دکتر محمد شعبانی راد

نوری که باید تعقیبش کنی! نور، بهترین پاداش! نور، بهترین فرجام! هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً!

The light you have to follow!

«عقب» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«عَقَبَ‏ قوسَهُ: شدَّها به»
«عَقَبَ القَوسَ او السَّهمَ: بر كمان يا بر زه پيچيد.»
+ «فرض»
+ «شدد – الشِّدَّةُ: ثَباتُ الْقَلْب»

«سمّى رسول اللّه (ص) العاقب، لأنّه عقب من كان قبله من الأنبياء، أى جاء بعدهم»

+ «تلو – تلاوت آیات»
اهل نور، صاحب نورشو مدام تعقیب میکنه!
«تعقیب علمی – استرشاء العلم»
+ «عسعس»

اهل نور، صاحب نورشو تعقیب میکنه!
مثل زه که به کمانش وصل میشه و کمانشو تعقیب میکنه!

نور الولایة، فرایند تعقیب است!
اهل نور، صاحب نور خودشو مدام تعقیب میکنه!
(∞ = 1+1)
متعاقب صاحب نور است!
در پیِ او می رود!
«المُتَعَاقِب‏- [عقب‏]: يكى بعد از ديگرى»:
صاحب نور، جلو افتاده «سابق»، و اهل نور هم در پیِ او و در عقب او و در تعقیب او می‌رود.
+ «تلو الناقة»
عقیب و دنباله‌رو و تالی اوست!
به این میگن: تلاوت آیات!
تلاوت آیات عملا کار سختیه و هر وقت تونستنی بر آیات، بوسه بزنی (راضی به تقدیرات)، اونوقت عملا و تاویلا تونستی تلاوت آیات بنمایی، ان شاء الله تعالی.
خیلی‌ها زبانا اهل تلاوت هستند، اما در عمل، وقتی به آیات میرسن، این اقرار زبانی اونها، به چالش کشیده میشه، و غالبا دلشون نمیخواد با تاسی از این الگوی نورانی، تلاوت آیات بنمایند!
تعقیب صاحب نور در ملکوت قلب!
+ «احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
کانکشن «لیدر – فالوئر»
شنیدی میگن: فلانی تحت تعقیبه!
«wanted»:
«تحت تعقیب» در معنای ممدوح، نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست، که اهل نور، در دل شرایطِ عرضه آیات، مدام دنبال این گزینه می‌گردند و اونو دنبالش می‌کنند و تعقیبش می‌کنند و خواهان این هستند که نظر اونو (امر الله) در این خصوص جویا شوند.
+ «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین»
این تعقیب صاحب نور در ملکوت قلب بمنظور «دستیابی»، «pursuit» به مطلب علمی مورد نیاز ما در این لحظه است «رشوه علمی: استرشاء العلم» که علمش نزد آل محمد ع است و پراکسی سرور و «VPN»، است که به ما اجازه می‌دهد و کمک می‌کند تا این خواسته، در صورت صلاحدید برآورده شود، ان شاء الله تعالی.
این میشه دلبستگی و علاقه قلبی، به صاحبان نور «attachment»، یه جور ضمیمه شدن و وابستگی قلبی است! یه جور تعلّق خاطر است! الصاق قلبی است!
+ «اخو – اخیة الدابة»
+ «وصل – صلة رحم»
+ «عین شکری»: اینم یک اتچمنت خیلی قوی است که نمیتونی چشم ازش برداری.
«continuation»: ادامه دادن، استمرار، مثال دومینو.
«portal»: پرتال، از ملک به ملکوت!
صاحبان نور، پرتال گرامی و ارزشمندی برای اهل نور هستند، از ملک به ملکوت! از دنیا به آخرت!
«درگاه گرامى خدا»: پرتال و پراکسی! «باب الله»

امام سجاد علیه السلام:
فَهَا أَنَا ذَا، يَا إِلَهِي، وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ،
وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّي سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعِيلِ.

پس اينك، خداى من، اين منم به درگاه گرامى تو همچون فرمانبردار خوار ايستاده،
و با شرمندگيم مانند محتاج عيالمند از تو درخواست مينمايم.

خوشحالی قلب چیزی است که فقط با تعقیب نور تقدیرات، هنگام عرضه نار آیات بدست میاد!
هیچ راه دیگه‌ای نداره!
«ان الروح و الراحة لمن ائتم بعلی و ولایته»

«one access»: یک را بیشتر نداره!
دسترسی به موفقیت فقط در گرو اطاعت از اوامر نورانی در ملکوت قلب است،
اگه چشم بینا داشته باشی، میتونی از این نور تبعیت کنی «اتبعوا النور».

المُعَقِّبَات:

«المُعَقِّبَات‏– [عقب‏]: فرشته‌‏هاى شب و روز، تسبيحات پى‌در‌پى گويندگان.»
«المعقبات: المتناوبات التي يخلف كل واحد منها صاحبه و يكون بدلا منه،
اين كلمه از تعقيب، يعنى چيزى بدنبال چيزى قرار گرفتن است.»
«و أصل التعقيب أن يكون الشي‏ء عقيب آخر»
«المعقب: الطالب دينه مرة بعد مرة،
اسم فاعل آن «معقب» يعنى: كسى كه طلب خود را پى در پى مطالبه مى‏‌كند.»

اهل نور از صاحب نور خود در ملکوت قلبش، پی در پی نور علمی مطالبه می کند!
اینجوری اهل نور مدام در حال تسبیح است!
تسبیح و تعقیب مترادفات واژه نور هستند.
نور الولایة فرایند تسبیح و تعقیب نور صاحبان نور در ملکوت قلب اهل نور است!

«و منه العقاب لأنه يستحق عقيب الجرم،
كلمه «عِقاب» نيز از همين اصل است، زيرا بدنبال جرم واقع مي‌شود.»
عقوبت: گناه حتما پیامدهایی در پی خواهد داشت، یعنی این پیامدها، اون گناه رو تعقیب می کنند. به این میگن عقوبت! و عاقبت کار گناهکار، همین عقوبته!
یعنی کاری کرده که این چیزها رو در پی داشته باشه.

«و العُقاب لأنها تعقب الصيد تطلبه مرة بعد مرة،
و همچنين كلمه «عُقاب» كه به معناى باز شكارى است و همواره بدنبال شكار است.»
«معقبات: چيزهايى كه به نوبت و بدنبال يكديگر در مى‌‏آيند و جاى يكديگر را مى‌‏گيرند.»
مفهوم پی‌درپی: «الْحُكُوماتُ‏ الْمُتَعَاقِبَة: دولتهاى پى‌درپى.»

الْوَلايَةُ … خَيْرٌ عُقْباً

نوری که باید تعقیبش کنی!
نور، بهترین پاداش!
نور، بهترین فرجام!

«الْوَلايَةُ … خَيْرٌ عُقْباً»
«هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً»

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۳۷ الى ۴۴]
قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً (۳۷)
رفيقش -در حالى كه با او گفت و گو مى‌‏كرد- به او گفت:
«آيا به آن كسى كه تو را از خاك، سپس از نطفه آفريد،
آنگاه تو را [به صورت‏] مردى درآورد، كافر شدى؟»
لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً (۳۸)
اما من [مى‌‏گويم:] اوست خدا، پروردگار من، و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى‏‌سازم.
وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً (۳۹)
و چون داخل باغت شدى، چرا نگفتى:
ماشاء الله، نيرويى جز به [قدرت‏] خدا نيست.
اگر مرا از حيث مال و فرزند كمتر از خود مى‏‌بينى،
فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً (۴۰)
اميد است كه پروردگارم بهتر از باغ تو به من عطا فرمايد،
و بر آن [باغ تو] آفتى از آسمان بفرستد، تا به زمينى هموار و لغزنده تبديل گردد؛
أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً (۴۱)
يا آب آن [در زمين‏] فروكش كند تا هرگز نتوانى آن را به دست آورى.»
وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ
فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلى‏ ما أَنْفَقَ فِيها وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها
وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً (۴۲)
[تا به او رسيد آنچه را بايد برسد] و [آفت آسمانى‏] ميوه‌‏هايش را فرو گرفت.
پس براى [از كف دادن‏] آنچه در آن [باغ‏] هزينه كرده بود،
دستهايش را بر هم مى‌‏زد در حالى كه داربستهاى آن فرو ريخته بود.
و [به حسرت‏] مى‌‏گفت:
«اى كاش هيچ كس را شريك پروردگارم نمى‏‌ساختم.»
وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مُنْتَصِراً (۴۳)
و او را در برابر خدا گروهى نبود، تا ياريش كنند، و توانى نداشت كه خود را يارى كند.
هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً (۴۴)
در آنجا [آشكار شد كه‏] يارى به خداىِ حق تعلق دارد.
اوست بهترين پاداش و [اوست‏] بهترين فرجام.

وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ

«کلمة باقیة» همان نسل نورانی هستند.
همه باید این مسیر دسترسی به نور را تعقیب کنیم!
«معرفة الامام بالنّورانیّة»
«کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی
فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی
بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.
»

[سورة الزخرف (۴۳): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ (۲۶)
و چون ابراهيم به [نا]پدرى خود و قومش گفت:
«من واقعاً از آنچه مى‏‌پرستيد بيزارم،
إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ (۲۷)
مگر [از] آن كس كه مرا پديد آورد؛ و البته او مرا راهنمايى خواهد كرد.»
وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (۲۸)
و او آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد، باشد كه آنان [به توحيد] بازگردند.
بَلْ مَتَّعْتُ هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ (۲۹)
بلكه اينان و پدرانشان را برخوردارى دادم تا حقيقت و فرستاده‌‏اى آشكار به سويشان آمد.
وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كافِرُونَ (۳۰)
و چون حقيقت به سويشان آمد، گفتند: «اين افسونى است و ما منكر آنيم.»

امام سجاد علیه السلام:
عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَال
فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ

وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِهِ
وَ الْإِمَامَهًُْ فِی عَقِبِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌عَلِیِّ‎‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ.
و جَعَلهَا کَلمَةً بَاقِیةً فِی عَقِبِهِ درباره‌ی ما نازل شده است
و نور امامت تا روز قیامت در نسل امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ

براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا
از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مى‏‌كنند
.

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۸ الى ۱۱]
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‏ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ (۸)
خدا مى‌‏داند آنچه را كه هر ماده‌‏اى [در رحم‏] بار مى‌‏گيرد،
و [نيز] آنچه را كه رَحِمها مى‏‌كاهند و آنچه را مى‏‌افزايند.
و هر چيزى نزد او اندازه‏‌اى دارد.
عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ (۹)
داناى نهان و آشكار، [و] بزرگ بلندمرتبه است.
سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ (۱۰)
[براى او] يكسان است:
كسى از شما سخن [خود] را نهان كند و كسى كه آن را فاش گرداند،
و كسى كه خويشتن را به شب پنهان دارد و در روز، آشكارا حركت كند.
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ
وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ (۱۱)
براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مى‏‌كنند.
در حقيقت، خدا حال قومى را تغيير نمى‌‏دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.
و چون خدا براى قومى آسيبى بخواهد، هيچ برگشتى براى آن نيست،
و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود.

کیه که قدر نور رو بدونه،
تا بخاطرش خودشو به کربلا برسونه!

سلام بر حبیب بن مظاهر!

ز کوفه آمدی به عشق امام
دخت علی برتو رسانده سلام
نداری از دادن جان واهمه
اجر تو با مادر ما فاطمه (س)

جناب حبیب، روز عاشورا چنین می‌خواند:
اَنا حَبیبُ وَ اَبی مُظَهَّر      فارِسُ هَیجاءَ و حَرْبٍ تُسعَر
اَنتُم اَعَدُّ عُدَّةً وَ اَکثَر      وَ نَحنُ اَوفی مِنکُم وَ اَصْبَر
وَ نَحنُ اَعلی حُجَّةً وَ اَظْهَر      حَقّاً وَ اَتقی مِنکُم وَ اَعذَر
من حبیبم و پدرم مظهر است، جنگاور میدان کارزار و آتش شعله‌ور نبردم
تعداد شما بیشتر و بالاتر است ولی ما در راه حق از شما وفادارتر و بردبارتریم.
حجت‌مان برتر و آشکارتر است در حقیقت از شما باتقواتر و پذیرفته‌تریم.

+ «قحم»: «فَالنَّجَاةُ لِلْمُقْتَحِمِ‏ وَ الْهَلَكَةُ لِلْمُتَلَوِّمِ»
امام حسین علیه السلام فرمود:
ای حبیب، مردی با فضیلت بودی که در یک شب قرآن را ختم می‌کردی.

امام حسین علیه السلام:
«اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی»
پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار می‌برم.

فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ

[سورة البلد (۹۰): الآيات ۱ الى ۲۰]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ (۱)
سوگند به اين شهر،
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ (۲)
و حال آنكه تو در اين شهر جاى دارى؛
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (۳)
سوگند به پدرى [چنان‏] و آن كسى را كه به وجود آورد؛
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ (۴)
براستى كه انسان را در رنج آفريده‌‏ايم.
أَ يَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ (۵)
آيا پندارد كه هيچ كس هرگز بر او دست نتواند يافت؟
يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالاً لُبَداً (۶)
گويد: «مال فراوانى تباه كردم.»
أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ (۷)
آيا پندارد كه هيچ كس او را نديده است؟
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ (۸)
آيا دو چشمش نداده‏‌ايم؟
وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ (۹)
و زبانى و دو لب.
وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ (۱۰)
و هر دو راه [خير و شرّ] را بدو نموديم.
فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (۱۱)
و[لى‏] نخواست از گردنه [عاقبت‏‌نگرى‏] بالا رَوَد!
وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ (۱۲)
و تو چه دانى كه آن گردنه [سخت‏] چيست؟
فَكُّ رَقَبَةٍ (۱۳)
بنده‏‌اى را آزادكردن،
أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ (۱۴)
يا در روز گرسنگى، طعام‏‌دادن:
يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ (۱۵)
به يتيمى خويشاوند،
أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ (۱۶)
يا بينوايى خاك‏‌نشين.
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (۱۷)
علاوه بر اين از زمره كسانى باشد كه گرويده و يكديگر را به شكيبايى و مهربانى سفارش كرده‏‌اند؛
أُولئِكَ أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ (۱۸)
اينانند خجستگان.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ (۱۹)
و كسانى كه به انكارِ نشانه‏‌هاى ما پرداخته‏‌اند، آنانند ناخجستگان شوم.
عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ (۲۰)
بر آنان آتشى سرپوشيده احاطه دارد.

فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى‏ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ

پیامدهای شوم بخل و حسادت، تا ابد برای آنها باقی می‌ماند!
+ «حسود، کار را به کاردان نمی سپارد!»
این میشه عوارض نداشتن درناژ دائمی حسد!
این میشه عوارض تعقیب نکردن نورِ صاحبان نور!
این میشه نتیجه تکذیب و کتمان نور!
هتک حرمت نور، عاقبت غم‌انگیزی برای اهل حسادت دارد!
دیه‌ی خون و آبرویِ بناحق ریخته شده،
خلود در نار جهنم، برای اهل حسدی است که این اشتباه مرگبار رو انجام دادند!
بازی با آبروی دیگران؟!!! از طرف خدا، بی‌جواب نمیمونه!
داستان تکراری حسادت!
اهل کوفه، خدا رو مجبور میکنن که وقایع روز عاشورا رو مقدّر و امضاء بنماید،
تا با این عده‌ای که زبانا چاپلوسی می‌کنند اما قلبا خدعه و خیانت پیشه می‌نمایند،
اینگونه اتمام حجت شود!
+ «سوره بیّنة!»

[سورة التوبة (۹): الآيات ۷۵ الى ۷۸]
وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ (۷۵)
و از آنان كسانى‏‌اند كه با خدا عهد كرده‌‏اند كه اگر از كَرَم خويش به ما عطا كند،
قطعاً صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد.
فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ (۷۶)
پس چون از فضل خويش به آنان بخشيد، بدان بُخل ورزيدند، و به حال اعراض روى برتافتند.
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى‏ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ (۷۷)
در نتيجه، به سزاى آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روى كه دروغ مى‌‏گفتند، در دلهايشان – تا روزى كه او را ديدار مى‏‌كنند – پيامدهاى نفاق را باقى گذارد.
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (۷۸)
آيا ندانسته‏‌اند كه خدا راز آنان و نجواى ايشان را مى‌‏داند و خدا داناى رازهاى نهانى است؟

امام صادق علیه السلام:
فَلَمَّا خُولِفَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ نُبِذَ قَوْلُهُ وَ عُصِیَ أَمْرُهُ فِیهِمْ وَ اسْتَبَدُّوا بِالْأَمْرِ دُونَهُمْ وَ جَحَدُوا حَقَّهُمْ وَ مَنَعُوا تُرَاثَهُمْ وَ وَقَعَ التَّمَالِی عَلَیْهِمْ بَغْیاً وَ حَسَداً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً
حَقَّ عَلَی الْمُخَالِفِینَ أَمْرَهُ وَ الْعَاصِینَ ذُرِّیَّتَهُ
وَ عَلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ وَ الرَّاضِینَ بِفِعْلِهِمْ مَا تَوَعَّدَهُمُ اللَّهُ مِنَ الْفِتْنَهًِْ وَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ
فَعَجَّلَ لَهُمُ الْفِتْنَهًَْ فِی الدِّینِ بِالْعَمَی عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ وَ الِاخْتِلَافِ فِی الْأَحْکَامِ وَ الْأَهْوَاءِ
وَ التَّشَتُّتِ فِی‌الْآرَاءِ وَ خَبْطِ الْعَشْوَاءِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ فِی الْمَعَادِ
وَ قَدْ رَأَیْنَا اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ ذَکَرَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ مَا عَاقَبَ بِهِ قَوْماً مِنْ خَلْقِهِ حَیْثُ یَقُولُ
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ
فَجَعَلَ النِّفَاقَ الَّذِی أَعْقَبَهُمُوهُ عُقُوبَةً وَ مُجَازَاةً عَلَی إِخْلَافِهِمُ الْوَعْدَ وَ سَمَّاهُمْ مُنَافِقِین
.
پس هنگامی‌که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مخالفت شد و سخن او کنار گذاشته شد و دستور او درمورد آنان [اهل بیت (ع)] مورد نافرمانی قرار گرفت، و در کارشان جدا از آنان تک‌روی کردند و حقّ آنان را انکار کردند و میراثشان را از آنان دریغ کردند و از روی نابکاری و حسادت و ستمگری و دشمنی علیه آنان هم‌دست شدند، در نتیجه آنچه خداوند گرفتاری و عذاب دردناک را که به آنان وعده فرموده بود [بر مخالفت‌کنندگان دستور او و سرپیچی‌کنندگان نسبت به اهل بیت او و آنان که از آن گروه متابعت کردند و به رفتار آنان خشنود بودند]، محقّق ساخت
و نیز ابتلای آنان را به کوری در شناخت راه راست پیش انداخت،
و همچنین گرفتاری به اختلاف در احکام و خواسته‌ها و پراکندگی نظرات و کورکورانه، گام برداشتن در بیراهه را در دین، برای آنان جلو انداخت
و برایشان عذاب دردناک را برای روز رسیدگی در قیامت مهیّا ساخت.
و ما دیده‌ایم [یعنی خوانده‌ایم] که خدای عزّوجلّ در کتاب محکمش از آنچه که گروهی از بندگانش را به‌وسیله‌ی آن کیفر داده یاد کرده است، آنجا که می‌فرماید:
امّا هنگامی‌که خدا از فضل خود به آن‌ها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند!
و خدا نفاقی را که در دل آنان جایگزین ساخته بود کیفر خلف وعده‌ی آنان قرار داد
و ایشان را، منافقین خواند.

تعقیب صاحبان نور سلام، میشه نیک‌فرجامی!
باید جواب بدی دیگرانو با خوبی بدهی!
«وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»
اینجوری عاقبت به خیر میشی!

أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۱۹ الى ۲۴]
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى‏ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (۱۹)
پس، آيا كسى كه مى‌‏داند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، حقيقت دارد،
مانند كسى است كه كوردل است؟
تنها خردمندانند كه عبرت مى‌‏گيرند.
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ (۲۰)
همانان كه به پيمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمى‏‌شكنند.
وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ
وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ (۲۱)
و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مى‌‏پيوندند
و از پروردگارشان مى‌‏ترسند و از سختى حساب بيم دارند.
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً
وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (۲۲)
و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند
و از آنچه روزيشان داديم، نهان و آشكارا انفاق كردند،
و بدى را با نيكى مى‌‏زدايند،
ايشان راست فرجام خوش سراى باقى.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ (۲۳)
[همان‏] بهشتهاى عدن كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند در آن داخل مى‌‏شوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان درمى‏‌آيند.
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (۲۴)
[و به آنان مى‏‌گويند:] «درود بر شما به [پاداش‏] آنچه صبر كرديد. راستى چه نيكوست فرجام آن سراى!»

تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ
وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ

فرجام اهل نور کجا و فرجام اهل آتش کجا؟!

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۳۵ الى ۳۷]
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ 
أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها 
تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ (۳۵)
وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [اين است كه‏]
از زير [درختان ] آن نهرها روان است. 
ميوه و سايه‏‌اش پايدار است.
اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده‏‌اند
و فرجام كافران آتش [دوزخ‏] است.
وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ (۳۶)
و كسانى كه به آنان كتاب [آسمانى‏] داده‏‌ايم، از آنچه به سوى تو نازل شده شاد مى‏‌شوند.
و برخى از دسته‏‌ها كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مى‌‏كنند.
بگو: «جز اين نيست كه من مأمورم خدا را بپرستم و به او شرك نورزم.
به سوى او مى‌‏خوانم و بازگشتم به سوى اوست.»
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ
ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ (۳۷)
و بدين سان آن [قرآن‏] را فرمانى روشن نازل كرديم،
و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى،
در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت.

وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ

حسود باید بداند که
تعقیب نور خدا و بازداشتن نور خدا و خاموش کردن نور خدا،
هیچکام امکان‌پذیر نیست!

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۴۱ الى ۴۳]
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها
وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ
وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ (۴۱)
آيا نديده‏‌اند كه ما [همواره‏] مى‌‏آييم و از اطراف اين زمين مى‏‌كاهيم؟
و خداست كه حكم مى‌‏كند. براى حكم او بازدارنده‌‏اى نيست،
و او به سرعت حسابرسى مى‏‌كند.
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً
يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ
وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ (۴۲)
و به يقين، كسانى كه پيش از آنان بودند نيرنگ كردند، ولى همه تدبيرها نزد خداست.
آنچه را كه هر كسى به دست مى‌‏آورد مى‌‏داند.
و به زودى كافران بدانند كه فرجام آن سراى از كيست.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً
قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ (۴۳)
و كسانى كه كافر شدند مى‏‌گويند: «تو فرستاده نيستى.»
بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی