فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ
مواظب باشيد گول نخورید!
وَ قَالَ الرِّضَا ع قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع:
إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْيُهُ وَ تَمَاوَتَ فِي مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِي حَرَكَاتِهِ
فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ
اگر ديديد فردى خوشرفتار و خوشسلوك است
و در سخن گفتن، آهسته [و مردهوار] و در حركاتش فروتن است،
مواظب باشيد گولتان نزند!
فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يُعْجِزُهُ تَنَاوُلُ الدُّنْيَا وَ رُكُوبُ الْحَرَامِ مِنْهَا
لِضَعْفِ نِيَّتِهِ وَ مَهَانَتِهِ وَ جُبْنِ قَلْبِهِ
فَنَصَبَ الدِّينَ فَخّاً لَهَا
چه بسيار كسانى هستند كه به خاطر ضعف اراده و تصميم و ترسو بودن،
از دستيابى به دنيا و خوردن حرام آن، ناتوانند
و از اين روى، دين را دام دنيا قرار مىدهند.
فَهُوَ لَا يَزَالُ يَخْتِلُ النَّاسَ بِظَاهِرِهِ
فَإِنْ تَمَكَّنَ مِنْ حَرَامٍ اقْتَحَمَهُ
چنين كسى همواره با ظاهر خود، مردم را گول مىزند
و اگر بتواند به حرامى دست يابد، به آن دست مىيازد.
وَ إِذَا وَجَدْتُمُوهُ يَعِفُّ عَنِ الْمَالِ الْحَرَامِ
فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ
و اگر ديديد كه از مال حرام، روى گردان است،
مواظب باشيد گولتان نزند؛
فَإِنَّ شَهَوَاتِ الْخَلْقِ مُخْتَلِفَةٌ
چون تمايلات مردم، گوناگون است. + «الشّهوات المسوّمة»
فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يَنْبُو عَنِ الْمَالِ الْحَرَامِ وَ إِنْ كَثُرَ
چه بسيار كسانى كه از مال حرام گرچه فراوان باشد روى بر مىتابند،
وَ يَحْمِلُ نَفْسَهُ عَلَى شَوْهَاءَ قَبِيحَةٍ فَيَأْتِي مِنْهَا مُحَرَّماً
ولى به زنِ زشتْ چهرهاى دل مىبندند و ارتباط حرام با وى برقرار مىكنند.
فَإِذَا وَجَدْتُمُوهُ يَعِفُّ عَنْ ذَلِكَ
فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّكُمْ
حَتَّى تَنْظُرُوا مَا عَقَدَهُ عَقْلُهُ
و اگر ديديد كه از چنين زشتىهايى خويشتندارى مىكند،
مواظب باشيد كه گولتان نزند
و بنگريد كه خِردش بر چه قرار مىگيرد؛
فَمَا أَكْثَرَ مَنْ تَرَكَ ذَلِكَ أَجْمَعَ ثُمَّ لَا يَرْجِعُ إِلَى عَقْلٍ مَتِينٍ
چون افراد زيادى هستند كه از همه اينها خود را نگه مىدارند،
امّا از خرد استوارى برخوردار نيستند.
فَيَكُونُ مَا يُفْسِدُهُ بِجَهْلِهِ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُهُ بِعَقْلِهِ
چنين كسى به خاطر نادانىاش فسادى كه به وجود مىآورد،
بسيار بيشتر از اصلاحى است كه با خردش انجام مىدهد.
فَإِذَا وَجَدْتُمْ عَقْلَهُ مَتِيناً
فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّكُمْ
حَتَّى تَنْظُرُوا
أَ مَعَ هَوَاهُ يَكُونُ عَلَى عَقْلِهِ
أَوْ يَكُونُ مَعَ عَقْلِهِ عَلَى هَوَاهُ
و اگر ديديد كه عقلى استوار دارد،
گولتان نزند.
ببينيد تمايلاتش هم بر پايه خردش است
و يا خِردش در اختيار نفسش است
وَ كَيْفَ مَحَبَّتُهُ لِلرِّئَاسَاتِ الْبَاطِلَةِ وَ زُهْدُهُ فِيهَا
و ببينيد علاقهاش به رياستهاى باطل، چگونه است و چه قدر از آنها دورى مىگزيند؛
فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ خَسِرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ يَتْرُكُ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا
چون كسانى هستند كه در دنيا و آخرت، زيانكار هستند و دنيا را براى دنيا ترك مىكنند.
وَ يَرَى أَنَّ لَذَّةَ الرِّئَاسَةِ الْبَاطِلَةِ أَفْضَلُ مِنْ لَذَّةِ الْأَمْوَالِ وَ النِّعَمِ الْمُبَاحَةِ الْمُحَلَّلَةِ
[چنين كسى] گمان مىكند كه لذّت رياستهاى باطل،
از لذّت مال و نعمتهاى حلال و مباح، بيشتر است
فَيَتْرُكُ ذَلِكَ أَجْمَعَ طَلَباً لِلرِّئَاسَةِ
حَتَّى إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ
و همه اينها را براى رياست، ترك مىكند،
به طورى كه اگر گفته شود:
«از خدا تقوا داشته باش»، بزرگ منشى، او را به گناه وا مىدارد.
او را جهنّم، بس است و بد جايگاهى است!
فَهُوَ يَخْبِطُ خَبْطَ عَشْوَاءَ
چنين كسى، اشتباه شبكوران را مرتكب مىشود
يَقُودُهُ أَوَّلُ بَاطِلٍ إِلَى أَبْعَدِ غَايَاتِ الْخَسَارَةِ
و نخستين باطل، وى را تا نهايت خسارت مىبَرَد (+ اشتباه مرگبار!)
وَ يُمِدُّهُ رَبُّهُ بَعْدَ طَلَبِهِ لِمَا لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ فِي طُغْيَانِهِ
و پروردگارش بعد از تصميم او بر آنچه بدان توانا نيست، وى را در طغيانش رها مىكند.
فَهُوَ يُحِلُّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ يُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ
وى حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام مىكند
لَا يُبَالِي بِمَا فَاتَ مِنْ دِينِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ رِئَاسَتُهُ الَّتِي قَدْ يَتَّقِي مِنْ أَجْلِهَا
و هنگامى كه رياستى كه به خاطر آن، خود را به زحمت افكنده بود به وى داده شود، باكى ندارد كه چه چيزى از دينش از دست رفته است.
فَأُولَئِكَ الَّذِينَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً
اينان همانهايى هستند كه خدا بر آنان خشم گرفته و نفرينشان كرده است و عذاب دردناكى برايشان آماده ساخته است.
وَ لَكِنَّ الرَّجُلَ كُلَّ الرَّجُلِ نِعْمَ الرَّجُلُ
هُوَ الَّذِي جَعَلَ هَوَاهُ تَبَعاً لِأَمْرِ اللَّهِ وَ قُوَاهُ مَبْذُولَةً فِي رِضَى اللَّهِ
امّا مرد كامل و خوب، كسى است كه
تمايلش را تابع امر خدا قرار مىدهد و توانش را در راه رضاى خدا صرف مىكند،
يَرَى الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إِلَى عِزِّ الْأَبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِي الْبَاطِلِ
خوارى در كنار حق را در دستيابى به عزّت ابدى از عزّت در كنار باطل، نزديكتر مىشمارد
وَ يَعْلَمُ أَنَّ قَلِيلَ مَا يَحْتَمِلُهُ مِنْ ضَرَّائِهَا يُؤَدِّيهِ إِلَى دَوَامِ النَّعِيمِ فِي دَارٍ لَا تَبِيدُ وَ لَا تَنْفَدُ
و مىداند كه سختىهاى اندكى كه تحمّل مىكند،
او را به نعمت مداوم در جايگاه ابدى و پايانناپذير مىرساند
وَ أَنَّ كَثِيرَ مَا يَلْحَقُهُ مِنْ سَرَّائِهَا إِنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ يُؤَدِّيهِ إِلَى عَذَابٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لَا يَزُولُ
و بسيارى از خوشىهايى كه در پيروى از هواى نفسش به او مىرسد،
وى را به عذابى دائمى و پايانناپذير مىكشانند.
فَذَلِكُمُ الرَّجُلُ نِعْمَ الرَّجُلُ
اين مرد، مرد خوب است.
فَبِهِ فَتَمَسَّكُوا وَ بِسُنَّتِهِ فَاقْتَدُوا وَ إِلَى رَبِّكُمْ بِهِ فَتَوَسَّلُوا
به چنين كسى چنگ زنيد و به روشش اقتدا كنيد
و به چنين كسى براى رسيدن به خدا توسّل بجوييد؛
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»
فَإِنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ دَعْوَةٌ وَ لَا تُخَيَّبُ لَهُ طَلِبَةٌ.
چون دعايش رد نمىشود و درخواستش [از خدا]، بىجواب نمىماند.
لَا تُعْجِبْکَ طَنْطَنَهًُْ الرَّجُلِ
إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ
وَ سَأُنَبِّئُکَ فِیمَا بَعْدُ!
امیرالمومنین (علیه السلام) به کمیل توجه کرد و فرمود:
صدای دلنشین این قاری قرآن تو را نفریبد!
این قاری قرآن، از اهل جهنم است که به زودی راز این مطلب را به تو خبر خواهم داد.
امام علی علیه السلام:
خَرَجَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) ذَاتَ لَیْلَهًٍْ مِنْ مَسْجِدِ الْکُوفَهًِْ مُتَوَجِّهاً إِلَی دَارِهِ وَ قَدْ مَضَی رُبْعٌ مِنَ اللَّیْلِ وَ مَعَهُ کُمَیْلُبْنُزِیَادٍ وَ کَانَ مِنْ خِیَارِ شِیعَتِهِ وَ مُحِبِّیهِ فَوَصَلَ فِی الطَّرِیقِ إِلَی بَابِ رَجُلٍ یَتْلُو الْقُرْآنَ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ وَ یَقْرَأُ قَوْلَهُ تَعَالَی
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ بِصَوْتٍ شَجِیٍّ حَزِینٍ
فَاسْتَحْسَنَ کُمَیْلٌ ذَلِکَ فِی بَاطِنِهِ وَ أَعْجَبَهُ حَالُ الرَّجُلِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَقُولَ شَیْئاً
فَالْتَفَتَ (علیه السلام) وَ قَالَ یَا کُمَیْلُ
لَا تُعْجِبْکَ طَنْطَنَهًُْ الرَّجُلِ إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَ سَأُنَبِّئُکَ فِیمَا بَعْدُ
فَتَحَیَّرَ کُمَیْلٌ لِمُکَاشَفَتِهِ لَهُ عَلَی مَا فِی بَاطِنِهِ وَ لِشَهَادَتِهِ بِدُخُولِ النَّارِ مَعَ کَوْنِهِ فِی هَذَا الْأَمْرِ وَ تِلْکَ الْحَالَهًِْ الْحَسَنَهًِْ وَ مَضَی مُدَّهًٌْ مُتَطَاوِلَهًٌْ إِلَی أَنْ آلَ حَالُ الْخَوَارِجِ إِلَی مَا آلَ وَ قَاتَلَهُمْ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ کَانُوا یَحْفَظُونَ الْقُرْآنَ کَمَا أُنْزِلَ فَالْتَفَتَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِلَی کُمَیْلِبْنِزِیَادٍ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ السَّیْفُ فِی یَدِهِ یَقْطُرُ دَماً وَ رُءُوسُ أُولَئِکَ الْکَفَرَهًِْ الْفَجَرَهًِْ مُحَلَّقَهًٌْ عَلَی الْأَرْضِ فَوَضَعَ رَأْسَ السَّیْفِ عَلَی رَأْسٍ مِنْ تِلْکَ الرُّءُوسِ وَ قَالَ یَا کُمَیْلُ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً أَیْ هُوَ ذَلِکَ الشَّخْصُ الَّذِی کَانَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ فَأَعْجَبَکَ حَالُهُ
فَقَبَّلَ کُمَیْلٌ قَدَمَیْهِ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ وَ صَلَّی عَلَی مَجْهُولِ الْقَدْرِ.
شبی امیرالمؤمنین (علیه السلام) از مسجد کوفه بهطرف خانهاش میرفت درحالیکه یکچهارم شب گذشته بود. کمیلبنزیاد که از بزرگان و نیکان شیعه و از دوستان آن حضرت بود همراه او بود، در راه به در خانهی مردی رسیدند که در آن وقت شب با آوازی غمگین و دلنشین قرآن میخواند و کلام خدای تعالی را که در قرآن است میخواند؛ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ، کمیل در دل خود، او را ستایش کرد و از حال خوبش، خوشش آمد امّا چیزی به زبان نیاورد.
امام علی (علیه السلام) رو به کمیل کرد و فرمود:
«ای کمیل! از صدای وزوز این مرد خوشت نیاید! چون این مرد اهل آتش است و بهزودی تو را از حال او خبر خواهم داد».
کمیل متحیّر و سرگردان شد از اینکه علی (علیه السلام) از باطن او آگاه شد و گواهی داد که آن مرد با وجود اینکه سرگرم عبادت بود و دراین حالت خوب [که راز و نیاز بود] قرار گرفته بود آن هم در این وقت از شب، اهل آتش خواهد بود.
کمیل ساکت شد امّا از این ماجرا در حالت شگفت و اندیشه و فکر بود.
زمانی طولانی و دراز از آن داستان گذشت تا اینکه روزگار خوارج تغییر کرد و به آن حال افتادند [و منافق و معاند شدند] و امیرالمؤمنین (علیه السلام) با آنها جنگید این درحالی بود که آن جماعت حافظ قرآنی بودند که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده بود.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در صحنهی پیکار رو به کمیل کرد که در پیشروی علی (علیه السلام) ایستاده بود و شمشیر در دستش بود و از آن شمشیر، خون میچکید و سرهای بریدهی آن کافران و فاجران روی زمین را پر کرده بود.
علی (علیه السلام) سر شمشیرش را بر روی یکی از آن سرها گذاشت و فرمود:
«ای کمیل! أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً؛
ای کمیل! این سر همان کسی است که این آیه را در آن شب با صدایی حزین میخواند و تو از حال او خوشت آمده بود».
کمیل پاهای امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بوسید و طلب آمرزش از خدا کرد و بر محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) و علی (علیه السلام) که قدرش در اجتماع مجهول و پنهان مانده بود درود فرستاد.
«غرور» یکی از هزار واژه مترادف «حسادت»!
لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ
+ «بلد»:
«الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ» یعنی اهل حسادتی که به نور خودشان پشت کردند!
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۱۹۶ الى ۱۹۸]
لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ (۱۹۶)
مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] كافران در شهرها تو را دستخوش فريب كند.
مَتاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (۱۹۷)
[اين] كالاى ناچيز [و برخوردارىِ اندكى] است؛ سپس جايگاهشان دوزخ است، و چه بد قرارگاهى است.
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ
خالِدِينَ فِيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ (۱۹۸)
ولى كسانى كه پرواى پروردگارشان را پيشه ساختهاند باغهايى خواهند داشت كه از زير [درختانِ] آن نهرها روان است. در آنجا جاودانه بمانند؛
[اين] پذيرايى از جانب خداست، و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است.
فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ
[سورة غافر (۴۰): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
حم (۱)
حاء، ميم.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (۲)
فروفرستادن اين كتاب، از جانب خداى ارجمند داناست،
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ
لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (۳)
[كه] گناهبخش و توبهپذير [و] سختكيفر [و] فراخنعمت است.
خدايى جز او نيست. بازگشت به سوى اوست.
ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذِينَ كَفَرُوا
فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ (۴)
جز آنهايى كه كفر ورزيدند [كسى] در آيات خدا ستيزه نمىكند،
پس رفت و آمدشان در شهرها تو را دستخوش فريب نگرداند.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ
وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ
وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ
فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ (۵)
پيش از اينان قوم نوح، و بعد از آنان دستههاى مخالف [ديگر] به تكذيب پرداختند،
و هر امّتى آهنگ فرستاده خود را كردند تا او را بگيرند،
و به [وسيله] باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند.
پس آنان را فرو گرفتم؛ آيا چگونه بود كيفر من؟
وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ!
قبل از آزمودن اشخاص، اطمينان پيدا كردن به آنها، از عجز و ناتوانى است!
یعنی قلبی که با نورش نمیتونه دوست و دشمنشو بشناسه، عاجز است، لذا قبل از اینکه لیبل نورانی رو درک کنه، بر اساس تمنای خودش به دیگران اعتماد میکنه و این یعنی هلاکت!
+ «تقن – تکنولوژی نورانی خدا!»
امام علی علیه السلام:
الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ؛
وَ التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ؛
وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْزٌ.
به دنيا آرامش يافتن در حالى كه ناپايدارى آن مشاهده مى گردد، از نادانى است،
و كوتاهى در اعمال نيكو با وجود يقين به پاداش آن، زيانكارى است،
و قبل از آزمودن اشخاص، اطمينان پيدا كردن از عجز و ناتوانى است.