The Invention of Lying!
حسود میگه: قبض و بسط، دروغه!
«إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ!»
«اين [ادّعا] جز دروغبافى نيست!»
+ «قبض و بسط، توهّم نیست!»
+ «فرض – vpn»: الواقع الافتراضي!
+ «ترجمه نکن، به زبان اصلی فکر کن!»
+ «نگاه همزمان به آسمان و زمین!»
+ «حسود، واقعیت رو تحریف میکنه!»
وَ قالَ الْكافِرُونَ … الْمَلَأُ مِنْهُمْ:
ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ!
و بزرگان کافران میگویند:
اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيدهايم؛
اين [ادّعا] جز دروغبافى نيست!
[سورة ص (۳۸): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ (۱)
صاد. سوگند به قرآن پراندرز.
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ (۲)
آرى، آنان كه كفر ورزيدند در سركشى و ستيزهاند.
كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ (۳)
چه بسيار نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [ما را] به فرياد خواندند،
و[لى] ديگر مجال گريز نبود.
وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ
وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ (۴)
و از اينكه هشداردهندهاى از خودشان برايشان آمده درشگفتند،
و كافران مى گويند:
«اين، ساحرى شيّاد است.
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عُجابٌ (۵)
آيا خدايان [متعدّد] را خداى واحدى قرار داده؟ اين واقعاً چيز عجيبى است.»
[سورة ص (۳۸): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ (۶)
و بزرگانشان روان شدند [و گفتند:]
«برويد و بر خدايان خود ايستادگى نماييد كه اين امر قطعاً هدف [ما]ست.
ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ (۷)
[از طرفى] اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيدهايم؛ اين [ادّعا] جز دروغبافى نيست.
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ (۸)
آيا از ميان ما قرآن بر او نازل شده است؟» [نه!] بلكه آنان در باره قرآنِ من دودلند. [نه،] بلكه هنوز عذاب [مرا] نچشيدهاند.
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ (۹)
آيا گنجينههاى رحمت پروردگار ارجمندِ بسيار بخشنده تو نزد ايشان است؟
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ (۱۰)
آيا فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آنِ ايشان است؟
[اگر چنين است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند.
امام باقر علیه السلام:
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
أَقْبَلَ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ وَ مَعَهُ قَوْمٌ مِنْ قُرَيْشٍ فَدَخَلُوا عَلَى أَبِي طَالِبٍ فَقَالُوا
إِنَّ ابْنَ أَخِيكَ قَدْ آذَانَا وَ آذَى آلِهَتَنَا
فَادْعُهُ وَ مُرْهُ فَلْيَكُفَّ عَنْ آلِهَتِنَا وَ نَكُفُّ عَنْ إِلَهِهِ
قَالَ فَبَعَثَ أَبُو طَالِبٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَدَعَاهُ
فَلَمَّا دَخَلَ النَّبِيُّ ص لَمْ يَرَ فِي الْبَيْتِ إِلَّا مُشْرِكاً فَقَالَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى ثُمَّ جَلَسَ
فَخَبَّرَهُ أَبُو طَالِبٍ بِمَا جَاءُوا لَهُ
فَقَالَ أَ وَ هَلْ لَهُمْ فِي كَلِمَةٍ خَيْرٍ لَهُمْ مِنْ هَذَا يَسُودُونَ بِهَا الْعَرَبَ وَ يَطَئُونَ أَعْنَاقَهُمْ
فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ نَعَمْ وَ مَا هَذِهِ الْكَلِمَةُ
فَقَالَ تَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
قَالَ فَوَضَعُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَ خَرَجُوا هُرَّاباً
وَ هُمْ يَقُولُونَ
ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ
فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِي قَوْلِهِمْ
ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ إِلَى قَوْلِهِ إِلَّا اخْتِلاقٌ.
«اختلاق: دروغبافى: دروغپردازی»
+ «بطل»: «المُبْطِل- [بطل] : دروغپرداز»
+ «فری»
[دروغگویی – راستگویی] :
دارم راستشو میگم:
واقعا قلب تاریک و روشن میشه! + «mood»
و اینم دست خود آدم نیست!
انگاری یکی اونو تاریک و روشن میکنه!
انگاری میخواد اینجوری با ما حرف بزنه!
و نظرشو به ما ابراز کنه [تحمیل نمیکنه]!
او نزدیک ماست،
و ولیّ ماست،
و شاهد و ناظر درون و برون ماست،
و با ما مهربان است و دلسوز،
و از بدیهای ما نگران است،
و به فکر درمان و اصلاح ماست [ربوبیت]،
لذا شرایطی حکیمانه فراهم میکند [عرضۀ آیات]،
و در حین عکس العمل ما در این شرایط،
نظر خود را نیز به ما بطور لطیف و نامحسوسی ابراز مینماید [برهان ربّ]،
و ما بین دوراهی انتخاب نظر خود و نظر او [بین الامرین]،
میبایست یکی را انتخاب نموده و بدان عمل کنیم
و این دنیای درون قلب ماست و باطن ناپیدای ماست که مدام در این فضای مجازی و روحانی و ملکوتی و عِلوی دست و پا میزنیم و از این کشمکش بین دو نظر و دو ایده، بالاخره یکی پیروز می شود [هذان خصمان اختصموا فی ربهم] و فرمان و سکان کشتی قلب را بدست گرفته و دستور میدهد،
و اگر این دستور موافق نظر ولیّ خدا باشد، زهی سعادت و عاقبت به خیری،
و اگر این دستور بر خلاف نظر ولیّ خدا باشد، شقاوت و بدبختی گریبانگیر شخص خواهد شد.
اینجا فرآیند نور ولایت و دوستی خدا با بنده و نزدیک شدن نور به قلب و فهماندن خیر و شر به قلب، بعینه معلوم می شود که خدا چقدر زرنگ است و در مهلت دنیا، یک بار دیگر با نور ولایت، با همه اتمام حجت میکند، یعنی با فهماندن اینکه نور ولایت در حقیقت چیست و اینکه همه مشمول این نعمت عظما میشوند، اما کو که قدر بداند و عامل به این نور ولایت باشد.
حالا این سوال که:
[آیا قبض و بسط، دروغه؟!]:
اگه اعوذ بالله قرآن دروغه، قبض و بسط هم دروغه!
«آیاتی (فی الآفاق و فی انفسهم) و رسلی» دروغ نیست!
قبض و بسط نور قلب، دروغ نیست بلکه همان فرآیند نور ولایت است، یعنی همان «آیات انفسی» هستند.
قلبی که شاهد و تسلیم این نور شد، دروغ نمیگوید «لَيْسَ الْمُسْلِمُ بِالْكَذُوبِ إِذَا نَطَق»، چون نطق او از روی کلام نورانی مشاهده کرده در قلبش میباشد.
این آیات سورۀ صاد اشاره به اهل حسادتی دارد که میگویند فرایند نور الولایة دروغ است!
قبض و بسط قلب و نور و ظلمت قلب، دروغ است!
[سورة ص (۳۸): الآيات ۶ الى ۱۰]
ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ (۷)
[از طرفى] اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيدهايم؛ اين [ادّعا] جز دروغبافى نيست.
پس طبق آیات قرآن، ممکنه بعضیها نظرشون این باشه که
موضوع «قبض و بسط» یک «دروغبافى» است!
قبلا که از این حرفها نبوده «ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ»!
این عبارت «اینا رو از خودش در آورده» دقیقا معادل واژۀ «اختلاق» است و ترجمه آن، دروغبافی است. مثل عبارت «مندرآوردی»!
اهل حسادت میگویند:
اگه یه همچین مبحثی هم بوده، پس چرا ماها چیزی تا بحال نشنیدیم «ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ»؟!
«اخْتَلَقَ الكذبَ: به سخن دروغ پرداخت و افترا زد.»
+ «خلق»: انگاری اهل حسادت این تهمت رو به صاحبان نور میزنند که این مطلب علمی قبض و بسط رو از پیش خودشان ساختهاند! «خَلَقَ الأَديم: چرم را قبل از بريدن اندازهگيرى كرد.»
اهل حسادت میگویند:
این مبحث قبض و بسط، ساخته و پرداخته (دروغپردازی) و آفریده و بافتۀ ذهن خودشان است (دروغبافی)! دروغ میگویند! ما تا بحال یه همچین چیزی نشنیدهایم! + «خلقا جدیدا»
واقعا نور ولایت، چیزی جدید و عجیب است که کسی راجع به آن شاید چیزی نشنیده باشد!
در حقیقت میبایست استحقاق و شرایط شنیدنش از منبع نور فراهم شود!
همین عیب بخل و حسد مانع میشه که قلب، مستحق درک نور ولایت گردد!
قلبی مفید است که کلام مافوق خود را بصورت نور و ظلمت بفهمد و بدان عامل باشد!
آیا کسی میخواهد که این قبض و بسط نور قلبش را بفهمد و باور کند و عمل کند؟!
جواب این سوال برای اهل حسادت این است: نه!!!
پس به زبان خودمونی:
اهل حسادت حق دارن بگن این قبض و بسط، یک دروغبافی بیش نیست!
اعتقاد اهل شک حسود اینه: حوادث، آثار عیب ما نیست؟!
«ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ»
حسود میگه: این مطلب دروغه!
در واقع اهل حسادت قول «لا اله الا الله» رو باور ندارند!