A respite
until the fire of hell of desires!
«ملو» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أمليت القيد للبعير إملاء: إذا وسعته، أرخيته و أوسعته»
«أَمْلَى البعيرَ و لِلْبَعِير: رسن شتر را دراز كرد و قيد آنرا فراخ نمود.»
+ «بغتة – غافلگیری!»
+ «اجل، چهار ماه! ضربالاجل تعیین شده!»
شنیدی میگن: بهش «فُرجه» دادم؟!
دوران فُرجه برای اهل حسادت، دوران حبط اعمالشان است!
+ «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لاٰ يَعْلَمُونَ
بِالنِّعَمِ عِنْدَ اَلْمَعَاصِي»
+ «مهل – امهال – مهلت»
بازی با آتش در دوران مهلتی تا آتش!
+ «یوم»
إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً
[سورة آلعمران (۳): آية ۱۷۸]
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ
إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (۱۷۸)
و البته نبايد كسانى كه كافر شدهاند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مىدهيم براى آنان نيكوست؛
ما فقط به ايشان مهلت مىدهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند، و [آنگاه] عذابى خفتآور خواهند داشت.
بند طناب شل بشه، رفتی!
«إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً»
«و أمليت للبعير في القيد: أرخيت له و وسّعت»
اونایی که خواهان نور و صاحبان نور نیستند، مثلشون مثل اون شتریست که صاحبش وقتی دیگه اونو نخواد فقط آرومی طناب پاشو باز میکنه، دیگه او خودش که منتظر جدایی از نور بود، میره پیِ کارِ خودش! میره سراغ تمناها و دلخواههاش.
[ملی «نُمْلِي لَهُمْ» – نبذ «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ»]:
«إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» + «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ»
اگه دیدی دیگه تمایلی به نور نداری، بدون خیلی آروم طناب محبت قلبیت باز شده و خودت میذاری میری.
آل محمد ع از روی لطف و رحمت الهی صاحبان نور رو سر راه ما قرار می دهند و این طناب محبت رو به پای ما گره میزنند، اگه قدرشو ندونیم، نمیگن برو، ولی طناب که باز بشه، خودت میری!
دیدی بعضیها برای شفای بیماری بچهشون، گردن اونو با طناب میبندن به پنجره فولاد! … قدر این تکه طناب رو بدون وگرنه طناب باز بشه، رفتی و از شفا دیگه خبری نیست.
وَ أُمْلي لَهُمْ إِنَّ كَيْدي مَتينٌ
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۸۲ الى ۱۸۶]
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (۱۸۲)
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند،
به تدريج، از جايى كه نمىدانند گريبانشان را خواهيم گرفت.
وَ أُمْلي لَهُمْ إِنَّ كَيْدي مَتينٌ (۱۸۳)
و به آنان مهلت مىدهم، كه تدبير من استوار است.
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (۱۸۴)
آيا نينديشيدهاند كه همنشين آنان هيچ جنونى ندارد؟
او جز هشداردهندهاى آشكار نيست.
أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ
وَ أَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (۱۸۵)
آيا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزى كه خدا آفريده است ننگريستهاند؛
و اينكه شايد هنگام مرگشان نزديك شده باشد؟
پس به كدام سخن، بعد از قرآن ايمان مىآورند؟
مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ
وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (۱۸۶)
هر كه را خداوند گمراه كند، براى او هيچ رهبرى نيست،
و آنان را در طغيانشان سرگردان وا مىگذارد.
[سورة الأعراف (۷): آية ۱۸۷]
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها
قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي
لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ
ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً
يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها
قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (۱۸۷)
از تو در باره قيامت مىپرسند [كه] وقوع آن چه وقت است؟
بگو: «علم آن، تنها نزد پروردگار من است.
جز او [هيچ كس] آن را به موقع خود آشكار نمىگرداند.
[اين حادثه] بر آسمانها و زمين گران است،
جز ناگهان به شما نمىرسد.»
[باز] از تو مىپرسند گويا تو از [زمان وقوع] آن آگاهى.
بگو: «علم آن، تنها نزد خداست، ولى بيشتر مردم نمىدانند.»
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً
فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ اَلاِسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا
وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لاٰ يَعْلَمُونَ
بِالنِّعَمِ عِنْدَ اَلْمَعَاصِي.
خداوند متعال هر گاه براى بندهاى بدى بخواهد، و او گناهى كند
به دنبال آن نعمتى به او مىدهد تا استغفار را از يادش ببرد، و او در همان حال مىماند،
و اين است سخن خداى عزّ و جلّ كه:
به تدريج آنها را از راهى كه نمىدانند غافلگير مىكنيم،
يعنى به وسيلۀ نعمت دادن هنگام گناه كردن.
[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۳۲ الى ۳۴]
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ
فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ
فَكَيْفَ كانَ عِقابِ (۳۲)
و بىگمان، فرستادگان پيش از تو [نيز] مسخره شدند.
پس به كسانى كه كافر شده بودند مهلت دادم،
آنگاه آنان را [به كيفر] گرفتم.
پس چگونه بود كيفر من؟
أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ
قُلْ سَمُّوهُمْ
أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ
أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ
بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ
وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۳۳)
آيا كسى كه بر هر شخصى بدانچه كرده است مراقب است
[مانند كسى است كه از همه جا بىخبر است]؟
و براى خدا شريكانى قرار دادند.
بگو: «نامشان را ببريد»
آيا او را به آنچه در زمين است و او نمىداند خبر مىدهيد،
يا سخنى سطحى [و ميانتهى] مىگوييد؟
[چنين نيست]
بلكه براى كسانى كه كافر شدهاند نيرنگشان آراسته شده
و از راه [حق] بازداشته شدهاند
و هر كه را خدا بىراه گذارد رهبرى نخواهد داشت.
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا
وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ
وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (۳۴)
براى آنان در زندگى دنيا عذابى است،
و قطعاً عذاب آخرت دشوارتر است،
و براى ايشان در برابر خدا هيچ نگهدارندهاى نيست.
فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ
پس اهل حسادت را مهلت دادم!
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ
و چه بسا شهروندانى كه مهلتشان دادم، در حالى كه اهل حسادت بودند!
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۴۱ الى ۴۵]
الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (۴۱)
همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز برپا مىدارند و زكات مىدهند و به كارهاى پسنديده وامىدارند، و از كارهاى ناپسند باز مىدارند، و فرجام همه كارها از آنِ خداست.
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ (۴۲)
و اگر تو را تكذيب كنند، قطعاً پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند.
وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ (۴۳)
و [نيز] قوم ابراهيم و قوم لوط.
وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ (۴۴)
و [همچنين] اهل مَدْيَن. و موسى تكذيب شد، پس كافران را مهلت دادم، سپس [گريبان] آنها را گرفتم. [بنگر،] عذاب من چگونه بود؟
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ (۴۵)
و چه بسيار شهرها را -كه ستمكار بودند- هلاكشان كرديم و [اينك] آن [شهرها] سقفهايش فرو ريخته است، و [چه بسيار] چاههاى متروك و كوشكهاى افراشته را.
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۴۶ الى ۵۱]
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها
فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ (۴۶)
آيا در زمين گردش نكردهاند، تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند؟
در حقيقت، چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينههاست كور است.
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (۴۷)
و از تو با شتاب تقاضاى عذاب مىكنند، با آنكه هرگز خدا وعدهاش را خلاف نمى كند، و در حقيقت، يك روز [از قيامت] نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه مىشمريد.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ
ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (۴۸)
و چه بسا شهرى كه مهلتش دادم، در حالى كه ستمكار بود؛ سپس [گريبان] آن را گرفتم، و فرجام به سوى من است.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ (۴۹)
بگو: «اى مردم، من براى شما فقط هشداردهندهاى آشكارم.»
فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (۵۰)
پس آنان كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند، آمرزش و روزى نيكو براى ايشان خواهد بود.
وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (۵۱)
و كسانى كه در [تخطئه] آيات ما مىكوشند [و به خيال خود] عاجزكنندگان ما هستند، آنان اهل دوزخند.
[سورة محمد (۴۷): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ (۲۱)
[ولى] فرمانپذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است. و چون كار به تصميم كشد، قطعاً خير آنان در اين است كه با خدا راست[دل] باشند.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ (۲۲)
پس [اى منافقان،] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد؟
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ (۲۳)
اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها (۲۴)
آيا به آيات قرآن نمىانديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ (۲۵)
بىگمان، كسانى كه پس از آنكه [راهِ] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت] پشت كردند،
شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.
سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ
[سورة القلم (۶۸): الآيات ۳۴ الى ۴۵]
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (۳۴)
براى پرهيزگاران، نزد پروردگارشان باغستانهاى پرناز و نعمت است.
أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (۳۵)
پس آيا فرمانبرداران را چون بدكاران قرار خواهيم داد؟
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (۳۶)
شما را چه شده؟ چگونه داورى مىكنيد؟
أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (۳۷)
يا شما را كتابى هست كه در آن فرا مىگيريد،
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (۳۸)
كه هر چه را برمىگزينيد، براى شما در آن خواهد بود؟
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (۳۹)
يا اينكه شما تا روز قيامت [از ما] سوگندهايى رسا گرفتهايد كه هر چه دلتان خواست حكم كنيد؟
سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (۴۰)
از آنان بپرس: كدامشان ضامن اين [ادّعا] يند؟
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (۴۱)
يا شريكانى دارند؟ پس اگر راست مىگويند شريكانشان را بياورند.
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (۴۲)
روزى كه كار، زار [و رهايى دشوار] شود و به سجده فرا خوانده شوند و در خود توانايى نيابند.
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (۴۳)
ديدگانشان به زير افتاده، خوارى آنان را فرو مىگيرد، در حالى كه [پيش از اين] به سجده دعوت مىشدند و تندرست بودند.
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ
سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (۴۴)
پس مرا با كسى كه اين گفتار را تكذيب مىكند واگذار.
به تدريج آنان را به گونهاى كه در نيابند [گريبان] خواهيم گرفت،
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (۴۵)
و مهلتشان مىدهم، زيرا تدبير من [سخت] استوار است.
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً
[سورة المزمل (۷۳): الآيات ۱۱ الى ۱۹]
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً (۱۱)
و مرا با تكذيبكنندگانِ توانگر واگذار و اندكى مهلتشان ده.
إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً (۱۲)
در حقيقت پيش ما زنجيرها و دوزخ،
وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً (۱۳)
و غذايى گلوگير و عذابى پردرد است.
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً (۱۴)
روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به سان ريگ روان گردند.
إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ
كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً (۱۵)
بىگمان، ما به سوى شما فرستادهاى كه گواه بر شماست روانه كرديم،
همان گونه كه فرستادهاى به سوى فرعون فرستاديم.
فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ
فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً (۱۶)
[ولى] فرعون به آن فرستاده عصيان ورزيد،
پس ما او را به سختى فرو گرفتيم.
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً (۱۷)
پس اگر كفر بورزيد، چگونه از روزى كه كودكان را پير مىگرداند، پرهيز توانيد كرد؟
السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً (۱۸)
آسمان از [بيم] آن [روز] در هم شكافد؛
وعده او انجام يافتنى است.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً (۱۹)
قطعاً اين [آيات] اندرزى است،
تا هر كه بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پيش گيرد.
فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً
اهل حسادت را به حال خودشان واگذار کنید!
[سورة الطارق (۸۶): الآيات ۱ الى ۱۷]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ (۱)
سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد.
وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ (۲)
و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست؟
النَّجْمُ الثَّاقِبُ (۳)
آن اختر فروزان.
إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ (۴)
هيچ كس نيست مگر اينكه نگاهبانى بر او [گماشته شده] است.
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ (۵)
پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است؟
خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ (۶)
از آب جهندهاى خلق شده،
يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ (۷)
[كه] از صُلْبِ مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون مىآيد.
إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ (۸)
در حقيقت، او [=خدا] بر بازگردانيدن وى بخوبى تواناست.
يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ (۹)
آن روز كه رازها [همه] فاش شود،
فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (۱۰)
پس او را نه نيرويى مانَد و نه يارى.
وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ (۱۱)
سوگند به آسمانِ بارشانگيز،
وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ (۱۲)
سوگند به زمين شكافدار [آماده كشت]،
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ (۱۳)
[كه] در حقيقت، قرآن گفتارى قاطع و روشنگر است؛
وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ (۱۴)
و آن شوخى نيست.
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً (۱۵)
آنان دست به نيرنگ مىزنند.
وَ أَكِيدُ كَيْداً (۱۶)
و [من نيز] دست به نيرنگ مىزنم.
فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً (۱۷)
پس كافران را مهلت ده، و كمى آنان را به حال خود واگذار.
چهل سال مهلت!
به صبر خدا احترام بگذاریم!
«أَمْلَى اللَّهُ … لِفِرْعَوْنَ … أَرْبَعِينَ سَنَةً»:
[أملى اللّهُ الكافَر: أمهله و أخّره و طوّل له]
امام باقر علیه السلام:
أَمْلَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِفِرْعَوْنَ مَا بَيْنَ اَلْكَلِمَتَيْنِ
قَوْلَهُ
أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلىٰ
وَ قَوْلَهُ
مٰا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلٰهٍ غَيْرِي
أَرْبَعِينَ سَنَةً
ثُمَّ أَخَذَهُ اَللَّهُ نَكٰالَ اَلْآخِرَةِ وَ اَلْأُولىٰ
وَ كَانَ بَيْنَ أَنْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى وَ هَارُونَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمٰا
وَ بَيْنَ أَنْ عَرَفَهُ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْإِجَابَةَ
أَرْبَعِينَ سَنَةً
ثُمَّ قَالَ
قَالَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ نَازَلْتُ رَبِّي فِي فِرْعَوْنَ مُنَازَلَةً شَدِيدَةً
فَقُلْتُ يَا رَبِّ تَدَعُهُ وَ قَدْ قَالَ
أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلىٰ
فَقَالَ إِنَّمَا يَقُولُ مِثْلَ هَذَا عَبْدٌ مِثْلُكَ.
خداوند متعال ميان دو سخن فرعون كه گفت:
من پروردگار والاى شما هستم
و سخن ديگر كه:
من معبود ديگرى جز خودم براى شما نمىدانم،
به او چهل سال مهلت داد!
آنگاه او را به عذاب آخرت و دنيا گرفتار كرد.
از زمانى كه خداوند عزّ و جلّ به موسى و هارون عليهما السلام فرمود:
«هر آينه دعاى شما دو تن اجابت شد»
تا زمانى كه خداوند متعال اجابتش را به موسى معلوم كرد،
چهل سال طول كشيد.
حضرت سپس فرمود:
جبرئيل عليه السلام گفت:
من درباره فرعون با پروردگارم سخت بحث كردم و عرض كردم:
پروردگارا! او را كه گفته «اَنا ربّكم الاَعلى» رها ساختهاى؟!
خداوند فرمود: اين را بندهاى مثل تو مىگويد.
و في خبرٍ عن رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله:
قالَ جَبرَئيلُ: قلتُ:
يا رَبِّ تَدَعُ فِرعَونَ و قد قالَ: أنا رَبُّكُم الأعلى؟!
فقالَ : إنّما يقولُ هذا مِثلُكَ مَن يَخافُ الفَوتَ.
و در خبرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است:
جبرئيل گفت: عرض كردم:
پروردگارا! فرعون را كه نداى «اَنا رّبكم الاَعلى» ، سر داده است رها مىكنى؟!
خداوند فرمود : اين حرف را كسى مانند تو مىزند كه مىترسد از دستش برود.
به اهل حسادت، اینقدر مهلت داده میشه که پُررُو میشن
و میگن خدا از ما فراموش کرده!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّ اَللَّهَ يُمْهِلُ اَلظَّالِمَ حَتَّى يَقُولَ قَدْ أَهْمَلَنِي!
ثُمَّ يَأْخُذُهُ أَخْذَةً رَابِيَةً
إِنَّ اَللَّهَ حَمِدَ نَفْسَهُ عِنْدَ هَلاَكِ اَلظَّالِمِينَ فَقَالَ:
فَقُطِعَ دابِرُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِينَ.
خداوند به ستمگر چندان مهلت مى دهد كه مى گويد مرا وا گذاشته است،
سپس او را به گرفتنى سخت فرو گرفت.
خداوند پس از نابود كردن ستمگران، خود را حمد و سپاس گفته و فرموده است :
«و دنباله گروهى كه ستم مى كردند قطع شد و خدا را سپاس كه پروردگار جهانيان است» .
في قولِهِ تعالى:
«و كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ القُرى و هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَليمٌ شَديدٌ»
إنَّ اللّه َ يُمهِلُ الظَّالِمَ حتّى إذا أخَذَهُ لَم يَنفَلِت.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ درباره آيه
«و چنين بود به قهر گرفتن پروردگارت وقتى [اهالى ]آن دهكده ها را كه ستمگر بودند [به قهر ]مى گرفت؛ آرى! گرفتن وى دردناك و سخت است» ـ فرمود:
خداوند، ستمگر را چندان مهلت مى دهد كه وقتى او را گرفت ، ديگر خلاصش نكند .
و لَئن أمهَلَ الظَّالِمَ فلَن يَفُوتَ أخذُهُ
و هُو لَهُ بِالمِرصادِ على مَجازِ طَرِيقِهِ،
و بِمَوضِعِ الشَّجا مِن مَساغِ رِيقِهِ .
اگر [خدا] ستمگر را مهلت دهد، از دستش نرسته است،
بلكه در جاى غم و اندوه بر سر راهش و در گلوگاه او ،
آنجا كه آب دهان فرو برده مى شود در كمين اوست .
ليسَ شَيءٌ أدعى إلى تَغييرِ نِعمَةِ اللّهِ و تَعجِيلِ نِقمَتِهِ مِن إقامَةٍ على ظُلمٍ،
فإنَّ اللّهَ سَميعٌ دَعوَةَ المُضطَهَدِينَ، و هُو للظَّالِمِينَ بِالمِرصادِ.
زيرا خداوند دعاى ستمديدگان را مىشنود و در كمين ستمگران است.
ظُلامَةُ المَظلومينَ يُمهِلُها اللّه ُ سبحانَهُ و لا يُهمِلُها.
وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلاً
و در آن صورت جز اندكى برخوردار نخواهيد شد!
«مهلتی تا آتش!»
[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً (۱۱)
آنجا [بود كه] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند.
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً (۱۲)
و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مىگفتند: «خدا و فرستادهاش جز فريب به ما وعدهاى ندادند.»
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً (۱۳)
و چون گروهى از آنان گفتند: «اى مردم یثرب ، ديگر شما را جاى درنگ نيست ، برگرديد.» و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مىخواستند و مىگفتند: «خانههاى ما بىحفاظ است» و[لى خانههايشان] بىحفاظ نبود، [آنان] جز گريز [از جهاد] چيزى نمىخواستند.
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً (۱۴)
و اگر از اطرافِ [مدينه] مورد هجوم واقع مىشدند و آنگاه آنان را به ارتداد مىخواندند، قطعاً آن را مىپذيرفتند و جز اندكى در اين [كار] درنگ نمىكردند؛
وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً (۱۵)
با آنكه قبلاً با خدا سخت پيمان بسته بودند كه پشت [به دشمن] نكنند، و پيمان خدا همواره بازخواست دارد.
قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (۱۶)
بگو: «اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد، هرگز اين گريز براى شما سود نمىبخشد،
و در آن صورت جز اندكى برخوردار نخواهيد شد.»
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (۱۷)
بگو: «چه كسى مىتواند در برابر خدا از شما حمايت كند اگر او بخواهد براى شما بد بياورد يا بخواهد شما را رحمت كند؟ و غير از خدا براى خود يار و ياورى نخواهند يافت.»
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِيلاً (۱۸)
خداوند كارشكنان [و مانعشوندگان] شما و آن كسانى را كه به برادرانشان مى گفتند: «نزد ما بياييد» و جز اندكى روى به جنگ نمىآورند [خوب] مىشناسد.
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً (۱۹)
بر شما بخيلانند، و چون خطر فرا رسد آنان را مىبينى كه مانند كسى كه مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه مىچرخد [و] به سوى تو مىنگرند؛ و چون ترس برطرف شود شما را با زبانهايى تند نيش مىزنند؛ بر مال حريصند. آنان ايمان نياوردهاند و خدا اعمالشان را تباه گردانيده، و اين [كار] همواره بر خدا آسان است.
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلاَّ قَلِيلاً (۲۰)
اينان [چنين] مىپندارند كه دستههاى دشمن نرفتهاند، و اگر دستههاى دشمن بازآيند آرزو مىكنند: كاش ميان اعراب باديهنشين بودند و از اخبار [مربوط به] شما جويا مىشدند، و اگر در ميان شما بودند، جز اندكى جنگ نمىكردند.
وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى
ليكن [كيفر] آنان را تا وقتى معيّن بازپس مىاندازد!
«مهلتی تا آتش!»
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۶۱ الى ۶۵]
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ
وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى
فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ (۶۱)
و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مىكرد، جنبندهاى بر روى زمين باقى نمىگذاشت،
ليكن [كيفر] آنان را تا وقتى معيّن بازپس مىاندازد،
و چون اجلشان فرا رسد، ساعتى آن را پس و پيش نمىتوانند افكنند.
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ
وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى
لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ
وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (۶۲)
و چيزى را كه خوش نمىدارند، براى خدا قرار مىدهند،
و زبانشان دروغپردازى مىكند كه [سرانجام] نيكو از آنِ ايشان است.
حقاً كه آتش براى آنان است
و به سوى آن پيش فرستاده خواهند شد.
تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ
فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ
فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۶۳)
سوگند به خدا كه به سوى امتهاى پيش از تو [رسولانى] فرستاديم
[اما] شيطان اعمالشان را برايشان آراست
و امروز [هم] سرپرستشان هموست
و برايشان عذابى دردناك است.
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ
وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (۶۴)
و ما [اين] كتاب را بر تو نازل نكرديم،
مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كردهاند، براى آنان توضيح دهى،
و [آن] براى مردمى كه ايمان مىآورند، رهنمود و رحمتى است.
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (۶۵)
و خدا از آسمان آبى فرود آورد و با آن زمين را پس از پژمردنش زنده گردانيد،
قطعاً در اين [امر] براى مردمى كه شنوايى دارند نشانهاى است.
وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ
دوران تردید، مهلتی تا آتش!
«القای شیطان – نسخ رحمان»
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۵۲ الى ۵۵]
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ
فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۵۲)
و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مىنمود،
شيطان در تلاوتش القاى [شبهه] مىكرد. پس خدا آنچه را شيطان القا مىكرد محو مىگردانيد،
سپس خدا آيات خود را استوار مىساخت، و خدا داناى حكيم است.
لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ
وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ (۵۳)
تا آنچه را كه شيطان القا مىكند،
براى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و [نيز] براى سنگدلان آزمايشى گرداند،
و ستمگران در ستيزهاى بس دور و درازند.
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ
فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ
وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (۵۴)
و تا آنان كه دانش يافتهاند بدانند كه اين [قرآن] حق است [و] از جانب پروردگار توست.
و بدان ايمان آورند و دلهايشان براى او خاضع گردد.
و به راستى خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند، به سوى راهى راست راهبر است.
وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ
حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (۵۵)
و[لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند، همواره از آن در ترديدند،
تا بناگاه قيامت براى آنان فرا رسد، يا عذاب روزى بدفرجام به سراغشان بيايد.
به اهل حسادتِ دروغگو و پُررو که میگویند:
[وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ
و گفتند: «پروردگارا، پيش از [رسيدنِ] روز حساب،
بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده.»]
باید گفت: مهلتی تا آتش!
… و اينان جز يك فرياد را انتظار نمىبرند
كه هيچ [مجال] سر خاراندنى در آن نيست.
جوری خدا غافلگیرشون میکنه،
که مجالی برای سر خاراندن هم نداشته باشند!
[سورة ص (۳۸): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ (۱۱)
اين سپاهكِ دستههاى دشمن در آنجا [=بَدْر] درهم شكستنىاند.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ (۱۲)
پيش از ايشان قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب [عمارت و] خرگاهها تكذيب كردند.
وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ (۱۳)
و ثمود و قوم لوط و اصحاب اَيْكَه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دستههاى مخالف بودند.
إِنْ كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ (۱۴)
هيچ كدام نبودند كه پيامبران [ما] را تكذيب نكنند، پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد.
وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ (۱۵)
و اينان جز يك فرياد را انتظار نمىبرند كه هيچ [مجال] سر خاراندنى در آن نيست.
[سورة ص (۳۸): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ (۱۶)
و گفتند: «پروردگارا، پيش از [رسيدنِ] روز حساب،
بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده.»
اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ
وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ (۱۷)
بر آنچه مىگويند صبر كن،
و داوود، بنده ما را كه داراى امكانات [متعدّد] بود به ياد آور؛
آرى، او بسيار بازگشتكننده [به سوى خدا] بود.
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ (۱۸)
ما كوهها را با او مسخّر ساختيم [كه] شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مىكردند.
وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ (۱۹)
و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آورديم]
همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشتكننده [و خدا را ستايشگر] بودند.
وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ (۲۰)
و پادشاهيش را استوار كرديم
و او را حكمت و كلامِ فيصلهدهنده عطا كرديم.
ای اهل حسادت!
برای عذاب شدن عجله نکنید!
از آتش جهنم بینصیب نخواهید ماند!
خداوند اهل خلف وعده نیست!
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
پس براى كسانى كه ستم كردند بهرهاى است از عذاب،
همانند بهره عذابِ ياران [قبلى]شان.
پس [بگو:] در خواستنِ عذاب از من، شتابزدگى نكنند.
پس واى بر كسانى كه كافر شدهاند از آن روزى كه وعده يافتهاند.
[سورة الذاريات (۵۱): الآيات ۴۷ الى ۶۰]
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (۴۷)
و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم، و بىگمان، ما [آسمان]گستريم.
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (۴۸)
و زمين را گسترانيدهايم و چه نيكو گسترندگانيم.
وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (۴۹)
و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم، اميد كه شما عبرت گيريد.
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (۵۰)
پس به سوى خدا بگريزيد، كه من شما را از طرف او بيمدهندهاى آشكارم.
وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (۵۱)
و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه من از جانب او هشداردهندهاى آشكارم.
كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (۵۲)
بدين سان بر كسانى كه پيش از آنها بودند هيچ پيامبرى نيامد جز اينكه گفتند:
«ساحر يا ديوانهاى است.»
أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (۵۳)
آيا همديگر را به اين [سخن] سفارش كرده بودند؟
[نه!] بلكه آنان مردمى سركش بودند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (۵۴)
پس، از آنان روى بگردان، كه تو درخور نكوهش نيستى.
وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (۵۵)
و پند ده، كه مؤمنان را پند سود بخشد.
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (۵۶)
و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (۵۷)
از آنان هيچ روزيى نمىخواهم، و نمىخواهم كه مرا خوراك دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (۵۸)
خداست كه خود روزىبخشِ نيرومندِ استوار است.
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (۵۹)
پس براى كسانى كه ستم كردند بهرهاى است از عذاب، همانند بهره عذابِ ياران [قبلى]شان.
پس [بگو:] در خواستنِ عذاب از من، شتابزدگى نكنند.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (۶۰)
پس واى بر كسانى كه كافر شدهاند از آن روزى كه وعده يافتهاند.
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
و اگر سخنى [داير بر تأخير عذاب] از جانب پروردگارت تا زمانى معيّن، پيشى نگرفته بود، قطعاً ميانشان داورى شده بود.
[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً
وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (۱۱)
پديدآورنده آسمانها و زمين است.
از خودتان براى شما جفتهايى قرار داد،
و از دامها [نيز] نر و ماده [قرار داد].
بدين وسيله شما را بسيار مىگرداند.
چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ
إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (۱۲)
كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست.
براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مىگرداند.
اوست كه بر هر چيزى داناست.
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى
أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ
كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ
اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (۱۳)
از [احكامِ] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد
و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه:
«دين را برپا داريد و در آن تفرقهاندازى مكنيد.»
بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مىخوانى، گران مىآيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمىگزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مىنمايد.
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (۱۴)
و فقط پس از آنكه علم برايشان آمد، راه تفرقه پيمودند
[آن هم] به صرف حسد [و برترى جويى] ميان همديگر.
و اگر سخنى [داير بر تأخير عذاب] از جانب پروردگارت تا زمانى معيّن، پيشى نگرفته بود،
قطعاً ميانشان داورى شده بود.
و كسانى كه بعد از آنان كتاب [تورات] را ميراث يافتند واقعاً درباره او در ترديدى سخت [دچار]اند.
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ
وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ
وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ
اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ
لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ
اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (۱۵)
بنابراين به دعوت پرداز، و همان گونه كه مأمورى ايستادگى كن،
و هوسهاى آنان را پيروى مكن و بگو:
«به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مأمور شدم كه ميان شما عدالت كنم؛
خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛
اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛
ميان ما و شما خصومتى نيست؛ خدا ميان ما را جمع مىكند، و فرجام به سوى اوست.
قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ
حسود میگه:
خدایا اگه نور رو سر راه من قرار بدی، به نیابت از نور کارهامو انجام میدم!
«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ»
اینجوری خدا رو مجبور میکنه داستان کربلا رو تکرار کنه!
خدا هم اتمام حجت میکنه و نور رو بهش نشون میده!
«ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ»
اما حسود، وقتی بین نور و تمنا قرار میگیره،
باز هم اشتباه عالم ذرشو تکرار میکنه
«نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ»
و نور رو فدای تمناهاش میکنه!
و چون حقیقت رو متوجه شده،
برای اینکه دیگران پی به این حقیقت نورانی نبرند،
با حربه تهمت به نور، سعی میکنه نور رو از دید همگان کتمان کنه
و مسیر دسترسی به نور رو برای همه ببنده:
«وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ»
در واقع اینجا باید برای همیشه بره توی آتش!
اما خدا برای تسویه حساب حکیمانه با او، مهلتی تا آتش برایش در نظر میگیرد:
«قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ»!
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ
ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ
يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ
فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (۶)
شما را از نفسى واحد آفريد،
سپس جفتش را از آن قرار داد،
و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد.
شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر]
در تاريكيهاى سه گانه [: مشيمه و رحم و شكم] خلق كرد.
اين است خدا، پروردگار شما،
فرمانروايى [و حكومت مطلق] از آنِ اوست.
خدايى جز او نيست،
پس چگونه [و كجا از حقّ] برگردانيده مىشويد؟
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ
وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ
فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۷)
اگر كفر ورزيد، خدا از شما سخت بىنياز است و براى بندگانش كفران را خوش نمىدارد،
و اگر سپاس داريد آن را براى شما مىپسندد،
و هيچ بردارندهاى بارِ [گناهِ] ديگرى را برنمىدارد،
آنگاه بازگشت شما به سوى پروردگارتان است،
و شما را به آنچه مىكرديد خبر خواهد داد، كه او به راز دلها داناست.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ
ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ
وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ
قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (۸)
و چون به انسان آسيبى رسد، پروردگارش را –در حالى كه به سوى او بازگشتكننده است– مىخواند؛
سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا كند، آن [مصيبتى] را كه در رفعِ آن پيشتر به درگاه او دعا مىكرد، فراموش مىنمايد و براى خدا همتايانى قرار مىدهد تا [خود و ديگران را] از راه او گمراه گرداند.
بگو: «به كفرت اندكى برخوردار شو كه تو از اهل آتشى.»
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (۹)
[آيا چنين كسى بهتر است] يا آن كسى كه او در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا] مىكند [و] از آخرت مىترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟
بگو: «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند؟»
تنها خردمندانند كه پندپذيرند.
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ
إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ (۱۰)
بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، از پروردگارتان پروا بداريد.
براى كسانى كه در اين دنيا خوبى كردهاند، نيكى خواهد بود، و زمين خدا فراخ است.
بىترديد، شكيبايان پاداش خود را بىحساب [و] به تمام خواهند يافت.»
مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
[ايشان راست] اندك بهرهاى، و[لى] عذابشان پر درد است.
مهلتی اندک، تا آتشی پردرد!
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۱۱۶ الى ۱۱۹]
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ
إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (۱۱۶)
و براى آنچه زبان شما به دروغ مىپردازد، مگوييد:
«اين حلال است و آن حرام » تا بر خدا دروغ بنديد،
زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مىبندند رستگار نمىشوند.
مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۱۱۷)
[ايشان راست] اندك بهرهاى، و[لى] عذابشان پر درد است.
وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۱۱۸)
و بر كسانى كه يهودى شدند، آنچه را قبلاً بر تو حكايت كرديم، حرام گردانيديم،
و ما بر آنان ستم نكرديم، بلكه آنها به خود ستم مىكردند.
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا
إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۱۹)
[با اين همه] پروردگار تو نسبت به كسانى كه به نادانى مرتكب گناه شده، سپس توبه كرده و به صلاح آمدهاند، البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا
حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
پس آنان را رها كن تا در ياوهگويى خود فروروند و بازى كنند
تا آن روزى را كه بدان وعده داده مىشوند ديدار كنند.
[سورة الزخرف (۴۳): الآيات ۷۶ الى ۸۵]
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ (۷۶)
و ما بر ايشان ستم نكرديم، بلكه خود ستمكار بودند.
وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ (۷۷)
و فرياد كشند: «اى مالك، [بگو:] پروردگارت جان ما را بستاند.»
پاسخ دهد:« شما ماندگاريد.»
لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ (۷۸)
قطعاً حقيقت را برايتان آورديم، ليكن بيشتر شما حقيقت را خوش نداشتيد.
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ (۷۹)
يا در كارى ابرام ورزيدهاند؟ ما [نيز] ابرام مىورزيم.
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ (۸۰)
آيا مىپندارند كه ما راز آنها و نجوايشان را نمىشنويم؟
چرا، و فرشتگان ما پيش آنان [حاضرند و] ثبت مىكنند.
قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ (۸۱)
بگو: «اگر براى [خداىِ] رحمان فرزندى بود، خود من نخستين پرستندگان بودم.»
سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (۸۲)
پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش، از آنچه وصف مىكنند منزّه است.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (۸۳)
پس آنان را رها كن تا در ياوهگويى خود فروروند و بازى كنند تا آن روزى را كه بدان وعده داده مىشوند ديدار كنند.
وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (۸۴)
و اوست كه در آسمان خداست و در زمين خداست، و هموست سنجيدهكار دانا.
وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (۸۵)
و خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آنِ اوست، و علم قيامت پيش اوست و به سوى او برگردانيده مىشويد.
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ
و از ايشان تا مدّتى [معيّن] روى برتاب.
[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱۷۱ الى ۱۸۲]
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ (۱۷۱)
و قطعاً فرمان ما درباره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين] رفته است:
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (۱۷۲)
كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتماً پيروز خواهند شد.
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (۱۷۳)
و سپاه ما هرآينه غالبآيندگانند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ (۱۷۴)
پس تا مدّتى [معيّن] از آنان روى برتاب.
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (۱۷۵)
و آنان را بنگر كه خواهند ديد.
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ (۱۷۶)
آيا عذاب ما را شتابزده خواستارند؟
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ (۱۷۷)
پس هشداردادهشدگان را آنگاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است.
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ (۱۷۸)
و از ايشان تا مدّتى [معيّن] روى برتاب.
وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ (۱۷۹)
و بنگر كه خواهند ديد.
سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ (۱۸۰)
منزّه است پروردگار تو، پروردگار شكوهمند، از آنچه وصف مىكنند.
وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ (۱۸۱)
و درود بر فرستادگان.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۱۸۲)
و ستايش، ويژه خدا، پروردگار جهانيانست.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ
و مىگويند:
«اگر راست مىگوييد، اين وعده كى خواهد بود؟»
بگو:
«علم [آن] فقط پيش خداست و من صرفاً هشدار دهندهاى آشكارم.»
[سورة الملك (۶۷): الآيات ۲۲ الى ۳۰]
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى
أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (۲۲)
پس آيا آن كس كه نگونسار راه مىپيمايد هدايت يافتهتر است
يا آن كس كه ايستاده بر راه راست مىرود؟
قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (۲۳)
بگو: «اوست آن كس كه شما را پديد آورده
و براى شما گوش و ديدگان و دلها آفريده است. چه كم سپاسگزاريد.»
قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (۲۴)
بگو: «اوست كه شما را در زمين پراكنده كرده،
و به نزد او [ست كه] گرد آورده خواهيد شد.»
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (۲۵)
و مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين وعده كى خواهد بود؟»
قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (۲۶)
بگو: «علم [آن] فقط پيش خداست و من صرفاً هشدار دهندهاى آشكارم.»
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ (۲۷)
و آنگاه كه آن [لحظه موعود] را نزديك ببينند، چهرههاى كسانى كه كافر شدهاند در هم رود،
و گفته شود: «اين است همان چيزى كه آن را فرا مىخوانديد!»
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (۲۸)
بگو: «به من خبر دهيد، اگر خدا مرا و هر كه را با من است هلاك كند يا ما را مورد رحمت قرار دهد، چه كسى كافران را از عذابى پردرد پناه خواهد داد؟»
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۲۹)
بگو: «اوست خداى بخشايشگر، به او ايمان آورديم، و بر او توكّل كرديم.
و به زودى خواهيد دانست چه كسى است كه خود در گمراهى آشكارى است.»
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (۳۰)
بگو: «به من خبر دهيد، اگر آب [آشاميدنى] شما [به زمين] فرو رود،
چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد؟»
فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا
پس بر ضد آنان شتاب مكن، كه ما [روزها] را براى آنها شماره مىكنيم.
یعنی: مهلتی تا آتش!
[سورة مريم (۱۹): الآيات ۸۳ الى ۹۲]
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (۸۳)
آيا ندانستى كه ما شيطانها را بر كافران گماشتهايم، تا آنان را [به گناهان] تحريك كنند؟
فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا (۸۴)
پس بر ضد آنان شتاب مكن، كه ما [روزها] را براى آنها شماره مىكنيم.
يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً (۸۵)
[ياد كن] روزى را كه پرهيزگاران را به سوى [خداى] رحمان گروه گروه محشور مىكنيم.
وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً (۸۶)
و مجرمان را با حال تشنگى به سوى دوزخ مىرانيم.
لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (۸۷)
[آنان] اختيار شفاعت را ندارند، جز آن كس كه از جانب [خداى] رحمان پيمانى گرفته است.
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً (۸۸)
و گفتند: «[خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده است.»
لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا (۸۹)
واقعاً چيز زشتى را [بر زبان] آورديد.
تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا (۹۰)
چيزى نمانده است كه آسمانها از اين [سخن] بشكافند و زمين چاك خورَد و كوهها به شدت فرو ريزند.
أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً (۹۱)
از اينكه براى [خداى] رحمان فرزندى قايل شدند.
وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً (۹۲)
[خداى] رحمان را نسزد كه فرزندى اختيار كند.
در دوران مهلتی تا آتش،
حسود با کارهایی بر خلاف طاعت خدا،
چوبخط شقاوتش را کامل میکند!
تفسیر علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه):
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»
نَزَلَتِ الْآیَهًُْ فِی مَانِعِی الْخُمُسِ وَ الزَّکَاهًِْ وَ الْمَعْرُوفِ،
یَبْعَثُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً أَوْ شَیْطَاناً
فَیُنْفِقُ مَا یَجِبُ عَلَیْهِ مِنَ الزَّکَاهًِْ وَ الْخُمُسِ فِی غَیْرِ طَاعَهًِْ اللَّهِ
ثُمَّ یُعَذِّبُهُ عَلَی ذَلِکَ.
این آیه در مورد استنکافکنندگان از خمس و زکات و کارهای نیک نازل شده است.
و خداوند، سلطان یا شیطانی را بهسوی آنان میفرستد
و او هم مقدار مبلغی را که باید در راه زکات و خمس خرج میکرد،
در عدم فرمانبرداری از خداوند خرج میکند
و خداوند به خاطر این کار او را عذاب میکند.
داستان تکراری اِعراض و رویگردانی اهل حسادت از نور آشکار شده:
اهل حسادتی که براى هلاكتشان موعد و سر رسیدی مقرر شده، که هرگز از برابر آن، راه گريزى نمىيابند، ان شاء الله تعالی.
[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۵۷ الى ۵۹]
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِرَ بِآياتِ رَبِّهِ
فَأَعْرَضَ عَنْها 👉
وَ نَسِيَ ما قَدَّمَتْ يَداهُ
إِنَّا جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً
وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً (۵۷)
و كيست ستمكارتر از آن كس كه به آيات پروردگارش پند داده شده،
و از آن روى برتافته، 👉
و دستاورد پيشينه خود را فراموش كرده است؟
ما بر دلهاى آنان پوششهايى قرار داديم تا آن را درنيابند و در گوشهايشان سنگينى [نهاديم].
و اگر آنها را به سوى هدايت فراخوانى باز هرگز به راه نخواهند آمد. 👉
وَ رَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ
لَوْ يُؤاخِذُهُمْ بِما كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ
بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ يَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً (۵۸)
و پروردگار تو آمرزنده [و] صاحب رحمت است.
اگر به [جرم] آنچه مرتكب شدهاند، آنها را مؤاخذه مىكرد، قطعاً در عذاب آنان تعجيل مىنمود
[ولى چنين نمى كند] بلكه براى آنها سر رسيدى است 👉 كه هرگز از برابر آن راه گريزى نمىيابند.
وَ تِلْكَ الْقُرى أَهْلَكْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا
وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً (۵۹)
و [مردم] آن شهرها چون بيدادگرى كردند، هلاكشان كرديم، 👉
و براى هلاكتشان موعدى مقرر داشتيم. 👉👉👉
+ مقالۀ: «فرجۀ بسیار کوتاه دنیایی به اهل حسادت! فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً!»
+ مقالۀ: «مهلتی تا آتش! إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً!»
امام علی علیه السلام:
وَ لَئِنْ أَمْهَلَ اللَّهُ الظَّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ
وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَی مَجَازِ طَرِیقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِیقِه.
اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، 👉
از باز پرسی و عذاب او غفلت نمیکند، 👉
و او بر سر راه، در کمینگاه ستمگران است، 👉
و گلوی آنها را در دست گرفته تا از فرورفتن آب دریغ دارد.
+ مقالۀ: «مهلتی تا آتش! إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً!»