دکتر محمد شعبانی راد

نور دوستی و مودّت! امتحان سختی بنام حبّ اقرباء! إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا!

The Light of Friendship!

«ودد» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«وَدِدْتُ‏ الرجل، أَوَدُّ: إذا أحببته، و الاسم‏ المَوَدَّةُ»
[ودّ – حبّ]
«وَدِدْتُه: أحببته»
+ مفهوم «چسبندگی»: «حبب»
+ «مواساة»
+ «نظم»
«فلان‏ وَدِيدُ فلان: مُوَادُّهُ، أى يُحِبُّه، او دوست اوست. یکدل»
«ودد – منی»: «وَدِدْتُ‏ لَوْ كَانَ كَذَا: تَمَنَّيْتُهُ»
«الْوَدُودُ: فهو من أسماء اللّه الحسنى»
«وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ‏ وَدُودٌ»
«إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ»

«الْوَدُّ: صنم سمّي بذلك،
إمّا لمودّتهم له، أو لاعتقادهم أنّ بينه و بين الباري مودّة تعالى اللّه عن القبائح.»
«وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ‏ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً»

[ودّ – وتد] :
«الْوَدُّ: الوتد، و أصله يصحّ أن يكون وتد فأدغم، و أن يكون لتعلّق ما يشدّ به، أو لثبوته في مكانه
فتصوّر منه معنى المودّة و الملازمة.
واژه- وَدّ- اگر اصلش- وَتِد- باشد درست است كه حرف (ت) در (دال) ادغام شده باشد
و اينكه بخاطر شدت و محكمى دوستى و ثبات آن در يك مكان باشد
كه در باره‌‏اش معنى مودت و ملازمت يعنى دوستى و همراهى نموده‏‌اند.»

الْوُدُّ : الْنُّورُ الْوَلَايَةُ

امام صادق علیه السلام:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ‏
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا
قَالَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ هِيَ الْوُدُّ الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏.

الْحُبُّ : الْنُّورُ الْوَلَايَةُ

امام باقر علیه السلام:
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:
 أَلَا إِنَّ جَبْرَئِيلَ ع أَتَانِي فَقَالَ
يَا مُحَمَّدُ رَبُّكَ يَأْمُرُكَ بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ يَأْمُرُكَ بِوَلَايَتِهِ‏
.
بدانید! جبرئیل نزد من آمد و گفت:
ای محمّد!
پروردگارت تو را به دوستی علی بن ابی طالب (ع) و ولایت او فرمان می‌دهد».

+ «بغض»

اهل نور به خدا قول دادند که در امتحان حبّ اقرباء نمرۀ قبولی بگیرند!
فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى
پس به خدا سوگند ياد مى‌‏كنند كه
ما اين [حقّ‏] را به هيچ قيمتى نمى‏‌فروشيم هر چند [پاى‏] خويشاوند [در كار] باشد
،

افشای ماهیّت اهل حسادت!
برای این منظور، امتحانی حساب شده طراحی می‌شود!

داستان تکراری امتحان حبّ اقرباء!

آتشی بنام حبّ اقرباء!

اهل نور، با اهل حسادت، پس از ارتکاب اشتباه مرگبارشان، مودّت نمی‌کنند!
حالا این حسود، هر کسی که میخواد باشه، باشه! فرقی نمیکنه!
چون حسود، با خدا دشمنی میکنه!
اهل نور تمنایی بنام «حبّ اقرباء» رو فدای نور تقدیرات میکنن!
«كَمَالُ الدِّينِ وَلَايَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا»
اهل حسد، حبّ اقربای خودشونو بر حبّ نور ترجیح می‌دهند!
پس : الحبّ و المودّة یعنی نور الولایة، نه حبّ اقرباء!
امتحان کربلا:
یعنی حبّ اقرباء رو فدای حبّ نور ولایت نمودن!
گاهی امتحان زندگی اینه که دوستی با اقرباء رو فدای دوستی با نور آل محمد علیهم السلام بنمائیم! امتحان سختیه واقعا!
اما خوشا به حال اونایی که از این امتحان نمره قبولی میگیرن!
و وای به حال اونایی که حسین ع رو فدای اقربای خودشون میکنن!

[سورة المجادلة (۵۸): الآيات ۱۶ الى ۲۲]
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (۱۶)
سوگندهاى خود را [چون‏] سپرى قرار داده بودند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند
و [در نتيجه‏] براى آنان عذابى خفّت‌‏آور است.
لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً
أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۱۷)
در برابر خداوند نه از اموالشان و نه از اولادشان هرگز كارى ساخته نيست.
آنها دوزخى‌‏اند [و] در آن جاودانه [مى‏‌مانند].
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ (۱۸)
روزى كه خدا همه آنان را برمى‌‏انگيزد، همان‏گونه كه براى شما سوگند ياد مى‌‏كردند براى او [نيز] سوگند ياد مى‏‌كنند و چنان پندارند كه حقّ به جانب آنهاست.
آگاه باش كه آنان همان دروغگويانند.
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ
أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۹)
شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است؛ 
آنان حزب شيطانند. آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند.
إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ (۲۰)
در حقيقت، كسانى كه با خدا و پيامبر او به دشمنى برمى‏‌خيزند، آنان در [زمره‏] زبونان خواهند بود.
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (۲۱)
خدا مقرّر كرده است كه:
«حتماً من و فرستادگانم چيره خواهيم گرديد.»
آرى، خدا نيرومند شكست‏‌ناپذير است.
لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ
أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ
وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ
أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲۲)
قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كرده‏‌اند -هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند- دوست بدارند.
در دل اينهاست كه [خدا] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأييد كرده است،
و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان‏] آن جويهايى روان است در مى‏‌آورد؛
هميشه در آنجا ماندگارند؛ خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند؛
اينانند حزب خدا. آرى، حزب خداست كه رستگارانند.

كَمَالُ الدِّينِ وَلَايَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا

كمال دين با ولايت ما و بيزارى از دشمنان ما است!

امام رضا علیه السلام:
وَ رُوِيَ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ:
كَمَالُ الدِّينِ وَلَايَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا
ثُمَّ قَالَ الصَّفْوَانِيُّ
وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا يَتِمُّ الْوَلَايَةُ وَ لَا تَخْلُصُ الْمَحَبَّةُ وَ لَا تَثْبُتُ الْمَوَدَّةُ لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا بِالْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ
قَرِيباً كَانَ أَوْ بَعِيداً فَلَا تَأْخُذْكَ بِهِ رَأْفَةٌ
فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏
لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ‏
الْآيَةَ
.
از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده كه فرمود:
كمال دين با ولايت ما و بيزارى از دشمنان ما است.
سپس صفوانى مينويسد بايد توجه داشت كه ولايت تكميل نميشود و همچنين محبت و مودت خاندان نبوّت خالص نيست مگر با بيزارى از دشمنانشان چه خويشاوند او باشد يا غير خويشاوند.
مبادا دلسوزى در اين مورد موجب ضعف برائت و بيزارى شود، زيرا خداوند در اين آيه ميفرمايد:
لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ‏.

موقع امتحان حب اقرباء،
از تاریکی قلبت باید بفهمی که این اشتباه و سیئه توی قلبت وجود داره!
تا وقتیکه نفهمی داری اشتباه میکنی، هرگز نمیتونی از این آتش خودتو نجات بدهی!

اهل نور با قبض و بسط نور قلبشون، به آتشی که در حب دنیا و تمناهاشون وجود داره، پی میبرن
و آگاهانه پشت به این تاریکی خواسته‌هاشون میکنن و مدام در حال درناژ حسادت قلبشون هستند و این یعنی اینکه نور عقلشون، وصل به نور هدایت خدای مهربان اونهاست:
رسول خدا صلی الله علیه و آله، در مورد این اهل نور فرمودند:
«نَظَرُوا إِلَى أَهْوَالِ الْآخِرَةِ
فَزَالَ حُبُّ الدُّنْيَا عَنْ قُلُوبِهِمْ
عَقَلُوا حَيْثُ ذَهَبَتْ عُقُولُ النَّاسِ
فَكُونُوا أَمْثَالَهُمْ.
»
بلكه بآخرت نگاه ميكنند
و دوستى دنيا از دلهايشان رفته
آنان خردمندانند در آن وقتى كه همه مردم بى‌خردند
پس اى مردم شما هم مانند آنان باشيد.

امام على عليه السلام:
إن كُنتُم تُحِبّونَ اللّه َ فَأَخرِجوا مِن قُلوبِكُم حُبَّ الدُّنيا.
اگر به راستى، خدا را دوست مى‌داريد، دوستى دنيا را از دل‌هايتان بيرون كنيد.
وجود اهل نوری که حب اقرباء رو فدای نور تقدیرات نموده‌اند،
موجب اتمام حجت با اهل حسادتی هستند که
نور تقدیرات رو فدای حب اقربای خویش نمودند!

امام صادق علیه السلام:
عَنِ الْفَضْلِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:
شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَلْقَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِي مِنِ‏ اسْتِخْفَافِهِمْ بِالدِّينِ
فَقَالَ يَا إِسْمَاعِيلُ
لَا تُنْكِرْ ذَلِكَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ
فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِكُلِّ أَهْلِ بَيْتٍ حُجَّةً يَحْتَجُّ بِهَا عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ فِي الْقِيَامَةِ
فَيُقَالُ لَهُمْ
أَ لَمْ تَرَوْا فُلَاناً فِيكُمْ
أَ لَمْ تَرَوْا هَدْيَهُ فِيكُمْ
أَ لَمْ تَرَوْا صَلَاتَهُ فِيكُمْ
أَ لَمْ تَرَوْا دِينَهُ
فَهَلَّا اقْتَدَيْتُمْ‏ بِهِ
فَيَكُونُ حُجَّةً عَلَيْهِمْ فِي الْقِيَامَةِ
.
اسماعیل هاشمی گفت:
به امام صادق علیه السلام از آن چه که از اهل بیتم مشاهده می‌کردم که به دین استخفاف می‌کردند، شکایت کردم.
حضرت فرمود ای اسماعیل این مسئله از اهل بیت‌ات را انکار نکن،
پس به راستی که خداوند تبارک و تعالی برای هر اهل بیتی (از میان خودشان) حجتی قرار داده که در روز قیامت بر آن اهل بیت احتجاج می‌کند،
پس گفته می‌شود آیا فلانی را در میان خودتان ندیدید؟
آیا روش او را در میان شما ندیدید؟
آیا نمازش را در میان خودتان ندیدید؟
آیا دینش را ندیدید؟
پس (اگر دیدید) چرا به او اقتدا نکردید؟!
(این چنین است که) او روز قیامت حجت بر شماست.

حبّ اقرباء یا مودّت فی القربی؟!

(1)

(2)

اسرار آیه مودّت!

قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۲۱)
آيا براى آنان شريكانى است كه در آنچه خدا بدان اجازه نداده، برايشان بنيادِ آيينى نهاده‌‏اند؟ و اگر فرمان قاطع [درباره تأخير عذاب در كار] نبود مسلّماً ميانشان داورى مى‏‌شد؛ و براى ستمكاران شكنجه‌‌‏اى پردرد است.
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ (۲۲)
[در قيامت‏] ستمگران را از آنچه انجام داده‏‌اند، هراسناك مى‌‏بينى و [جزاى عملشان‏] به آنان خواهد رسيد، و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند در باغهاى بهشتند. آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان خواهند داشت؛ اين است همان فضل عظيم.
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏
وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ (۲۳)
اين همان [پاداشى‏] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند [بدان‏] مژده داده است.
بگو:
«به ازاى آن [رسالت‏] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان.»
و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود.
قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‏ قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۲۴)
آيا مى‏‌گويند: «بر خدا دروغى بسته است؟» پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر مى‌‏نَهد؛ و خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پا برجا مى‏‌كند. اوست كه به راز دلها داناست.
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (۲۵)
و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مى‏‌پذيرد و از گناهان درمى‏‌گذرد و آنچه مى‏‌كنيد مى‌‏داند.

در این حدیث مطلب بسیار مهمی وجود دارد:

«أَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ وَادّاً لِلرَّجُلِ فَيَكُونُ بَعْضُ أَهْلِ بَيْتِهِ عَدُوّاً لَهُ فَلَا يَسْلَمُ قَلْبٌ»
در واژه‌ی «لقط» به این امر اشاره شد که حضور صاحبان نور و آشنایی با آنها، ابتدا عده‌ای به دورش جمع می‌شوند.
این عده- که تقریبا همه با هم فامیل و قوم و خویش هستند- از نظر آمار دنیای قلبشان، به دو دسته اهل نور یقین و اهل شک و حسادت، تقسیم می‌شوند، که اکثرا اهل حسد هستند و بالاخره آیات، دست آنها را رو می‌کند و زمانی می‌رسد که بین اهل حسد و صاحبان نور، خصومت و دشمنی آشکار می‌گردد، و حالا امتحان بزرگ قلوب این فامیل و قوم و خویش و اقرباء شروع می‌شود، که باید طبق آیه مودت حب صاحبان نور و مودت با آنها را بر حب اقربایی همچون پدر، مادر، خواهر و برادر و فرزند و … که اهل شک و حسد هستند، را ترجیح دهد.
لذا آیه مودت برای این روز پیش بینی شده و خیلی مهم است که در این حدیث زیبا علی ع به آن اشاره فرموده‌اند و آیه تفیضون فیه نیز در اینجا بکار رفته که مربوط به اهل شک حسودی است که وقتی آیه مودت را از رسول خدا ص شنیدند، به ایشان تهمت زدند که هدف این است که اهل بیت خودش را بر ما مسلط نماید! در حالیکه این اهل بیت ع چراغ هدایت آنها بوده و هستند، اما این کوردلان شکاک، گمان نادرست برده و می‌برند.
پس درمان پیشگیری کننده از روزی که اقوام اهل حسد و اهل نور نسبت به صاحبان نور از هم جدا می‌شوند، آیه مودت است.

امام رضا علیه السلام:
… فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏
فَهَذِهِ خُصُوصِيَةٌ لِلنَّبِيِّ ص دُونَ الْأَنْبِيَاءِ وَ خُصُوصِيَّةٌ لِلْآلِ دُونَ غَيْرِهِمْ
وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ حَكَى عَنِ الْأَنْبِيَاءِ فِي ذِكْرِ نُوحٍ ع‏
يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ‏
وَ حَكَى عَنْ هُودٍ ع قَالَ‏
لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ‏
وَ قَالَ لِنَبِيِّهِ ص
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏
وَ لَمْ يَفْرِضِ اللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ إِلَّا وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُمْ لَا يَرْتَدُّونَ عَنِ الدِّينِ أَبَداً وَ لَا يَرْجِعُونَ إِلَى ضَلَالَةٍ أَبَداً

وَ أُخْرَى أَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ وَادّاً لِلرَّجُلِ فَيَكُونُ بَعْضُ أَهْلِ بَيْتِهِ عَدُوّاً لَهُ فَلَا يَسْلَمُ قَلْبٌ
فَأَحَبَّ اللَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ فِي قَلْبِ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى الْمُؤْمِنِينَ شَيْ‏ءٌ إِذْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ مَوَدَّةَ ذِي الْقُرْبَى
فَمَنْ أَخَذَ بِهَا وَ أَحَبَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَحَبَّ أَهْلَ بَيْتِهِ ع لَمْ يَسْتَطِعْ رَسُولُ اللَّهِ أَنْ يُبْغِضَهُ
وَ مَنْ تَرَكَهَا وَ لَمْ يَأْخُذْ بِهَا وَ أَبْغَضَ أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّهِ ص فَعَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص أَنْ يُبْغِضَهُ لِأَنَّهُ قَدْ تَرَكَ فَرِيضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ
وَ أَيُّ فَضِيلَةٍ وَ أَيُّ شَرَفٍ يَتَقَدَّمُ هَذَا
وَ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ عَلَى نَبِيِّهِ ص
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏
قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي أَصْحَابِهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ قَالَ
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرْضاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُؤَدُّوهُ
فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ
فَقَامَ فِيهِمْ يَوْماً ثَانِياً فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ
فَقَامَ‏ فِيهِمْ يَوْمَ الثَّالِثِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرْضاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُؤَدُّوهُ
فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ
فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّهُ لَيْسَ ذَهَباً وَ لَا فِضَّةً وَ لَا مَأْكُولًا وَ لَا مَشْرُوباً
قَالُوا: فَهَاتِ إِذاً
فَتَلَا عَلَيْهِمْ هَذِهِ الْآيَةَ
فَقَالُوا أَمَّا هَذَا فَنَعَمْ فَمَا وَفَى بِهِ أَكْثَرُهُمْ‏

ثُمَّ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ
اجْتَمَعَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالُوا
إِنَّ لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَئُونَةً فِي نَفَقَتِكَ وَ فِيمَنْ يَأْتِيكَ مِنَ الْوُفُودِ وَ هَذِهِ أَمْوَالُنَا مَعَ دِمَائِنَا فَاحْكُمْ فِيهَا بَارّاً مَأْجُوراً أَعْطِ مَا شِئْتَ وَ أَمْسِكْ مَا شِئْتَ مِنْ غَيْرِ حَرَجٍ
فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ الرُّوحَ الْأَمِينَ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏
لَا تُؤْذُوا قَرَابَتِي مِنْ بَعْدِي

فَخَرَجُوا فَقَالَ أُنَاسٌ مِنْهُمْ‏ مَا حَمَلَ رَسُولَ اللَّهِ عَلَى تَرْكِ مَا عَرَضْنَا عَلَيْهِ إِلَّا لِيَحُثَّنَا عَلَى قَرَابَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ إِنْ هُوَ إِلَّا شَيْ‏ءٌ افْتَرَاهُ فِي مَجْلِسِهِ وَ كَانَ ذَلِكَ مِنْ قَوْلِهِمْ عَظِيماً
فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِيضُونَ فِيهِ كَفى‏ بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‏
فَبَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص فَقَالَ هَلْ مِنْ حَدَثٍ؟

فَقَالُوا إِي وَ اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ تَكَلَّمَ بَعْضُنَا كَلَاماً عَظِيماً فَكَرِهْنَاهُ
فَتَلَا عَلَيْهِمْ رَسُولُ اللَّهُ فَبَكَوْا وَ اشْتَدَّ بُكَاؤُهُمْ
فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ‏ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ‏.

بگو من براى آن (زحمات رسالت) اجر و مزدى از شما نخواهم بجز دوستى خويشانم.»
اين خصوصيتى است در انحصار پيغمبر كه ساير پيغمبران نداشتند،
و مزيتى است براى آل پيغمبر كه خاندان پيغمبران ديگر نداشته‏‌اند،
توضيح آنكه خداوند از همه پيامبران و بخصوص حضرت نوح نقل مى‏‌كند كه فرمود:
 «اى قوم من درخواست مالى از شما ندارم، مزد من جز با خدا نيست، و من آنها را كه ايمان آورده‏‌اند (با نكوهشهاى شما) طرد نمى‏‌كنم، اينان پروردگار خود را ملاقات خواهند كرد، ولى شما را مردمى نادان مى‏بينم.»
و از حضرت هود حكايت مى‏‌كند كه فرمود:
«من از شما مزدى نخواهم، مزد من بر كسى جز آن كه مرا آفريده، نيست، آيا تعقل نمى‏‌كنيد؟»
اما به حضرت رسول (ص) فرمود:
بگو من از شما مزدى نخواهم جز دوستى با خويشانم.
خدا مودت و محبت آنها را واجب نكرد مگر اينكه مى‏‌دانست هرگز از دين بر نمى‏‌گردند و هيچ گاه به گمراهى نمى‏‌گرايند.

 (وجه) ديگر (براى اين وظيفه دوستى) اينكه
اگر انسان با كسى رابطه دوستى داشته باشد،
و او با يكى از خويشاوندانش دشمن شود
خواه ناخواه روابط دوستى تيره گردد و قلب سالم نماند،
خدا خواسته هيچ كدورتى در قلب مبارك پيغمبر (ص) از هيچ مؤمنى نباشد،
از اين رو محبت خاندانش را واجب كرده، و هر كه اين وظيفه را رعايت كند، و پيغمبر و آلش را دوست دارد، ممكن نيست پيامبر او را دوست ندارد،
و هر كه بر خلاف اين فريضه آل پيغمبر را دشمن دارد، بر آن جناب لازم است وى را دشمن دارد،
زيرا يكى از واجبات خدا را ترك كرده، و چه فضيلت و شرفى از اين بالاتر؟
و آنگاه كه اين آيه نازل شد:
«بگو من براى اين كار مزدى از شما نخواهم بجز دوستى خاندانم.»
پيغمبر در ميان اصحاب بپا خواسته، حمد و ثناى خدا كرد و فرمود:
مردم! خدا وظيفه‏‌اى براى شما واجب كرده انجام مى‌‏دهيد؟
كسى جواب نداد.
روز ديگر بپا خاست و همان مطلب را تكرار كرد باز پاسخى نشنيد.
روز سوم برخاست و باز فرمود:
مردم! خدا وظيفه‏‌اى بر شما واجب كرده انجام مى‌‏دهيد؟
و چون جواب ندادند، فرمود:
مردم، اين نه زر مى‌‏خواهد و نه سيم، نه خوردنى است نه نوشيدنى.
گفتند: اينك بفرما،
حضرت آيه را تلاوت كرد.
گفتند: اين كار را خواهيم كرد اما اكثرشان بدين ميثاق وفا نكردند،
پدرم از جدم، از پدران بزرگوارش از حسين بن على (ع) نقل كرد كه فرمود:
مهاجران و انصار حضور پيغمبر (ص) گرد آمده و گفتند:
يا رسول اللَّه شما هم براى خود و هم براى مهمانان و واردين هزينه‏‌اى لازم داريد
اينك اين اموال و خونهاى ما است كه در اختيار شما مى‏‌گذاريم،
هر حكمى در باره آنها بفرمائيد نكوكار و مأجوريد،
بى‏‌پروا هر چه خواهيد ببخشيد و هر چه خواهيد نگه داريد.
خداوند (در پاسخ آنها) روح الامين را فرستاد كه اى محمد!
بگو من از شما براى اين كار مزدى نخواهم جز دوستى خاندانم،
خويشان مرا پس از من نيازاريد،
حاضران از جلسه خارج شدند و جمعى گفتند:
پيغمبر پيشنهاد ما را رد نكرد جز بدين منظور كه ما را پس از خود به مراعات خويشانش وادارد،
و اين جز افترائى كه في المجلس به خدا بست چيزى نتواند بود،
البته اين جسارتى بزرگ بود و خدا (براى رفع اين تهمت) اين آيه را فرستاد:
«بلكه مى‏‌گويند آن را به خدا بسته، بگو اگر افترا زده باشم شما هيچ قدرت بر نجات من از (عذاب) خدا نداريد، او خود به مطالبى كه در آن وارد مى‌‏شويد داناتر است،
و گواه ميان من و شما هم او كافى است، او آمرزگار و مهربان است.»
پيغمبر (ص) بدنبال آنها فرستاد، و چون آمدند فرمود: مطلب تازه‏‌اى بوده؟
گفتند: آرى به خدا، يا رسول اللَّه، بعضى از ما سخنى بزرگ گفتند، كه براى ما ناخوشايند بود،
پيغمبر (ص) آيه را تلاوت فرمود،
آنان سخت گريستند سپس اين آيه نازل شد:
«او است كه توبه را از بندگانش مى‌‏پذيرد، از بديها مى‏‌گذرد، و آنچه بكنيد مى‏‌داند.»

امتحان حب اقرباء:
ابراهیم ع و اسماعیل ع
ابراهیم ع و پدرش آزر : ابراهیم ع اسوه حسنه در داستان استصحاب با اهل حسادت است!
نوح ع و پسر و همسرش
و …
تمنای سختی بنام حب اقرباء که باید فدای نور حسین ع شود!
قبول شدگان این امتحان عظیم:
خانم ام البنین علیها السلام!
مردودین حب اقرباء:
زبیر که زمانی منا اهل البیت ع بود!

فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ!
یعنی حبّ اقرباء رو بذار کنار!
«وَ كَانَ شَدِيدَ الْحُبِّ لِأَهْلِهِ»

+ «خلع – تمنّاتو رها کن!»

«سَأَلَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى لِنَبِيِّهِ مُوسَى‏
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً‏
فَإِنَّ فُقَهَاءَ الْفَرِيقَيْنِ يَزْعُمُونَ أَنَّهَا كَانَتْ مِنْ إِهَابِ‏ الْمَيْتَةِ

فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ
مَنْ قَالَ ذَلِكَ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى مُوسَى وَ اسْتَجْهَلَهُ فِي نُبُوَّتِهِ إِنَّهُ مَا خَلَا الْأَمْرُ فِيهَا مِنْ خَصْلَتَيْنِ إِمَّا أَنْ كَانَتْ صَلَاةُ مُوسَى فِيهَا جَائِزَةً أَوْ غَيْرَ جَائِزَةٍ فَإِنْ كَانَتْ جَائِزَةً فِيهَا فَجَازَ لِمُوسَى أَنْ يَكُونَ يَلْبَسُهَا فِي تِلْكَ الْبُقْعَةِ وَ إِنْ كَانَتْ مُقَدَّسَةً مُطَهَّرَةً وَ إِنْ كَانَتْ صَلَاتُهُ غَيْرَ جَائِزَةٍ فِيهَا فَقَدْ أَوْجَبَ أَنَّ مُوسَى لَمْ يَعْرِفِ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ لَمْ يَعْلَمْ مَا جَازَتِ الصَّلَاةُ فِيهِ مِمَّا لَمْ تَجُزْ وَ هَذَا كُفْرٌ
قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا مَوْلَايَ عَنِ التَّأْوِيلِ فِيهِمَا
قَالَ إِنَّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ كَانَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ

فَقَالَ يَا رَبِّ إِنِّي أَخْلَصْتُ لَكَ الْمَحَبَّةَ مِنِّي وَ غَسَلْتُ قَلْبِي عَمَّنْ سِوَاكَ وَ كَانَ شَدِيدَ الْحُبِّ لِأَهْلِهِ
فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ‏ أَيِ انْزِعْ حُبَّ أَهْلِكَ مِنْ قَلْبِكَ إِنْ كَانَتْ مَحَبَّتُكَ لِي خَالِصَةً وَ قَلْبُكَ مِنَ الْمَيْلِ إِلَى مَنْ سِوَايَ مَشْغُولًا الْخَبَرَ

داستان تکراری اول سوره ممتحنه:
امتحان حب اقرباء، کربلاء، تکلیفی برای همه!

مطلب مهمی در مورد مودت صاحبان نور و اهل نور با اهل حسادت و دانه‌درشتهای قبیله شیطان!

عبارت اول یعنی: «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» در مورد اهل نور و یقینه که با اهل شک حسود، که از ماهیت اونها هنوز خبر ندارن، اینجوری صادقانه دوستشون دارن و با اونا رفت و آمد می‌کنن،
+ «استصحاب»
اما عبارت دوم یعنی: «تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» این رابطه پنهانی اهل شک حسود با ملأ قبیله شیطان که نورشونو از دست داده‌اند، رابطه سرّی محرمانه و مخفیانه برقرار می‌کنن تا کم‌کم راه باز کنن و برن اونطرف! و خدا میگه من از شما زرنگترم و میدونم چی توی سرتون میگذره!

یک نکته مهم:
در آیه مودت گفتیم، بین قوم و خویش و اقرباء عداوت ایجاد میشه
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ»
اهل یقین ملاک دوستی و رابطه‌شون با اهل شک حسود که هنوز دستشون رو نشده، فقط بر مبنای مودت «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» یعنی با واسطه صاحبان نور است، وگرنه هر کی میخواد باشه، باشه، در مقایسه با صاحبان نور که ارزشی نداره، اونو بچسبی و صاحب نور رو رها کنی،
این اهل شک حسود، نسبت به صاحبان نور- که اهل یقین اونو با جون و دل قبول دارن- در واقع کافرن، و اونارو قبول ندارند  «وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ».
آیه مودت هم برای همین نازل شد. چون خدا می دونست اینایی که دور نور جمع میشن و همه با هم قوم و خویش هم هستند، یک عده اهل یقین‌اند و یک عده اهل شک و حسد هستند، لذا نهایتا آیات بین اونا تفرقه و تمییز و جدایی خواهد انداخت و عداوت بین اونا کاملا بارز و علنی خواهد شد و دو واژه عداوت و مودت در این حدیث، ذیل آیه مودت، با این آیه خیلی خوب همدیگرو کامل می‌کنند.

«تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ»: عبارت «بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ» + «ما انزل الله» + «ما افاء الله» … : همه و همه معادلهای صاحبان نور هستند.
خلاصه‌اش برای ما، میشه همون علم ماخوذ از صاحبان نور برای ما که حالا با این تئوری آموخته شده میریم که ببینیم با آیات چکار کنیم! چون «آیاتی و رسلی» قصه اینه که وقتی این مطالب رو شنیدی، حتما آیاتی عرضه میشه که به حقانیت این مطالب اولا پی ببری و ثانیا با قلب و زبان و اعضاء و جوارحت تایید کنی و عمل کنی که بشه عمل صالح.
این هم آیه زیبایی که روزی هزار بار بخوانی، باز هم کمه:
«سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق»
اما این قسمت از آیه اول سوره ممتحنه، داره پرده از رذالت اهل شک و حسود بر می‌داره که اینا چه حقّه‌بازهایی هستند.
«لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ»:
چقدر این آیه زیبا و لطیف به این نکته اشاره داره که
اهل شک حسود ممکنه از خویشان و فرزندانتان باشند!
اعوذ بالله من ذلک!
اهمیت آیه مودت در اون حدیث مهم، همین بود که خدا میدونست یه عده دور نور رو می‌گیرند که همه با هم قوم و خویش هستند در حالیکه یه عده اهل نورند و اکثرا هم اهل نار حسد!
و نهایتا آیات، دست این اهل شک حسود را رو میکنن و بین این اقوام، دشمنی می‌افته!
لذا این آیه داره تذکر میده مبادا رابطه سست و ناپایدار دنیایی مثل نسبت‌های فامیلی بیخودی که هیچ ارزشی نداره، باعث بشه یک اهل شک حسود مثل پدر یا مادر یا بچه یا … رو بچسبی اما صاحب نور رو ولش کنی!
نمونه واضح این قصه (شان نزول آیه) جریان ابراهیم ع و پدرش است.
و مثالهای دیگر 
در این حدیث زیبا
مادر – موسی ع ! ،
برادر : قابیل برادر هابیل ،
همسر لوط ع ،
پسر نوح ع
« يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ »
ببین چه حدیثی و چه آیاتی برای فهم اینکه
چه نزدیکانی میتونن اهل شک و حسد باشن و ما خبر نداشته باشیم!

قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع قَالَ:
كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع بِالْكُوفَةِ فِي الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ
أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ 
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ‏
مَنْ هُمْ؟
فَقَالَ ع
قَابِيلُ يَفِرُّ مِنْ هَابِيلَ
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنْ أُمِّهِ مُوسَى
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمُ
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنْ صَاحِبَتِهِ لُوطٌ
وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنِ ابْنِهِ نُوحٌ يَفِرُّ مِنِ ابْنِهِ كَنْعَانَ.

تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ … تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ

[سورة الممتحنة (۶۰): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ
تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ
يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي
تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ
وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (۱)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگيريد
[به طورى‏] كه با آنها اظهار دوستى كنيد، و حال آنكه قطعاً به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند
[و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكّه‏] بيرون مى‏‌كنند كه [چرا] به خدا، پروردگارتان ايمان آورده‏‌ايد،
اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بيرون آمده‏‌ايد.
[شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مى‌‏كنيد در حالى كه من به آنچه پنهان داشتيد و آنچه آشكار نموديد داناترم.
و هر كس از شما چنين كند، قطعاً از راه درست منحرف گرديده است.
إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ (۲)
اگر بر شما دست يابند، دشمن شما باشند و بر شما به بدى دست و زبان بگشايند و آرزو دارند كه كافر شويد.
لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (۳)
روز قيامت نه خويشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمى‏‌رسانند. [خدا] ميانتان فيصله مى‌‏دهد، و خدا به آنچه انجام مى‌‏دهيد بيناست.
قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (۴)
قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست: آنگاه كه به قوم خود گفتند: «ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى‌‏پرستيد بيزاريم. به شما كفر مى‌‏ورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد.» جز [در] سخن ابراهيم [كه‏] به [نا]پدر[ى‏] خود [گفت:] «حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست، با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم.» «اى پروردگار ما! بر تو اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست.
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۵)
پروردگارا، ما را وسيله آزمايش [و آماج آزار] براى كسانى كه كفر ورزيده‌‏اند مگردان، و بر ما ببخشاى كه تو خود تواناى سنجيده‏‌كارى.»

«عتب – ودد»:
«الْعِتَابُ‏ حَيَاةُ الْمَوَدَّةِ»

مفهوم ریفرش شدن و آپ‌تو‌دیت شدن!
خانه‌ای که باید آپ‌تو‌دیت میشد!
حیات ما به همین معنای واژه عتاب وصله.

امام على عليه السلام:
الْعِتَابُ‏ حَيَاةُ الْمَوَدَّةِ.
انتقاد، [عامل] حياتِ دوستى است.

یعنی رسیدن به حیات طیبه و باقی‌ماندن در این حیات در اینه که مدام با آیات روبرو بشی و مدام با نور یاد مطالب علمی صاحبان نور در دل شرایط، انجام وظیفه کنی و رغم انف نمایی و اینجوری از اکل دائم بهره‌مند بشی و این میشه معنای حیات جاویدان و حیات طیبه برای اهل یقینی که از آیات رویگردان نیستند و مدام نو به نو با آیات به روش صاحبان نور روبرو می‌شوند و از این دست‌اندازهای زندگی با تقلید از نور ولایت گذر می‌کنند. ان شاء الله تعالی.
واژه بسیار مهم و کاربردی و زیبایی است واژه عتب!

اجر رسالت، عمل به نور ولایت و پرهیز از استعمال حسادت است!

«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ‏ – قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ‏»
اگه میخوای اجر صاحبان نور رو بِدی باید جواب بَدی یتیم بداخلاق رو با خوبی بِدی!
اجر رسالت، عمل به نور ولایت و پرهیز از استعمال حسادت است!
اهل نور ولایت، اهل محبت و مودت است نسبت به آیاتی و رسلی.
اهل حسادت، اهل محبت و مودت و ولایت و هزار واژه دیگر مترادف نور ولایت نیستند،
لذا اجر رسالت را ادا نمی نمایند.
اهل «تمنا»، اهل مودت نیست،
زیرا عمل به حب دنیا (معصیت) را جایگزین عمل به ولایت کرده است.

«حبّ اقرباء» + «آزمون فرزند!»

لَيْسَ مِنَّا إِلَّا وَ لَهُ عَدُوٌّ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ!

حبّ، به اقربائی، که این اقرباء، دشمن خداست؟!
«عَدُوٌّ لِلَّهِ»
حسود دشمن خداست! هر کی میخواد باشه، باشه!
حتی اگر اقرباء باشه، وقتی میفهمی که ماموریت تو از حالا به بعد تبرّی از اوست، باید قلبا اطاعت نمایی!

أُولِي قُرْبى … عَدُوٌّ لِلَّهِ

[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۱۳ الى ۱۱۴]
ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (۱۱۳)
بر پيامبر و كسانى كه ايمان آورده‌‏اند سزاوار نيست كه براى مشركان -پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند- طلب آمرزش كنند، هر چند خويشاوند [آنان‏] باشند.
وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ (۱۱۴)
و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعده‌‏اى كه به او داده بود، نبود. و[لى‏] هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خداست، از او بيزارى جست. راستى، ابراهيم، دلسوزى بردبار بود.

وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ

امام صادق علیه السلام:
لَيْسَ مِنَّا إِلَّا وَ لَهُ عَدُوٌّ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ
فَقِيلَ لَهُ بَنُو الْحَسَنِ لَا يَعْرِفُونَ لِمَنِ الْحَقُّ
قَالَ بَلَى وَ لَكِنْ يَمْنَعُهُمُ الْحَسَدُ.
هيچ فردى از ما نيست جز آنكه دشمنى در ميان خانواده‌اش دارد.
يكى گفت:
مگر اولاد امام حسن حقّ‌ را نمى‌شناسند؟ فرمود:
مى‌شناسند ولى حسد مانعشان مى‌شود.

[العداوة الحسادة]:
ریشه عداوت، حسادت است!

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۱۲ الى ۱۱۳]
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ (۱۱۲)
و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم. بعضى از آنها به بعضى، براى فريب [يكديگر]، سخنان آراسته القا مى‏‌كنند؛ و اگر پروردگار تو مى‌‏خواست چنين نمى‌‏كردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏‌سازند واگذار.
وَ لِتَصْغى‏ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ (۱۱۳)
و [چنين مقرر شده است‏] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏‌آورند به آن [سخن باطل‏] بگرايد و آن را بپسندد، و تا اينكه آنچه را بايد به دست بياورند، به دست آورند.

وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ

[سورة الفرقان (۲۵): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفى‏ بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصِيراً (۳۱)
و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم، و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست.

اهل نور به خدا قول دادند که در امتحان حبّ اقرباء نمرۀ قبولی بگیرند!
فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى
پس به خدا سوگند ياد مى‌‏كنند كه
ما اين [حقّ‏] را به هيچ قيمتى نمى‏‌فروشيم هر چند [پاى‏] خويشاوند [در كار] باشد
،
امتحان حب اقرباء!
وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى:
هر چند [پاى‏] خويشاوند [در كار] باشد!

[سورة المائدة (۵): آية ۱۰۶]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمِينَ (۱۰۶)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، هنگامى كه يكى از شما را [نشانه‌‏هاى‏] مرگ دررسيد، بايد از ميان خود دو عادل را در موقع وصيّت، به شهادت ميان خود فرا خوانيد؛ يا اگر در سفر بوديد و مصيبت مرگ، شما را فرا رسيد [و شاهد مسلمان نبود] دو تن از غير [همكيشان‏] خود را [به شهادت بطلبيد]. و اگر [در صداقت آنان‏] شكّ كرديد، پس از نماز، آن دو را نگاه مى‏‌داريد؛
پس به خدا سوگند ياد مى‌‏كنند كه ما اين [حقّ‏] را به هيچ قيمتى نمى‏‌فروشيم هر چند [پاى‏] خويشاوند [در كار] باشد،
و شهادت الهى را كتمان نمى‏‌كنيم، كه [اگر كتمان حقّ كنيم‏] در اين صورت از گناهكاران خواهيم بود.

مطالعه ادامه‌ی مشتقات ریشه «ودد» در آیات قرآن، به علاقمندان توصیه می‌شود.

وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَياةٍ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ (96)
ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ (105)
وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (109)
أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (266)
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (30)
وَدَّتْ‏ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ (69)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (118)
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَديثاً (42)
وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني‏ كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً (73)
وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّى يُهاجِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً (89)
وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‏ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً (102)
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (82)
وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ‏ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ (7)
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحيمٌ وَدُودٌ (90)
رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمينَ (2)
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (96)
وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرينَ (25)
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21)
يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فيكُمْ ما قاتَلُوا إِلاَّ قَليلاً (20)
عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَديرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ (7)
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ (9)
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنيهِ (11)
وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً (23)
وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ (14)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی