LIP READING!
لبخوانی!
«شفه» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«شَافَهَ الشيءَ: به آن چيز نزديك شد.»
+ «رمز»:
الرَّمْزُ: إشارة بالشّفة، و الصّوت الخفيّ، و الغمز بالحاجب،
و عبّر عن كلّ كلام كإشارة بالرّمز،
الرَّمْز: اشاره با لب و دهان و صداى آرام و اشاره با ابرو
و لذا هر سخنى كه مثل اشاره باشد به «رمز» تعبير شده.
ما باید برای لبهای فرشته نگهبان، فقط گوشی شنوا باشیم!
شفه:
نورِ نزدیک، بطور شفاهی با قلبت صحبت میکنه! وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ!
«شفه» یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است با مفهوم قرب و نزدیکی.
لبه دیوار ایستاد!
+ «شفا البئر»
مفهوم نزدیک در «شفه» و «شفی»
کتاب لغت مقاییس اللغه واژۀ شفه را در قسمت واژۀ شفی آورده!
مفهوم «نزدیک» در واژه شفه :
شَافَهَهُ: بطور شفاهى از نزديك با هم سخن گفتند.
(شِفَاهاً و مُشَافَهَةً [شفه])
فرق بین امتحان شفاهی و کتبی!
الشِّفَاهِيّ [شفه] : آنچه كه با گفتن انجام پذيرد نه با نوشتن.
«شَافَهَ الشيءَ: به آن چيز نزديك شد.»
[سورة البلد (۹۰): الآيات ۱ الى ۲۰]
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ (۸)
آيا دو چشمش ندادهايم؟
وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ (۹)
و زبانى و دو لب.
وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ (۱۰)
و هر دو راه [خير و شرّ] را بدو نموديم.
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۷۹ الى ۱۸۱]
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها
وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها
وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها
أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ
أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (۱۷۹)
و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم.
[چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند،
و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند،
و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند.
آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند.
[آرى،] آنها همان غافلماندگانند.
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها
وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ
سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۱۸۰)
و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانيد،
و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مىگرايند رها كنيد.
زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مىدادند كيفر خواهند يافت.
وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (۱۸۱)
و از ميان كسانى كه آفريدهايم، گروهى هستند كه به حقّ هدايت مىكنند و به حقّ داورى مىنمايند.