Unveiling of the sheathed luminous sciences!
«کمم» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«كمّ: کاسبرگ»
+ «وکد – نور مؤکّد! امر تأکید شده! وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها!»
كمّ: [کِمّ – کُمّ]:
کاسبرگ:
به عکس کاسبرگ و گلبرگ و غنچه و گل، قبل از باز شدن و بعد از باز شدن، دقت کنیم!
+ [فیلم زیبای باز شدن گل رُز]
+ «رهب»
+ «رصد»
+ «نور»
خروج نور علم و آشکار شدن آن از دهان صاحبان نور، همین مفهوم واژه کمم است.
+ «زهر»
انگاری وقت شکفتن نور علم است!
«شکوفه» نام زیبای معالم ربانی است!
+ «فرج»:
فیلم زیبای باز شدن درب خانه تاریک! این همان طلوع خورشید از باب مستجار یعنی درب غربی خانه خداست، در ملکوت قلب اهل یقینی که اشتباه خود را متوجه شده و متوقف نموده است! «صوم»
+ «خرج»
+ «نور ولایت، فرایندی است، مِن وَراءِ الغِربال: + «حرز»: داستان دحیة الکلبی»
+ «ولد»: لحظۀ شکفتن گل رز، انگاری لحظه تولد نور در قلب را به ما میفهماند.
+ «عطف»
+ «نماد تامین اجتماعی»: مفهوم امنیت و سکوریتی (بیمه).
+ «عیب یابی»
آناتومی گیاهان: تشریح گل!
اصلا گل که اینقدر زیبا و خوشبو و دوستداشتنی است، برای چیست؟!
چون ابزار تولید عمل صالح است (تولید مثل)!
پرچم، برای نطفه گذاری و مادگی برای نطفهپذیری و لقاح و نهایتا تشکیل تخم یا دانهای که استمرار نسل علمی بدهد!
+ «دَوَل – دولت»:
[چرخه زندگی دانه- به -دانه]:
+ فیلم زیبای مستند:
«Life Cycle Of Sunflower – Seed to Seeds»
+ «شطا»
به گل و آناتومی گیاه حالا اینجوری دقت کنیم و نگاه کنیم و لذت ببریم که مثالی زیبا و عینی است برای بحثهای زیبای زوج و جفت و قرین و … که محصول مشترک علم و عمل، میشه همین گل زیبایی که روزی چرخه حیاتش ظاهرا به سر میاد [دَوَل – دویل] و دانۀ اون، حالا یک دولت سبز جدید رو آغاز میکنه و این، همان داستان تکراری ریشۀ کهن است که نهالی نو قراره از این دانه و نطفۀ علمی، جوانه بزنه: «شطا»، و شاهدی باشد «شهد» برای حقانیت کلام آل محمد ع، به سبب یادآوری معالم ربانی آل محمد ع، در دل شرایط و تقدیرات روزمرۀ زندگی، ان شاء الله تعالی.
مفهوم پوشش «غطو- کاور» بمنظور حفاظت تا زمان معینی که صلاح باشه و سپس این پوشش کنار میره و ماموریت کربلا آغاز میشه و از اون چیزی که هیچکس ازش خبر نداره، رونمایی میشه!
مثل رونمایی از یک ماشین جدید و زیبا!
مثل رونمایی از یک مجسمه یا کتاب یا آثار هنری نفیس!
+ مفهوم زیبای «کشف حجاب»
+ عکسهای رونمایی!
+ «عرف – معرفی»:
آیات و تقدیرات، عیوبتو معرفی میکنن و از اونها پردهبرداری میکنن.
+ «خرج»
+ مقالۀ «غطی – کاشف الغطا»
[کِم – کُم]:
الْكِمُ: ما يغطّي الثّمرةَ، و جمعه: أَكْمَامٌ،
شكوفه گل و درخت و چيزى كه ميوه را در خود مىگيرد،
غلافى است كه گل يا ميوه را ميپوشاند.
کاسبرگ: الكِمَامَة: كاسه پشت گُل، غلاف شكوفۀ خرما.
وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ
یعنی علوم رونمایی شدۀ تحت پوشش و حمایت نور!
به این میگن: ذات الاکمام!
الْكُمُ: ما يغطّي اليد من القميص،
آستين يا چيزى است از پيراهن كه دست را فرا مىگيرد و مىپوشاند.
الكُمُ: مَدْخَلُ اليَدِ و مَخْرَجُها من الثّوْبِ
«الكمّ للقميص معروف»
+ «قبله مرئی – قبله نامرئی»
وقتی که علوم آل محمد ع آشکار میشه،
انگاری دست نامرئی آل محمد ع، از آستین صاحبان نور بیرون میاد و مرئی میشه!
+ «یدالله»
اهل یقین وقتی با آیات روبرو میشن، به شوخی به هم میگن:
یک بار دیگر دست آل محمد ع از آستین آیات و تقدیرات، بیرون آمد و عیوب قلبی ما را رو نمود و به ما یادآوری نمود که چقدر معیوبیم و ضمنا به ما یادآوری کرد که چقدر محتاج و نیازمند معالم ربانی در دل شرایط هستیم!
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون»
«معرفت النفس – معرفت الله»
+ «آیاتی و رسلی»
الْكُمَّةُ: ما يغطّي الرأس كالقلنسوة،
چيزى است كه سر را مىپوشاند، مانند: قلنسوة، يعنى كلاه بزرگ و بلند.
ذرت با کاسبرگهایش!
+ «ذریّة نورانی»
انگاری این میوههایی که توی قرآن ازشون صحبت شده، همون علوم ربانی است که یکییکی هر کدوم به موقع خودش- [که فقط خدا میدونه موقع هر کدومش کی هست: «إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ»]- مثل شکوفههایی باز میشن و تا قبل از باز شدن و آشکار شدن آنها، توسط کاسبرگ در حفظ و حراست و امنیتاند.
اما بعد از باز شدن و شکوفا شدن گل و پخش شدن بوی عطر گل محمدی کلام زیبای آل محمد ع در فضای ملک و ملکوت، یکی میاد و اونو بو میکشه و آرامش بدست میاره «عرف»، و یکی هم درصدد پرپر کردن این گل و تمام گلهای گلستان آل محمد ع است «زلق»!
ماموریت کربلا!
المَكْمُومُ مِن العُذُوقِ: ما غُطِّي بالزُّبْلانِ عنْدَ الإِرْطابِ ليَبْقَى ثَمَرُها غَضَّا و لا يفْسِدها الطَّيرُ و لا الحُرورُ.
بعضی جاها، خوشۀ انگور را، روی درخت و تاک انگور، با کیسههای نخی نازکی میپوشونن، تا پرندهها نتونن به اونا نوک بزنن!
الزبلان: زنبیل، سبد
پس «کمّ» نام زیبای دیگری برای معالم ربانی آل محمد ع است!
[کمم – کاور – بیمه]:
مفهوم کاور: «cover – coverage»
مفهوم بیمه: «insurance»:
مفهوم کاور کردن «غطو» و پوشش دادن و حمایت نمودن.
«بیمه» نام زیبای معالم ربانی و آیات محکم موید اندیشه حاملان نور است!
پس قلبتو با نور «آیاتی و رسلی» بیمه کن!
«چتر» نام زیبای معالم ربانی و آیات محکم موید اندیشه صاحبان نور است.
+ «ستر»
[بیمه – ریسک]:
حالا اهل ریسک هستی یا اهل بیمه؟!
اهل شکی یا اهل یقین؟!
قبله اهل ریسک (اهل حسادت) و قبله اهل بیمه (اهل نور) کاملا با هم فرق میکنه!
+ «شطر»
روی کد رمز کارت، کاور شده! فقط خودت با انگشتت اونو محو کن و رمز رو بخون و حفظ کن
+ «رحیق مختوم»
+ «رفث»
«أَكِمَّةُ الخُيولِ: مَخالِيها المُعَلَّقَةُ على رُؤُوسِها و فيها عَلَفُها،
توبرۀ علف اسبان كه بر سر آنها مىآويزند.»
«كِمامِ البَعيرِ [پوزبند]: الذي يُكَمُ به فَمُه لئَلا يَعَضَّ»
+ «حکم، عقل، زمّ، صوم، تقوی، سُکتة»
«أرض مكمومة»
كممتُ الأرضَ كَمّاً، و ذلك إذا أثَارها ثمَّ عَفَّى آثارَ السنِّ في الأرض بالخشَبة العريضة التي تزلِّقها، فيقال: أرض مكمومة.
كَمّ الفَسيلَ، إذا أشفَقَ عليه فَسُتِرَ حتى يَقْوَى
دوران فرصت مطالعاتی در غار «مکمومة»، یعنی دورانی که نور علم، درون کاسبرگ محفوظ است و هنوز شکوفا نشده و از این میوههایی بکر بهشتی، هنوز هیچکسی خبر نداره!
«ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا!»
«توبره» مثالی برای «صواع الملک» است!
هر تقدیری داخل این جام، برای ما ریخته شود، میخوریم و مینوشیم و شکر میکنیم.
و هر چه تقدیر نشود، به صلاح ما نبوده و اعتراض نمیکنیم، ان شاء الله تعالی!
+ «وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها … إِلاَّ بِعِلْمِهِ»
مثال میوۀ پوستکنده، برای علوم آل محمد ع که آشکار شده!
میوه که از غلافش درومد، باید خورده بشه، اگه نه حیف میشه!
خدای مهربان میگه: من این علوم رو برای شما قربانی کردم!
حالا خود دانید! یا بهش عمل میکنید و یا نمیکنید!
«إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ»
+ «کشف غطا – غطی»
اگه قلبت به علوم آل محمد ع شک داشته باشه، این میوهای بهشتی رو تف میکنی، نمیخوری و حالا دیگه مسئول هستی و حجت برای تو تمام شده است.
اینکه آیاتی و رسلی، کی و چجوری عرضه میشن و چه علومی داخل این تقدیرات نهفته است، اینو فقط خدای مهربان میدونه و بس، و به ما هم مربوط نیست.
اونیکه به ما مربوطه و مسئولیم و باید پاسخگو باشیم اینه که آیا به وظیفهای که در این تقدیر برای ما معین شده، بخوبی عمل میکنیم یا نه!
حاملان و صاحبان نور، به آل محمد ع تعهد دادهاند که علوم آنها را بدون تحریف، در اختیار مخاطبین (مستقرین و معارین) بگذارند و قبول خطر کرده و میدانند که اکثرا این میوههای بهشتی را عملا در دل شرایط تقدیرات خود، تُف خواهند نمود، یعنی به این علوم عمل نمیکنند! و لذا این علم اسراف شده، وبال گردن آنها خواهد شد!
کسی که نخواهد با عمل به علوم ربانی، دست از گناه بردارد، دیگه کاری برای او نمیشه انجام داد!
اللغة:
الأكمام جمع كم و كم جمع كمة
اكمام جمع كم و كم جمع كمه است،
و قيل هي جمع كمة و هي الكفري
اكمام جمع كمه است و آن عبارت است از شاخههاى نخل خرما.
و تكمم الرجل في ثوبه إذا تلفف به
يعنى آن مرد خود را به لباسش پيچيد.
اللغة:
و الأكمام جمع كم و هو وعاء ثمرة النخل تكمم في وعائه إذا اشتمل عليه
الاكمام، جمع كم و آن ظرف ميوه خرماست كه در ظرفش محفوظ است هر گاه پيچيده بر آن باشد.
[«وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ»]:
آیه 11 سوره فاطر را با آیه 47 سوره فصلت مقایسه کن:
انگاری فقط خدا میدونه قلب کیا به علوم ربانی شک داره و کیا به اون یقین دارن!
«وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها … إِلاَّ بِعِلْمِهِ،
و ميوهها از غلافهايشان بيرون نمىآيند، مگر آنكه او به آن علم دارد.»
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ
وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ (11)
إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُناديهِمْ أَيْنَ شُرَكائي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهيدٍ (47)
کمم + «مهد و کهل»
[کشف حجاب علم – لذتبخشترین لحظه زندگی!]:
«پرده برداری»، «unveiling»:
وقتی عاقد، خطبه عقد رو میخونه، و باصطلاح، دختر و پسر به هم محرم میشن، اون لحظهای که چادر سفید و روسری رو از سر عروس بر میدارن، این کشف حجاب، برای اونها چه لحظۀ فراموشنشدنی است!
وقتی قلبت برای اولین بار به نور معرفت صاحب نورت در ملکوت، روشن میشه، همین شوق و حال و اشتیاق رو بطور وصفنشدنی، خواهی داشت، ان شاء الله تعالی.
«فَيَكشِفُ الحِجابَ، فَما أُعطوا شَيئاً أَحَبَّ إِلَيهِم مِنَ النَّظَرِ إِلى رَبِّهِم عز و جل»
از فهم نور قلب، یعنی از معرفة الامام بالنورانیة، لذتبخش تر دیگه چیزی نیست!
عن ابن عمر، عن النبيّ صلى الله عليه و آله في قوله تعالى:
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ … :
مِنَ البَهاءِ و الحُسنِ، ناظِرَةٌ في وَجهِ اللَّهِ تَعالى.
ابن عمر از پيامبر خدا ص در تفسير آيه ۲۲ و ۲۳ سوره قيامت :
«وُجُوهٌ يَوْمَـئِذٍ نَّاضِرَةٌ … ؛
آن روز، چهرههايى خرّم اند»،
آورده است:
مِنَ البَهاءِ وَ الحُسنِ، ناظِرَةٌ فى وَجهِ اللّهِ تَعالى.
از روشنايى و زيبايى، [خُرّم اند] و به سيماى خداى متعال مىنگرند.
و عنه أيضاً:
قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله:
إِنَّ أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن يَرى في مُلكِهِ أَلفَي سَنَةٍ،
و إِنَّ أَفضَلَهُم مَنزِلَةً لَمَن يَنظُرُ في وَجهِ اللَّهِ تَعالى كُلَّ يَومٍ مَرَّتَينِ.
ثُمَّ تَلا:
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ
قالَ: البَياضُ وَالصَّفاء
إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ
قالَ: يَنظُرُ كُلَّ يَومٍ في وَجهِ اللَّهِ عز و جل.
در حديثى ديگر از پيامبر خدا روايت شده است:
كم منزلت ترين فرد بهشتى، دو هزار سال طول مى كشد تا مملكت خود را بنگرد و بالاترين آنان، هر روز دوبار به وجه خدا مى نگرد . سپس تلاوت كرد: «آن روز، چهره هايى خرّم اند» ؛ يعنى سپيدرو و باصفا ، «به پروردگار خود مى نگرند» ؛ يعنى هر روز به وجه خدا مى نگرند.
و عن النبيّ صلى الله عليه و آله:
إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ، يَقولُ اللَّهُ- تَبارَكَ وتَعالى:
تُريدونَ شَيئاً أَزيدُكُم؟
فَيَقولونَ: أَلَم تُبَيِّض وُجوهَنا؟ أَلَم تُدخِلنَا الجَنَّةَ وتُنَجِّنا مِنَ النّارِ؟
قالَ:
فَيَكشِفُ الحِجابَ، فَما أُعطوا شَيئاً أَحَبَّ إِلَيهِم مِنَ النَّظَرِ إِلى رَبِّهِم عز و جل.
در حديث ديگرى از پيامبر خدا نقل شده است:
چون بهشتيان به بهشت درآيند، خداى ـ تبارك و تعالى ـ به آنان مى فرمايد:
«مى خواهيد چيزى برايتان بيفزايم؟»
مىگويند: آيا سيمايمان را سپيد نكردى؟ آيا ما را به بهشت در نياوردى و از آتش، رهايمان نساختى؟
پس حجاب، كنار مى رود
و چيزى به آنها عطا نشد كه برايشان دوستداشتنىتر از نگريستن به وجه خدا باشد.
ميوهها از غلافهايشان بيرون نمىآيند، مگر آنكه او به آن علم دارد!
+ «ظهر»
[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۴۶ الى ۵۰]
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (۴۶)
هر كه كار شايسته كند، به سود خود اوست؛
و هر كه بدى كند، به زيان خود اوست،
و پروردگار تو به بندگان [خود] ستمكار نيست.
إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ
وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ
وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ (۴۷)
دانستن هنگام رستاخيز فقط منحصر به اوست،
و ميوهها از غلافهايشان بيرون نمىآيند
و هيچ مادينهاى بار نمىگيرد و بار نمىگذارد
مگر آنكه او به آن علم دارد.
و روزى كه [خدا] آنان را ندا مىدهد: «شريكان من كجايند؟»
مىگويند: «با بانگ رسا به تو مىگوييم كه هيچ گواهى از ميان ما نيست.»
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (۴۸)
و آنچه از پيش مىخواندند، از [نظرِ] آنان ناپديد مىشود و مىدانند كه آنان را روى گريز نيست.
لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ (۴۹)
انسان از دعاى خير خسته نمىشود، و چون آسيبى به او رسد مأيوس [و] نوميد مىگردد.
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً
وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى
فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ (۵۰)
و اگر از جانب خود رحمتى -پس از زيانى كه به او رسيده است- بچشانيم، قطعاً خواهد گفت:
«من سزاوار آنم و گمان ندارم كه رستاخيز برپا شود،
و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانيده شوم، قطعاً نزد او برايم خوبى خواهد بود.
« پس بدون شكّ، كسانى را كه كفران كردهاند، به آنچه انجام دادهاند آگاه خواهيم كرد،
و مسلماً از عذابى سخت به آنان خواهيم چشانيد.
[سورة الرحمن (۵۵): الآيات ۱ الى ۱۳]
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ (۱۰)
و زمين را براى مردم نهاد.
فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ (۱۱)
در آن، ميوه[ها] و نخلها با خوشههاى غلافدار،
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ (۱۲)
و دانههاى پوستدار و گياهان خوشبوست.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (۱۳)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟