دکتر محمد شعبانی راد

تقلید از نور! لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ!

Imitation of Light!

«قلد» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
«الْقِلادة ما جُعل في العُنُق ، جامعٌ للإنسان و البَدَنة و الكلْب»
«قلّدت المرأة: جعلت القلادة في عنقها»
«تَقَلَّدَتِ المرأة القِلادةَ: آن زن گردنبند بر گردن بست.»
+ «عنق – مِعنقة الكَلْب: و هى قِلادتُه»
«التَّقْلِيد ج‏ تَقَالِيد و تَقْلِيدَات: ‏فرمان‏ حكومت كه از پادشاه يا امير به حاكم نوشته مى‌‏شود،
آنچه از رفتار و كردار و عقايد و عادات و علوم و اعمال كه انسان از پدران يا معلمين يا جامعه‌‏ى خود مى‏‌آموزد يا فرا مى‌‏گيرد.»
یعنی این فرمان رو بنداز گردنت و بهش عمل کن و آویزه گوشِت کن!
استنباط مفهوم «فرمان» از واژه قلد مهم و زیباست.
«نور ولایت، فرایند فرماندهی است «امر».
«تقليد البدنة – تقليد الهدى»
«قَلَّدَ البَعيرَ: بر گردن شتر ريسمانى بست تا او را راه برد.»
«تقليد البدنة: و ذلك أن يعلّق في عنقها شي‏ء، ليعلم انّها هدى.»
+ پوشه «علق»
«تقليد الهدى: و هو أن يعلّق بعنق البعير قطعة من جلد ليعلم انّه هدى.»
«القَلَائِدُ: ما يقلد به الهدي من نعل أو غيره ليعلم بها أنها هدي.
وَ فِي الْحَدِيثِ:‏ يُقَلِّدُهَا بِنَعْلٍ قَدْ صَلَّى فِيهِ.»
«تقليد العامل: توليته كأنّه جعل قلادة في عنقه»
«الإقليد: المفتاح»
«المقاليد: الخزائن»
«مَقَاليدُ الحكم: زمام امور مملكت»
«القى اليه‏ مقاليد الأمورِ : اختيارات كارها و امور را بوى سپرد.»

«قلد»: به تقلید از نور!
+ «اخو»
+ «امم»
+ «قدو – به نورت اقتدا کن!»
+ «اسم- به اسم نور! بسم الله!»
«تبع – به تبعیت از نور!»
+ «اقتباس نورانی!»
+ «اسو – به تاسّی از نور!»
+ «اعتماد به نور نفس!»
+ «ذکر – با یادآوری علوم نورانی!»
+ «نوب – به نیابت از نور!»
+ «خلف – جانشین شایسته نور باش!»
+ «ارث»
+ «حبب»
+ «1000 – هزار اسم دعای جوشن کبیر»

+ «اثر»

اتّباع از نور چقدر زیباست!

هر کسی خودش باید شخصا نور قلبشو بفهمه و از این اوامر نورانی تقلید و تبعیّت کنه!

قلاده هر کسی «فهم قبض و بسط» باید به گردن خودش باشد!
عصا باید دست خودت باشه!
خودت باید بلد باشی زمزمه کنی و زمزمه بشنوی!
مثل زنبور بزرگ که خوب بلده گلها رو ویبره کنه!
کلید خزائن علم آل محمد ع، باید به گردن خودت آویزون باشه!
مادربزرگم کلید در خونشو به نخی بسته بود و مثل یک توگردنی، همیشه به گردنش بود! حتی موقع باز کردن در خونه، گردنشو خم می‌کرد نزدیک قفل و بازش می‌کرد! هیچوقت این کلیدو از خودش دور نمی‌کرد! انگاری به جونش وصل بود! شوخی میکنم، میخوام واژه قلد رو یاد بگیریم!
منظور اینه فهم قبض و بسط قلبی باید اینجوری مثل این کلید، آویزون قلبت باشه، لحظه‌ای ازش جدا نشی، هر جا گیر کردی، تو صحبت پای تلفن، تو کوچه، تو خیابان، توی خونه و … یه نگاهی به کلید قبض و بسط قلبت بنداز «پیجر» ببین جواب، آره است یا نه!
همونجور که آموختیم تکلمات (کلام شیطان) خودمونو خوب متوجه بشیم، حالا هم باید اینقدر گوش و چشم قلبت به کلام ملک موکل (کلام رحمان)- که قبض و بسط قلبت به دست اوست- آشنا بشه که خوب با این کلید رفیق بشیم تا هر وقت کارِت گره خورد و به دست‌انداز افتادی، سوالی پیش اومد ، قفلی بسته ماند، این کلید، حیّ و حاضر در خدمت شما باشد، چون اصلا برای همین کار گماشته شده و اسمش هم همینه ملک گماشته! یا به عربی میشه ملک موکل!
مفهوم نزدیک و همراه از هزار واژه مترادف «نور ولایت» استنباط می شود.
«هیچکس تنها نیست! همراه اول!»

«اَلْمِرآةُ الَّتي يَنْظُرُ الاِنْسانُ فيها إلى أَخْلاقِهِ هِيَ النّاسُ»
کلید بینایی قلب اهل یقین در دست خودشان است و درون قلب خود، تایید نورانیت کلام حق را  متوجه می‌شوند یعنی «مَعْرِفَةُ الْحَقِّ بِنَفْسِهِ».

[تقلید در ملک – تقلید در ملکوت] :
در اصل دین یعنی معرفة الامام بالنورانیة، اون کلید نورانی درون قلب خودت، باید توسط خودت رویت شود و هر کسی حتما شخصا خودش باید آن را رویت نماید.
«احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
+ «فرض»

ببینیم کتاب لغت تقلید رو چی معنا میکنه :
التَّقْلِيد- [قلد]: مص،- ج‏ تَقَالِيد و تَقْلِيدَات‏: فرمان حكومت كه از پادشاه يا امير به حاكم نوشته مى‌‏شود، آنچه از رفتار و كردار و عقايد و عادات و علوم و اعمال كه انسان از پدران يا معلمين يا جامعه‌‏ى خود مى‌‏آموزد يا فرا مى‌‏گيرد.

التَّقْلِيد: في اصطلاح أهل العلم قبول قول الغير من غير دليل، سمي بذلك لأن‏ المُقَلِّدَ يجعل ما يعتقده من قول الغير من حق و باطل قلادة في عنق من قلده.
ظاهرا «من غير دليل» است اما قلبا اهل یقین، دلیل لازم برای قبول این قول را درک و استنباط نموده است.
در واقع دلیل لازم برای قبول این خطر را درک و استنباط نموده است.
«نور، مدرک قانع کننده!»
لذا «آیاتی و رسلی» برای اهل یقین کلید بهشت‌اند و برای اهل شک کلید جهنم!
«السَّيْفُ‏ مَقَالِيدُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أي يتوصل به إليهما»

[کلا دینداری و عبودیت، کار قلب است در ملکوت!]:
ورکشاپ فرودگاه بغداد!
قصه فرودگاه بغداد، تقلید در ملکوت بود از روی الگویی که از صاحب نور در ملک دیده شده بود!
فرمان پادشاه دانا در ملکوت، با قلب سلیم درک می‌شود و اجرا می‌شود، ان شاء الله تعالی.
این تقلید نورانی، همان تصویری است که در خاطر، از رفتار حکیمانه صاحب نور در گردشهای علمی، ثبت و ضبط شده بود. … گذشت تا در بغداد این صحنه بخاطرم آورده شد! و دست و پا شکسته، تقلید کارش را نمودم!
… پس:
خوبیهای صاحبان نور رو برای همیشه به خاطر بسپار،
تا بتونی هر وقت نیاز به آرامش داری، این خاطرات خوبو به یاد بیاری و تقلید کنی!
البته به خاطر آوردن، به دست ما نیست
که هر وقت بخوایم، به خاطر بیاریم و هر وقت بخوایم از خاطر ببریم!
این فقط کار ملک موکل است که این خاطرات خوب را به یادت می‌آورد «قبض و بسط» و تو برای توفیق فهم و اخذ آن، فقط باید به غیر آل محمد ع چشم طمع نداشته باشی!
+ «عین شکری – عبدا شکورا»
+ «عکس زیبای: کارت حافظه را وارد کنید!»
«Insert memory card»
+ «لقی – ملاقات»

«قَلَّدَهُ الْعَمَلَ: اختيار كار را به او واگذار كرد.»
+ «نوب – به نیابت از نور!»
+ «ذرأ – همانندسازی نورانی!»

+ «تلو» + «قلد»

لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۶۱ الى ۶۶]
وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۶۱)
و خدا كسانى را كه تقوا پيشه كرده‏‌اند،
به [پاسِ‏] كارهايى كه مايه رستگارى‌‏شان بوده، نجات مى‌‏دهد.
عذاب به آنان نمى‌‏رسد و غمگين نخواهند گرديد.
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكِيلٌ (۶۲)
خدا آفريدگار هر چيزى است، و اوست كه بر هر چيز نگهبان است.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۶۳)
كليدهاى آسمان و زمين از آنِ اوست،
و كسانى كه نشانه‌‏هاى خدا را انكار كردند، آنانند كه زيانكارانند.
قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ (۶۴)
بگو: «اى نادانان، آيا مرا وادار مى‌‏كنيد كه جز خدا را بپرستم؟»
وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ
لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (۶۵)
و قطعاً به تو و به كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده است:
«اگر شرك ورزى حتماً كردارت تباه و مسلّماً از زيانكاران خواهى شد.»
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ (۶۶)
بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش.

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه):
لَهُ مَقالِیدُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ
یَعْنِی مَفَاتِیحَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
یعنی کلیدهای آسمان‌ها و زمین [در دست خداست].

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه):
مِقْلِیدٌ وَ مِقْلَادٌ یُرِیدُ مَفَاتِیحَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ بِالرِّزْقِ وَ الرَّحْمَهًِْ.
منظور از مقلید و مقلاد، کلیدهای روزی و رحمتِ آسمان‌ها و زمین است.

«قلد» + «فتح»

لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً
وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً
يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (۱۱)
پديدآورنده آسمانها و زمين است.
از خودتان براى شما جفتهايى قرار داد،
و از دامها [نيز] نر و ماده [قرار داد].
شما را با اين [تدبير حكيمانه] زياد مى‌كند.
چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ
إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (۱۲)
كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست. 
براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى‏‌گرداند.
اوست كه بر هر چيزى داناست.
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏
أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ
كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ
اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (۱۳)
از [احكامِ‏] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد
و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه:
«دين را برپا داريد و در آن تفرقه‏‌اندازى مكنيد.»
بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‏‌خوانى، گران مى‌‏آيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‏‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‏‌نمايد.
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (۱۴)
و فقط پس از آنكه علم برايشان آمد، راه تفرقه پيمودند
[آن هم‏] به صرف حسد [و برترى جويى‏] ميان همديگر.
و اگر سخنى [داير بر تأخير عذاب‏] از جانب پروردگارت تا زمانى معيّن، پيشى نگرفته بود،
قطعاً ميانشان داورى شده بود.
و كسانى كه بعد از آنان كتاب [تورات‏] را ميراث يافتند واقعاً درباره او در ترديدى سخت [دچار]اند.
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ
وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ
وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ
اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ
لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ
اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (۱۵)
بنابراين به دعوت پرداز، و همان گونه كه مأمورى ايستادگى كن،
و هوسهاى آنان را پيروى مكن و بگو:
«به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مأمور شدم كه ميان شما عدالت كنم؛
خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛
اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛
ميان ما و شما خصومتى نيست؛ خدا ميان ما را جمع مى‌‏كند، و فرجام به سوى اوست.

القلائد

«القلائد» یکی از هزار واژه مترادف «صاحبان نور» است!

خداوند، صاحبان نور را برای به پا داشتن نور ولایت قرار داده!
پس حرمتشان را نگهدارید!
اهل حسادت، هتک حرمت نور می‌کنند!

لا تُحِلُّوا … الْقَلائِدَ

اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، حرمت قرباني‌هاى گردن‏‌بنددار را نگه داريد!
+ «ثوی – اکرمی مثواه»

[سورة المائدة (۵): آية ۲]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لا الْهَدْيَ وَ لا الْقَلائِدَ وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ
يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً
وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا
وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا
وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (۲)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد،
حرمت شعاير خدا، و ماه حرام، و قربانى بى‏‌نشان، و قرباني‌هاى گردن‏‌بنددار،
و راهيان بيت الحرام را كه فضل و خشنودى پروردگار خود را مى‏‌طلبند، نگه داريد.
و چون از احرام بيرون آمديد [مى‌‏توانيد] شكار كنيد،
و البتّه نبايد كينه‏‌توزى گروهى كه شما را از مسجد الحرام باز داشتند، شما را به تعدّى وادارد.
و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد،
و در گناه و تعدّى دستيار هم نشويد،
و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت‏‌كيفر است.

جَعَلَ اللَّهُ (الْقَلائِدَ) قِياماً لِلنَّاسِ

خداوند، قرباني‌هاى نشاندار را وسيله به پا داشتن مصالح‏ مردم قرار داده!

[سورة المائدة (۵): آية ۹۷]
جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ
وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ
ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (۹۷)
خداوند [زيارت‏] كعبه بيت الحرام را وسيله به پا داشتن [مصالح‏] مردم قرار داده،
و ماه حرام و قربانيهاى بى‏‌نشان و قربانيهاى نشاندار را [نيز به همين منظور مقرّر فرموده است‏]،
اين [جمله‏] براى آن است تا بدانيد كه خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مى‌‏داند،
و خداست كه بر هر چيزى داناست.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی