دکتر محمد شعبانی راد

چشمِ قلبِ حسود، کور! کونوا قردة خاسئین!

Blind jealous eye!

«خسأ» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«يقال في لعب الجوز:
خَسَا أم زكا، فَخَسَا فردٌ، و زكا زوج»
«فرد: یعنی تک افتاده! فرد افتاده! دور افتاده! تنهاست! زوج نداره! این میشه خسا، این میشه حسادت!
زوج: یعنی دوتان! جفتن! نزدیک همن! تنها نیستن! این میشه زکا، این میشه نور ولایت»
«خَسَأْتُ‏ الكلب‏: زجرته مستهينا به فانزجر،
يعنى سگ را با خواری طرد و دور كردم.»
«خسأ البصر: انقبض عن مهانة، چشمش از خوارى بسته شد، چشم خسته شد.»
«چشمِ قلبِ دورمانده و واماندۀ حسود!»
«خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ»
مفهوم «الطرد مع الاهانة»: بایکوت!
داستان تکراری اصحاب سبت:
داستان تکراری بوزينگان مطرود!
اهل حسادت، صاحبان نور و اهل نور رو بایکوت میکنن!
«الَّذينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ»
خدا هم اهل حسادت رو بایکوت میکنه!
و اونا رو به شکل بوزينگان مطرود، مسخشون میکنه!
«فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ»
انگاری خداوند به این اهل حسادت میگه:
«گُم شو! دور شو!»

چشم قلب حسود کور! کونوا قردة خاسئین!
داستان اهل حسادت، داستان تکراری اصحاب سبت!
خداوند، قلب اهل حسادتی که مرتکب اشتباه مرگبار میشن رو بایکوت میکنه!
نور قلبشونو قطع میکنه!
«boycott»: المقاطعة!
بایکوت: بازداری، طرد کردن!
+ «نور از دست رفته!»
+ «خودباختگان!»

داستان تکراری بوزینگان طردشده!

[سورة البقرة (۲): آية ۶۵]
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ 
فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (۶۵)
و كسانى از شما را كه در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز كردند نيك شناختيد،
پس ايشان را گفتيم:
«بوزينگانى باشيد طردشده.»

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۶۵ الى ۱۶۶]
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ 
وَ أَخَذْنا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (۱۶۵)
پس هنگامى كه آنچه را بدان تذكّر داده شده بودند، از ياد بردند،
كسانى را كه از [كار] بد باز مى‏‌داشتند نجات داديم؛
و كسانى را كه ستم كردند، به سزاى آنكه نافرمانى مى‏‌كردند، به عذابى شديد گرفتار كرديم.
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (۱۶۶)
و چون از آنچه از آن نهى شده بودند سرپيچى كردند، به آنان گفتيم:
«بوزينگانى رانده‏‌شده باشيد.»

قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ

خدا به حسودی که نور ولایت رو شنید اما تکذیبش کرد، میگه:
گم شو! دیگه با من حرف نزن!

[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۱۰۱ الى ۱۱۰]
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (۱۰۱)
پس آنگاه كه در صور دميده شود، [ديگر]آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از [حال‏] يكديگر نمى‏‌پرسند.
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۱۰۲)
پس كسانى كه كفه ميزان [اعمال‏] آنان سنگين باشد، ايشان رستگارانند.
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ (۱۰۳)
و كسانى كه كَفِّه ميزان [اعمال‏]شان سبك باشد، آنان به خويشتن زيان زده [و] هميشه در جهنم مى‏‌مانند.
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ (۱۰۴)
آتش چهره آنها را مى‌‏سوزاند، و آنان در آنجا ترش‏رويند.
أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (۱۰۵)
آيا آيات من بر شما خوانده نمى‌‏شد و [همواره‏] آن را مورد تكذيب قرار نمى‌‏داديد؟
قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ (۱۰۶)
مى‌‏گويند: «پروردگارا، شقاوت ما بر ما چيره شد و ما مردمى گمراه بوديم.»
رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ (۱۰۷)
پروردگارا، ما را از اينجا بيرون بر، پس اگر بازهم [به بدى‏] برگشتيم، در آن صورت ستمگر خواهيم بود.
قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ (۱۰۸)
مى‌‏فرمايد: «[برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد.»
إِنَّهُ كانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبادِي يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (۱۰۹)
در حقيقت، دسته‏‌اى از بندگان من بودند كه مى‌‏گفتند:
«پروردگارا، ايمان آورديم. بر ما ببخشاى و به ما رحم كن [كه‏] تو بهترين مهربانانى.»
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ (۱۱۰)
و شما آنان [=مؤمنان‏] را به ريشخند گرفتيد، تا [با اين كار] ياد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان مى‏‌خنديديد.

[سورة الملك (۶۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (۱)
بزرگوار [و خجسته‏] است آنكه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست.
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (۲)
همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و اوست ارجمند آمرزنده.
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ (۳)
همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد. در آفرينشِ آن [خداى‏] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى‏] نمى‏‌بينى. باز بنگر، آيا خلل [و نقصانى‏] مى‌‏بينى؟
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ (۴)
باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سويت بازگردد.
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ (۵)
و در حقيقت، آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [=قواى مزاحم‏] گردانيديم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كرده‏‌ايم.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی