SEPARATION PROCESS!
«فصل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«فصلت المرأة رضيعها: قطعته، فطمته؛ آن زن شيرخوارۀ خود را از شير بازداشت.»
«فَصَلَ الولَد عن الرَّضاع: كودك را از شير گرفت.»
+ «فَإِنْ أَرادا فِصالاً»
+ «میز»
«فَصْلُ الْخِطَاب: فاصله ميان حق و باطل»
«حُكْمٌ فَيْصَلٌ: حكمى قاطع»
«ضَرْبَةٌ فَيْصَلٌ: ضربه نهايى»
+ «یوم الفصل»
+ «وای به روزی که خدا، نورشو پس بگیره! فانسلخ منها! داستان تکراری بلعم باعورا!»
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبينَ سَبيلُ الْمُجْرِمينَ
مفهوم «جداسازی»:
«آیاتی و رسلی: يَوْمَ الْفَصْلِ»
تقدیرات میآیند و شرایط جداسازی یه عده رو که ظاهرا همه دور هم و دور علوم ربانی جمع شدهاند رو فراهم میکنند.
+ [سورة الدخان (44): الآيات 30 الى 40]:
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ (40)
در حقيقت، روز «جداسازى»، موعد همه آنهاست.
مفاهیم تفکیک، تجزیه، تفرقه، تقسیم، مجزا کردن.
نور کارهارو فیصله میده! إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ!
شنیدی میگن: داور اومد و دعوا رو فیصله داد!
میخوایم بگیم آیاتی و رسلی کارهارو فیصله میدن!
داوری حق اوناست!
داوری حق خدای مهربان است!
ما نباید نسبت به دیگران داوری کنیم!
بذاریم خدا خودش نسبت به دیگران نظر بده، تصمیم بگیره، داوری کنه، قضاوت کنه و حکم صادر کنه!
ما هیچکارهایم! او همهکاره است!
واقعا آیات کار رو تموم میکنن!
+ «اولتیماتوم – اتمام حجت»
بین مادر شیرده و بچه شیرخواره، فاصله افتاد، وقتی که این مادر بچه خودشو از شیر گرفت:
«فصلت المرأة رضيعها»
«الفصيل: ولد الناقة إذا افتصل عن امّه»
کسی که با یک کلام کار رو فیصله میده!
«الْفَصْلُ: إبانة أحد الشّيئين من الآخر: حتى يكون بينهما فرجة»
وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ
«فصل الخطاب»
+ «خطب»
+ مفهوم «آشکار»
«فَصَلَ الشيءَ: آن چيز را بُريد و آشكار ساخت، آنرا خارج كرد و به خود اختصاص داد.»
«الْفَصْلُ: إبانة أحد الشّيئين من الآخر: حتى يكون بينهما فرجة، الفَصْلُ: جدا شدن و آشكار شدن يكى از دو چيز، از ديگرى است تا اينكه ميانشان شكاف و فاصله ايجاد شود.»
+ «قنن»
[فصل – قبض و بسط] :
«فصّلت» ویژگی فرآیند «قبض و بسط» یا همان نور ولایت آل محمد ع است.
انگاری واژه «فصل» میخواد به ما بگه نور و ظلمت کلام عالم بالا رو بطور مفصل بیان می کنه، بطور واضح مشخص میکنه، چیزی پوشیده و مبهم باقی نمیماند، و قلب سلیم بوضوح کلام مربی خود را درک می نماید و مفهوم آشکار شدن در این واژه زیباست.
+ «ظهر»
+ «ذبح»
+ «اخراج»
لذا «فصل» نیز یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است.
نور و ظلمت برای اهل یقین فصل الخطاب است.
«آیاتی و رسلی» برای اهل یقین فصل الخطاب است.
یوم الفصل است!
آیات مفصلات است!
گفتیم که رسول، آیت خداست، و آیات هم رسولان الهی هستند،
که پیغامی برای ما دارند که این پیغام این است:
تقدیرات، عملا دست ما را به اینکه معیوب هستیم رو میکنند،
لذا به ما میگویند: حوادث آثار عیب ماست و راه درمان این عیب هم همین آیت است که با تحمل آن، نور ولایت جوف این نار آیت، نقش درمانگر برای قلب بیمار ما دارد،
لذا وظیفه ما، عمل به نور ولایت است: «اقرضهم من عرضک».
آیات، مفصّل، همه چیزو درِ گوشِت میگن!
یعنی چی؟
یعنی با فاصله! واضح! شمرده شمرده! کاملا مشخص! نورش مشخصه! تاریکیش مشخصه!
خلاصه خوب شیرفهمت میکنن که حسودی!
و باید با نور ولایت درمان بشی، وگرنه کارِت گیره!
پس آیات، مفصل عیوب ما را شرح میدهند!
جزء به جزء عیوب داخل قلب ما را رو میکنند:
«التَّفْصِيل: جزء يا عنصرى از مجموعهايست؛ بِالتفصيل: با ترتيب و فصل فصل»
خلاصه قضاوت دنیای قلب ما با آیات است:
«الفَيْصَل: داور و قاضى، داورى كردن ميان حق و باطل»
یعنی این آیات هستند که «آیاتی و رسلی» در مورد ما، درست قضاوت میکنن!
وقتی شرایطی مقدر میشه که حسدت رو میشه، در حقیقت داور و قاضی، داره مشخص میکنه که تو چقدر حسودی و این آیات، بین حق و باطل درون قلب ما، چه خوب به قضاوت میپردازند.
واقعا قضاوت کردن نسبت به دیگران و حتی خودت، کار سختی است و اصلا نشدنی است،
چون اطلاعات کافی برای قضاوت کردن دیگران نداریم.
باید بگذاریم، آیات قضاوت کنند که چقدر حسودیم و چقدر بیماریم و چقدر نیازمندیم به داروی شفابخش نور ولایت که همین آیات و رسل هستند.
پس مطلب زیبایی عنوان شد که واژه «فصل» به ما یاد داد، در حقیقت این واژه، نور ولایت رو به ما بیشتر فهماند که داوری و قضاوت فقط با «آیاتی و رسلی» است نه با چیز دیگر.
بارها و بارها شاهد بودیم که هم خودمان و هم دیگران این اشکال بزرگ را داریم که خیلی زود نسبت به دیگران قضاوت می کنیم، مثلا همینکه فلانی دیر مهمانی میدهد، میگیم بخیله (مثلا)!
ببین به همین سرعت و به همین راحتی ما، عین آب خوردن نسبت به هر چیزی که به ما مربوط نیست و در توان فهم ما نیست، فورا قضاوت می کنیم، در صورتیکه باید قضاوت رو به آیات بسپاریم!
وقتی آیات دست کسی را رو می کنند، در حقیقت این آیات هستند که قضاوت می کنند چه کسی بخیله و حالا حکم به عقوبتش جاری شده و وقتشه بفهمه بخیله و هزار مطلب پیچیده حکیمانه که فهم آن کار ما نیست که بدنبال قضاوت دیگران باشیم.
بگذاریم آیات قضاوت کنند!
این امر مهم، کار ما نیست و به ما هم ارتباطی ندارد.
بگذاریم آیات کار رو فیصله بدهند!
ما دخالت تو کار بزرگترها نکنیم!
+ «خلّوا بینی و بین ناقتی»
[شهد – شهید – فصل]:
« إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ »
یعنی خدا برای همه ، رسولی از جنس خودشان فرستاده و حجت را بر آنها تمام کرده و وقتی به حساب و کتاب آنها برسد، کسی نمی تواند مدعی باشد که بیخبر بوده است «نبأ عظیم»!
در این آیه «شهید» اشاره به همین رسولان الهی دارد که به صدق اهل یقین، و کذب اهل شک حسود، شهادت می دهد و عمل به معالم ربانی این رسول، ملاک و میزان سعادت و شقاوت آنها خواهد بود.
«فصل» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است که در این آیه « إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ » به سبب این رسول، بین دو گروه، قضاوت و داوری خواهد شد.
فاصلهانداز بین اهل یقین و اهل شک، عمل کردن به علوم ربانی، یا بی اعتنا بودن به آن است!
« إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ »
[فصل – مودت]:
اول سوره ممتحنه:
داستان تکراری جداسازی اهل یقین از اهل شک!
و نقش صاحبان نور و لیدرهای سوء در این جریان تکراری!
[سورة الممتحنة (۶۰): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ
تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ
يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي
تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ
وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (۱)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگيريد
[به طورى] كه با آنها اظهار دوستى كنيد، و حال آنكه قطعاً به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند
[و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكّه] بيرون مىكنند كه [چرا] به خدا، پروردگارتان ايمان آوردهايد،
اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بيرون آمدهايد.
[شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىكنيد در حالى كه من به آنچه پنهان داشتيد و آنچه آشكار نموديد داناترم.
و هر كس از شما چنين كند، قطعاً از راه درست منحرف گرديده است.
توضیح:
عبارت « تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ » در مورد اهل یقینه که با اهل شک- که از ماهیت اونا هنوز خبر ندارن- اینجوری صادقانه دوستشون دارن و با اونا رفت و آمد میکنن!
اما عبارت « تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ »، این رابطه پنهانی اهل شک با لیدرهای سوء است که رابطه سری محرمانه و مخفیانه برقرار می کنن تا کم کم به سمت اونها شیفت کنند «زیغ»!
و خدا هم میگه من از شما زرنگترم و میدونم چی تو سرتون میگذره!
یک نکته مهم + آیه مودت که قبلا گفتیم:
اینکه عداوت و دشمنی بین قوم و خویش ایجاد میشه!
« «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ»
اهل یقین، ملاک دوستی و رابطهشون با اهل شک- که هنوز دستشون رو نشده- فقط بر مبنای مودت «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» یعنی به تأسّی از واسطه نورانی است.
در واقع اهل شک قلبا نورشونو قبول ندارند:
«وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ»
+ «داستان تکراری امتحان حبّ اقرباء!
افشای ماهیّت اهل حسادت!
برای این منظور، امتحانی حساب شده طراحی میشود!»
آیه مودت هم برای همین نازل شد، چون خدا میدونست اینایی که دور صاحبان نور جمع میشن و همه با هم، قوم و خویش هم هستند، یک عده اهل یقیناند و یک عده اهل شک هستند، لذا نهایتا آیات، بین اونا تفرقه و تمییز خواهد انداخت و عداوت بین اونا کاملا آشکار و علنی خواهد شد و دو واژه عداوت و مودت در اون حدیث ذیل آیه مودت، با این آیه، خیلی خوب همدیگرو کامل می کنند:
« تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ »
عبارت « بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ » + «ما انزل الله » + «ما افاء الله»:
همه و همه معادلهای نور الولایة هستند.
داستان تکراری «آیاتی و رسلی» اینه که وقتی علوم نورانی رو میشنویم «سمعنا»، حتما آیاتی عرضه میشه که به حقانیت این علوم پی ببریم و ثانیا با قلب و زبان و اعضاء و جوارح خودمان تایید کنیم و عمل کنیم «اطعنا»، که عمل صالح تولید نماییم.
«سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق»
این آیات سوره ممتحنه، داره پرده از رذالت اهل شک بر می داره:
إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ (2)
+ «ثقف»
اگر بر شما دست يابند، دشمن شما باشند و بر شما به بدى دست و زبان بگشايند
و آرزو دارند كه كافر شويد.
لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (3)
روز قيامت نه خويشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمىرسانند.
[خدا] ميانتان فيصله مىدهد، و خدا به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
+ «فصل – فصلت المرأة رضيعها » :
تمام این جریانات نهایتا به انفصال اهل یقین و اهل شک با میزان و ترازوی نورانی میانجامد و فرجام کار با آیاتی که عرضه می شود، جدایی است و این جدایی حق از باطل است و این حق و باطل، در قالب قوم و خویشی و وابستگیهای بیارزش دنیایی قاطی شده، و نقش علوم ربانی، همین جداسازی است!
چون کلام نور همین است: «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»!
«الْفَصْلُ: إبانة أحد الشّيئين من الآخر: حتى يكون بينهما فرجة»
پس نام زیبای فصل الخطاب برای نور، الآن خوب فهمیده می شود:
« وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ »
آیات مفصلات: چه بگیم آیاتی، چه بگیم رسلی!
پس مفصلات اشاره به رسولان الهی دارد.
«لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ»:
چقدر این آیه، زیبا و لطیف به این نکته اشاره داره که اهل شک ممکنه و به احتمال زیاد، از خویشان و فرزندانتان باشند! نهایتا آیات دست اهل شک رو رو میکنن و بین این اقوام، دشمنی میافته!
لذا این آیه داره تذکر میده، مبادا رابطه سست و ناپایدار دنیایی مثل نسبت های فامیلی، که هیچ ارزشی نداره، باعث بشه، پشت به نورت کنی و رو به یک اهل شک مثل پدر یا مادر یا بچه یا … !!!
نمونه واضح این داستان تکراری، جریان حضرت ابراهیم ع و پدرش میباشد.
و این حدیث که بعد از این آیات آوردیم:
«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ»
ببین چه حدیثی و چه آیاتی برای فهم اینکه چه نزدیکانی میتونن اهل شک باشن و ما خبر نداشته باشیم!
يفر يوم القيامة خمسة من خمسة
امام رضا علیه السلام:
كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع بِالْكُوفَةِ فِي الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ
فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ
فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ
أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ
مَنْ هُمْ؟
فَقَالَ ع
قَابِيلُ يَفِرُّ مِنْ هَابِيلَ
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنْ أُمِّهِ مُوسَى
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمُ
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنْ صَاحِبَتِهِ لُوطٌ
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنِ ابْنِهِ نُوحٌ يَفِرُّ مِنِ ابْنِهِ كَنْعَانَ.
قال مصنف هذا الكتاب رضي الله عنه
إنما يفر موسى من أمه خشية أن يكون قصر فيما وجب عليه من حقها
و إبراهيم إنما يفر من الأب المربي المشرك لا من الأب الوالد و هو تارخ
قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (4)
قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست:
آنگاه كه به قوم خود گفتند:
«ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستيد بيزاريم.
به شما كفر مىورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد.» جز [در] سخن ابراهيم [كه] به [نا]پدر[ى] خود [گفت:]
«حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست، با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم.»
«اى پروردگار ما! بر تو اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست.
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (5)
پروردگارا، ما را وسيله آزمايش [و آماج آزار] براى كسانى كه كفر ورزيدهاند مگردان،
و بر ما ببخشاى كه تو خود تواناى سنجيدهكارى.»
[آیاتی و رسلی کارشون جداسازی است!]:
«وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبينَ سَبيلُ الْمُجْرِمينَ»
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۵۵ الی ۵۸]
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (۵۵)
و اين گونه، آيات [خود] را به روشنى بيان مىكنيم تا راه و رسم گناهكاران روشن شود.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (۵۶)
بگو: «من نهى شدهام كه كسانى را كه شما غير از خدا مىخوانيد بپرستم.»
بگو: «من از هوسهاى شما پيروى نمىكنم، وگرنه گمراه شوم و از راهيافتگان نباشم.»
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ (۵۷)
بگو: «من از جانب پروردگارم دليل آشكارى [همراه] دارم،
و[لى] شما آن را دروغ پنداشتيد،
[و] آنچه را به شتاب خواستار آنيد در اختيار من نيست.
فرمان جز به دست خدا نيست، كه حق را بيان مىكند، و او بهترين داوران است.»
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (۵۸)
بگو: «اگر آنچه را با شتاب خواستار آنيد نزد من بود، قطعاً ميان من و شما كار به انجام رسيده بود، و خدا به [حالِ] ستمكاران داناتر است.»
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه):
فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:
وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ یَعْنِی:
مَذْهَبُهُمْ وَ طَرِیقَتُهُمْ لِتَسْتَبِینَ إِذَا وَصَفْنَاهُمْ.
ثُمَّ قَالَ:
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ
قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَکُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ،
قُلْ إِنِّی عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ أَیْ بِالْبَیِّنَهًِْ الَّتِی أَنَا عَلَیْهَا
مَا عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ یَعْنِی الْآیَاتِ الَّتِی سَأَلُوهَا
إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ أَیْ یَفْصِلُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ
ثُمَّ قَالَ
قُلْ لهم لَوْ أَنَّ عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ
یَعْنِی إِذَا جَاءَتِ الْآیَهًُْ هَلَکْتُمْ وَ انْقَضَی مَا بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه):
وَ کَذَلِکَ نفَصِّلُ الآیَاتِ وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ المُجْرِمِینَ
یعنی روش آنان، تا هنگامیکه آنان را توصیف میکنیم، آنان را بشناسی.
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءکُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَ مَا أَنَاْ مِنَ المُهْتَدِینَ * قُلْ إِنِّی عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَ کَذَّبْتُم بِهِ؛
یعنی با بیّنهای که من دارم.
مَا عِندِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ؛
یعنی آیهها و نشانههایی که خواستهاند.
إِنِ الحُکْمُ إِلاَّ لِلهِ یَقُصُّ الحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ؛
یعنی بین حق و باطل را جدا میکند.
به آنان بگو:
لَّوْ أَنَّ عِندِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الأَمْرُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ؛
یعنی هنگامیکه آیه بیاید، هلاک میشوید و آنچه بین من و شما است، به پایان میرسد.
مشتقات ریشۀ «فصل» در آیات قرآن:
[فصل&اوی]: «فُصِّلَتْ آياتُهُ»
وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (233)
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ (249)
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبينَ سَبيلُ الْمُجْرِمينَ (55)
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلينَ (57)
وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (97)
وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ (98)
أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغي حَكَماً وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرينَ (114)
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدينَ (119)
وَ هذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (126)
ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذي أَحْسَنَ وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (154)
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (32)
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلى عِلْمٍ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (52)
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمينَ (133)
وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُريكُمْ دارَ الْفاسِقينَ (145)
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (174)
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (11)
هُوَ الَّذي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (5)
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (24)
وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ (37)
الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ (1)
وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ ريحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ (94)
لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (111)
اللَّهُ الَّذي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (2)
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الْحِسابَ وَ كُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصيلاً (12)
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ (17)
ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ في ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (28)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصيرُ (14)
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فيما كانُوا فيهِ يَخْتَلِفُونَ (25)
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (21)
وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ (20)
———————————-
[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۱ الى ۵]
كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (3)
[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۴۳ الى ۴۵]
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ في آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ (44)
———————————-
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (21)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ ميقاتُهُمْ أَجْمَعينَ (40)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ (15)
لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (3)
وَ فَصيلَتِهِ الَّتي تُؤْويهِ (13)
لِيَوْمِ الْفَصْلِ (13)
وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ (14)
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلينَ (38)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ ميقاتاً (17)
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ (13)