There is a fine line between love and hate!
Is religion anything other than love and hatred?!
«حبّ و بغض» + «عشق و نفرت»:
نور عقل، مرز بین عشق و نفرت را معلوم میکند!
عاملی که ایجاد نفرت میکند، حسادت و نارضایتی نسبت به نور تقدیرات است!
+ «تولّی و تبرّی»
عقل مرز میان ایمان و کفر است.
امام صادق علیه السلام:
لَيْسَ بَيْنَ الْإِيمَانِ وَ الْكُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ
قِيلَ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
قَالَ
إِنَّ الْعَبْدَ يَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إِلَى مَخْلُوقٍ
فَلَوْ أَخْلَصَ نِيَّتَهُ لِلَّهِ لَأَتَاهُ الَّذِي يُرِيدُ فِي أَسْرَعَ مِنْ ذَلِكَ.
میان ایمان و کفر فاصلهای جز کمعقلی نیست.
عرض شد: چگونه ای پسر پیغمبر؟
فرمود:
بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق میشود،
در صورتی که اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود، آنچه خواهد در نزدیکتر از آن وقت به او رسد.
دلنوشته:
«ای دل… عقلت را در مسیر عشق به کار بگیر»
ای دل…
امام صادق علیهالسلام، با نوری از حکمت، مرز ایمان و کفر را تنها در یک جمله ترسیم کردند:
«لَيْسَ بَيْنَ الْإِيمَانِ وَ الْكُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ»
میان ایمان و کفر، جز اندکی بیخردی فاصله نیست.
و آنگاه توضیح دادند:
«بنده وقتی حاجتش را از مخلوق میخواهد،
در حالیکه اگر نیتش را برای خدا خالص کند،
همان خواسته زودتر به او میرسد.»
آه ای دل…
ببین چقدر زیبا، چقدر ساده، و چقدر سوزناک…
تمام فاصلهی میان ایمان و بیایمانی،
فقط به اندازهی یک جهتِ نگاه است—
اینکه چشم دلت را به چه کسی دوختهای!
اگر امیدت را به دست مخلوق سپردهای،
اگر آرامشت را از لبخند آدمها میجویی،
اگر شادیات به رفتار دیگران وابسته است،
هنوز در مرزِ کفر ایستادهای؛
چون هنوز خدای حقیقی را نشناختهای.
اما اگر دل را از نیاز به خلق خالی کردی،
اگر فهمیدی هیچ دستی جز او نمیبخشد،
و هیچ نگاهی جز او نمیبیند،
آنگاه قدم در حریم ایمان گذاشتهای—
حریمی که در آن، عقل و عشق یکی میشوند.
ای دل…
بیعقلی آن نیست که دانشی نداری،
بیعقلی آن است که میدانی «همه چیز از اوست»
اما باز به سوی غیرِ او دست دراز میکنی!
فرشتهی مهربانت در گوش تو نجوا میکند:
«اگر نیتت را برای خدا صاف کنی،
آنچه میخواهی، پیش از آنکه بخواهی، میرسد.»
پس چرا هنوز میان درگاهِ خلق و خالق سرگردانی؟
چرا دل به کسی بستهای که خودش محتاجِ اوست؟
ای دل…
خردِ واقعی در این است که بدانی
همهی راهها، در نهایت، به یک دست ختم میشوند—
دستی که همیشه باز است،
بیمنت، بیتأخیر، بیتغییر.
پس چشم دلت را از زمین بردار
و به آسمان بسپار.
دیگر به جای در زدنِ درهای بسته،
به نوری فکر کن که همیشه باز است.
🌙
ای دل…
یاد بگیر دوست بداری،
اما با عقلِ ایمان؛
زیرا تا زمانی که امیدت از مخلوق بریده نشود،
نور را نخواهی دید… ✨
وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ
وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ
أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
[سورة الحجرات (۴۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ (۶)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كردهايد پشيمان شويد.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ
وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (۷)
و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست. اگر در بسيارى از كارها از [رأى و ميل] شما پيروى كند، قطعاً دچار زحمت مىشويد، ليكن خدا ايمان را براى شما دوستداشتنى گردانيد و آن را در دلهاى شما بياراست و كفر و پليدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت. آنان [كه چنيناند] رهيافتگانند.
فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۸)
[و اين] بخششى از خدا و نعمتى [از اوست]، و خدا داناى سنجيدهكار است.
وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (۹)
و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند، ميان آن دو را اصلاح دهيد، و اگر [باز] يكى از آن دو بر ديگرى تعدّى كرد، با آن [طايفهاى] كه تعدّى مىكند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت، ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و عدالت كنيد، كه خدا دادگران را دوست مىدارد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (۱۰)
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند، پس ميان برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد، اميد كه مورد رحمت قرار گيريد.
امام صادق علیه السلام:
عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْحُبِّ وَ اَلْبُغْضِ
أَ مِنَ اَلْإِيمَانِ هُوَ
فَقَالَ
وَ هَلِ اَلْإِيمَانُ إِلاَّ اَلْحُبُّ وَ اَلْبُغْضُ
ثُمَّ تَأَوَّلَ هَذِهِ اَلْآيَةَ
حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ اَلْكُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْيٰانَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلرّٰاشِدُونَ.
وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ وَ اَلْبُغْضُ؟!
عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ اَلْعِجْلِيِّ وَ إِبْرَاهِيمَ اَلْأَحْمَرِيِّ قَالاَ:
دَخَلْنَا عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ عِنْدَهُ زِيَادٌ اَلْأَحْلاَمُ
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ
يَا زِيَادُ
مَا لِي أَرَى رِجْلَيْكَ مُتَعَلِّقَيْنِ
قَالَ جُعِلْتُ لَكَ اَلْفِدَاءَ جِئْتُ عَلَى نِضْوٍ لِي عَامَّةَ اَلطَّرِيقِ وَ مَا حَمَلَنِي عَلَى ذَلِكَ إِلاَّ حُبِّي لَكُمْ وَ شَوْقِي إِلَيْكُمْ
ثُمَّ أَطْرَقَ زِيَادٌ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ
جُعِلْتُ لَكَ اَلْفِدَاءَ إِنِّي رُبَّمَا خَلَوْتُ فَأَتَانِي اَلشَّيْطَانُ فَيُذَكِّرُنِي مَا قَدْ سَلَفَ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمَعَاصِي فَكَأَنِّي آيِسٌ ثُمَّ أَذْكُرُ حُبِّي لَكُمْ وَ اِنْقِطَاعِي [إِلَيْكُمْ] وَ كَانَ مُتَّكِئاً لكم
قَالَ يَا زِيَادُ
وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ وَ اَلْبُغْضُ
ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآيَاتِ اَلثَّلاَثَ كَأَنَّهَا فِي كَفِّهِ
« وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ اَلْكُفْرَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْعِصْيٰانَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلرّٰاشِدُونَ. `فَضْلاً مِنَ اَللّٰهِ وَ نِعْمَةً وَ اَللّٰهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
وَ قَالَ
« يُحِبُّونَ مَنْ هٰاجَرَ إِلَيْهِمْ»
وَ قَالَ
«إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
إِنِّي أُحِبُّ اَلصَّوَّامِينَ وَ لاَ أَصُومُ وَ أُحِبُّ اَلْمُصَلِّينَ وَ لاَ أُصَلِّي وَ أُحِبُّ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ لاَ أَتَصَدَّقُ [أَصَّدَّقُ]
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكَ مَا اِكْتَسَبْتَ
أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ لَوْ كَانَتْ فَزْعَةٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ فَزِعَ كُلُّ قَوْمٍ إِلَى مَأْمَنِهِمْ وَ فَزِعْنَا إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ فَزِعْتُمْ إِلَيْنَا.
#دلنوشته
«آیا دین چیزی جز عشق و بیزاری است؟!»
ای دل…
در روزگاری که بسیاری دین را در ظاهر عبادتها میجویند،
در شمار رکعات و در الفاظِ دعا،
امام باقر علیهالسلام، نوری از حقیقت را آشکار کرد
و دین را در یک جمله خلاصه نمود:
«وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الحُبُّ وَ البُغْضُ؟!»
آیا دین، جز دوست داشتن و بیزار بودن است؟
چه پاسخِ ساده و چه حقیقتِ عمیقی…
زیادِ احلام، مردی که با پای تاولزده و دلی عاشق،
خود را به امام رسانده بود، گفت:
«مولای من، گاهی شیطان مرا به یاد گناهانم میاندازد،
و دلم از ناامیدی میلرزد،
اما آنگاه که یادِ محبتِ شما میافتم،
آرام میشوم و امید مییابم.»
و امام باقر علیهالسلام،
با لبخندی از جنسِ یقین فرمودند:
ای زیاد…
همین محبت، همان نجات است.
زیرا دین، جز محبتِ اهل طاعت و بیزاری از اهل معصیت نیست.
و بعد، سه آیه را تلاوت کردند—
آیاتی که بوی نور میدهد،
صدای عشقِ خدا در آنها جاریست:
«وَ لٰكِنَّ اللّٰهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ…»
خداست که ایمان را در دلهایتان محبوب ساخت.
و
«إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّٰهُ…»
اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.
آه ای دل…
دین، عبادتِ خشک نیست؛
دین، عشق است.
دین یعنی اگر اهلِ نور را دیدی،
دلت روشن شود،
و اگر اهلِ تاریکی را دیدی،
دلت بترسد از آلوده شدن.
دین یعنی هر صبح، با شوقِ محبتِ اهلالله بیدار شوی،
و شب، با بغضِ گناه به خواب روی.
یعنی دوست داشتنِ راستگویان، صابران، پاکدلان،
و بیزاری از دروغ، حرص، حسد و خیانت.
ای دل…
اگر میخواهی بدانی جایگاهت نزد خدا کجاست،
ببین چه کسانی را دوست داری.
زیرا رسول خدا فرمود:
«أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ»
تو با همان کسی خواهی بود که دوستش داری.
پس مراقب باش عشقِ دلِ تو،
راهِ فردای تو را نسازد به سوی تاریکی.
محبتِ اهل طاعت، تو را به آسمان میبرد،
و محبتِ اهلِ معصیت، تو را به زمین میدوزد.
ای عاشقِ گمگشته…
اگر هنوز در دل، نوری از محبتِ اهلِ طاعت مانده،
بدان که خدا تو را رها نکرده است.
همین محبت، همان رشتهی نجات است—
رشتهای که اگر آن را بگیری،
از هر چاهی بیرونت میکشد.
دین، در نهایت، نه مجموعهای از قوانین است،
نه ظاهری از عبادت،
بلکه راهیست از عشق به پاکی،
و نفرت از پلیدی.
راهی که از دل آغاز میشود و به خدا ختم میگردد.
🌙
پس ای دل…
اگر اهلِ نور را دوست داری،
و اگر از گناه نفرت داری،
بدان که در مسیر عشقی ایستادهای
که خدا خود، معلمِ آن است.
و این یعنی هنوز در تو خیر هست… ✨
وقتیکه در زندگی روزمره این همه مشکلات داریم، معنیش اینه که انگار ما هنوز دوست داشتن رو یاد نگرفتیم.
این دوست داشتن هست که مشکلات زندگی رو برطرف میکنه.
دوست داشتن چیزهای خوب و کنار گذاشتن چیزهای بد.
این یاد گرفتن دوست داشتن، معلم میخواد.
معلم رو خدا بغیر حساب سر راهت قرار میده.
اگه حواستو جمع کنی دوست داشتن واقعی رو خوب یاد میگیری،
اما اگه حسادت به نور رو کنار نذاری معلم رو از دست میدی و دیگه نمیتونی یاد بگیری که چی رو دوست داشته باشی و از چی بدت بیاد.
در نتیجه فرصت عمر رو در راه اشتباه صرف میکنی و آخرش هم حسرت میخوری.
دلنوشته:
«درسِ بزرگِ زندگی: یاد بگیر چه چیز را باید دوست بداری…»
ای دل…
مشکلات زندگی فقط عددی روی کاغذ نیستند،
هر درد و رنجی در مسیر، نشانهایست از یک درسِ ناتمام؛
درسی که هنوز آن را نیاموختهای—
و آن درس، دوست داشتن است.
وقتی سختیها زیاد میشوند،
وقتی روابط فرو میریزند،
وقتی آرامش از خانه و دل میرود،
یعنی ما هنوز بلد نیستیم چطور دوست بداریم.
نه فقط انسانها را،
بلکه خودِ خوبی را،
نور را،
راستی را،
پاکی را…
امامان ما گفتند دین یعنی حب و بغض—
یعنی یاد بگیری چه چیز را در آغوش بگیری،
و از چه چیز دل بِکَنی.
و این هنر، آموزش میخواهد؛
معلم میخواهد…
و خدا، از لطف بیپایانش،
معلم را بیحساب سرِ راهت میگذارد؛
نه همیشه در لباسی مخصوص،
گاه در چهرهی کودکی ساده،
در کلامِ مادری صبور،
در قلبِ رفیقی راستگو،
در نگاهِ پیرمردی در کوچهای خاموش…
اگر حواست جمع باشد، میفهمی که اوست،
و اگر قدر بدانی، نورِ عشق را از او خواهی آموخت.
اما ای دل…
اگر حسادت را کنار نگذاری،
اگر به جای سپاس، به مقایسه عادت کنی،
اگر هر نوری را که در دیگری میبینی، با شک و تردید نگاه کنی،
آنگاه معلم از کنار تو میگذرد
و تو نمیفهمی چه گنجی را از دست دادهای.
چون حسد، درِ قلب را قفل میکند.
و وقتی در بسته شد،
محبت دیگر وارد نمیشود،
درسِ عشق ناتمام میماند،
و عمر در تکرارِ اشتباهها میگذرد.
و روزی میرسی به آخرِ دفتر،
به جایی که میگویی:
«کاش زودتر یاد میگرفتم…
کاش به جای قضاوت، مهربانی میکردم…
کاش وقتی معلمم آمد، گوش میدادم.»
ای دل…
هنوز دیر نشده است.
اگر امروز بخواهی،
خدا دوباره معلمی سرِ راهت میگذارد.
شاید با یک جمله،
شاید با یک نگاه،
شاید با یک اتفاق ساده.
فقط کافیست حواست جمع باشد،
و حسادت را زمین بگذاری.
آنگاه، عشق برمیگردد،
آرامش میآید،
و مشکلاتی که سالها در سایهی بیمحبتی رشد کرده بودند،
یکییکی از میان میروند.
🌙
ای دل…
یاد بگیر دوست بداری،
زیرا تا زمانی که نور را دوست نداشته باشی،
تو، نور را نخواهی دید. ✨
امیرالمؤمنین (علیه السلام):
اَلْمَنَاقِبُ لاِبْنِ شَهْرَآشُوبَ:
سَأَلَ أَبَا بَكْرٍ نَصْرَانِيَّانِ
مَا اَلْفَرْقُ بَيْنَ اَلْحُبِّ وَ اَلْبُغْضِ وَ مَعْدِنُهُمَا وَاحِدٌ
وَ مَا اَلْفَرْقُ بَيْنَ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةِ وَ اَلرُّؤْيَا اَلْكَاذِبَةِ وَ مَعْدِنُهُمَا وَاحِدٌ
فَأَشَارَ إِلَى عُمَرَ
فَلَمَّا سَأَلاَهُ أَشَارَ إِلَى عَلِيٍّ
فَلَمَّا سَأَلاَهُ عَنِ اَلْحُبِّ وَ اَلْبُغْضِ قَالَ
إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ اَلْأَرْوَاحَ قَبْلَ اَلْأَجْسَادِ بِأَلْفَيْ عَامٍ فَأَسْكَنَهَا اَلْهَوَاءَ فَمَهْمَا تَعَارَفَ هُنَاكَ اِئْتَلَفَ هَاهُنَا وَ مَهْمَا تَنَاكَرَ هُنَاكَ اِخْتَلَفَ هَاهُنَا
ثُمَّ سَأَلاَهُ عَنِ اَلْحِفْظِ وَ اَلنِّسْيَانِ
فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ اِبْنَ آدَمَ وَ جَعَلَ لِقَلْبِهِ غَاشِيَةً فَمَهْمَا مَرَّ بِالْقَلْبِ وَ اَلْغَاشِيَةُ مُنْفَتِحَةٌ حَفِظَ وَ أَحْصَى وَ مَهْمَا مَرَّ بِالْقَلْبِ وَ اَلْغَاشِيَةُ مُنْطَبِقَةٌ لَمْ يَحْفَظْ وَ لَمْ يُحْصِ
ثُمَّ سَأَلاَهُ عَنِ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةِ وَ اَلرُّؤْيَا اَلْكَاذِبَةِ
فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ اَلرُّوحَ وَ جَعَلَ لَهَا سُلْطَاناً فَسُلْطَانُهَا اَلنَّفْسُ
فَإِذَا نَامَ اَلْعَبْدُ خَرَجَ اَلرُّوحُ وَ بَقِيَ سُلْطَانُهُ فَيَمُرُّ بِهِ جِيلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ جِيلٌ مِنَ اَلْجِنِّ
فَمَهْمَا كَانَ مِنَ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةِ فَمِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ
وَ مَهْمَا كَانَ مِنَ اَلرُّؤْيَا اَلْكَاذِبَةِ فَمِنَ اَلْجِنِّ
فَأَسْلَمَا عَلَى يَدَيْهِ وَ قُتِلاَ مَعَهُ يَوْمَ صِفِّينَ.
إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحِبُّكُمْ – وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُبْغِضُكُمْ
وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَمْلَأُ صَحِيفَتَهُ مِنْ غَيْرِ عَمَلٍ
+ «حبّ و بغض»
+ «اشتباه مرگبار تهمت!»
امام صادق علیه السلام:
عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحِبُّكُمْ وَ مَا يَدْرِي مَا تَقُولُونَ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ
وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُبْغِضُكُمْ وَ مَا يَدْرِي مَا تَقُولُونَ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ النَّارَ
وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَمْلَأُ صَحِيفَتَهُ مِنْ غَيْرِ عَمَلٍ
قُلْتُ فَكَيْفَ
قَالَ
يَمُرُّ بِالْقَوْمِ يَنَالُونَ مِنَّا وَ إِذَا رَأَوْهُ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنْ شِيعَتِهِمْ
وَ يَمُرُّ بِهِمُ الرَّجُلُ مِنْ شِيعَتِنَا
فَيَرْمُونَهُ وَ يَقُولُونَ فِيهِ
فَيَكْتُبُ اللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ حَسَنَاتٍ حَتَّى يَمْلَأَ صَحِيفَتَهُ مِنْ غَيْرِ عَمَلٍ.
شخص شما را دوست ميدارد اما از عقيده شما اطلاعى ندارد.
با همين حبّ خداوند او را وارد بهشت ميكند
و شخص با شما دشمن است و نميداند عقيده شما چيست
بواسطه همين دشمنى با شما خدا او را به جهنم مىبرد
و مرد نامه عملش پر از ثواب مىشود بدون اينكه عملى انجام داده باشد.
عرضكردم چگونه چنين چيزى ممكن است.
فرمود:
از كنار گروهى رد مىشود كه بدگوئى از ما مىكنند،
همين كه چشمشان به او مىافتد، به يكديگر ميگويند، اين مرد از شيعيان آنها است.
و مردى از شيعيان ما از كنار آنها رد مىشود، او را هدف قرار مىدهند و باو بد ميگويند
خداوند به واسطه اين مطلب، آنقدر به او ثواب مىدهد كه نامه عملش پر مىشود بدون عملى.
دلنوشته:
«محبت، بیصدا نجات میدهد…»
ای دل…
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«گاهی انسانی شما را دوست دارد،
بیآنکه بداند دقیقاً چه میگویید،
اما همان محبت، او را به بهشت میبرد.
و گاهی کسی شما را دشمن میدارد،
بیآنکه بفهمد چرا،
و همان دشمنی، او را به آتش میکشاند…»
آه… چه زیبا و چه لطیف.
یعنی هنوز پیش از عمل، پیش از دانش، پیش از عبادت،
محبت و بیزاریِ دل، سرنوشتِ انسان را میسازد.
همان عشقی که از درون میجوشد،
و همان نفرتی که بیدلیل دل را تیره میکند.
ای دل…
محبت به اهل نور، تنها یک احساس نیست—
یک نوع جهتگیریِ وجود است.
وقتی قلبت با اهل طاعت هماهنگ میشود،
وقتی ناخودآگاه به صدای خیر، به راستی، به نور گرایش پیدا میکنی،
تو داری راه بهشت را انتخاب میکنی،
حتی اگر هنوز در مسیرِ شناخت باشی.
و چه زیبا گفت امام:
«گاهی انسان، صحیفهاش از نیکیها پُر میشود، بیآنکه عملی کرده باشد!»
چگونه؟
با یک نگاهِ محبتآمیز،
با یک تبسمِ بیغرض،
با یک احترامِ ساده به اهل خدا،
حتی با سکوتی که در برابر بدگویی از آنان میکنی.
آری ای دل…
گاهی فقط با اینکه در میان جمعی هستی که به اهل بیت دشنام میدهند،
و تو دلت میسوزد و لب فرو میبندی،
خدا همان لحظه برایت حسنه مینویسد؛
و دفتری از نور برایت گشوده میشود—
بدون اینکه تو بدانی،
بیآنکه عملی کرده باشی جز محبت.
محبت، نوریست که پنهان عمل میکند.
گاهی تنها با یک جهتِ قلب،
با یک احساسِ درونی،
با اشکی که بینام از گوشهی چشمت میچکد،
خدا تو را به بهشت نزدیک میکند.
ای دل…
دشمنی با اهل نور، حتی اگر در زبان نیاید،
در جان انسان ریشه میگیرد و راه را میبندد.
و محبت به آنان، حتی اگر بیبیان باشد،
درختی میشود که در بهشت میروید.
پس نگاه کن ببین دلِ تو در کدام سو میتپد.
اگر به یادِ معلمِ ربانیات آرام میگیری،
اگر از شنیدن نامِ اهل ایمان، دلت روشن میشود،
بدان که در مسیر نجاتی—
حتی اگر خودت ندانی.
🌙
ای دل…
محبت، سادهترین عملِ عالم است،
اما پاداشش، بیکرانترین است.
یاد بگیر چه چیز را باید دوست بداری،
که شاید تنها همین،
کلیدِ درِ بهشتِ دلت باشد… ✨
[حب الحسین ع – بغض الحسین ع]:
عنه عليه السلام:
مَن أرادَ اللَّهُ بِهِ الخَيرَ قَذَفَ في قَلبِهِ حُبَّ الحُسَينِ عليه السلام و حُبَّ زِيارَتِهِ،
و مَن أرادَ اللَّهُ بِهِ السّوءَ قَذَفَ في قَلبِهِ بُغضَ الحُسَينِ عليه السلام و بُغضَ زِيارَتِهِ.
دلنوشته:
«کربلای دل، در هر روزِ زندگی ماست…»
ای دل…
محبت، تنها یک احساس نیست—
امتحانیست که در سکوتِ روزهای زندگی برپا میشود.
و حسین علیهالسلام، معیارِ روشنِ این امتحان است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«هرکس را که خدا برای خیر بخواهد،
محبتِ حسین و زیارتش را در دلش میکارد،
و هرکس را برای بدی بخواهد،
بذرِ بغضِ حسین را در دلش میافکند.»
آه ای دل…
پس این عشق، انتخاب ما نیست؛
هدیهی خداست…
اگر در دلت شعلهای از محبتِ حسین هست،
بدان که خدا هنوز نگاهت میکند.
و اگر اشکِ کوچکی بر نامش داری،
همان اشک، سندِ ایمان توست.
اما حسین فقط در تاریخ نیست،
او در دلِ هر روزِ ماست،
در همان لحظهای که زندگی ما را میان نور و تمنّا قرار میدهد،
و از ما میخواهد که انتخاب کنیم—
کدام را دوست داری؟
کربلا، فقط صحرای نینوا نبود،
کربلا یعنی هر روزی که دلت به سمت دنیا میکشد،
و فرشتهی مهربانت آرام در گوشت میگوید:
«دل بده به تقدیرت… به رضای خدا…»
و تو میمانی، میان دو ندا—
ندای عشق، و ندای تمنّا.
ای دل…
در هر ورکلایف، در هر تصمیم، در هر انتخاب،
تو در کربلایی…
اگر صبر کردی، اگر حرص را کنار گذاشتی،
اگر به جای خشم، لبخند زدی،
اگر به جای قضاوت، گذشتی،
اگر به جای خواهش، به حکمت راضی شدی—
آنگاه تو هم در صف یارانِ حسین ایستادهای.
محبتِ حسین، تنها اشک و سوگ نیست،
عمل است، اطاعت است، رضایت است.
یعنی در هر لحظهای که دلت میخواهد شکوه کنی و نمیکنی،
که میخواهی بگیری اما میبخشی،
که میخواهی فریاد بزنی اما سکوت میکنی،
همان لحظه، در تو حسینی کوچک متولد میشود.
کربلا، تنها یک خاطره نیست،
کربلا مدرسهی عشق است—
مدرسهای که در آن،
درسِ اول «دوست داشتنِ خدا»،
و درسِ دوم «راضی بودن به تقدیرِ او»ست.
ای دل…
حسین را فقط با گریه نمیشود شناخت،
با اطاعت باید شناخت.
با آنکه وقتی زندگی سخت میشود،
باز هم بگویی: «خدایا راضیام به رضای تو.»
همانجا، خدا میبیند و مینویسد:
«این بنده، در کربلای دلش، تسلیمِ نور شد.»
🌙
ای دل…
اگر عشقِ حسین را در دل داری،
در آزمونهای کوچکِ زندگی ثابتش کن؛
در لحظاتی که باید دل از تمنّا بکَنی
و به نور معلمت گوش دهی.
شاید هیچکس نبیند،
شاید هیچ تماشاگر و روضهخوانی نباشد،
اما خدا میبیند…
و فرشتگان، نامت را در صف یارانِ حسین مینویسند.
🌹
ای دل…
کربلای تو همین امروز است،
در همین خانه، همین کار، همین گفتوگو، همین انتخاب…
اگر از تمنّا گذشتی و به رضایت رسیدی،
آنگاه حسین را زیارت کردهای—
نه با پا، بلکه با جان.
و خوشا به حالِ آن دلهایی
که خدا، محبتِ حسین را در آنها افکند،
تا هر روز، در سکوتِ زندگی،
عاشورا را تمرین کنند… ✨
از روی حبّ و بغض نسبت به نور،
معلوم میشه که قلب، اهل بهشته یا اهل جهنم!
+ «تمنا فدای تقدیر یا تقدیر فدای تمنا»
حسود با دل نکندن از تمناهاش، بهشت رو فدای جهنم میکنه!
از روی کدورت و صفای قلب معلوم میشه که اوضاع چجوریه!
از روی حبّ و بغض نسبت به صاحبان نور و اهل نور، تکلیف قلب معلوم میشه!
« وَ عَنْ عَلِيٍّ ص أَنَّهُ قَالَ:
لَيْسَ عَبْدٌ مِمَّنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلتَّقْوَى إِلَّا وَ قَدْ أَصْبَحَ وَ هُوَ يَوَدُّنَا مَوَدَّةً يَجِدُهَا عَلَى قَلْبِهِ
وَ لَيْسَ عَبْدٌ مِمَّنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا أَصْبَحَ يُبْغِضُنَا بِغْضَةً يَجِدُهَا عَلَى قَلْبِهِ
فَمَنْ أَحَبَّنَا فَلْيُخْلِصْ لَنَا الْمَحَبَّةَ كَمَا يُخْلَصُ الذَّهَبُ الَّذِي لَا كَدَرَ فِيهِ
وَ مَنْ أَبْغَضَنَا فَعَلَى تِلْكَ الْمَنْزِلَةِ نَحْنُ النُّجَبَاءُ وَ أَفْرَاطُنَا أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ
وَ أَنَا وَصِيُّ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَنَا مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ
وَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ مِنْ حِزْبِ الشَّيْطَانِ وَ الشَّيْطَانُ مِنْهُمْ
فَمَنْ شَكَّ فِينَا وَ عَدَلَ عَنَّا إِلَى عَدُوِّنَا فَلَيْسَ مِنَّا
وَ مَنْ أَحَبَّ مِنْكُمْ أَنْ يَعْلَمَ مُحِبَّنَا مِنْ مُبْغِضِنَا فَلْيَمْتَحِنْ قَلْبَهُ
فَإِنْ وَافَقَ قَلْبُهُ حُبَّ أَحَدٍ مِمَّنْ عَادَانَا فَلْيَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَدُوُّهُ وَ مَلَائِكَتُهُ وَ رُسُلُهُ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ اللَّهُ عَدُوٌّ لِلْكافِرِين »
دلنوشته:
«امتحانِ قلب… از مسیرِ دوست داشتن میگذرد»
ای دل…
همهچیز از همینجا معلوم میشود—
از آنکه چه کسی را دوست داری
و از چه کسی بدت میآید.
این، معیارِ بینقابِ آسمان است برای سنجشِ زمین.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«هیچ بندهای نیست که خدا دلش را برای تقوا بیازماید،
مگر آنکه با محبتِ ما صبح میکند،
محبتی که در عمقِ قلبش آن را مییابد.
و هیچ بندهای نیست که مورد خشم خدا باشد،
مگر آنکه با بغضِ ما بیدار میشود،
بغضی که در درونش جا خوش کرده است…»
آه ای دل…
پس معلوم شد،
بهشت و جهنم، از دل آغاز میشوند،
نه از زمین و آسمان.
اهلِ بهشت، اهلِ محبتاند،
و اهلِ جهنم، اسیرِ بغض و کدورت.
دلِ صاف، به سوی نور کشیده میشود،
و دلِ تیره، از نور میگریزد.
ای دل…
«تمنا فدای تقدیر یا تقدیر فدای تمنا؟»
این، همان پرسشِ بزرگِ هر روزِ ماست.
اهلِ نور، تمنای خویش را در آغوشِ تقدیر میگذارند؛
میگویند: «خدایا، من میخواهم،
اما همان را که تو میخواهی، میپسندم.»
و حسودانِ گرفتار،
تقدیرِ الهی را در آتشِ تمنّا میسوزانند؛
میگویند: «نه، باید آن شود که من میخواهم!»
و همینجا، بهشت و جهنم از هم جدا میشود.
کسی که به نورِ معلمش دل میبندد،
و به رضایتِ خدا راضی میشود،
از تمناهایش میگذرد،
و با لبخند، وارد بهشتِ آرامش میگردد.
اما کسی که در برابر تقدیر میایستد،
و به جای شکر، شکوه میکند،
در حقیقت، دارد به نور پشت میکند؛
و هرچه بیشتر اصرار کند،
در آتشِ حرص و حسادت، خود را میسوزاند.
ای دل…
بغض و حبّ، دو بالِ پرواز یا سقوطاند.
اگر با نور بیامیزی، بالا میروی،
و اگر با بغضِ اهلِ نور زندگی کنی، پایین میافتی.
از روی صفای دل، از روی آرامش و رضایت،
از روی لبخندی که در سختیها داری،
مشخص میشود که تو از کدام قبیلهای—
قبیلۀ نور یا قبیلۀ شیطان.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«هر که شک کند در ما،
و به دشمنانِ ما دل ببندد،
از ما نیست!
و هر که بخواهد بداند از محبّانِ ماست یا از مبغضانِ ما،
به قلبش بنگرد—
اگر در دلش محبتِ دشمنانِ ما را یافت،
بداند که خدا و فرشتگان و رسولان،
همه از او بیزارند…»
ای دل…
دین یعنی انتخابِ روشن میان دو عشق:
عشق به نور یا عشق به نفس.
اگر دلِ تو، هنگامِ یادِ اهلِ نور آرام میگیرد،
و هنگامِ یادِ اهلِ گناه تیره میشود،
بدان که تو در مسیرِ بهشتیان گام میزنی.
اما اگر دلت از یادِ اهلِ نور بیتاب نمیشود،
و از دیدنِ نور حسودیات گل میکند،
باید بدانی که درونت زخمی است،
زخمی از جنسِ بغضِ ناپیدا—
بغضی که بهشتیان را از جهنّمیان جدا میکند.
🌙
ای دل…
امتحانِ بزرگِ زندگی، در همین است:
یاد بگیر چه چیز را باید دوست بداری،
و از چه چیز باید بیزار شوی.
اگر دل به نور سپردی و راضی به تقدیر شدی،
بهشت، درونِ قلبت شکوفه خواهد زد.
اما اگر تمنّا را بر تقدیر ترجیح دادی،
و به جای عشق، حسادت را پروراندی،
بدان که خودت، جهنم را در دل کاشتی.
پس ای دل…
در هر لحظه، انتخاب کن—
نور یا تمنّا؟
رضا یا اعتراض؟
عشقِ حسین یا بغضِ نور؟
زیرا بهشت و جهنم،
پیش از آنکه وعدهای در آخرت باشند،
امتحانی در همین امروزِ تو هستند… ✨
اللهم كما كانوا مع آل محمد في الدنيا فاجعلهم معهم في الآخرة
+ «ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النّار»
عن خالد بن نجيح قال:
دخلنا على أبي عبد الله صلوات الله عليه فقال:
مرحباً بكم و أهلاً و سهلاً،
و الله إنا لنستأنس برؤيتكم.
إنكم ما أحببتمونا لقرابة بيننا و بينكم،
و لكن لقرابتنا من رسول الله صلى الله عليه و آله.
فالحب لرسول الله صلى الله عليه و آله على غير دنيا أصبتموها منا، و لا مال أعطيتم عليه.
أجبتمونا في توحيد الله وحده لا شريك له.
إن الله قضى على أهل السماوات و أهل الأرض فقال «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»
و ليس يبقى إلا الله وحده لا شريك له.
اللهم كما كانوا مع آل محمد في الدنيا فاجعلهم معهم في الآخرة.
اللهم كما كان سرهم على سرهم و علانيتهم على علانيتهم فاجعلهم في ثقل محمد يوم القيامة.
دلنوشته:
«با آلِ محمد ماندن… در دنیا و در آخرت»
ای دل…
چه سعادتی بالاتر از آنکه،
محبتِ اهلِ بیت در رگهایت جاری باشد؟
نه به خاطر نسب، نه به خاطر نفع،
بلکه فقط به خاطر نورشان،
به خاطر قرابتشان با پیامبرِ رحمت…
امام صادق علیهالسلام، با لبخند و مهربانیِ همیشگیشان فرمودند:
«مرحباً بكم و أهلاً و سهلاً،
واللهِ إنّا لَنستأنِسُ برؤيتكم…
شما ما را نه به خاطر خویشاوندی،
و نه برای دنیایی که از ما میخواهید،
بلکه از سرِ ایمان به خدا و عشق به رسول او دوست دارید.»
آه ای دل…
این یعنی تمام ارزشِ محبتِ ما،
در همین اخلاصِ بیدلیل است—
عشقی که چیزی از دنیا نمیخواهد،
عشقی که نمیفروشد، نمیطلبد،
فقط میخواهد «باشد»،
چون آنها اهلِ خدا هستند.
و امام، دعایی کردند که دل را میلرزاند:
«اللهم كما كانوا مع آل محمد في الدنيا فاجعلهم معهم في الآخرة»
خدایا! همانگونه که آنان در دنیا با آل محمد بودند،
در آخرت نیز ایشان را با آنان قرار ده.
ای دل…
محبت به اهلِ نور، رشتهایست که دو جهان را به هم وصل میکند.
هر کس در این دنیا، با نورِ آلِ محمد زندگی کند،
در آخرت نیز در همان صف خواهد بود.
و وای به حالِ آنان که در دنیا از نور بریدند،
زیرا در قیامت نیز در ظلمت خواهند ماند.
محبت به اهلبیت، خودش بهشت است؛
نه از جنس پاداش، بلکه از جنس حضور.
و آنها که با حسین، با علی، با فاطمه، با صادق و با جواد زندگی کردند،
در لحظهی آخر، صدایی خواهند شنید که میگوید:
«اللهم كما كانوا معنا في الدنيا فاجعلهم معنا في الآخرة.»
🌙
ای دل…
ببین امام صادق چگونه برای یارانش دعا کرد،
نه برای مال، نه برای عمر طولانی،
بلکه برای همنشینی با آلِ محمد در قیامت.
و این یعنی بالاترین حسنهای که قرآن وعده داده است:
«رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً، وَ فِي الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ.»
حسنهی دنیا چیست؟
دیدنِ اهل نور،
همصحبتی با معلمِ ربانی،
و قدم زدن در مسیرِ ایمان با دوستانِ خدا.
و حسنهی آخرت چیست؟
همان ادامهی این دیدار در بهشت.
زیرا کسی که در دنیا از نور جدا نشد،
در بهشت هم جدا نخواهد شد.
ای دل…
اگر در این دنیا با نور همدل شوی،
در قیامت با نور محشور میشوی.
اگر امروز کنارِ اهلِ ایمان بمانی،
فردا در سایۀ محمد و آلش آرام خواهی گرفت.
و اگر امروز دل به اهلِ دنیا بسپاری،
فردا در آتشِ همان دنیا خواهی سوخت.
پس دل را از تمنّاها بشوی،
و با اهلِ نور بنشین، حتی اگر فاصلهها زیاد است.
محبتشان را در دل نگه دار،
که همین عشق، کلیدِ همنشینی ابدیست.
🌹
ای دل…
امروز اگر بتوانی با نور زندگی کنی،
با همانها که دلشان بوی ایمان میدهد،
با همانها که با یادِ حسین آرام میگیرند،
با همانها که در سختی، راضی به تقدیرند—
آنگاه در لحظهی آخر،
امام صادق علیهالسلام تو را در دعایش یاد میکند
و میفرماید:
«اللهم كما كانوا مع آل محمد في الدنيا فاجعلهم معهم في الآخرة…»
و این یعنی جاودانگی در کنارِ عشق… ✨
قال رسول الله صلوات الله عليه و آله:
عنوان صحيفة المؤمن حب علي بن أبي طالب.
الحديث القدسي عن الله عز و جل :
مَنْ تقرب إليَّ شبراً تقربتُ إليه ذراعاً.
الهادي صلوات الله عليه:
و من وحده قبل عنكم.
و قوله:
و جعلكم حججاً على بريته … و أركانا لتوحيده.
و كذلك في حديث آخر يربط إمامنا الصادق صلوات الله عليه حبهم بتوحيد الله مباشرة قال :
إن لمحبينا في السّر و العلانية علامات يعرفون بها .
قال الرجل : و ما تلك العلامات ؟
قال : تلك خلال،
أولها أنهم عرفوا التوحيد حق معرفته ، و أحكموا علم توحيده ،
و الإيمان بعد ذلك بما هو ، و ما صفته.
قول رسول الله في علي صلوات الله عليهما و آلهما :
من والاه والاه الله ، و من عاداه عاداه الله ،
و من أحبه أحبه الله ، و من أبغضه أبغضه الله .
دعاء إمامك الصادق من آل محمد صلوات الله عليه:
اللهم كما كانوا مع آل محمد في الدنيا فاجعلهم معهم في الآخرة،
اللهم كما كان سرهم على سرهم و علانيتهم على علانيتهم فاجعلهم في ثقل محمد يوم القيامة.
دلنوشته:
«عنوانِ مؤمن، عشق است…»
ای دل…
چقدر زیبا فرمود پیامبر صلوات الله علیه و آله:
«عُنوانُ صَحيفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلِيِّ بنِ أبي طالب.»
عنوانِ پروندهی مؤمن، محبتِ علی است.
آه… یعنی اگر دفترِ عمرِ انسان را ورق بزنند،
و هیچ عملی در آن ننویسند،
اما در بالای صفحه نوشته باشد «دوستدار علی»،
تمامِ دفتر، بوی بهشت میدهد.
زیرا عشقِ علی، تنها یک دوستداشتن نیست؛
سندیست بر وحدتِ دل با خدا.
چنانکه امام صادق علیهالسلام فرمود:
«دوستداران ما کسانیاند که توحید را حقیقتاً شناختهاند.»
ای دل…
پس عشق به علی و آل علی، ریشه در معرفت دارد؛
و معرفت، ثمرهی توحید است.
هرکس به حقیقتِ خدا پی ببرد،
چارهای جز محبتِ اولیای او ندارد؛
چراکه آنان، رکنهای توحیدند،
و آیینههای روشنِ وحدانیت.
و امام هادی علیهالسلام فرمودند:
«و من وَحَّده قبل عنكم،
هرکس خدا را یگانه بداند، از شما نیز پذیرفته است.»
یعنی راهِ رسیدن به خدای یکتا،
از جادهی محبتِ اهلِ نور میگذرد.
بیولایت، توحید ناتمام است؛
چون خدا، خود را در سیمای آنان به ما نشان داد.
و در حدیث قدسی آمده است:
«مَن تَقَرَّبَ إليَّ شِبراً، تَقَرَّبتُ إليه ذِراعاً…»
آه ای دل…
خدا چقدر مشتاقِ توست!
کافیست فقط یک وجب به سویش بروی،
او خود، با آغوشی از نور، به استقبالت میآید.
اما راهِ رفتن به سوی او،
از مسیرِ محبتِ اهلِ اوست.
همانها که خدا دربارهشان گفت:
«من والاه والاه الله، و من عاداه عاداه الله،
و من أحبه أحبه الله، و من أبغضه أبغضه الله.»
یعنی اگر علی را دوست بداری،
خدا تو را دوست دارد.
اگر از علی روی برگردانی،
خدا نیز از تو روی برمیگرداند.
اگر به علی عشق بورزی،
خودِ خدا عاشقت میشود…
و چه سعادتی بالاتر از این؟
🌙
ای دل…
محبت به علی و آلش،
مانند نوریست که از زمین تا آسمان کشیده شده است.
در دنیا، راهنماست؛
در آخرت، پناهگاه.
در مشکلات، مایهی آرامش؛
و در تنهایی، نشانهی حضور خدا.
و چه زیبا گفت امام صادق علیهالسلام در دعایش:
«اللهم كما كانوا مع آل محمد في الدنيا فاجعلهم معهم في الآخرة،
اللهم كما كان سرهم على سرهم و علانيتهم على علانيتهم
فاجعلهم في ثقل محمد يوم القيامة.»
یعنی:
خدایا، همانگونه که در دنیا دلشان با ما بود،
در آخرت نیز با ما قرارشان ده.
و چون رازشان و آشکارشان یکی بود،
آنان را در سایهی محمد جای ده.
ای دل…
آری، دین یعنی عشق،
اما عشقی که ریشه در توحید دارد؛
عشقی که از خدا آغاز میشود و به اولیای او میرسد.
اگر دوستشان داری،
یعنی هنوز در مسیر خدایی.
اگر نامشان لبخند بر لبِ دلت مینشاند،
یعنی هنوز امیدی در تو زنده است.
و اگر اشکی از چشمت سرازیر میشود
وقتی نامِ حسین یا علی را میشنوی،
بدان که خدا همان لحظه دارد صدایت میزند.
🌹
ای دل…
تمامِ دین در همین خلاصه میشود:
محبت و ولایت.
و روزی که پروندهها گشوده شوند،
بر بالای صحیفهی مؤمنان نوشته خواهد شد:
✨
«این بنده را بشناسید…
او دوستدارِ علی و آلِ علی بود.» ✨
وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟!
زندگی چیزی جز دوستداشتن و مهربانی کردن نیست.
و خدای مهربان، مهربانی کردن رو دوست داره!
و اونو به بندگان خودش یاد میده!
و از اونا میخواد که به همدیگه مهربونی کنن!
زندگی به رنگ مهربانی، میشه دین خدا!
اصلا دین خدا، مهارت خوب زندگی کردن است!
کسی که نمادهای دین خدا رو بجا بیاره (نماز و روزه و حج و …)،
اما بلد نباشه که خوب زندگی کنه، بویی از دین خدا نبرده!
و با عمل به این دستورات ظاهری دین خدا،
خودش و دیگران رو در اینکه دیندار است، به اشتباه میندازه!
+ «مواظب باشید گول نخورید! فرویدا لا یغرنکم!»
امام صادق علیه السلام:
عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:
قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ
إِنَّا نُسَمِّي بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ فَيَنْفَعُنَا ذَلِكَ
فَقَالَ إِي وَ اَللَّهِ
وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ
قَالَ اَللَّهُ
إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ.
ربعى پسر عبد اللّٰه گفت:
به حضرت صادق عرضكردند:
فدايت شويم،
ما بچههاى خود را بنام شما و پدران گرامتان مىناميم.
آيا اين كار براى ما سودمند است.
فرمود:
آيا دين جز محبت است.
خداوند ميفرمايد:
«إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ».
دلنوشته:
«وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الحُبُّ؟!»
ای دل…
چقدر زیباست این پرسشِ آسمانی که از عمق جان امام صادق علیهالسلام برخاست:
«وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الحُبُّ؟!»
آیا دین چیزی جز دوست داشتن است؟
دین، یعنی مهارتِ خوب زیستن،
یعنی یاد گرفتنِ مهربانی،
یعنی ساختنِ دنیایی که در آن، دلها به جای قضاوت،
یکدیگر را در آغوش بگیرند.
خدای مهربان، خودش سرچشمۀ محبت است،
و چون میخواست بندگانش بوی خودش را بدهند،
محبت را در دلهایشان قرار داد؛
فرمود:
«إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»
اگر خدا را دوست دارید، از پیامبر پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.
ای دل…
زندگی، چیزی جز تمرینِ همین عشق نیست.
همین مهربانیِ بیچشمداشت.
همین رضایتِ بیمنت.
همین دستِ گرمی که به جای خشم، نوازش میکند.
دین خدا یعنی همین!
یعنی یاد بگیری با نور زندگی کنی،
در مسیر خیر قدم برداری،
و دیگران را در مسیر نور، آرام آرام رشد دهی.
اما وای…
چه بسیار کسانی که به ظواهر چسبیدهاند—
نماز میخوانند اما دل میشکنند،
روزه میگیرند اما زبانشان نیش دارد،
به حج میروند اما قلبشان هنوز در اسارتِ حسد و حرص است.
آنان که دین را آموختند اما دوست داشتن را نه.
ای دل…
چقدر غمانگیز است وقتی کسی خیال کند «دیندار» است،
اما مهربان نیست!
وقتی دین، از دلِ انسان بیرون میرود،
نشانهاش خشک شدنِ محبت است.
و پیامبر مهربانی هشدار داد:
«فَرُوَيْداً، لا يَغُرَّنَّكُم!»
مواظب باشید فریب نخورید!
ظاهر، جای محبت را نمیگیرد.
ای دل…
دین یعنی آرامش دادن،
نه تحقیر؛
دین یعنی بخشیدن،
نه حسابکشی؛
دین یعنی آرام گرفتن در نورِ خدا،
نه رقابت در ظواهرش.
پس اگر امروز حس کردی دلت سخت شده،
اگر مهربانی از نگاهت رفته،
بدان که دینِ دلت در خطر است.
دوباره برگرد…
به لبخند، به بخشش، به آرامش.
🌙
ای دل…
نمازت زیباست وقتی در نگاهت، نوری از عشق باشد.
روزهات مقبول است وقتی در سخنت، مهربانی جاری شود.
حجّت حقیقی است وقتی از خودخواهی بازگردی.
خدای مهربان، نه به رکعات تو،
بلکه به مهربانیِ دلت مینگرد.
او نگاه میکند ببیند
آیا در مسیر زندگیات،
دوست داشتن را یاد گرفتهای یا نه.
✨
ای دل…
دین، با دوست داشتن آغاز میشود،
و با مهربانی ادامه مییابد.
هر جا که محبت هست، خدا همانجاست.
و هر جا که قساوت و حسد هست،
خدا رخت برمیبندد.
پس یاد بگیر چی را باید دوست بداری:
نور را،
انسان را،
حق را،
خیر را،
و خدای مهربان را…
آنگاه خواهی فهمید که دین،
هیچ چیز جز عشق نیست. 🌿
«زوج – حبّ»:
لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ مَنْ يُحِبُّ!
«إِذَا اَلنُّفُوسُ زُوِّجَتْ»:
قَالَ وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ
لَوْ أَنَّ رَجُلًا عَبَدَ اللَّهَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ حَتَّى تَلْتَقِيَ تَرْقُوَتَاهُ
لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ مَنْ يُحِبُّ.
سوگند بآن كسى كه جانم در اختيار اوست اگر شخصى بين ركن و مقام آنقدر خدا را پرستش كند كه استخوانهاى سينهاش بهم بچسبد خداوند او را محشور خواهد كرد با كسى كه دوستش دارد.
+ «جفتگیری»
اگر کسی با نور آشنا نشود و با کمک معالم ربانی او، عقل بر هوای نفسش غالب نگردد و عقل بالغ با نورش ازدواج ننماید «جفتگیری» تا به کمال عقل برسد، تمسک و انجام تمام نمادهای ظاهری دین، دردی برایش دوا نخواهد کرد و چون غلبه هوای نفس، او را قرین و زوج شیطان قرار میدهد، لذا خداوند بر مبنای علم و حکمتش، هر دو دسته را با محبوبانشان محشور میگرداند «لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ مَنْ يُحِبُّ»، یعنی عاقل با آل محمدع و متبع هوای نفس با شیاطین جن و انس.
دلنوشته:
«وقتی دل، با محبوبش جفت میشود…»
ای دل…
در این جهان، هر روحی روزی با محبوبش جفت میشود.
خدا در قرآن فرمود:
«إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ»
روزی که جانها، با همجنسِ درونشان جفت میشوند…
و رسول خدا صلوات الله علیه و آله، در سوگند فرمود:
«به آنکه جانم در دست اوست،
اگر کسی میان رکن و مقام،
آنقدر خدا را عبادت کند که استخوانهای سینهاش به هم بچسبند،
باز هم خدا او را با همانکه دوستش دارد محشور میگرداند.»
آه ای دل…
این یعنی حقیقتِ عشق، در نهایت، چهرهی قیامتِ ما را میسازد.
نه نمازِ ظاهری، نه عبادتِ خشک،
بلکه «با چه کسی دوست بودهای» تعیین میکند با چه کسی برانگیخته خواهی شد.
اگر محبوبت نور باشد،
اگر با آل محمد علیهمالسلام انس گرفته باشی،
در قیامت با آنان برمیخیزی—
در صف نور، در کنارِ عشق، در پناه رحمت.
اما اگر محبوبت هوای نفس باشد،
اگر تمناهای تاریک را در آغوش گرفته باشی،
اگر دل را از حسد و شهوت و رقابت نرهانده باشی،
آنگاه در قیامت با همانها برانگیخته میشوی—
با شیاطینِ جن و انس،
با تاریکیِ درونیات،
با نفسِ بیمهارِ خودت.
ای دل…
دین، فقط عبادتِ جسم نیست؛
جفتگیریِ روح است.
روحِ هر انسان، دیر یا زود، با یکی از دو محبوب ازدواج میکند:
یا با نورِ ولایت،
یا با هوای نفس.
عقلِ بالغ، تنها با نورِ معلمِ ربانی به کمال میرسد؛
او باید با نور، ازدواج کند—
با بصیرت، با ولایت، با هدایت.
اما اگر عقل، بیهمسر بماند،
هوای نفس، خود را به او میچسباند،
و حاصلِ آن، تولدِ ظلمت است…
در این ازدواجِ پنهان،
فرزندانِ دوستیِ نور، صبر و یقیناند،
و فرزندانِ دوستیِ شیطان، حسد و حرص و کینه.
ای دل…
هر روز که انتخاب میکنی،
در واقع داری به عقدِ یکی از این دو محبوب درمیآیی—
یا در صفِ نور،
یا در صفِ تمنا.
پس مراقب باش با چه کسی مینشینی،
چه را تحسین میکنی،
به چه دل میبندی،
و از چه سخن میگویی.
زیرا همهی اینها نشانهی آن است
که تو با چه محبوبی در دل ازدواج کردهای.
🌙
و روزی که جانها جفت شوند،
خدا میفرماید:
«لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ مَنْ يُحِبُّ»
او را با همان که دوستش دارد محشور میکنم.
پس ای دل…
اگر عشقِ تو، حسین است،
اگر محبوبت، نور است،
اگر درونت با صبر و تقوا و مهربانی آشناست،
بدان که در آن روز،
در صفِ عشق خواهی ایستاد،
با کسانی که در زمین، به آسمان دل بستند.
اما اگر هنوز دل به تمنّاها بستهای،
اگر به جای نور، سایهها را تعقیب میکنی،
بدان که خود را در دامِ جفتی تاریک گرفتار کردهای—
جفتی که در قیامت نیز رهایت نخواهد کرد.
✨
ای دل…
اکنون وقتِ انتخاب است.
پیش از آنکه روحها جفت شوند،
محبوبِ خود را درست برگزین.
زیرا هرکه را امروز در دل دوست داری،
فردا در قیامت در آغوشِ او بیدار خواهی شد… 🌿
حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام:
إذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِيكَ خَيْرًا فَانْظُرْ إلَى قَلْبِكَ؛ فَإنْ كَانَ يُحِبُّ أَهْلَ طَاعَةِ اللَهِ وَ يُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفِيكَ خَيْرٌ وَ اللَهُ يُحِبُّكَ، وَ إنْ كَانَ يُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اللَهِ وَ يُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فِيكَ خَيْرٌ وَاللَهُ يُبْغِضُكَ؛ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.
اگر بخواهى بدانى كه در تو خيرى هست در دل خود نظر بيفكن اگر ديدى دل تو اهل طاعت خدا را دوست دارد و از اهل معصيت متنفّر است، بدان كه در تو خير وجود دارد و خداوند تو را دوست دارد
و اگر ديدى كه دل تو از اهل طاعت خدا متنفّر است و اهل معصيت را دوست دارد، بدان كه در تو خيرى وجود ندارد و خداوند نيز از تو بيزار است؛ و (چون) انسان با محبوب خود همراهی و معيّت دارد.
#دلنوشته
«با چه کسانی همدل شدهای؟»
ای دل…
اگر روزی خواستی خودت را بشناسی،
نه در آینه بنگر، نه در مدحِ مردم، نه در عبادتهای ظاهرت—
بلکه در آینهی دل نگاه کن.
در آن لحظهی خلوت، بینقاب، بیادعا، از خود بپرس:
«قلبم چه کسانی را دوست دارد؟»
امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«اگر دیدی دلت اهل طاعتِ خدا را دوست دارد
و از اهلِ معصیت بیزار است،
در تو خیر وجود دارد و خدا تو را دوست دارد.
اما اگر برعکس است، در تو خیری نیست؛
زیرا انسان، با همان کسی خواهد بود که دوستش دارد.»
چه معیارِ ساده و شفاف و تکاندهندهای…
هیچکس بهتر از دل، تو را لو نمیدهد!
دل، دفترِ امضاهای عشق است—
هر اسمی که در آن نوشتهای، آیندهات را رقم میزند.
اگر نامِ اهلِ نور در دلت است،
اگر از دیدنِ انسانهای پاک و راستگو شاد میشوی،
اگر صدای ذکر، آرامت میکند،
اگر قلبت به دیدن نیکی میتپد—
بدان که در تو خیر است،
و خدا از تو راضیست.
اما اگر حسد، خشم، تمایل به گناه و لذت از لغزشِ دیگران در تو جوانه زده،
اگر دلت از دیدن پاکی، میرنجد،
اگر زبانت با طاعت آشناست اما قلبت با معصیت اُنس دارد—
اینجا باید بایستی…
زیرا دلِ تو در حالِ مهاجرت است،
اما شاید به مقصدی اشتباه.
ای دل…
جهان، صحنهی دوستیهاست.
در هر لحظه، در کنارِ همان کسانی مینشینی که در دلت جا دادهای:
اگر اهلِ نورند، نور نصیبت میشود؛
اگر اهلِ ظلمتند، تاریکی به تو میرسد.
«وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.»
پس عشق را درست انتخاب کن…
نه هر لبخندی نشانهی دوست است،
و نه هر دوستی، همدل.
اهلِ طاعت را دوست بدار،
اهلِ نور را، اهلِ تقوا را، اهلِ صبر را—
که دوست داشتنِ آنان، یعنی پذیرفتنِ مسیرِ آنان.
ای دل…
گاهی تنها یک تغییرِ کوچک لازم است:
به جای آنکه حسادت کنی، تحسین کن.
به جای آنکه طعنه بزنی، دعا کن.
به جای آنکه دل به لغزشها بدهی،
به پاکیها دل ببند.
آنگاه خواهی دید که چگونه
نورِ خدا کمکم در قلبت جا باز میکند،
و نامت، آرام آرام، در صفِ محبوبانش نوشته میشود… ✨
🌙
ای دل…
به یاد داشته باش:
محبوبِ امروزت،
همنشینِ فردای توست. 🌿
دلنوشته:
«راهِ محبت، از بیزاریِ آگاهانه میگذرد…»
ای دل…
عیسای روحالله علیهالسلام، پیامبرِ مهربانی،
در اوجِ لطافتِ کلامش، رازی ژرف را فاش کرد؛ فرمود:
«ای یارانم!
با دشمنیِ اهلِ گناه، خود را نزدِ خدا محبوب سازید،
و با دوری از آنان، به خدا نزدیک شوید،
و رضای پروردگار را در خشمِ آنان بجویید.»
آه ای دل…
چه سخنِ دشواری، و چه حقیقتِ نرمی!
زیرا عشق، اگر بیمرز شود، دیگر عشق نیست؛
رحمتی که حدّش را نشناسی، روزی به ریا و انحراف میرسد.
محبت، وقتی به بار مینشیند که بدانی از چه باید بیزار باشی.
ای دل…
اگر میخواهی محبوبِ خدا شوی،
فقط به محبتِ خوبان اکتفا نکن—
از بدی، از دروغ، از گناه، از بینوری، از تزویر هم بیزار باش.
زیرا خدا در دلهایی خانه میکند
که از آلودگی خسته شدهاند.
اهلِ نور، با بیزاری از تاریکی است که زیبا میشوند،
و اهلِ ایمان، با جدایی از اهلِ معصیت است که رشد میکنند.
این بیزاری، کینه نیست؛
محافظت از جانِ خود است در برابرِ آتشِ دیگران.
ای دل…
وقتی عیسیِ مسیح علیهالسلام گفت:
«تقرّبوا إلى الله بالتباعد عنهم»،
یعنی دوری کن از آنانی که نور را مسخره میکنند،
از آنان که حسد را نیکو میپندارند،
از آنان که قلبشان با خدا قهر کرده است.
نه از سرِ غرور، بلکه از سرِ خوف.
زیرا گناه، بیماریِ واگیردارِ دل است—
اگر نزدیک شوی، بویش در جانت مینشیند.
ای دل…
در مسیرِ عشق، همیشه دو جاده هست:
یکی پر از صدا و شلوغی و تمنّا،
و دیگری خلوت و روشن، اما سخت.
اهلِ نور، راهِ دوم را میروند—
راهِ تنهایی، راهِ جدایی از جمعِ تاریکی،
راهی که در آن، دل با خدا حرف میزند.
🌙
ای دل…
محبتِ راستین،
با غربت و بیزاریِ آگاهانه آمیخته است.
اگر میخواهی خدا دوستت بدارد،
باید در دل، از هر چیزی که او را میرنجاند، جدا شوی.
مهربان باش، اما در برابر گناه بیتفاوت نباش.
دلسوز باش، اما بیمیل به هوای نفس.
در جمع زندگی کن، اما در دل، با خدا تنها باش.
✨
آری ای دل…
محبت، تنها لبخند نیست—
گاهی فاصلهگرفتن است،
تا نور درونت خاموش نشود.
و شاید درست در همین فاصلهها،
خدا از آسمان صدایت زند و بگوید:
«ای بندهی من،
دوستت دارم،
زیرا از دشمنانم بیزاری جستی…» 🌿
+ «تولّی و تبرّی»
