دکتر محمد شعبانی راد

حزن یعقوب ع! کربلای یعقوب ع!

Yaqub said:
I complain of my grief and Distress, only to Allah;
and I know from Allah
that which you do not know.

It should be known, verily on The Devoted Friends of Allah there is No fear, nor shall they grieve.

«حزن» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«حَزْنِ‏ الْأَرْضِ: دست‌انداز»
«حُزانة الرجل: أهله الذين‏ يحزن‏ بحزنهم‏ و يفرح بفرحهم»

حزن ممدوح! حزن مذموم!

+ «کرب – کربلا»
+ «حذر»
«حَزْنِ‏ الْأَرْضِسَهْلِ‏ الْأَرْضِ»
«حَزَن: ما غلظ من الأرض، زمین ناهموار که انسان را خسته می‌کند و از حرکت باز می‌دارد.»
«خشونة الشي‏ء و شدّة فيه، فمن ذلك الحزن و هو ما غلظ من الأرض»
ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ‏ حَزْنِ‏ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا

«الْحُزْنُ‏ و الْحَزَنُ‏: خشونة في الأرض و خشونة في النفس لما يحصل فيه من الغمّ، و يضادّه الفرح»
«خشونة في الأرض و خشونة في النفس»
[الأرض = النفس]
[حَزْنِ‏ الْأَرْضِ = حَزْنِ‏ النفس]

[حزن – قبض و بسط]:

عسر = تکلف = حزن
اگه پشت سر نورت حرکت کنی «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»، به دست‌انداز نمی‌افتی «لا تَحْزَنْ»!
«لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»
پس «لا تَحْزَنْ» به بیانی یعنی ادعای ربوبیت نکن تا به سختی و مشقت نیفتی!
«لا تَحْزَنْ»: یعنی کارتو آسون کن، مسیر هموار و مستقیم رو برای رفتن انتخاب کن، مصلی باش، پشت سابق حرکت کن، جلو نزن، عقب نیفت، اینجوری هیچوقت قلبت تاریک نمیشه و همیشه شاد و سر حالی! تو گویی همیشه خدا با توست «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»!
آدمِ با خدا، حسادت نمیکنه!
اقرار میکنه که معالم ربانی و نورانی در عقل و فهم و درک کلام آل محمد ع، مافوق اوست و او باید برای راحتی کار ارتباط خودش با آل محمد ع، نور رو واسطۀ قلبی خودش قرار بده «دلو»!
[حزن – قبض و بسط]

[حزن – فرح] :
وَ الْفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الْحَزَن‏
+ «پستانک تمنّا»
«… وَ مَا بَلَغَ مِنْ حُبِّكُمُ الدُّنْيَا ؟
… كَحُبِّ الصَّبِيِّ لِأُمِّهِ إِذَا أَقْبَلَتْ فَرِحَ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ حَزِنَ»
کسی که هوای نفسش بر عقلش غلبه دارد، از روی خوش نشان دادن دنیا اظهار خوشحالی می‌کند «إِذَا أَقْبَلَتْ فَرِحَ» و وقتی به تمناها و دلخواههای دنیوی خود نمی‌رسد و یا آنها را در معرض خطر می‌بیند، محزون و ناراحت می‌شود «إِذَا أَدْبَرَتْ حَزِنَ».
اما عاقل که هوای نفس حسودش تسلیم عقلش می‌باشد اینطور نیست و از رویکردن دنیا به او نه خوشحال می‌شود و نه با از دست دادن دلخواههای دنیایی ناراحت می‌شود و ملاک خوشحالی و ناراحتی او و میزانش، فقط نور ولایت قلب است. اگر توفیق عمل به نور ولایت پیدا کند و قلبش به نور اعمال صالح نورانی روشن گردد، خوشحال می‌شود و اگر نتواند به نور ولایت عمل نماید و قلبش تاریک گردد، محزون و ناراحت می شود و خواهان برگشت سریع نور و خروج از این ظلمت است.

[حزن و فرح – قبض و بسط – ملک و شیطان]:

امام صادق علیه السلام:
عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع

رُبَّمَا حَزِنْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِي أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ
وَ رُبَّمَا فَرِحْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِي أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ
فَقَالَ
إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَكٌ وَ شَيْطَانٌ
فَإِذَا كَانَ فَرَحُهُ كَانَ دُنُوُّ الْمَلَكِ مِنْهُ
وَ إِذَا كَانَ حُزْنُهُ كَانَ دُنُوُّ الشَّيْطَانِ مِنْهُ
وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ
وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ
.

الحزن، العلم، النّور الولایة!
الحزن، امر الله! کربلا!
سجن یوسف ع! کربلای یوسف ع!
ذبح اسماعیل ع! کربلای ابراهیم ع!
حزن یعقوب ع! کربلای یعقوب ع!

داستان حزن یعقوب ع:
+ «نار و نور»:
در جوف نار آیت، نور ولایت را با قلبت درک نما!
آیا ماموریت کربلای خودتو در امتحانات زندگی‌ات، متوجه میشی؟!
پشت پردۀ حزن یعقوب ع، قلب نورانی به علوم آل محمد ع است
که بوی یوسف ع را استشمام می‌کند!
پس حزن در حقیقت همان نور علم و معرفت، من الله، برای یعقوب ع است!
+ «شکو»: اهل نور شکوه حال محزون خود، فقط نزد خدای مهربان می‌برند!
و اینگونه نور علم را اخذ می‌نمایند!

صاحبان نور و اهل نور، ماموریت کربلای خود را در مصائب و مشکلات زندگی خود دانسته و با معنا کردن اسم حزن، از نور علم آن برخوردار می شوند.
بیایید اسم حزن را معنا کنیم!
حزن، وادارت میکنه نورانی بشی! مالک علوم نورانی بشی!
این علم اختصاصی خدای مهربان به اهل نوری داده میشه که در امتحانات کربلای خود، اسم حزن را معنا کنند! انگاری شکوۀ حال جز نزد آل محمد ع نبرند!
حزن ممدوح اینه که فقط شکوۀ حال نزد آل محمد ع ببری و علم لازم برای دسترسی به آرامش در این ماموریتی که برایت مقدر شده را اخذ نمایی! یعنی دانستن تاویل کربلای خودت!
اهل نور به قبض و بسطش توجه میکنه نه به چیز دیگری!
با زبان نور فکر میکنه!
خودشو مشغول فکر کردن بر مبنای حسدش نمیکنه!
فکر ممدوح! حزن ممدوح! اخذ نور جوف نار آیت عرضه شده!

امام صادق علیه السلام:
الْحُزْنُ مِنْ شِعَارِ الْعَارِفِينَ
لِكَثْرَةِ وَارِدَاتِ الْغَيْبِ عَلَى سَرَائِرِهِمْ
وَ طُولِ مُبَاهَاتِهِمْ تَحْتَ تَسَتُّرِ الْكِبْرِيَاءِ

وَ الْمَحْزُونُ ظَاهِرُهُ قَبْضٌ وَ بَاطِنُهُ بَسْطٌ
يَعِيشُ مَعَ الْخَلْقِ عَيْشَ الْمَرْضَى‏ وَ مَعَ اللَّهِ عَيْشَ الْقُرْبَى
وَ الْمَحْزُونُ غَيْرُ الْمُتَفَكِّرِ
لِأَنَّ الْمُتَفَكِّرَ مُتَكَلِّفٌ
وَ الْمَحْزُونُ مَطْبُوعٌ
وَ الْحُزْنُ يَبْدُو مِنَ الْبَاطِنِ
وَ التَّفَكُّرُ يَبْدُو مِنْ رُؤْيَةِ الْمُحْدَثَاتِ
وَ بَيْنَهُمَا فَرْقٌ

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قِصَّةِ يَعْقُوبَ ع‏
إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏  

فَبِسَبَبِ مَا تَحْتَ الْحُزْنِ عِلْمٌ خُصَّ بِهِ مِنَ اللَّهِ دُونَ الْعَالَمِينَ.
اندوه از شعار عارفان مى‌‏باشد،
زيرا آنها از واردات غيبيه بيشتر برخوردار هستند،
و همواره از باطن جهان و اسرار نهانى آگاهند،
و خداوند با لطف و عنايات خود آنها را پوشانده است.
كسى كه محزون مى‌‏باشد در ظاهر گرفته و غبارآلود و غمگين است
ولى در باطن بسيار خوشحال مى‌‏باشد،
او در ظاهر در ميان جامعه و رفت و آمد با مردم مانند بيماران بوده
ولى در رابطه با خداوند مانند خويشاوندان عمل مى‌‏كند.
محزون متفكر به حساب نمى‏‌آيد
زيرا كسى كه مشغول مى‌‏باشد خود را به سختى مى‏‌اندازد
ولى حزن يك امر طبيعى است كه از طبيعت آدمى سرچشمه مى‏‌گردد،
حزن از باطن انسان بر مى‌‏آيد
در صورتى كه فكر و انديشه از محسوسات پيدا مى‌‏گردد،
و اين دو با هم فرق دارند.
خداوند متعال در داستان يعقوب مى‏‌گويد:
إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏،
در ماوراى حزن و اندوه، علمی اختصاصی است كه فقط به سبب فهم نور علم خداوند حاصل می‌شود و هیچ راه دیگری برای اخذ این علم نیست!
پس بیایید اسم حزن را معنا کنیم!
این حزن ممدوح، وادارت میکنه که نورانی بشی!
راه نورانی شدن قلب، اخذ نمره قبولی در امتحانات کربلای زندگی است!


وَ قِيلَ لِرَبِيعِ بْنِ خُثَيْمٍ‏

مَا لَكَ مُهْتَمٌّ ؟
قَالَ لِأَنِّي مَطْلُوبٌ
وَ يَمِينُ الْحُزْنِ الِابْتِلَاءُ وَ شِمَالُهُ الصَّمْتُ‏

وَ الْحُزْنُ يَخْتَصُّ بِهِ الْعَارِفُونَ لِلَّهِ
وَ التَّفَكُّرُ يَشْتَرِكُ فِيهِ الْخَاصُّ وَ الْعَامُّ

وَ لَوْ حُجِبَ الْحُزْنُ عَنْ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ سَاعَةً لَاسْتَغَاثُوا
وَ لَوْ وُضِعَ فِي قُلُوبِ غَيْرِهِمْ لَاسْتَنْكَرُوهُ

فَالْحُزْنُ أَوَّلٌ ثَانِيهِ الْأَمْنُ وَ الْبِشَارَةُ
وَ التَّفَكُّرُ ثَانٍ أَوَّلُهُ تَصْحِيحُ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ
وَ ثَالِثُهُ الِافْتِقَارُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَلَبِ النَّجَاةِ

وَ الْحَزِينُ مُتَفَكِّرٌ وَ الْمُتَفَكِّرُ مُعْتَبِرٌ
وَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَالٌ وَ عِلْمٌ وَ طَرِيقٌ وَ عَلَمٌ يُشْرِقُ‏
» .

از ربيع پسر خثيم كه از زهّاد است پرسيدند كه:
چرا هميشه مهمومى و غمناكى‌؟
گفت: از جهت آنكه مرا طالبى است كه من مسخّر فرمان او هستم
و فرمان وى چنان كه موافق رضاى او است و همچنان كه مأمورم، از من صادر نمى‌شود.

از براى حزن،راستى هست و چپى هست،
راست حزن،انكسار است و فروتنى.
و چپ او،صمت است و خاموشى.
مرتبۀ حزن بلندتر است از مرتبۀ تفكّر،
چرا كه حزن مخصوص عرفا و مقرّبان الهى است،
و تفكّر مشترك است ميان خواصّ‌ و عوام.
حزن و غم از بس مرغوب و مطلوب اهل اللّٰه است،
اگر لمحه‌اى ايشان از همّ‌ و غمّ‌ فارغ باشند، به فرياد و استغاثه مى‌آيند و بي‌تاب مى‌شوند.
و اگر حزن در دل كسانى كه چندان ربطى به مبدأ ندارند گذاشته شود، از استنكار او به فرياد مى‌آيند.
و اين فوز عظيم را از خود دور مى‌كنند و قدر او را نمى‌دانند.
پس حزن مخصوص مؤمنين كامل و عرفاى فاضل است،
و حزن، اوّلى است كه ثانى او بشارت است به بهشت.
و چون تفكّر اختصاص به عرفا ندارد.
تفكر ثانى‌اى است كه اوّل او ايمان است،
و ثالث او افتقار و احتياج به بارى تعالى از براى طلب نجات آخرت.
هر كه صاحب حزن است، متفكّر است
و هر متفكّر معتبر است و به نظر عبرت و بصيرت به مخلوقات نظر مى‌كند.
و از براى هر كدام حالى و صفتى هست كه از براى ديگرى نيست،
و همچنين مشرب و طريق هر كدام، غير ديگرى است.

قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۸۱ الى ۸۷]
ارْجِعُوا إِلى‏ أَبِيكُمْ فَقُولُوا يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلاَّ بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظِينَ (۸۱)
پيش پدرتان بازگرديد و بگوييد:
اى پدر، پسرت دزدى كرده، و ما جز آنچه مى‏‌دانيم گواهى نمى‌‏دهيم و ما نگهبان غيب نبوديم.
وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيها وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (۸۲)
و از [مردم‏] شهرى كه در آن بوديم و كاروانى كه در ميان آن آمديم جويا شو،
و ما قطعاً راست مى‏‌گوييم.
قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (۸۳)
[يعقوب‏] گفت: «[چنين نيست،] بلكه نفس شما امرى [نادرست‏] را براى شما آراسته است. پس [صبر من‏] صبرى نيكوست. اميد كه خدا همه آنان را به سوى من [باز] آورَد، كه او داناى حكيم است.»
وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى‏ عَلى‏ يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ (۸۴)
و از آنان روى گردانيد و گفت: «اى دريغ بر يوسف!» و در حالى كه اندوه خود را فرو مى‌‏خورد، چشمانش از اندوه سپيد شد.
قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ (۸۵)
[پسران او] گفتند: «به خدا سوگند كه پيوسته يوسف را ياد مى‏‌كنى تا بيمار شوى يا هلاك گردى.»
قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۸۶)
گفت:
«من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مى‌‏برم،
و از [عنايت‏] خدا چيزى مى‌‏دانم كه شما نمى‏‌دانيد.
يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ (۸۷)
اى پسران من، برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نوميد مباشيد، زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمى‏‌شود.»

أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۶۲ الى ۶۵]
أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۶۲)
آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌‏شوند.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ (۶۳)
همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‌‏اند.
لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ 
لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ 
ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۶۴)
در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است.
وعده‌‏هاى خدا را تبديلى نيست؛
اين همان كاميابى بزرگ است.
وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ 
إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً 
هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (۶۵)
سخن آنان تو را غمگين نكند،
زيرا عزّت، همه از آنِ خداست.
او شنواى داناست.

مشتقات ریشۀ «حزن» در آیات قرآن:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (38)
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (62)
بَلى‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (112)
الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (262)
الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (274)
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (277)
وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (139)
إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى‏ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ في‏ أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (153)
فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (170)
وَ لا يَحْزُنْكَ‏ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ (176)
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ‏ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ (41)
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى‏ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (69)
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ‏ الَّذي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (33)
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (48)
يا بَني‏ آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي‏ فَمَنِ اتَّقى‏ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (35)
أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ‏ (49)
إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ‏ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى‏ وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (40)
وَ لا عَلَى الَّذينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ (92)
أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (62)
وَ لا يَحْزُنْكَ‏ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (65)
قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُني‏ أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ (13)
وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى‏ عَلى‏ يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ‏ فَهُوَ كَظيمٌ (84)
قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْني‏ إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (86)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ‏ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ (88)
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ‏ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ في‏ ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127)
فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَني‏ قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا (24)
إِذْ تَمْشي‏ أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى‏ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ‏ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنينَ في‏ أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‏ قَدَرٍ يا مُوسى‏ (40)
لا يَحْزُنُهُمُ‏ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (103)
وَ لا تَحْزَنْ‏ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ في‏ ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70)
وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي‏ وَ لا تَحْزَني‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئينَ (8)
فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ‏ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (13)
وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سي‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ‏ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ (33)
وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ‏ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (23)
تُرْجي‏ مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَ‏ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَليماً (51)
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ‏ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ (34)
فَلا يَحْزُنْكَ‏ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (76)
وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (61)
إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30)
يا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ‏ (68)
إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏ (13)
إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ‏ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (10)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی