دکتر محمد شعبانی راد

حسودِ دُم‌بریده! إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ!

CUT OFF!
BLACKOUT!
Light Outage in the Heart!

«بتر» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«بَتَرْتُ‏ الشى‏ء: قطعتُه قبل الإتمام»
مفهوم دیسکانکشن «cut off»
+ «وادی محسّر»: جای کات‌آف شدن خودباختگان!
+ «صدّ سبیل!»
+ «ضلل»:
اگه سرِنخِ نورانیتو گم کنی، حال دلت بد میشه!
به محض اینکه حال دلت بد میشه، استغفار کن!
بگو: «رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي»،
و حالا با نورت وارد ساحتِ کاخ پادشاهیِ سلیمان شو!

کلام خانم بلقیس و جناب موسی ع، یکی است!

قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي
قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي

+ «ظلم»: «ظلمت نفسی»
+ «یونس ع: انی کنت من الظالمین!»

[سورة النمل (۲۷): الآيات ۳۸ الى ۴۴]
قِيلَ لَهَا
ادْخُلِي الصَّرْحَ
فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها 
قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِيرَ 
قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۴۴)
به او گفته شد:
«وارد ساحتِ كاخ [پادشاهى‏] شو.»
و چون آن را ديد، بركه‌‏اى پنداشت و ساقهايش را نمايان كرد.
[سليمان‏] گفت:
«اين كاخى مفروش از آبگينه است.»
[ملكه‏] گفت:
«پروردگارا، من به خود ستم كردم
و [اينك‏] با سليمان در برابر خدا، پروردگار جهانيان، تسليم شدم.»

[سورة القصص (۲۸): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي 
فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (۱۶)
گفت:
«پروردگارا، من بر خويشتن ستم كردم، مرا ببخش.»
پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است.

بتر – بتل – سورۀ کوثر و سورۀ قدر

[سورة القدر (۹۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
و از شب قدر، چه آگاهت كرد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (۴)
در آن [شب‏] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان،
براى هر كارى [كه مقرّر شده است‏] فرود آيند؛
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
[آن شب‏] تا دَمِ صُبح، صلح و سلام است.

صَلَاةً مَبْتُورَةً

صلوات ناقص، یعنی چه؟!
اگه سرِنخِ نورانی رو از دست بدهی،
هر چی صلوات بفرستی، ناقصه،
و نوری عاید قلبت نخواهد شد!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
وَ هُوَ قَوْلُهُ:
لَا تُصَلُّوا عَلَيَّ صَلَاةً مَبْتُورَةً إِذَا صَلَّيْتُمْ عَلَيَّ بَلْ صَلُّوا عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ لَا تَقْطَعُوهُمْ مِنِّي
فَإِنَّ كُلَّ سَبَبٍ وَ نَسَبٍ مُنْقَطِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا سَبَبِي وَ نَسَبِي.
هرگاه بر من درود میفرستید، درودتان را ناقص مگذارید،
بلکه [به دنبال درود بر من] بر اهل بیت من نیز درود فرستید و آنان را از من قطع نکنید؛
چرا که هر خویشاوندیِ سببی و نسبی در روز قیامت منقطع است
جز خویشاوندی سبب و نسبی با من.

کامل این حدیث در مقالۀ «ضلل» بسیار زیبا و مهم است.
+ «وصی»

حسودِ دُم‌بریده! حسودِ بى‏‌تبار!
حسود، دُمِش به نور وصل نیست!

[سورة الكوثر (۱۰۸): الآيات ۱ الى ۳]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (۱)
ما تو را [چشمه‏] كوثر داديم،
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (۲)
پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.
إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (۳)
دشمنت خود بى‏‌تبار خواهد بود.

+ «صدّ سبیل»:
داستان تکراری تلاش اهل حسد برای خاموش کردن نور دنیای قلب اهل نور!

يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ

[سورة التوبة (۹): الآيات ۳۲ الى ۳۳]
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۳۲)
مى‏‌خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند،
ولى خداوند نمى‏‌گذارد، تا نور خود را كامل كند، هر چند كافران را خوش نيايد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۳۳)
او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد
تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند.

[سورة الصف (۶۱): الآيات ۶ الى ۹]
وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ
يا بَني‏ إِسْرائيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ 
مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ
وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبينٌ (۶)
و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت:
«اى فرزندان اسرائيل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم.
تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‏‌كنم
و به فرستاده‌‏اى كه پس از من مى‏‌آيد و نام او «احمد» است بشارتگرم.»
پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد، گفتند:
«اين سحرى آشكار است.»
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ 
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۷)
و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى‌شود،
بر خدا دروغ مى‏‌بندد؟
و خدا مردم ستمگر را راه نمى‌‏نمايد.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۸)
مى‏‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند
و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش اُفتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۹)
اوست كسى كه فرستاده خود را با هدايت و آيين درست روانه كرد،
تا آن را بر هر چه دين است فائق گرداند، هر چند مشركان را ناخوش آيد.

قلبی که وصل به نورش باشه،
در دل تاریکی فتنه‌های ناس، راه خودشو پیدا میکنه و پیش میره!
انگاری تلاش اهل حسادت و فوت کردن و سخنانی از جنس تهمت زدن به صاحبان نور،
برای خاموش کردن نور دنیای قلب این اهل نور بی‌نتیجه بوده است!
هر کسی خودش باید با قلبش، نور هدایتشو بشناسه
و به راهنمائیهای نورش گوش جان بسپارد تا از شر فتنه ناس در امان بماند.
اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی