See the Full Moon
at the peak of its fame!
«شهر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«شَهَرَ الرَّجُلُ سَيْفَهُ: سَلَّهُ»
+ «سلل: انْسَلَ السَّيْفُ من غِمْدِهِ – ماژول»
«شَهَرَ السَّيفَ: شمشير را كشيد و بلند كرد.»
«شَهَّرَ فلانٌ السَّيفَ: فلانى شمشير كشيد.»
مفهوم «ظهور شيء مع رفعته» + «ظهر – ظاهرة»
«الشُّهْرَةِ: الانْتِشَارُ»
«شَهَرْتُ الْحَدِيثَ: أَفْشَيْتُهُ»
ماموریت این نور اینه که آشکار بشه!
«شُهِرَ فلان: سرشناس و مشهور شد.» «celebrity»
شخصیت برجسته و نامی و بلندآوازه و معروف و مشهور و عالیمقام.
«الشهر الحرام»
«اشْتَهَرَ الأمرَ: آن كار را معروف و آشكار كرد.»
و همینطور، آشکارکنندهی حسد دنیای قلبها باشه!
«الشَّهْرُ: مدّة مَشْهُورَةٌ بإهلال الهلال، مدّت معيّنى است از هلال تا هلالى ديگر»
+ «هلل – اسْتُهِلَ السَّيفُ: شمشير كشيده شد.»
+ «نضو – نَضَا السَّيفَ من غِمْده – شَهَر سيفَه: إذا انتضاه»
+ «قمر: يُسمَّى القمر شَهْراً لأنه يُشهر به»
«أَشْهَرَتِ المرأةُ: آن زن به ماه زايمان خود در آمد.»
«صدای ماندگار دوبلورها، چهرههای ماندگار، علوم ماندگار»
امام علی علیه السلام:
«الْعَالِمُ حَيٌّ وَ إِنْ كَانَ مَيِّتاً»
+ «تمم – تمام»
+ «کمل – کمال: كَمَلَ الشَّهرُ»
چرا باید ماه به اوج شهرت و نورانیت برسد؟
+ «معرفة الامام بالنّورانیّة»
انگاری ماه، روز به روز، مشهور و مشهورتر میشه
تا اینکه به اوج شهرت خودش در شب چهاردهم میرسه
و این قرص کامل ماه و بدر نورانی،
رزق و روزی اهل نور را در دوران لیل، ضمانت و زعامت میکند!
سلام بر عباس بن علی علیه السلام.
«شهر» + «سلل»
چرا باید ماه به اوج شهرت و نورانیت برسد؟
+ «معرفة الامام بالنّورانیّة»
+ «أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يَفْرِضُ مَجْهُولًا»
+ «اتمام نعمت و اتمام حجت!»
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ
وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ الْحُجَّةَ لَا تَقُومُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَامٍ حَيٍّ يُعْرَفُ.
حجّت خداوند عزّ و جلّ بر خلقش بر پا نمى گردد مگر به وجود امامى كه شناخته شده باشد.
امام باقر عليه السلام:
إنَّ الحُجَّةَ لا تَقُومُ للّه ِ عزّ و جلّ على خَلْقِهِ إلاّ بإمامٍ حَيٍّ يَعْرِفُونَهُ.
حجّت خدا بر خلقش تمام نمى شود مگر به وجود امامى زنده كه مردم او را بشناسند.
امام صادق عليه السلام:
لمّا سُئل عَنِ الأرضِ: هَلْ تَبْقى بلا عالِمٍ حَيٍّ ظاهِرٍ··· ؟ ـ : إذَنْ لا يُعْبَدَ اللّهُ.
وقتى از وى پرسيده شد:
آيا زمين بدون عالِمِ زنده و آشكار، باقى مىماند؟
ـ فرمود: در آن صورت، خداوند عبادت نخواهد شد.
امام صادق عليه السلام:
مَنْ ماتَ و ليسَ عَلَيْهِ إمامٌ حَيٌّ ظاهِرٌ ماتَ مِيتةً جاهِليّةً.
هر كه بميرد و در فرمان امام زنده و آشكارى نباشد به مرگ جاهلى مرده است.
منظور از «الشّهر» چیست و کیست؟!
[سورة البقرة (۲): آية ۱۸۵]
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
هُدىً لِلنَّاسِ
وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى
وَ الْفُرْقانِ
فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ
وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ
يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ
وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ
وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ
وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (۱۸۵)
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است،
[كتابى ] كه مردم را راهبر،
و [متضمّن] دلايل آشكار هدايت،
و [ميزان] تشخيص حق از باطل است.
پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد،
و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن،] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد].
خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد؛
تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد
و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد،
و باشد كه شكرگزارى كنيد.
منظور از «الشّهر الحرام» چیست و کیست؟!
[سورة البقرة (۲): آية ۱۹۴]
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ
فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (۱۹۴)
اين ماه حرام در برابر آن ماه حرام است،
و [هتك] حرمتها قصاص دارد.
پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان گونه كه بر شما تعدّى كرده، بر او تعدّى كنيد
و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است.
داستانهای تکراری اهل نور با اهل حسد!
«الشّهر الحرام» داستان صاحبان نور است که هتک حرمت آنها، همان اشتباه مرگباری است که اهل حسد مرتکب میشوند!
فتنهای که اهل حسادت نسبت به صاحبان نور براه میاندازند، تاثیرش از کشتاری که براه بیاندازند، بیشتر است و بالطبع جرمش هم سنگینتر و عقوبتش هم بالاتر است!
منظور اهل حسادت از این قتال و این فتنه این است که به هر حیلهای شده، مسیر دسترسی به نور را برای دیگران مسدود نمایند!
[سورة البقرة (۲): آية ۲۱۷]
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ
قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ
وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ
وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ
وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۲۱۷)
از تو در باره كارزار در ماه حرام مىپرسند.
بگو: «كارزار در آن، گناهى بزرگ و باز داشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و[ باز داشتن از] مسجدالحرام [=حج]، و بيرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا [گناهى] بزرگتر،
و فتنه [=شرك] از كشتار بزرگتر است.»
و آنان پيوسته با شما مىجنگند تا -اگر بتوانند- شما را از دينتان برگردانند.
و كسانى از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند،
آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مىشود،
و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
[سورة المائدة (۵): آية ۲]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لا الْهَدْيَ وَ لا الْقَلائِدَ وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً
وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا
وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا
وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (۲)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، حرمت شعاير خدا، و ماه حرام، و قربانى بىنشان، و قربانيهاى گردنبنددار، و راهيان بيت الحرام را كه فضل و خشنودى پروردگار خود را مىطلبند، نگه داريد.
و چون از احرام بيرون آمديد [مىتوانيد] شكار كنيد،
و البتّه نبايد كينهتوزى گروهى كه شما را از مسجد الحرام باز داشتند، شما را به تعدّى وادارد.
و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد، و در گناه و تعدّى دستيار هم نشويد،
و از خدا پروا كنيد كه خدا سختكيفر است.
[سورة المائدة (۵): آية ۹۷]
جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ
ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (۹۷)
خداوند [زيارت] كعبه بيت الحرام را وسيله به پا داشتن [مصالح] مردم قرار داده، و ماه حرام و قربانيهاى بىنشان و قربانيهاى نشاندار را [نيز به همين منظور مقرّر فرموده است]،
اين [جمله] براى آن است تا بدانيد كه خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مىداند، و خداست كه بر هر چيزى داناست.
پایان دوران رفق، اتمام چهار ماه حرام،
برای اهل حسادتی که از این فرصت طلایی سوء استفاده کرده
و مرتکب جرم بزرگ و اشتباه مرگبار شده!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۱ الى ۶]
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (۱)
[اين آيات] اعلام بيزارى [و عدم تعهّد] است از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشركانى كه با ايشان پيمان بستهايد.
فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ
وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ (۲)
پس [اى مشركان،] چهار ماه [ديگر با امنيّت كامل] در زمين بگرديد
و بدانيد كه شما نمىتوانيد خدا را به ستوه آوريد، و اين خداست كه رسواكننده كافران است.
وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ
فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ
وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ
وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (۳)
و [اين آيات] اعلامى است از جانب خدا و پيامبرش به مردم در روز حجّ اكبر كه خدا و پيامبرش در برابر مشركان تعهّدى ندارند [با اين حال] اگر [از كفر] توبه كنيد آن براى شما بهتر است،
و اگر روى بگردانيد پس بدانيد كه شما خدا را درمانده نخواهيد كرد؛
و كسانى را كه كفر ورزيدند از عذابى دردناك خبر ده.
إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً
فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (۴)
مگر آن مشركانى كه با آنان پيمان بستهايد، و چيزى از [تعهّدات خود نسبت به] شما فروگذار نكرده،
و كسى را بر ضدّ شما پشتيبانى ننمودهاند.
پس پيمان اينان را تا [پايان] مدّتشان تمام كنيد، چرا كه خدا پرهيزگاران را دوست دارد.
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ
وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۵)
پس چون ماههاىِ حرام سپرى شد، مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد
و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد؛
پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند، راه برايشان گشاده گردانيد،
زيرا خدا آمرزنده مهربان است.
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ
ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ (۶)
و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود؛
سپس او را به مكان امنش برسان، چرا كه آنان قومى نادانند.
منظور از «اربعة حرم» چیست و کیست؟!
اهل حسادت، ماههای حرام را جابجا میکنند به چه معناست؟!
[سورة التوبة (۹): آية ۳۶]
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ
ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ
وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (۳۶)
در حقيقت، شماره ماهها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده،
در كتاب [علمِ] خدا، دوازده ماه است؛
از اين [دوازده ماه]، چهار ماه، [ماهِ] حرام است.
اين است آيين استوار، پس در اين [چهار ماه] بر خود ستم مكنيد،
و همگى با مشركان بجنگيد، چنانكه آنان همگى با شما مىجنگند،
و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است.
[سورة التوبة (۹): آية ۳۷]
إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا
يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ
زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ (۳۷)
جز اين نيست كه جابجا كردنِ [ماههاى حرام]، فزونى در كفر است كه كافران به وسيله آن گمراه مىشوند؛ آن را يكسال حلال مىشمارند، و يكسال [ديگر]، آن را حرام مىدانند، تا با شماره ماههايى كه خدا حرام كرده است موافق سازند،
و در نتيجه آنچه را خدا حرام كرده [بر خود] حلال گردانند.
زشتىِ اعمالشان برايشان آراسته شده است، و خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ
[سورة البقرة (۲): آية ۱۹۷]
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ
فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ
وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ
وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى
وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (۱۹۷)
حجّ در ماههاى معينى است.
پس هر كس در اين [ماه]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند،
[بداند كه] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست،
و هر كار نيكى انجام مىدهيد، خدا آن را مىداند،
و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است،
و اى خردمندان! از من پروا كنيد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
[سورة القدر (۹۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
و از شب قدر، چه آگاهت كرد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (۴)
در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان،
براى هر كارى [كه مقرّر شده است] فرود آيند؛
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
[آن شب] تا دَمِ صُبح، صلح و سلام است.
يَا مَشْهُور!
عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ الَّذِي لَا يَجُوزُ التَّوْحِيدُ إِلَّا بِهِ وَ بِوَلَايَتِهِ!
يَا مَشْهُور … الَّذِي لَا يَجُوزُ التَّوْحِيدُ إِلَّا بِهِ وَ بِوَلَايَتِهِ!
+ «وحد – توحید»
«نورِ استاندارد! نورِ یکتاپرستی! نورِ خویشاوندی! طَعامٍ واحِدٍ! إِلهٌ واحِدٌ! بابٍ واحِدٍ! بَشَراً واحِداً!»
+ «نامگذاری! اسم نورانی! اِسْمُ اللَّهِ! بِسْمِ اللَّهِ النُّور!»
حسود با اشتباه مرگبارش «تهمت به نور»، نخواست که اسم الله نورانی مشهور بشه!!!
يَا مَشْهُوراً فِي السَّمَاوَاتِ
يَا مَشْهُوراً فِي الْأَرَضِينَ
يَا مَشْهُوراً فِي الْآخِرَةِ
يَا مَشْهُوراً فِي الدُّنْيَا
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ يَحْيَى الدَّهَّانِ قَالَ:
كُنْتُ بِبَغْدَادَ عِنْدَ قَاضِي بَغْدَادَ وَ اسْمُهُ سَمَاعَةُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ كِبَارِ أَهْلِ بَغْدَادَ
فَقَالَ لَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ الْقَاضِيَ إِنِّي حَجَجْتُ فِي السِّنِينَ الْمَاضِيَةِ فَمَرَرْتُ بِالْكُوفَةِ
فَدَخَلْتُ فِي مَرْجِعِي إِلَى مَسْجِدِهَا
فَبَيْنَا أَنَا وَاقِفٌ فِي الْمَسْجِدِ أُرِيدُ الصَّلَاةَ إِذَا أَمَامِي امْرَأَةٌ أَعْرَابِيَّةٌ بَدَوِيَّةٌ مُرْخِيَةُ الذَّوَائِبِ عَلَيْهَا شَمْلَةٌ
وَ هِيَ تُنَادِي وَ تَقُولُ
يَا مَشْهُوراً فِي السَّمَاوَاتِ
يَا مَشْهُوراً فِي الْأَرَضِينَ
يَا مَشْهُوراً فِي الْآخِرَةِ
يَا مَشْهُوراً فِي الدُّنْيَا
جَهَدَتِ الْجَبَابِرَةُ وَ الْمُلُوكُ عَلَى إِطْفَاءِ نُورِكَ وَ إِخْمَادِ ذِكْرِكَ
فَأَبَى اللَّهُ لِذِكْرِكَ إِلَّا عُلُوّاً وَ لِنُورِكَ إِلَّا ضِيَاءً وَ تَمَاماً وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
قَالَ
فَقُلْتُ يَا أَمَةَ اللَّهِ
وَ مَنْ هَذَا الَّذِي تَصِفِينَهُ بِهَذِهِ الصِّفَةِ
قَالَتْ
ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ
قَالَ
فَقُلْتُ لَهَا أَيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ هُوَ
قَالَتْ
عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ الَّذِي لَا يَجُوزُ التَّوْحِيدُ إِلَّا بِهِ وَ بِوَلَايَتِهِ
قَالَ
فَالْتَفَتُّ إِلَيْهَا فَلَمْ أَرَ أَحَدا.
حسن بن يحيى دهّان(روغن فروش)مىگويد:
در بغداد پيش قاضى بغداد كه نامش سماعه بود بودم.
مردى از بزرگان بغداد پيش او آمد و گفت:
خداوند كار قاضى را همواره به اصلاح دارد.
(خداوند قاضى را نيكى بخشايد.)
من در سالهاى گذشته حج گزاردم و هنگام مراجعت از حج به كوفه آمدم و به مسجد آن رفتم.
همچنان كه در مسجد ايستاده بودم كه نماز بگزارم،
ناگاه كمى جلوتر از خودم زنى از اعراب باديهنشين را ديدم كه گيسوانى آويخته داشت و بر خود چادر پوشيده بود و صداى خود را بلند كرد و چنين مىگفت:
اى كسى كه در آسمانها مشهورى!
و اى كسى كه در زمينها و دنيا و آخرت مشهورى!
ستمگران كوشش كردند و پادشاهان تلاش كردند تا نور تو را خاموش كنند
و ياد تو را به فراموشى بسپرند،
ولى خداوند مىخواهد ياد تو بلند آوازه و پرتو تو كاملا درخشان باشد،
هر چند مشركان ناخوش داشته باشند.
گفتم:
اى بندۀ خدا! چه كسى را به اين صفت وصف مىكنى؟
گفت:
منظورم امير المؤمنين است.
پرسيدم:
كدام امير المؤمنين را مىگويى؟
گفت:
على بن ابى طالب را كه توحيد جز به او و به دوست داشتن او تمام نيست.
دوباره برگشتم ببينم آن زن كيست، هيچ كس را نديدم.