supplication!
[التضرع: النّور الولایة]:
فرایند نور ولایت، یعنی داستان شیردادن مادر به بچهاش!
اینو واژه «ضرع» به ما یاد میده.
نور ولایت، یعنی پستان پرشیر! یعنی «ضرع»
نور ولایت، یعنی صاحبان نور و پستانهای پرشیری که نور علم،
پیدرپی و مدام از آنها میبارد «درر – کانه کوکب درّی».
کو چشم بینا که ببیند و بنوشد و لذت ببرد؟!
انگاری خدا، با خلق نور ولایت، خودشو برای هدایت ما،
در دسترس قرار داده «ضَرَعَ لَه: ذَلَّ وَ خَضَعَ»! + «شرع»
[الضَّرْعِ في الشاة، فانّ الشاة في تلك الحالة متضرّعة متذلّلة
لا بدّ لها من إرضاع مولودها و من تهيئة اللبن و حفظه لتغذية المولود،
و المظهر لهذا التضرّع هو ضرعها،
و على هذا يطلق على الضرع: الضَّرِيعُ و الضَّرِيعَةُ إذا أثقلت و نزل لبنها]
این نور، جایش اون بالابالاهاست «سور»، این پستان پرشیر، اینجا روی زمین،
هر گرسنه و تشنه علمی را به سمت خود فرامیخواند.
+ «سیناپس نورانی!»
این لطف الهی است که خداوند با خلقت نور ولایت محمد و آل محمد ع،
فرصت دستگیری از بیماران نیازمند به درمان را ایجاد میکند.
بمحض اینکه کودک حالت ناله و زاری و تضرع میکند،
پستان پرشیر مادر به جوشش در آمده و برای سیر نمودن کودکش، سر از پا نمیشناسد.
+ «جوع»
اهل نور، همیشه در حال جوع و دعا و تضرع هستند!
امام کاظم علیه السلام:
مَا مِنْ بَلاَءٍ يَنْزِلُ عَلَى عَبْدٍ مُؤْمِنٍ فَيُلْهِمُهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلدُّعَاءَ إِلاَّ كَانَ كَشْفُ ذَلِكَ اَلْبَلاَءِ وَشِيكاً
وَ مَا مِنْ بَلاَءٍ يَنْزِلُ عَلَى عَبْدٍ مُؤْمِنٍ فَيُمْسِكُ عَنِ اَلدُّعَاءِ إِلاَّ كَانَ ذَلِكَ اَلْبَلاَءُ طَوِيلاً
فَإِذَا نَزَلَ اَلْبَلاَءُ فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ وَ اَلتَّضَرُّعِ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
هيچ بلائى بر بندۀ مؤمن نازل نشود كه خداى عز و جل بدو الهام دعا كند،
جز اينكه بزودى آن بلا برطرف شود،
و هيچ بلائى بر بندۀ مؤمن نازل نگردد كه از دعا كردن خوددارى كند جز اينكه آن بلا طولانى است،
پس هر گاه بلا نازل شد بر شما باد كه بدرگاه خداى عز و جل دعا و زارى كنيد.
«اَلتَّضَرُّعِ إِلَى اَللَّهِ»:
یعنی تمنا رو کنار گذاشتن و فقط از پستان تقدیرات، روزی حلال خود را طلب نمودن.
«أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»
امام صادق علیه السلام:
«فَلَمّا طالَ عَلى بَنی إسرائیلَ العَذابُ،
ضَجّوا و بَکَوا إلَى اللهِ أربَعینَ صَباحاً،
فَأَوحَى اللهُ إلى موسى و هارونَ أن یُخَلِّصَهم مِن فِرعَونَ،
فَحَطَّ عَنهُم سَبعینَ و مِئَةَ سَنَةٍ.
هکَذا أنتُم لَو فَعَلتُم لَفَرَّجَ اللهُ عَنّا،
فَأَمّا إذا لَم تَکونوا فَإِنَّ الأَمرَ یَنتَهی إلى مُنتَهاهُ».
«هنگامى که سختى بنى اسرائیل به درازا کشید،
آنان چهل روز به گریه و ناله پرداختند
که به دنبال آن، خداوند به موسى وحى کرد که آنان را از چنگ فرعون برهاند
و اینگونه بود که صد و هفتاد سال از عذابشان کاسته شد.
شما شیعیان نیز اگر اینگونه رفتار کنید، خداوند گره از کارتان میگشاید؛
امّا اگر بیتفاوت باشید، از مقدار زمانی که باید درگیر این مشکل باشید کاسته نخواهد شد».
ناله و زاری قلب، در فراق نور درون!
اهل نور، اهل تضرع هستند!
+ «ارث»
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۴۲ الى ۴۵]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ
فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ (۴۲)
و به يقين، ما به سوى امّتهايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى] فرستاديم،
و آنان را به تنگى معيشت و بيمارى دچار ساختيم، تا به زارى و خاكسارى درآيند.
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا
وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ
وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۴۳)
پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد تضرّع نكردند؟
ولى [حقيقت اين است كه] دلهايشان سخت شده،
و شيطان آنچه را انجام مىدادند برايشان آراسته است.
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً
فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ (۴۴)
پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند،
درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم،
تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند؛
ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم، و يكباره نوميد شدند.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۴۵)
پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد،
و ستايش براى خداوند، پروردگار جهانيان است.
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۶۳ الى ۶۴]
قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً
لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (۶۳)
بگو: «چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا مىرهاند؟
در حالى كه او را به زارى و در نهان مىخوانيد:
كه اگر ما را از اين [مهلكه] برهاند، البته از سپاسگزاران خواهيم بود.»
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ (۶۴)
بگو: «خداست كه شما را از آن [تاريكيها] و از هر اندوهى مىرهاند، باز شما شرك مىورزيد.»
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۵۵ الى ۵۶]
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (۵۵)
پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد كه او از حد گذرندگان را دوست نمىدارد.
وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (۵۶)
و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد، و با بيم و اميد او را بخوانيد كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۹۴ الى ۹۵]
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ (۹۴)
و در هيچ شهرى، پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه مردمش را به سختى و رنج دچار كرديم
تا مگر به زارى درآيند.
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا
وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ
فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (۹۵)
آنگاه به جاى بدى [=بلا]، نيكى [=نعمت] قرار داديم تا انبوه شدند و گفتند:
«پدرانِ ما را [هم مسلماً به حكم طبيعت] رنج و راحت مىرسيده است.»
پس در حالى كه بىخبر بودند بناگاه [گريبان] آنان را گرفتيم.
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۲۰۴ الى ۲۰۶]
وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (۲۰۴)
و چون قرآن خوانده شود، گوش بدان فرا داريد و خاموش مانيد، اميد كه بر شما رحمت آيد.
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ
وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ (۲۰۵)
و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بىصداى بلند، ياد كن
و از غافلان مباش.
إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ
وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ (۲۰۶)
به يقين، كسانى كه نزد پروردگار تو هستند، از پرستش او تكبّر نمىورزند
و او را به پاكى مىستايند و براى او سجده مىكنند.
[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۷۲ الى ۸۰]
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (۷۲)
يا از ايشان مزدى مطالبه مىكنى؟ و مزد پروردگارت بهتر است، و اوست كه بهترين روزىدهندگان است.
وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (۷۳)
و در حقيقت، اين تويى كه جداً آنها را به راه راست مىخوانى.
وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (۷۴)
و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، از راه [درست] سخت منحرفند.
وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (۷۵)
و اگر ايشان را ببخشاييم، و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنيم، در طغيان خود كوردلانه اصرار مىورزند.
وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ (۷۶)
و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند.
حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (۷۷)
تا وقتى كه درى از عذاب دردناك بر آنان گشوديم، بناگاه ايشان در آن [حال] نوميد شدند.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (۷۸)
و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد. چه اندك سپاسگزاريد.
وَ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (۷۹)
و اوست آن كس كه شما را در زمين پديد آورد، و به سوى اوست كه گردآورده خواهيد شد.
وَ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (۸۰)
و اوست آن كس كه زنده مىكند و مىميراند، و اختلاف شب و روز از اوست. مگر نمىانديشيد؟
[سورة الغاشية (۸۸): الآيات ۱ الى ۲۶]
لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِيعٍ (۶)
خوراكى جز خارِ خشك ندارند،