Be true to yourself
to let your Light shine!
«شکل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«شَكَلَ الدابَّةَ بالشِكَالِ: شدَّ قوائِمها بهِ، پاى ستور را با بند بست.»
«شَكَلَ الكِتَابَ: إِذا بيَّنه بعلامات الإِعراب.»
مفهوم پایبندی و تعهد و الزام و سرسپردگی و وفاداری!
مفهوم “پایبندی” به انگلیسی به عنوان “commitment” یا “dedication” ترجمه میشود.
این کلمه به معنای تعهد و اختصاص دادن خود به یک اهداف یا یک رابطه به طور جدی و مستدام استفاده میشود. به عبارت دیگر، پایبندی به معنای پیروی از تعهدات و وفاداری به تصمیمها و اهدافی است که در نظر گرفته شدهاند.
«fidelity»: وفاداری
«particularity»: خاص بودن
+ «اخو»
«شَكَلَ الدابَّةَ بالشِكَالِ: شدَّ قوائِمها بهِ، پاى ستور را با بند بست.»
«شَكَل الطائرَ»
«شَكَلَ الكِتَابَ: إِذا بيَّنه بعلامات الإِعراب.»
+ «عقل»
«وَ لَا تَثْبُتُ النِّيَّةُ الصَّادِقَةُ إِلَّا بِالْعَقْلِ»
«نيت – عقل»
+ «طلق»
مفهوم «پایبندی»
با نورت روراست باش!
«Be true to your light»
با نورت صادق باش!
به خودت، یعنی به نور خودت دروغ نگو!
«صدق – کذب»
نسبت به نورت، تعصّب داشته باش!
به نورت پایبند باش! كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ!
شاکله: + «مقالۀ نیت و شاکله»
«وَ الْخَلْقُ أَشْكَالٌ فَ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ»
هر کسی به اون چیزی که بهش پایبند هست، عمل میکنه!
«شَكَلْتُ الدّابّةَ – شَكَلَ الدَّابَةً بالشكَالِ: پاى ستور را با بند بست.»
شاکله: به بندی که به دست سرباز و متهم زده میشود «شکال» میگویند. هر جا که سرباز برود متهم هم مجبور است بدنبالش برود.
[شَكَلَ الدَّابَةً بالشكَالِ: پاى ستور را با بند بست.]
اعمال ما به نیات ما وصل است.
به این میگن «شکال»، به این میگن شاکلۀ!
اگر در دنیای قلب، غلبه با عقل «نور»، باشد اعمالی که از ما سرمیزند عاقلانه است و اگر در قلب، هوای نفس «حسد»، غالب باشد اعمال ما جاهلانه و از روی هوا و هوس خواهد بود.
به نیات و تشکیلات پیچیده اعتقادی که در عالم ذر شکل گرفته، شاکله میگویند که اعمال ما موافق و همشکل نیات ماست.
«شباهت بینش و روش = پیوستگی عیب و اثر.»
اعمال ما یا شبیه خواستههای عقل وصل به نور است و یا شبیه خواستههای هوای نفس حسود.
به این شباهت «همشکل بودن» بین اعمال و نیات شاکله گویند.
+ «صور»
ماموریت صاحبان نور آموزش لازم برای تغییر شاکلۀ حسادت به شاکلۀ نور ولایت قلب ماست.
راه با ادب شدن همین است!
راه مهربان شدن همین است!
راه انسان خداگونه شدن همین است!
با ادب شدن و ایجاد خلقتی دوباره و نو و جدید به دست توانای نور آل محمد ع.
«و الشَكل بفتح الشين الضرب المتشابه
و الشِكل بالكسر النظير في الحسن و هو الدل أيضا
الشاكلة الطريقة و المذهب يقال هذا طريق ذو شواكل أي ينشعب منه طرق جماعة.
قلبِ پایبند به نور!
عقلِ پایبند به نور!
امام کاظم علیه السلام:
يَا هِشَامُ
إِنَّ ضَوْءَ اَلْجَسَدِ فِي عَيْنِهِ
فَإِنْ كَانَ اَلْبَصَرُ مُضِيئاً اِسْتَضَاءَ اَلْجَسَدُ كُلُّهُ
وَ إِنَّ ضَوْءَ اَلرُّوحِ اَلْعَقْلُ
فَإِذَا كَانَ اَلْعَبْدُ عَاقِلاً كَانَ عَالِماً بِرَبِّهِ
وَ إِذَا كَانَ عَالِماً بِرَبِّهِ أَبْصَرَ دِينَهُ
وَ إِنْ كَانَ جَاهِلاً بِرَبِّهِ لَمْ يَقُمْ لَهُ دِينٌ
وَ كَمَا لاَ يَقُومُ اَلْجَسَدُ إِلاَّ بِالنَّفْسِ اَلْحَيَّةِ
فَكَذَلِكَ لاَ يَقُومُ اَلدِّينُ إِلاَّ بِالنِّيَّةِ اَلصَّادِقَةِ
وَ لاَ تَثْبُتُ اَلنِّيَّةُ اَلصَّادِقَةُ إِلاَّ بِالْعَقْلِ.
اى هشام!
به راستى نور تن در چشم است،
پس چون چشم نورانى باشد تمام تن نورانى شود
و همانا نور جان خرد و عقل است،
پس چون بنده عاقل باشد به پروردگارش شناخت يابد
و آنگاه كه به پروردگارش شناخت يافت نسبت به دينش بينا گردد
و اگر شناختى به پروردگارش نداشته باشد دينى براى او پابرجا نماند
و همان گونه كه تن جز با جان پابرجا نماند،
دين نيز جز با نیّت صادق (قصد راستين) بجا نماند
و نیّت صادق جز با عقل پاينده نشود.
[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۸۲ الى ۸۴]
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ
وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً (۸۲)
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم،
و[لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد.
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ
وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً (۸۳)
و چون به انسان نعمت ارزانى داريم، روى مىگرداند و پهلو تهى مىكند،
و چون آسيبى به وى رسد نوميد مىگردد.
قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ
فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبِيلاً (۸۴)
بگو: «هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مىكند،
و پروردگار شما به هر كه راهيافتهتر باشد داناتر است.»
امام علی علیه السلام:
فَسَادُ الْأَخْلَاقِ بِمُعَاشَرَةِ السُّفَهَاءِ
وَ صَلَاحُ الْأَخْلَاقِ بِمُنَافَسَةِ الْعُقَلَاءِ
وَ الْخَلْقُ أَشْكَالٌ فَ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ
وَ النَّاسُ إِخْوَانٌ
+ «اخیه الدابه»
فَمَنْ كَانَتْ إِخْوَتُهُ فِي غَيْرِ ذَاتِ اللَّهِ فَإِنَّهَا تَحُوزُ عَدَاوَةً
وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى
الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ.
فساد اخلاق بواسطه همنشينى با نادانان بوجود مىآيد
و اخلاق خوب بوسيله مزاحمت و آمد و رفت با عقلاء.
اخلاق عبارت است از شكلها،
هر كسى رفتارش مطابق نوع شكل اوست.
مردم برادر يك ديگرند،
هر كس برادر در غير راه خدا بگيرد موجب عداوت و دشمن مىشود
و اين فرموده خداست:
«اَلْأَخِلاّٰءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ اَلْمُتَّقِينَ».
وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ
بدا به حال قلوب همشکل اهل حسادت
و خوشا به حال قلوب همشکل اهل نور!
[سورة ص (۳۸): الآيات ۵۵ الى ۶۱]
هذا
وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ (۵۵)
اين است [حالِ بهشتيان]
و [امّا] براى طغيانگران واقعاً بد فرجامى است.
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ (۵۶)
به جهنّم درمىآيند، و چه بد آرامگاهى است.
هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ (۵۷)
اين جوشاب و چركاب است، بايد آن را بچشند.
وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ (۵۸)
و از همين گونه، انواع ديگر [عذابها].
هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ
لا مَرْحَباً بِهِمْ
إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ (۵۹)
اينها گروهىاند كه با شما به اجبار [در آتش] درمىآيند.
بدا به حال آنها،
زيرا آنان داخل آتش مىشوند.
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ
أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ (۶۰)
[به رؤساى خود] مىگويند:
«بلكه بر خود شما خوش مباد!
اين [عذاب] را شما خود براى ما از پيش فراهم آورديد، و چه بد قرارگاهى است.»
قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ (۶۱)
مىگويند:
«پروردگارا، هر كس اين [عذاب] را از پيش براى ما فراهم آورده،
عذاب او را در آتش دو چندان كن.»