان نسبت زنا مى‌‏دهند، در دنيا و آخرت لعنت شده‏‌اند، و براى آنها عذابى سخت خواهد بود،
اهل حسادتی که مرتکب اشتباه مرگبار شدند و به نور خود تهمت زدند!
در واقع تاویلا این کار زشت رو انجام دادند: کانه به زنان پاکدامن نسبت زنا دادند!
(2) وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ‏ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً
و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود؛ سپس آن را به بى‌‏گناهى نسبت دهد، قطعاً بهتان و گناه آشكارى بر دوش كشيده است.

سنگسار حسادت! سنگسار شیطان!

میخوای به نور ولایت عمل کنی! مگه شیطان میذاره؟!
باید مدام رمی جمرات کنی! رجم شیطان رجیم کنی!
یعنی باید مدام با حسادتت مبارزه کنی [سنگسار حسادت]!
نذاری شیطان وسوسه‌ات کنه که استعمال حسد نمایی!
نذاری شیطان متقاعدت کنه، که راضی به تقدیرات نشی!
اینجا جای وقوف نیست « لَا يَقِفْ أَوَّلَ يَوْمٍ »!
واینستا! بزن و برو! واینستا ببین شیطان چی میگه! بزن و برو !
اصلا با تکلمات شیطان مذاکره نکن! فورا لعنش کن و برو !
« لَيْسَ هَذَا مَوْضِعَ وُقُوفٍ فَارْمُوا وَ امْضُوا » !!!
« قرب الإسناد عَلِيٌّ عَنْ أَخِيهِ ع قَالَ:
إِنِّي كُنْتُ مَعَ أَبِي بِمِنًى فَأَتَى جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ فَرَأَى النَّاسَ عِنْدَهَا وُقُوفاً
فَقَالَ لِغُلَامٍ لَهُ يُقَالُ لَهُ سَعِيدٌ نَادِ فِي النَّاسِ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ
لَيْسَ هَذَا مَوْضِعَ وُقُوفٍ فَارْمُوا وَ امْضُوا
فَنَادَى سَعِيدٌ.»
+ « قَالَ:
وَ سَأَلْتُهُ عَنْ جَمْرَةِ الْعَقَبَةِ أَوَّلَ يَوْمٍ يَقِفُ مَنْ رَمَاهَا
قَالَ لَا يَقِفْ أَوَّلَ يَوْمٍ وَ لَكِنْ لِيَرْمِ وَ لْيَنْصَرِفْ‏ »
+ « عَنِ الرِّضَا ع‏ قَالَ فِي رَمْيِ الْجِمَارِ
ارْمِهَا مِنْ بَطْنِ الْوَادِي وَ اجْعَلْهُنَّ كُلَّهُنَّ عَنْ يَمِينِكَ وَ لَا تَرْمِ أَعْلَى الْجَمْرَةِ وَ لْتَكُنِ الْحَصَى مِثْلَ أَنْمُلَةٍ
وَ قَالَ فِي الْحَصَى لَا تَأْخُذْهَا سَوْدَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ وَ لَا حَمْرَاءَ خُذْهَا كُحْلِيَّةً مُنَقَّطَةً تَخْذِفُهُنَّ خَذْفاً تَضَعُهَا عَلَى الْإِبْهَامِ وَ تَدْفَعُهَا بِظَهْرِ السَّبَّابَةِ وَ قَالَ‏ تَقِفُ عِنْدَ الْجَمْرَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ وَ لَا تَقِفْ عِنْدَ جَمْرَةِ الْعَقَبَةِ.» .
« لَا يَقِفْ أَوَّلَ يَوْمٍ » وقوف در جمرة عقبة ننما ! در عرفات و مشعر وقوف کن !

سنگسار حسادت چه فایده ای داره؟
« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي رَمْيِ الْجِمَارِ قَالَ لَهُ بِكُلِّ حَصَاةٍ يَرْمِي بِهَا تُحَطُّ عَنْهُ كَبِيرَةٌ مُوبِقَةٌ »
+ «وبق» : « ما يكون سببا للهلاك و الفناء » :
«وبق» نام لیدر سوء است « موبقات » که اهل یقین از اعتقاد این عده ، تقوی پیشه می کنند « هُدىً لِلْمُتَّقِينَ‏ الَّذِينَ يَتَّقُونَ الْمُوبِقَاتِ » انگاری با رمی جمرات یعنی با رجم شیطان یعنی با عدم استعمال حسد است که اهل تقوی میشی ! و فقط اینجوریه که از دست شیاطین جن و انس و لیدر سوء رهایی پیدا می نمایی ان شاء الله تعالی. پس نه تنها باید پای صحبت لیدر سوء وقوف نکنی بلکه باید با سنگریزۀ لعن، اونو بزنی و بری و اصلا به حرفهای متشابهاتش که تو رو به اشتباه میندازه گوش نکنی! با سنگسار حسادت خودت، انگاری لیدر سوء رو سنگسار میکنی!

[عرف – عتق – وبق] :
« الْعَارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا وَ نَزَّهَهَا عَنْ كُلِّ مَا يُبْعِدُهَا وَ يُوبِقُهَا »
+ « من عرف نفسه فقد عرف ربّه »
انگاری اینجوری بگیم :
العارف من عرف نفسه بالحسادة فاعتقها بالولایة
+ معرفة الامام بالنورانیة
… پس مدام حسد خودتو سنگسار کن !!!
هدفت در زندگی تیر انداختن به حسد خودت باشه
+ «شکار نور، در دل تاریکی شب! وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها!»
برای همینه که در دعای هنگام رمی جمرات باید بگویی
« وَ ارْفَعْهُنَّ لِي فِي عَمَلِي »
خدایا ان شاء الله توفیق داشته باشم در زندگی روزمره ام عملا بتونم حسادتو و در نتیجه شیطانو از خودم دور کنم
«اللَّهُمَّ هَذِهِ حَصَيَاتِي فَأَحْصِهِنَّ لِي وَ ارْفَعْهُنَّ لِي فِي عَمَلِي
وَ تَقُولُ مَعَ كُلِّ حَصَاةٍ اللَّهُ أَكْبَرُ
اللَّهُمَّ ادْحَرْ عَنِّي الشَّيْطَانَ الرَّجِيمَ
اللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ عَلَى سُنَّةِ نَبِيِّكَ ص
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجّاً مَبْرُوراً وَ عَمَلًا مَقْبُولًا وَ سَعْياً مَشْكُوراً وَ ذَنْباً مَغْفُوراً»
رمی جمرات معنیش اینه از حسادتت بیزاری میجویی و انگاری از خودت (از حسادت خودت) بدت میاد و دوست نداری برای همیشه حسود باقی بمونی لذا هم باور داری که حسودی و هم دلت میخواد دیگه حسادتو برای همیشه بذاری کنار و این رمی جمرات و رجم شیطان فریضه ای است که یاد آور فرایند نور ولایت است.
در سرزمین نمادین منا، کسی که مناسک حج رو مرحله به مرحله جلو میره ، وقتی پس از عرفات و مشعر به منا میرسه ، در منا قربانی میکنه و سپس سرشو میتراشه و اونوقت میره به مرحله رمی جمرات ! یعنی زمانی اجازه داری به شیطان سنگ بزنی و یا زمانی دور کردن شیطان از خودت معنا و مفهوم پیدا میکنه که سر حسادت هوای نفستو بریده باشی و اینو با قربانی که از تو قبول میکنند متوجه شده باشی حالا با قلبی وصل به نور ولایت و خالی از حسادت [حسد غیر فعال شده و درناژ شده] میری به دور کردن وسوسه‌های شیطانی تا بتونی عمل صالح تولید کنی!
+ «دو راهی حسادت و نور ولایت» 
+ « وَ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ:
لَمَّا أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ مَرَّ عَلَى جَمْرَةِ الْعَقَبَةِ يَوْمَ النَّحْرِ فَرَمَاهَا بِسَبْعِ حَصَيَاتٍ
ثُمَّ أَقَامَ بِمِنًى وَ كَذَلِكَ السُّنَّةُ ثُمَّ تَرْمِي أَيَّامَ التَّشْرِيقِ الثَّلَاثَ الْجَمَرَاتِ كُلَّ يَوْمٍ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ هُوَ أَفْضَلُ وَ لَكَ أَنْ تَرْمِيَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ إِلَى آخِرِهِ وَ لَا تَرْمِي الْجِمَارَ إِلَّا عَلَى طُهْرٍ وَ مَنْ رَمَى عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ فَلَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ‏.»
+ « وَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ:
يُرْمَى يَوْمَ النَّحْرِ الْجَمْرَةُ الْكُبْرَى وَ هِيَ جَمْرَةُ الْعَقَبَةِ وَقْتَ الِانْصِرَافِ مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ
وَ يُرْمَى فِي أَيَّامِ التَّشْرِيقِ الثَّلَاثُ الْجَمَرَاتِ كُلَّ يَوْمٍ يُبْتَدَأُ بِالصُّغْرَى ثُمَّ الْوُسْطَى ثُمَّ الْكُبْرَى‏.»
+ بحار 96 باب 49 نزول منى و علله و أحكام الرمي و علله‏
وایستادی از نصیحتهای شیطان بهره مند بشی؟! سنگسارش کن برو واینستا.
نصیحت مورچه دانا (معالم ربانی) رو گوش کن و عمل کن، نه نصایح اهل حسد را!
[حسود میگه میخوام نصیحتت کنم!]:
+ «نصح»:
شیطان میگه: « إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ »
+ حسودان میگویند: « وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ »
[سورة الأعراف (7): الآيات 18 الى 21]
+ [سورة يوسف (12): الآيات 11 الى 12] :
قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ‏ (11)
اینجا، جای رمی جمرات و رجم شیطان و لعن ابلیس خبیث است که وقتی میخوای به نور ولایت عمل کنی، سر راهت سبز میشه و اینقدر تلاش میکنه تا بالاخره حسادتتو استعمال کنی و نور ولایتو پشت سر بذاری.
+ «رمی و رجم و لعن»
[سورة الأعراف (7): الآيات 18 الى 21]
+ جریان مورچه دانا و سلیمان:
[سورة النمل (27): الآيات 15 الى 19]
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعينَ (18)
فرمود: «نكوهيده و رانده، از آن [مقام‏] بيرون شو؛
كه قطعاً هر كه از آنان از تو پيروى كند، جهنّم را از همه شما پر خواهم كرد.»
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما
وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ (19)
«و اى آدم! تو با جفت خويش در آن باغ سكونت گير، و از هر جا كه خواهيد بخوريد،
و[لى‏] به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد.»
+ « الْجَنَّةَ » اینجا نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است «كَانَتْ مِنْ جِنَانِ الدُّنْيَا».
« سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ جَنَّةِ آدَمَ
أَ مِنْ جِنَانِ الدُّنْيَا كَانَتْ أَمْ مِنْ جِنَانِ الْآخِرَةِ ؟
فَقَالَ كَانَتْ مِنْ جِنَانِ الدُّنْيَا تَطْلُعُ فِيهَا الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ
وَ لَوْ كَانَتْ مِنْ جِنَانِ الْآخِرَةِ مَا أُخْرِجَ مِنْهَا أَبَداً آدَمُ وَ لَمْ يَدْخُلْهَا إِبْلِيسُ
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما
وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ (20)
پس شيطان، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود، براى آنان نمايان گرداند؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد، جز [براى‏] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد يا از [زمره‏] جاودانان شويد.»
وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ (21)
و براى آن دو سوگند ياد كرد كه: من قطعاً از خيرخواهان شما هستم.
+ «زقم»
[شجرة الزقوم – شجرة الحسد]:
[شَجَرَةُ الزَّقُّومِ: درخت زقّوم]:
+ «رمی جمرات – رجم شیطان – لعن ابلیس»
فتنه درخت زقوم با سرهای متعدد «طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ: ميوه‏‌اش گويى چون كلّه‏‌هاى شياطين است.» همان سبز شدن شیطان سر راه عامل به نور ولایت است که شیطان امید دارد بتواند با تحریک حس حسادت او ، مانع عمل به نور ولایت توسط او شود و این تلاش شیطان بسیار متعدد و پشت سر هم است انگاری مثل درخت زقوم که مثال زیبای قرآن است این تلاشها فتنه هایی است که سر راه عامل به نور ولایت سبز می شود و حسود با حسادتش انگاری از میوه درخت زقوم می خورد و این کار او در دنیا، نتیجه اش در آخرت، خوردن از همین میوه های آتشین درخت زقوم است.
اما اهل نور ولایت تلاش می کند با رمی جمرات و این نماد بسیار زیبا و پر معنا، تلاشهای شیطان برای اغوای خود در بکارگیری از حسد را خنثی نماید تا بالاخره موفق به عمل به نور ولایت آل محمد ع گردد و این فرایند چقدر زیباست.

[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۶۱ الى ۷۰]
لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ (۶۱)
براى چنين [پاداشى‏] بايد كوشندگان بكوشند.
أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (۶۲)
آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است يا درخت زقّوم؟!
إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (۶۳)
در حقيقت، ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم.
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ (۶۴)
آن، درختى است كه از قعر آتش سوزان مى‌‏رويد،
طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ (۶۵)
ميوه‏‌اش گويى چون كلّه‏‌هاى شياطين است،
+ «رمی جمرات – رجم شیطان – لعن ابلیس»
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (۶۶)
پس [دوزخيان‏] حتماً از آن مى‌‏خورند و شكمها را از آن پر مى‌‏كنند،
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (۶۷)
سپس ايشان را بر سر آن، آميغى از آب جوشان است؛
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ (۶۸)
آنگاه بازگشتشان بى‏‌گمان به سوى دوزخ است.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ (۶۹)
آنها پدران خود را گمراه يافتند،
فَهُمْ عَلى‏ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ (۷۰)
پس ايشان به دنبال آنها مى‌‏شتابند.

مشتقات ریشۀ «رمی» در آیات قرآن:

وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ‏ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً (112)
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ‏ إِذْ رَمَيْتَ‏ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏ وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ (17)
وَ الَّذينَ يَرْمُونَ‏ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (4)
وَ الَّذينَ يَرْمُونَ‏ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقينَ (6)
إِنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ‏ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ (23)
إِنَّها تَرْمي‏ بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (32)
تَرْميهِمْ‏ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (4)

سنگسار زمزمه‌گر تاریکی با فروغ علم الهی!
سنگسار شیطان زمزمه‌گر با نور علم الهی!
پاسخ کوبنده به وسوسه‌های شیطان با نور علم الهی!
سنگسار وسوسه‌های شیطان با سلاح علم الهی!

سنگسار زمزمه‌گر: علم الهی به‌عنوان سپر روح!

قَالَ النَّبِيُّ ص فِي جَوَابِ شَمْعُونَ بْنِ لَاوَى بْنِ يَهُودَا مِنْ حَوَارِيِّي عِيسَى حَيْثُ قَالَ:
این گفت‌وگو بین پیامبر اسلام (ص) و شمعون (از حواریون) به شرح زیر است:
… فَقَالَ شَمْعُونُ
پس شمعون گفت:
لَقَدْ شَفَيْتَنِي وَ بَصَّرْتَنِي مِنْ عَمَايَ
تو مرا شفا دادی و از نابینایی‌ام بینایی‌ام بخشیدی؛
فَعَلِّمْنِي طَرَائِقَ أَهْتَدِي بِهَا
پس راه‌هایی را به من بیاموز تا به‌وسیله‌ی آن‌ها هدایت یابم.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
پیامبر خدا (ص) فرمود:
يَا شَمْعُونُ
ای شمعون!
إِنَّ لَكَ أَعْدَاءً يَطْلُبُونَكَ وَ يُقَاتِلُونَكَ لِيَسْلُبُوا دِينَكَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ + (معوذتین: من الجنة و الناس!)
تو را دشمنانی است از جن و انس که تو را می‌طلبند و با تو می‌جنگند تا دینت را از تو بگیرند،
فَأَمَّا الَّذِينَ مِنَ الْإِنْسِ
اما دشمنانت از انسان‌ها،
فَقَوْمٌ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لَا رَغْبَةَ لَهُمْ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ
مردمانی‌اند که بهره‌ای در آخرت ندارند و میلی به آنچه نزد خداست نیز ندارند؛
إِنَّمَا هَمُّهُمْ تَعْيِيرُ النَّاسِ بِأَعْمَالِهِمْ لَا يُعَيِّرُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ لَا يُحَاذِرُونَ أَعْمَالَهُمْ
همت‌شان فقط در عیب‌جویی از مردم است به سبب اعمال‌شان، بی‌آن‌که خود را نکوهش کنند یا از کردار خود پرهیز داشته باشند.
إِنْ رَأَوْكَ صَالِحاً حَسَدُوكَ وَ قَالُوا مُرَاءٍ
اگر تو را نیک ببینند، بر تو حسد برند و گویند: «ریاکار است»،
وَ إِنْ رَأَوْكَ فَاسِداً قَالُوا لَا خَيْرَ فِيهِ
و اگر تو را بد بینند، گویند: «در او خیری نیست».
وَ أَمَّا أَعْدَاؤُكَ مِنَ الْجِنِّ فَإِبْلِيسُ وَ جُنُودُهُ
و اما دشمنانت از جن، ابلیس و لشکر او هستند.
فَإِذَا أَتَاكَ فَقَالَ مَاتَ ابْنُكَ
پس اگر نزد تو آمد و گفت: «پسرت مُرد»،
فَقُلْ إِنَّمَا خُلِقَ الْأَحْيَاءُ لِيَمُوتُوا وَ تَدْخُلُ بَضْعَةٌ مِنِّي الْجَنَّةَ إِنَّهُ لَيَسْرِي
بگو: زنده‌ها آفریده شده‌اند برای مردن، و پاره‌ای از من به بهشت خواهد رفت، و این مایه‌ی شادمانی است.
فَإِذَا أَتَاكَ وَ قَالَ قَدْ ذَهَبَ مَالُكَ
و اگر گفت: «مالت از بین رفت»،
فَقُلْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَى وَ أَخَذَ وَ أَذْهَبَ عَنِّي الزَّكَاةَ فَلَا زَكَاةَ عَلَيَّ
بگو: سپاس خدایی را که عطا کرد و باز پس گرفت، و زکات را از من برداشت، که دیگر زکاتی بر من نیست.
وَ إِذَا أَتَاكَ وَ قَالَ لَكَ النَّاسُ يَظْلِمُونَكَ وَ أَنْتَ لَا تَظْلِمُ
و اگر گفت: «مردم به تو ظلم می‌کنند و تو ظلم نمی‌کنی»،
فَقُلْ إِنَّمَا السَّبِيلُ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ‏
بگو: راه شکایت در روز قیامت علیه کسانی است که بر مردم ظلم کرده‌اند، و نیکوکاران را راهی (برای مواخذه) نیست.
وَ إِذَا أَتَاكَ وَ قَالَ لَكَ مَا أَكْثَرَ إِحْسَانَكَ يُرِيدُ أَنْ يُدْخِلَكَ الْعُجْبَ
فَقُلْ إِسَاءَتِي أَكْثَرُ مِنْ إِحْسَانِي
و اگر گفت: «چه بسیار نیکی کرده‌ای»، تا تو را به عُجب وادارد،
بگو: بدی‌هایم بیش از نیکی‌هایم است.
وَ إِذَا أَتَاكَ فَقَالَ لَكَ مَا أَكْثَرَ صَلَاتَكَ
فَقُلْ غَفْلَتِي أَكْثَرُ مِنْ صَلَاتِي
و اگر گفت: «چه بسیار نماز می‌خوانی»،
بگو: غفلت‌هایم بیش از نمازهایم است.
وَ إِذَا قَالَ لَكَ كَمْ تُعْطِي النَّاسَ
فَقُلْ مَا آخُذُ أَكْثَرُ مِمَّا أُعْطِي
و اگر گفت: «چه بسیار به مردم می‌دهی»،
بگو: آنچه می‌گیرم بیشتر از آن چیزی است که می‌بخشم.
وَ إِذَا قَالَ لَكَ مَا أَكْثَرَ مَنْ يَظْلِمُكَ
فَقُلْ مَنْ ظَلَمْتُهُ أَكْثَرُ
و اگر گفت: «چه بسیارند آنان که به تو ظلم می‌کنند»،
بگو: آنانی که من به ایشان ظلم کرده‌ام بیشترند.
وَ إِذَا أَتَاكَ فَقَالَ لَكَ كَمْ تَعْمَلُ
فَقُلْ طَالَ مَا عَصَيْتُ
و اگر گفت: «چه بسیار کار می‌کنی»،
بگو: چه بسیار نافرمانی کرده‌ام!
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ السُّفْلَى فَخَرَتْ وَ زَخَرَتْ‏ وَ قَالَتْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَغْلِبُنِي
خدای تبارک و تعالی چون فرودین (سفلی) را آفرید، آن موجودات سر برافراشتند و به خود بالیدند و گفتند:
«چه چیزی می‌تواند بر ما چیره شود؟»
فَخَلَقَ الْأَرْضَ فَسَطَحَهَا عَلَى ظَهْرِهَا فَذَلَّتْ
پس خدا زمین را آفرید و آن را بر پشت آن‌ها گسترد، پس فروتنی کردند.
ثُمَّ إِنَّ الْأَرْضَ فَخَرَتْ وَ قَالَتْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَغْلِبُنِي
آنگاه زمین نیز سر برافراشت و گفت: «چه چیزی بر من چیره می‌شود؟»
فَخَلَقَ اللَّهُ الْجِبَالَ فَأَثْبَتَهَا عَلَى ظَهْرِهَا أَوْتَاداً مِنْ أَنْ تَمِيدَ بِهَا عَلَيْهَا فَذَلَّتِ الْأَرْضُ وَ اسْتَقَرَّتْ
خدا کوه‌ها را آفرید و چون میخ‌هایی آن را بر پشت زمین ثابت کرد تا از لرزش باز دارد، پس زمین آرام گرفت.
ثُمَّ إِنَّ الْجِبَالَ فَخَرَتْ عَلَى الْأَرْضِ فَشَمَخَتْ‏ وَ اسْتَطَالَتْ وَ قَالَتْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَغْلِبُنِي
فَخَلَقَ الْحَدِيدَ فَقَطَعَهَا فَذَلَّتْ
سپس کوه‌ها نیز به خود بالیدند و گفتند: «چه چیزی بر ما چیره می‌شود؟»
خدا آهن را آفرید که کوه‌ها را برید، پس فروتنی کردند.
ثُمَّ إِنَّ الْحَدِيدِ فَخَرَ عَلَى الْجِبَالِ وَ قَالَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَغْلِبُنِي
فَخَلَقَ النَّارَ فَأَذَابَتِ الْحَدِيدَ فَذَلَّ الْحَدِيدُ
آنگاه آهن نیز سر برآورد و گفت: «چه چیزی بر من چیره می‌شود؟»
خدا آتش را آفرید که آن را ذوب کرد، پس فروتنی نمود.
ثُمَّ إِنَّ النَّارَ زَفَرَتْ‏ وَ شَهَقَتْ‏ وَ فَخَرَتْ وَ قَالَتْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَغْلِبُنِي
فَخَلَقَ الْمَاءَ فَأَطْفَأَهَا فَذَلَّتْ
سپس آتش به خروش آمد و گفت: «چه چیزی بر من چیره می‌شود؟»
خدا آب را آفرید که آن را خاموش کرد، پس آتش فروکش کرد.
ثُمَّ الْمَاءُ فَخَرَ وَ زَخَرَ وَ قَالَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَغْلِبُنِي
فَخَلَقَ الرِّيحَ فَحَرَّكَتْ أَمْوَاجَهُ وَ أَثَارَتْ مَا فِي قَعْرِهِ وَ حَبَسَتْهُ عَنْ مَجَارِيهِ فَذَلَّ الْمَاءُ
آنگاه آب نیز به طغیان آمد و گفت: «چه چیزی بر من چیره می‌شود؟»
خدا باد را آفرید که امواجش را به حرکت درآورد و آنچه در عمقش بود برانگیخت و از جریانش بازداشت، پس فروتنی کرد.
ثُمَّ إِنَّ الرِّيحَ فَخَرَتْ وَ عَصَفَتْ وَ قَالَتْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَغْلِبُنِي
فَخَلَقَ الْإِنْسَانَ فَبَنَى وَ احْتَالَ مَا يَسْتَتِرُ بِهِ مِنَ الرِّيحِ وَ غَيْرِهَا فَذَلَّتِ الرِّيحُ
سپس باد نیز به غرور آمد و گفت: «چه چیزی بر من چیره می‌شود؟»
خدا انسان را آفرید که پناه‌گاه ساخت و با حیله و تدبیر از باد و دیگر عوامل در امان ماند، پس باد فرو نشست.
ثُمَّ إِنَّ الْإِنْسَانَ طَغَى وَ قَالَ مَنْ أَشَدُّ مِنِّي قُوَّةً
فَخَلَقَ الْمَوْتَ فَقَهَرَهُ فَذَلَّ الْإِنْسَانُ
آنگاه انسان سرکشی کرد و گفت: «چه کسی از من نیرومندتر است؟»
خدا مرگ را آفرید، پس او را شکست داد و انسان فروتنی کرد.
ثُمَّ إِنَّ الْمَوْتَ فَخَرَ فِي نَفْسِهِ
فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا تَفْخَرْ فَإِنِّي ذَابِحُكَ‏ بَيْنَ الْفَرِيقَيْنِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ ثُمَّ لَا أُحْيِيكَ أَبَداً فَخَافَ
سپس مرگ به خود بالید.
خداوند عزّ و جلّ فرمود:
«مباهات مکن، چرا که من تو را بین دو گروه اهل بهشت و اهل دوزخ قربانی خواهم کرد، سپس تو را هرگز زنده نخواهم کرد».
پس مرگ نیز هراسان شد.
ثُمَّ قَالَ
سپس فرمود:
وَ الْحِلْمُ يَغْلِبُ الْغَضَبَ
وَ الرَّحْمَةُ تَغْلِبُ السُّخْطَ
وَ الصَّدَقَةُ تَغْلِبُ الْخَطِيئَةَ.
بردباری بر خشم چیره می‌شود،
رحمت بر غضب پیروز است،
و صدقه گناه را می‌زداید.

——————————————————————————-
“Crushing the Devil’s Whispers: Arming the Heart with Divine Reason”
(له‌کردن زمزمه‌های شیطان: مسلح‌کردن دل به عقلانیت الهی)
——————————————————————————-
• “Divine Logic vs. Demonic Rhetoric: How to Silence the Devil Within”
(منطق الهی در برابر خطابه‌های شیطانی: چگونه شیطان درون را ساکت کنیم)
• “Armed with Heavenly Insight: Striking Down the Devil’s Persuasions”
(مسلح با بصیرت آسمانی: کوبیدن وسوسه‌های قانع‌کننده شیطان)
• “The Sacred Counterargument: Beating Back Satan’s Inner Dialogue”
(پاداستدلال مقدس: عقب‌راندن گفت‌وگوی درونی شیطان)
• “Casting the Stones of Knowledge: Intellectual Warfare Against the Devil”
(پرتاب سنگ‌های معرفت: نبرد فکری علیه شیطان)
——————————————————————————-
• “Cognitive Resistance to Demonic Persuasion: Equipping the Heart with Divine Knowledge”
(مقاومت شناختی در برابر اقناع شیطانی: مجهز کردن قلب به معرفت الهی)
• “The Inner Argument: Rational Responses to Satanic Cognitive Intrusions”
(استدلال درونی: پاسخ‌های عقلانی به نفوذهای ذهنی شیطان)
• “Intellectual Immunity Against the Devil’s Inner Dialogue”
(ایمنی فکری در برابر گفت‌وگوی درونی شیطان)
• “Countering Satan’s Persuasive Rhetoric with Divine Epistemology”
(مقابله با بلاغت اقناعی شیطان با معرفت‌شناسی الهی)
• “Equipping the Self with Sacred Logic: A Rational Defense Against Temptation”
(مسلح‌سازی نفس با منطق مقدس: دفاعی عقلانی در برابر وسوسه)
——————————————————————————-
• “Crushing Satan’s Whispers with the Light of Knowledge”
(له‌کردن زمزمه‌های شیطان با نور معرفت)
• “Hearts Armed with Sacred Insight: The True Stones of Jamarāt”
(قلب‌هایی مسلح به بینش مقدس: سنگ‌های واقعی جمرات)
• “Stoning the Whisperer: Divine Science as the Shield of the Soul”
(سنگسار زمزمه‌گر: علم الهی به‌عنوان سپر روح)
• “The Sacred Reply: When the Angel Teaches You to Silence the Devil”
(پاسخ مقدس: آن‌گاه که فرشته به تو می‌آموزد شیطان را ساکت کنی)
• “From Whispers to Warfare: The Heart’s Battle Through Illuminated Knowledge”
(از زمزمه تا جنگ: نبرد قلب با معرفت منور)
——————————————————————————-
• “How the Enlightened Heart Defeats the Devil’s Inner Dialogue”
(چگونه قلب منوّر گفت‌وگوی درونی شیطان را شکست می‌دهد)
• “Unveiling the Battle Within: Angelic Guidance Against Satanic Persuasion”
(آشکارسازی نبرد درون: هدایت فرشته در برابر اقناع شیطانی)
• “Silencing Temptation through Sacred Knowledge and Prophetic Wisdom”
(خاموش‌کردن وسوسه با معرفت مقدس و حکمت نبوی)
• “Equipping the Soul to Respond: Divine Arguments Against the Devil’s Deception”
(مجهز کردن روح برای پاسخ‌گویی: استدلال‌های الهی علیه فریب شیطان)
• “When the Heart Speaks Light: Defeating Darkness through Inner Revelation”
(آنگاه که قلب به نور سخن می‌گوید: شکست تاریکی با شهود درونی)
——————————————————————————-
• “Learning to Answer the Devil with Truth and Light”
(یاد گرفتن پاسخ دادن به شیطان با حقیقت و نور)
• “How Sacred Knowledge Protects the Heart from Temptation”
(چگونه دانش مقدس قلب را از وسوسه حفظ می‌کند)
• “Fighting Inner Evil with Clear and Honest Insight”
(مقابله با شر درونی با بینشی روشن و صادقانه)
• “The Power of Knowing What to Say When Darkness Talks”
(قدرت دانستن اینکه چه بگویی وقتی تاریکی با تو حرف می‌زند)
• “Strong Answers for Dark Thoughts: How the Heart Wins”
(پاسخ‌های قوی برای افکار تاریک: چگونه قلب پیروز می‌شود)
——————————————————————————-

رمی جمرات، جواب علمی دندان شکن به تکلمات شیطان است.
سنگسار زمزمه‌گر: علم الهی به‌عنوان سپر روح!

(تکلمات شیطان:)
جواب شیطان رو بده یعنی یک مطلب علمی دندان شکن بهش بده که بره و برنگرده! سنگ زدن شیطان یعنی یک جواب دندان شکن دادن به شیطان که دهنش بسته بشه. با شیطان مذاکره نکردن عملا نشدنیه و شیطان میاد سراغ ما و با ما مذاکرع میکنه و ما باید جواب علمی داشته باشیم و با جواب علمی حالشو بگیریم و جوابشو بدیم وگرنه از رو نمیره… این حدیث زیبای شمعون که رسول خدا ص به شمعون یاد میدن که حتما شیطان توی قلبت میاد سراغت و باهات وارد مذاکره میشه پس با این علومی که منِ معلم (در ملک و در ملکوت) یادت میدم مسلح شو و جواب دندان‌شکنی بهش بده که دیگه مزاحمت نشه (+ سلاح علمی مهم اصول و اسرار) … رمی جمرات یعنی جوابهای علمی دندان شکنی که هر کدومش زبان شیطان رو بند میاره!!!
به دشمن باید یک جواب محکم و دندان شکنی بدهی که بره برنگرده!!! چون شیطان با تکلماتش، ولکن تو نیست و مدام تلاش میکنه متقاعدت کنه که حق با شیطانه و باید به حرفش گوش کنی اما تو باید با مطلبی علمی بزنی توی دهن شیطان و حالشو بگیری. در این حدیث زیبای شمعون، رسول خدا ص بعنوان معلم داره به این شاگرد یاد میده و مثالهایی میزنه که او یاد بگیره تکلمات شیطان چجوریه و شیطان چجوری میاد سراغش تا اونو با کلام فریبندۀ خودش اغوا کنه و اونو مجبور به انجام گناه یا معصیت کنه و محزونش کنه و غضبناکش کنه و … خلاصه کاری کنه بر خلاف او کاری که خدای مهربان ازش میخواد و توسط فرشتۀ مهربان به اطلاع او میرسونه. خیلی مهمه که قلبت به نور علم آنلاین وصل بشه تا در لحظۀ تکلمات شیطان، جوابی دندان شکن و حاضر و آماده از فرشتۀ مهربانت بگیری و بزنی توی دهن شیطان! به این میگن سنگ زدن شیطان و به این میگن رمی جمرات و به این میگن لعن شیطان یعنی با سنگ علمی باید شیطان رو از خودت دور کنی! همینجوری الکی نمیشه! با شمشیر پلاستیکی نمیشه! تیر جنگی میخواد و باید سلاح علمی قاطع و برنده توی دستت باشه تا شیطان جرات نکنه بهت نزدیک بشه و اظهار نظر کنه. بدون فهم نور و ظلمت، یعنی بدون مسلح شدن به نور علم آنلاین، باید بدونیم که برنده مذاکره ما با شیطان حتما شیطانه! اما اگه اخم ولی خدا رو با قلبت بفهمی، از روی تاریکی قلبت میفهمی که فرشتۀ مهربان بهت میگه این تکلمات شیطانه که داره تلاش میکنه تو رو متقاعد کنه که غضب کنی محزون بشی فحش بدی و خلاصه کاری خلاف رای و نظر خدای مهربان انجام بدی. پس ولایت خاصه امام سجاد ع میخواد تا قلب مجهز به فهم نور و ظلمت بشه و با این فهم علمی از دامهای خطرناک شیطان فرار کنه و سنگ زدن به شیطان چیزی جز جوابهای علمی دندان شکن که فرشتۀ مهربان آنلاین یادت میده تا بزنی توی دهن شیطان نیست.
——————————————————————————-
ما باید از نظر علمی و اخذ علم از معلم غنی بشیم تا بتونیم به کلام گمراه کننده شیطان غلبه کنیم:

… پس ما باید علم بگیریم، اما نه هر علمی؛ علمی که از معلمِ متصل به ملکوت بیاد، نه از کسی که فقط ظاهر کلمات رو بلده. علمی که مثل نور، در لحظۀ هجوم تاریکی بتابه و راه رو نشون بده. علمی که بتونه صدای فرشتۀ مهربان رو توی قلب ما بلندتر کنه از زمزمۀ شیطان! همون‌طور که پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شمعون یاد داد که «ای شمعون! باید جواب شیطان رو بدی. اگه اون گفت فرزندت مُرد، تو باید جوابی داشته باشی؛ اگه گفت مالت رفت، تو باید علم داشته باشی که باهاش ساکتش کنی. اگه خواست با تعریف و تمجید تو رو مغرور کنه، باید بلد باشی چطور با یادآوری عیب‌هات، نفس‌ت رو خاموش کنی».
این یعنی «رمی جمرات» فقط یک عمل ظاهری نیست. یعنی باید با «سنگِ علم» بزنی توی دهن شیطان. یعنی باید جواب‌هایی بلد باشی که شیطان نتونه هیچ جوابی براش بیاره. و این جواب‌ها با علمِ شنیدنی یا خواندنیِ صرف حاصل نمی‌شن؛ باید از معلمِ ربانی گرفته بشن، کسی که به قلب تو علم می‌رسونه؛ معلمی مثل رسول خدا برای شمعون.
پس اول باید شاگردی بلد باشی، بعد علم بگیری، بعد مجهز بشی، و بعد بتونی بجنگی. اگه قلبت لخت و خالی باشه، اگه اتصال به نور نداشته باشی، شیطان میاد و با یه جمله، یه کلمه و سقلمه، تو رو می‌بره… اما اگه علمت از معلم ملکوتیه، شیطان با هر حمله‌ای که بکنه، تو یک جواب دندان‌شکن داری. اینه معنای «سنگ زدن به شیطان». اینه معنای «لعن شیطان». اینه معنای «بسم‌الله گفتن» پیش از هر کاری. چون بسم‌الله یعنی به علمِ خدا و معلمِ الهی وصل شدن، یعنی «با اجازه» وارد شدن، یعنی با نور وارد تاریکی شدن!
و بدون این نور، تو محکومی به شکست؛ چون مذاکره با شیطان اجتناب‌ناپذیره، ولی پیروزی در اون مذاکره وابسته‌ست به میزان نوری که توی قلبت داری… پس باید قلب رو با نور علم زنده نگه داشت، وگرنه حتی عبادت‌هات هم ممکنه بشن طعمۀ تکلمات شیطان!
***
رَمی جَمرات؛ پاسخ علمی دندان‌شکن به تکلمات شیطان:
در فرهنگ اسلامی، شیطان موجودی است که هرگز از وسوسه کردن انسان دست نمی‌کشد و همواره با انواع سخنان فریبنده و تکلمات گمراه‌کننده، در پی اغوای دل مؤمنان است.
حدیث شمعون از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گنجینه‌ای است در شناخت شیطان و راه مقابله با او.
پیامبر اکرم ص در این حدیث، به شمعون می‌آموزند که چگونه در برابر هجوم‌های ذهنی شیطان باید ایستاد و با علم پاسخ گفت.
مذاکره اجتناب‌ناپذیر با شیطان!
شیطان، چه از جنس جن باشد چه از جنس انس، با انسان وارد گفتگو می‌شود.
نمی‌توان گفت که با او وارد مذاکره نمی‌شویم، زیرا این گفت‌وگو از درون قلب انسان شروع می‌شود.
آنچه مهم است، این است که آیا ما برای این مذاکره آمادگی داریم؟
آیا می‌توانیم پاسخ علمی، روشن، و قاطع بدهیم که او را ساکت کنیم؟
حدیث شمعون، الگوی پاسخ علمی به شیطان!
در این حدیث شریف، پیامبر خدا به شمعون می‌فرمایند:
“اگر شیطان گفت فرزندت مرد، بگو: آن‌که زنده شده، روزی خواهد مرد…
اگر گفت مالت رفت، بگو: خدایی که داد، پس گرفت…
اگر خواست با ستایش، تو را مغرور کند، بگو: بدی‌های من بیش از خوبی‌های من است…”
این‌ها پاسخ‌هایی سطحی یا احساسی نیستند، بلکه علم‌آموزی از معلمی است که به ملک و ملکوت بیناست.
هر پاسخ، یک تیر علمی است که به قلب شُبهه می‌خورد و آن را از ریشه می‌خشکاند.
این یعنی رمی جمرات: سنگ زدن علمی به دهان شیطان.
سنگ زدن با سلاح علم!
سنگ زدن به شیطان، فقط نماد نیست. یعنی باید در لحظه‌ای که شیطان به سراغت می‌آید، سلاح علمی آماده داشته باشی. و این سلاح نه شمشیر پلاستیکی توهمات، بلکه سلاح واقعی نور علم است.
علمی که از معلم ربانی گرفته شده، از کسی که متصل به آسمان است.
اگر دل تو به نور علم آنلاین وصل نباشد، اگر نتوانی از راهنمایی فرشته‌ی مهربانت بهره ببری، حتماً در مذاکره با شیطان شکست می‌خوری. چون او استاد کلام و فریب است. اما اگر علمت از منبع ربانی آمده باشد، با هر تکلماتی که شیطان بگوید، تو جوابی دندان‌شکن داری.
نور ولایت و علمِ نجات‌بخش ولایت خاصه امام سجاد علیه‌السلام، قلب انسان را مجهز می‌کند به فهم نور و ظلمت. این فهم علمی است، نه احساسی. باید بدانی که چه زمانی آنچه در قلبت می‌جوشد، از سوی فرشته است و چه زمان از سوی شیطان. باید قدرت تشخیص داشته باشی و این قدرت، جز با اتصال قلب به نور معلم الهی ممکن نیست.
رمی جمرات، عمل نمادینی است برای یادآوری یک حقیقت دائمی: هر روز، هر لحظه، شیطان با تو وارد مذاکره می‌شود. اما تو باید آماده باشی. باید علم داشته باشی، نوری در دل داشته باشی، تا بتوانی پاسخ دندان‌شکنی بدهی که شیطان دیگر برنگردد. این است راه رهایی، این است سنگ زدن واقعی به شیطان، و این است جهادِ علمی در برابر وسوسه‌های شبانه‌روزی او.

رمی جمرات، یعنی جواب علمیِ دندان‌شکن دادن به شیطان!
ای دوستان و مخاطبین عزیز!
ما یک دشمن داریم که دست از سر ما برنمی‌دارد.
دشمنی که «زبان دارد»، منطق دارد، شبهه دارد، مظلوم‌نمایی دارد، نصیحت‌گری ظاهری دارد…
شیطان فقط با وسوسه نمی‌آید؛ می‌آید، می‌نشیند، با تو حرف می‌زند، مذاکره می‌کند!
درست مثل همون چیزی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شمعون فرمودند:
ای شمعون! شیطان با تو حرف می‌زند. با دل تو وارد مذاکره می‌شود.
پس آماده باش… نه با چوب و سنگ…
بلکه با سنگ علم، با پاسخ محکم، با برهان نورانی، با تشخیص به‌موقع.
اون‌وقتی که شیطان میاد و میگه: «پسرِت مرد!»
تو باید جوابشو آماده داشته باشی!
بگی: «زنده‌ها برای مردن آفریده شده‌ن. بگذار پاره‌ای از وجود من وارد بهشت بشه».
وقتی میگه: «مالت رفت!»
بگو: «الحمدلله! خدایی که داد، پس گرفتن هم حقشه. حالا دیگه زکات ندارم، سبک شدم!»
وقتی میگه: «تو خوبی، تو خیلی اهل احسانی»…
می‌خواد تو رو به عُجب بندازه.
جوابشو بده: «نه! بدی‌های من از خوبی‌هام بیشتره»…
این یعنی رمی جمرات!
رمی جمرات یعنی وقتی شیطان حرف می‌زنه، تو هم جوابشو داری.
با دلیل، با برهان، با علم، با تشخیص الهی.
و اگه نداشته باشی چی؟
شیطان برنده‌ست…
مذاکره رو می‌بره…
و تو حتی نمی‌فهمی که فریب خورده‌ای!
ولایت خاصه امام سجاد علیه‌السلام اینه:
برای فهمیدن نور و ظلمت، باید دل به ولی خدا بسپاری.
باید متصل باشی به معلم، به فرشتۀ مهربان، به فهمِ آنلاین الهی…
یعنی چی؟ یعنی در لحظه‌ای که شیطان باهات حرف می‌زنه، تو جواب حاضرت رو از ملکوت بگیری و بزنی توی دهنش!
رمی جمرات یعنی این:
سنگ زدن با علم، با تشخیص، با شناخت راه و چاه…
نه با توهمات شخصی.
نه با شمشیر پلاستیکی که خودمون برای خودمون ساختیم!
با سلاح علمی، سلاح ملکوتی، سلاح ولایت خاصه.
پس تو ای مؤمن!
اگر دنبال راه پیروزی بر شیطان هستی، دنبال علم باش!
علمی که از معلم ربانی می‌گیری؛
علمی که جواب دندان‌شکن به شبهات شیطان می‌ده؛
علمی که زبان شیطان رو می‌بُره، نه فقط دل تو رو آروم می‌کنه!
و بدون!
هر جمره‌ای که می‌زنی،
یعنی یک پاسخ علمی‌ست به یکی از تکلمات شیطان…

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی