The light of literacy and lordship!
A person whose heart’s light mechanism is activated and dynamic is literate.
«سود – سواد» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«سَوَادُ العَيْنِ: سیاهی و مردمک چشم»:
«السَّوَادُ: اللّون المضادّ للبياض، رنگى كه نقطه مقابل سپيد است (سياهى)»
«سود: التشخّص مع التفوّق»
+ «علو» + «قنن – قانون»
+ «صمد – صمد القارورة»
«الصَّمَدُ السَّيِّدُ الْمُطَاعُ الَّذِي لَيْسَ فَوْقَهُ آمِرٌ وَ نَاهٍ»
«اللَّهُ سَيِّدُ السَّادَاتِ»
خدا، باسوادی که از او باسوادتر وجود نداره!
«عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَنِ النَّبِيِّ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ سَيِّدِ الْمَلَائِكَةِ قَالَ:
قَالَ اللَّهُ سَيِّدُ السَّادَاتِ جَلَّ وَ عَزَّ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا
مَنْ أَقَرَّ لِي بِالتَّوْحِيدِ دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ عَذَابِي.»
دژ نورانی و محکم باسوادی!
نورِ سواد و سیادت!
وقتی با قلبت، نور و ظلمتتو میفهمی و به این اوامر نورانی عمل میکنی،
در واقع «باسواد» هستی و این «سواد» است که تو را به مقام سیادت و آقایی میرساند.
امام رضا علیه السلام:
«نَحْنُ سَادَةٌ فِي الدُّنْيَا وَ مُلُوكٌ فِي الْآخِرَةِ»
«وَ هُمُ السَّوَادُ الْأَعْظَمُ»
«أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ
وَ تَكَشَّفَتْ لَهُ الظُّلُمَاتُ
وَ صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ
مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ وَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي قَلْباً تَقِيّاً نَقِيّاً مِنَ الشِّرْكِ بَرِيئاً لَا كَافِراً وَ لَا شَقِيّاً»
«پناه میآورم به نور جلوهات كه آسمانها و زمینها از آن روشن شده،
و تاریكیها با آن از بین رفته،
و کار پیشینیان و آیندگان با آن اصلاح شده.
پناه میبرم به تو از نزول ناگهانی عذابت و از دگرگونى عافیتت و از زوال نعمتت.
بارخدایا؛ به من عطا کن دلی با تقوا و صفا یافته که از شرك بیزار باشد، نه دلی كافر و بدبخت.»
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
«فَالْقُرْآنُ سَيِّدُ الْكُتُبِ الْمُنْزَلَةِ»
کتابِ سواد، قرآن است!
خدای مهربان، فطرتا، به همه، چیزی داده بنام قلب که مدام در تقلّب بین نور و ظلمته،
لذا هر کسی حواسش به این قلب پویا باشه، میتونه باسواد بشه
و به این میگن سواد! سواد خدادادی!
به شرط اینکه خودشون هم بخوان و حسادتو بذارن کنار و پشت به این نور سواد نکنن.
خدا این سواد رو در ملک و در ملکوت بهت نشون میده و حجت رو بهت تموم میکنه! حالا خوددانی! میخوای بهش کانکت شو و لذتشو ببر و یا میخوای کتمانش کن و تاوانشو هم بپرداز!
+ مقاله «نورِ مطالعه!»
هر حادثهای که پیش میاد، میخواد باسوادترت کنه!
+ «نار و نور!»
«نور»، باسوادِت میکنه!
«اسم الله، غیر الله!»
«اسم نورت چیه؟!»
«نورتو میشناسی؟!»
«چه نور زیبایی! الله اکبر!»
بالاخره یه روزی، با این نور ثمر میدهی! «فَأَيُّ عَصًا أَثْمَرَتْ» + «نَوَّرَ الشَّجَر».
این جوانههای نورانی، یه روزی رویت میشن!
«أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً»
مژده باسواد شدن!
سوادی که اشتباهاتتو پاک میکنه و بغیرحساب میبردت به بهشت!
تعریف سواد: توانایی خواندن و نوشتن.
آیا میتونی نورتو بخونی و بنویسی؟!
به این میگن «سوادِ خدادادی!»
حسود، یک شخصیت کاملا بیسواد است!
«لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها»
آیا «باسواد» و «بیسواد» یکسانند؟!
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؟!
تعریف سواد از نظر «یونسکو» و راهکارهای بهبود زندگی!
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، تعریف جدیدی از باسوادی ارائه داده است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو بهصورت رسمی اعلام میشود.
بهطور خلاصه و طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خواندهها و دانستههای خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
با تعریف جدیدی که یونسکو ارائه داده باسوادی توانایی «تغییر» است و باسواد کسی است که بتواند با آموختههایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
در ادامه و بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی بر اساس دانستهها و راهکارهای دستیابی به این مهم، مطرح خواهیم کرد.
اولین تعریف
توانایی خواندن و نوشتن، اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفاً به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی باسواد محسوب میشد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.
دومین تعریف
اضافه شدن یادگرفتن رایانه و یک زبان خارجی
در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و یاد داشتن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد.
قاعدتاً طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب میشوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.
سومین تعریف
اضافه شدن ۱۲ نوع سواد:
سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، بازهم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف سوم کلاً ماهیت سواد تغییر یافت. مهارتهایی اعلام شد که داشتن این تواناییها و مهارتها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا میشود، حدود ۵ درصد باسواد است. این مهارتها عبارتاند از:
- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان
- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی
- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روشهای پسانداز و توازن دخلوخرج
- سواد رسانهای: اینکه فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته
- سواد رایانهای: دانستن مهارتهای راهبری رایانه
- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماریها
- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیتها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
- سواد بومشناختی: دانستن راههای حفاظت از محیط زیست
- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریههای مختلف و ایجاد استدلالهای منطقی بدون تعصب و پیشفرض
- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی
- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حلوفصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب
ازآنجاکه باسواد بودن به یادگیری این مهارتها وابسته شد، قاعدتاً سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارتها تغییر رویه میداد که متأسفانه فعلاً سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری درزمینه آموزش مهارتهای ذکر شده نکرده است.
جدیدترین تعریف
علم با عمل معنا میشود.
بااینحال و بهتازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک باسوادی قرارگرفته است یعنی شخصی باسواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. درواقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است زیرا صرفاً دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. درصورتیکه مهارتها و دانشآموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آنگاه میتوان گفت این فرد انسانی باسواد است.
چرا سوادمان باعث تغییر در زندگیمان نمیشود؟
جالب است بدانید که یادگیری در متون روانشناسی، بهصورت ایجاد تغییر پایدار در رفتار تعریف میشود.
پس ایجاد تغییر در رفتار، مهمترین مؤلفه باسواد بودن است.
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۷۵ الى ۷۷]
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (۷۵)
خدا مَثَلى مىزند: بندهاى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمىآيد. آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزىِ نيكو دادهايم، و او از آن در نهان و آشكار انفاق مىكند يكسان است؟ سپاس خداى راست. [نه،] بلكه بيشترشان نمىدانند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (۷۶)
و خدا مثلى [ديگر] مىزند: دو مردند كه يكى از آنها لال است و هيچ كارى از او برنمىآيد و او سربار خداوندگارش مىباشد. هر جا كه او را مىفرستد خيرى به همراه نمىآورد. آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مىدهد و خود بر راه راست است يكسان است؟
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۷۷)
و نهان آسمانها و زمين از آنِ خداست، و كار قيامت جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر [از آن] نيست، زيرا خدا بر هر چيزى تواناست.
برای نجات از زندان حسد، باید سواد نورانی بیاموزیم!
علی علیه السلام: «الحسد سجن الرّوح، حسد زندان روح است.»