دکتر محمد شعبانی راد

زاد و توشۀ نورانی! وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى!

The Best Provision!

«زود» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الزَّادُ: المدّخر الزّائد على ما يحتاج إليه في الوقت»
«زَادُ الْمُسَافِرِ: طَعَامُهُ الْمُتَّخَذُ لِسَفَرِهِ»
«الزَّاد: توشۀ سفر»
«زاد و توشه، ذخیره، سور و سات»
«المَزَادَة: ظرف توشه و غذا»
«أَزَادَهُ: به او توشه و آذوقه داد.»
+ «زید»
این زاد و توشه قطع شدنی نیست و استمرار دارد و استمرارش به ارسال متواتر صاحبان نور است.
+ «توتی اکلها کل حین باذن ربها»
+ «اکلها دائم»

مادری که هر روز کولۀ مدرسه رو برای تو شارژ میکنه!

زاد و توشۀ نورانی! و تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التّقوی!
تنها سور و سات، که به درد قبر و قیامتت میخوره، اعمال صالح است!

امام على عليه السلام:
«إِنَّكَ لَنْ يُغْنِيَ عَنْكَ بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَّا صَالِحُ عَمَلٍ قَدَّمْتَهُ فَتَزَوَّدْ مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ»
پس از مرگ هرگز چيزى به كار تو نمى‌آيد، مگر كردار نيكى كه پيش فرستاده باشى.
بنا بر اين، از كار نيك توشه فراهم آر.
+ «آمنوا بالنّور! عملوا بالنّور!»

so take a provision With you
and verily, the best Provision is piety.

وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى

[سورة البقرة (۲): آية ۱۹۷]
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ 
فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ
وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ 
وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى 
وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (۱۹۷)
حجّ در ماههاى معينى است.
پس هر كس در اين [ماه‏]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند،
[بداند كه‏] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست،
و هر كار نيكى انجام مى‌‏دهيد، خدا آن را مى‌‏داند،
و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است،
و اى خردمندان! از من پروا كنيد.

امام علی علیه السلام:
أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ الَّتِی هِیَ الزَّادُ
وَ بِهَا الْمَعَاذُ زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِح
.
ای بندگان خدا! شما را به تقوی الهی سفارش می‌کنم که آن توشه‌ی آخرت است
و در روز رستاخیز، به‌وسیله‌ی آن، قدر و منزلت بالا رفته و رستگاری حاصل می‌شود.

«زید» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌‌‌نویسند:

«و زادَ و زادَ»
سمعتُ العربَ تقول للرّجل يُخبِرُ عن أمرٍ أو يَستفْهم خَبَرا، فإذا أخبرَ حَقّقَ الخَبَرَ و قال له:
و زادَ و زادَ؛
كأنه يقول: زاد الأَمْرُ على ما وَصَفْتَ و أخبرَت.
+ «قبض و بسط – ازدیاد نور علم و یقین»
اُفتاد الآن؟!
معلم، مطالب علمی رو برای دانش‌آموز جا می‌اندازد!
«و زاده بسطة فی العلم»

«و الناقةُ تتزيّد في سَيْرها: إذا تكلّفَتْ فوقَ قَدْرها.»
«و الإنسانُ‏ يتزيّد في حدِيثِه و كلامِه: إذا تَكلّف مجاوَزَة ما يَنبغِي»
دارم زیادی توضیح میدم تا معنی واژه «زید» رو خوب برای مستمع، جا بندازم، پس من دارم «اتزيّد».
خدای مهربان با زبان نور و ظلمت، با قلب بنده خودش صحبت میکنه
و منظور خودشو  بهش میفهمون و خوب شیرفهمش میکنه!
فرایند نور الولایة، فرایند خوب فهماندن است «زاد»!
به همین دلیل، خدای ما، با نور ولایت، با همۀ ما اتمام حجت میکنه!
«تفهیم اتّهام»
«وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»
این توضیح اضافی و زیادی موجب رشد و نمو عقل میشه «الزِّيادة: النُّمُوّ».
اینجوری قیمت قلبت هم میره بالا «تَزايَدَ السِّعْرُ».
+ «اصحاب رقیم!»
میشی یک الماس درشت باارزش که نورش چشمها رو خیره میکنه!
حالا قلبتو به «مُزايَدَة» میگذارن!
خریداران یوسف ع صف می‌کشند اما کسی را توان خرید این درّة یتیمة نیست!
اما خدای مهربان، این گوهر درخشان را بطور رایگان در اختیار عده‌ای خاص قرار می‌دهد!
+ «مزیّت و فضیلت»
+ «نفع»:
«النِّفْعَة‏: پوست دباغى شده كه در طرفین مزادة قرار گيرد.»
«المَزَادَة : پوست يا مشك كه در آن آب نهند.»
+ «و زاده بسطة فی العلم و الجسم» پس «زید» از مزادة گرفته شده، اشاره به صاحبان نور که سقای کربلا هستند «مشکاة»، و با مشک پر آب علومشان، تشنگان اهل نور یقین را سیراب می‌نماید.
الفضل بطور مطلق
وَ يَزيدُهُمْ‏ مِنْ فَضْلِهِ
وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ‏ الشَّفَاعَةَ لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ مِمَّنْ أَحْسَنَ إِلَيْهِمْ فِي الدُّنْيَا!
«الزِّيَادَةُ: أن ينضمّ إلى ما عليه الشي‏ء في نفسه شي‏ء آخر،
نمو و افزايش يعنى افزودن و ضميمه كردن چيزى به چيز ديگرى در همان حالى كه هست.»

يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ‏ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِيادَةٌ
وَ الْحُسْنَى هِيَ الْجَنَّةُ وَ الزِّيَادَةُ هِيَ الدُّنْيَا
يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا :
اتَّقُوا رَبَّكُمْ‏
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا:
(1) الْحُسْنى‏  
وَ  (2) زِيادَةٌ
صاحبان نور همان «زِيادَةٌ» هستند!
کسی که به نور ولایت عمل کنه، عوضهای بهشتی و اخروی «الْحُسْنى»، در دنیا و آخرت گیرش میاد!
ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار
نور الولایة، سرریز داره!
زیادی میاد و در دنیا هم از این نعمت بهشتی، بهره‌مند میشویم!
نکته قشنگش اینجاست:
باید در دنیا از این نعمت نورانی بهره‌مند بشی و بهش عمل کنی، تا درون قلبت، یعنی اون دنیای دیگه، یعنی آخرتت، یعنی قبرت، هم از ثمرات عمل به این نور بهره‌مند بشی، ان شاء الله تعالی!
فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی!
خلاصه برای اینکه بفهمیم اون دنیا اهل بهشتیم یا نه (منا اهل البیت ع هستیم یا نه) باید ببینیم در این دنیا، از این سرریز نور بهشتی چیزی گیرمون اومده یا نه!
+ «آیاتی و رسلی»
اگه در دنیا عاشق آیات بودی، بدان از سرریز نعمت بهشت اخروی خودت داری بهره‌مند میشی.
«الزِّيَادَةُ هِيَ الدُّنْيَا» یعنی اینقدر آرامش حاصل از عمل به نور ولایت بزرگه و زیاده که زیادیش رو بصورت سرریز در دنیا میریزن تو قلبت!
پس وقتی قلبت با عمل به نور ولایت در دل شرایط ناآرامی آیات روشن میشه بدان عمل صالحی انجام دادی که آثارش، آخرتتو روشن کرده و این نور زیاد اومده رو، حالا تو با روشنی قلبت، زیادی اونو احساس میکنی و خیالت از بابت اون دنیا، و قبرت راحت میشه و اینها آثار زیادی نور علم آل محمد ع در دنیا برای عاملین به علوم ربانی است!
علم آل محمد ع اینقدر زیاده که میبینی از قلبت فوران میکنه!
و اون جایی از دنیا که آب زمزم شفا بخش قلوب بیمار و چرکین ما نیاز دارن در اون شستشو داده بشن و علم آل محمد ع از اونجا زیادیش زده بیرون، اون قلب و زبان و کلام صاحبان نور است!
«و زاده بسطة فی العلم» اشاره به زیادی علم آل محمد ع داره که از وجود صاحبان نور، در دنیا، زده بیرون!
«الزِّيَادَةُ هِيَ الدُّنْيَا».
در واقع واژه «زید» معنای «فضل» دارد و در حقیقت صاحبان نور فضل آل محمد ع هستند در دنیا برای طالبین علوم نورانی!
«وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ»
و ما باید اقرار به همین فضل آل محمد ع، یعنی اقرار به حقانیت معالم ربانی صاحبان نور نماییم.
+ «شرع»
آموزش راه دسترسی به آرامش در دل آیات، بدون اینکه خواهان تغییر و تبدیل شرایط باشیم، فرایند نور الولایة است.
و لذا بزرگترین هنر و کار این است که در عین حالیکه هیچ تغییری در شرایط بیرونی زندگی کسی ایجاد نکنی به او بیاموزی چگونه می تواند به آرامش قلبی برسد و نکته مهم و زیبا در اینجا همین شرط بدون تغییر شرایط زندگی (محیط) است چون غالبا در تمام دیدگاهها می خواهند با ایجاد شرایط زندگی بهتر (تغییر محیط)، آرامش را بر قلبها حاکم نمایند و این اشتباه بزرگ هرگز شدنی نیست.

همه با سیر کردن شکم میخوان آروم شن!
با انتقالی از محل کارشون به جای بهتر!
با طلاق دادن زنشون!
با خرید لباس و خونه بهتر و ماشین مدل بالا!
و … هزاران مثال دیگر،
با کشف نفت و برق و انرژی های مختلف برای زندگی راحت تر و بهتر!
اما می بینیم همه و همه چون توام با حفظ عیب حسد قلوب است، روز به روز جنگ و خونریزی و ناامنی و ناآرامی علیرغم تغییر شرایط محیطی به سمت بهتر شدن، بدتر می‌شود!

و انسانها به تلاش خود و بدون آموختن شیوه دسترسی به آرامش از طریق نور ولایت هرچه تلاش کنند و داروی ضد سرطان و ایدز و … کشف نمایند، این اکتشافات و اختراعات از آنها کشف سوء اصلی بنام حسد قلب، که منبع ناآرامی دنیاست نخواهد نمود و فقط کشف سوء در واژه «جواب» مستتر است!
«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؟!»
یک بار وقتی میپرسن دو دو تا چند تا میشه، بگی چهارتا، دیگه این آیت برای تو عرضه نخواهد شد!

زید «فضل» نام زیبای صاحبان نور!
«يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ»
«و زاده بسطة فی العلم و الجسم»
«وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً»
عبارت  يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ یعنی آل محمد ع هر چقدر بخواهند بر علم صاحبان نور می‌افزایند و این عطای آنهاست!
«هذا عطائنا فامنن او امسک بغیر حساب».

زيد: مافوق – عقل
(زاد و توشه و تجهیزات لازم برای اتصال نور علی نور = بسط)
+ عقل مجهّز! عقل برتر! عقل مازاد!
«وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ» اشاره به همین نکته دارد.
در واقع عقل برتر، عقل وصل به نور است که مجهز و مرتبط به علم عالَم بالاست!
قلب باید مجهز به نور ولایت شود:
«تَجَهَّزُوا … مِنَ الزَّادِ وَ هُوَ التَّقْوَى (النور الولایۀ)»
انگاری اینجوری خدای مهربان به اهل نور یقین، یک عقل مازاد «اکسترا» عنایت می‌کند!

[تَجَهَّزُوا … مِنَ الزَّادِ]:
أَيُّهَا النَّاسُ:
تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ
فَمَا التَّعَرُّجُ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَ نِدَاءٍ فِيهَا بِالرَّحِيلِ
تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ وَ انْتَقِلُوا بِأَفْضَلِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ هُوَ التَّقْوَى (النّور الولایۀ)
اى مردم!
خدايتان رحمت كناد!
آماده و مجهز شويد، كه بانگ رحيل در ميان شما سر داده اند.
با اين بانگ رحيل، روى آوردن به دنيا ديگر چه معنا دارد؟
خدايتان رحمت كناد!
آماده شويد و با بهترين توشه‌اى كه در اختيار داريد رهسپار [آخرت] شويد و آن تقوا است.

اون چیزی که ما بهش دسترسی داریم «مَا بِحَضْرَتِكُمْ» و میتونیم عقلمونو به اون مجهز کنیم و در مشکلات، زاد و توشه علمی لازم رو ازش بگیریم، فهم قبض و بسط نور قلب است.
+ «یادآوری معالم ربانی – ذکر الله»

مشتقات ریشۀ «زود» در آیات قرآن:

[سورة البقرة (۲): آية ۱۹۷]
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ 
فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ 
وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ 
وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى 
وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (۱۹۷)
حجّ در ماههاى معينى است.
پس هر كس در اين [ماه‏]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند، [بداند كه‏] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست،
و هر كار نيكى انجام مى‌‏دهيد، خدا آن را مى‌‏داند،
و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است،
و اى خردمندان! از من پروا كنيد.

[عجب – زید]:
«الْعُجْبُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ»:
اگه عجب بگیردت، یعنی خیال کنی خودت برای خودت اول شخص تصمیم‌گیرنده هستی، و فراموش کنی که باید دومی نورت باشی که همان فضل و علم و نور آل محمد ع است که نصیبت شده و تو رو موفق به انجام اعمال صالح نموده و می نماید، یعنی اگه عجب بگیری، دیگه بدان از استمرار و ازدیاد و ادامه نور نگاه معالم ربانی در دل شرایط خبری نیست «الْعُجْبُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ» و این حالت خبیث عجب، راه طیب سلما لرجل من آل محمد ع را بسته و راه مشورت با شرکای متشاکس را باز می‌کند.
«العُجب الحسد»
پس با استعمال عجب، راه بهره مندی از نور مازاد علمی آل محمد ع بر قلبت را مسدود نکن، ان شاء الله تعالی.
اهل یقین با یاد معالم ربانی و نطفه گذار علمی خودشون در دل شرایط تولید عمل صالح می نمایند و اینجوری با آل محمد ع عملا و تاویلا قوم و خویش می‌شوند. «منا اهل البیت ع».
اما اهل شک حسود با استخفاف نسبت به معالم ربانی و عدم اقرار به فضل او و بزرگ دانستن خود و اندیشۀ «انا خیر منه» شیطانی خودشون «مَنْ عَظَّمَ نَفْسَهُ حُقِّرَ» نهایتا خودشونو نزد آل محمد ع کوچک و بی‌ارزش نموده و از جایگاه خود، سقوط کرده و خسر الدنیا و الاخره می‌شوند.

+ «شکر»:
[شکر – زیادة «زود – زید»] :
« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏
مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَابَ شُكْرٍ فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ.»
خداوند دَرِ شكر را بر روى بنده‌اى نگشود كه دَرِ فزونى [نعمت ]را بر روى او ببندد .

+ «و زاده بسطة فی العلم و الجسم»
حالت شکر که معنیش میشه ای آل محمد ع عزیز من دیگه با یادآوری معالم ربانی، چشم و دلم از هر غیر آل محمد ع سیر است، باب روزی رو برای شاکری که اعلام سیری از غیر آل محمد ع نموده‌، و خودشو دائما گرسنۀ این نور علم میداند، باز میکند! و سرریز فراوانی نصیبش می‌شود.
برای آل محمد ع محدودیتی در عطای علمی به دوستان اهل نور یقین وجود ندارد، لذا چه از این بهتر که دوست اهل یقینی شاکر پیدا شود تا ازدیاد نور علم را برایش با یاد معالم ربانی‌اش، به بی‌نهایت نور برسانند، ان شاء الله تعالی.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی