دکتر محمد شعبانی راد

قلب من، حسگر خودکار و هوشمند نور من! فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ!

My Heart,
My Automatic and Intelligent
Light Sensor Switch.

«حسس» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«حَسَسْتُ‏: شَعَرْتُ»
«حَوَاسُ‏ الإنْسانِ: مَشَاعِرُهُ الْخَمْسُ: السَّمْعُ و الْبَصَرُ و الشَّمُّ و الذَّوْقُ و اللَّمْسُ»
+ «درک» + «دری – درایت»
«حَسَ‏ اللَّحمَ: گوشت را روى آتش گرفت.»
+ «فأد»: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ»
با قلب سلیم، یعنی قلبی که نور و ظلمتشو میفهمه،
میشه صاحب نور و کسانی که با این صاحب نور، رابطه‌ی اخوت دارند را شناخت!
«فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ»
+ «احراز هویت نور، در ملکوت قلب!»
+ «فیدبک نورانی!»
+ «سیناپس نورانی!»
+ «صله رحم!»
«حسگر اتوماتیک و هوشمند روشنایی: قلب پویا»
وضعیت «اتولایت» قلبت فعاله یا غیر فعال؟!
+ «استندبای!»
+ «در جستجوی نور – فحص!»
+ «نورتو لمس کن! فالتمسوا نورا!»

قلب، حسگر روشنایی!

+ «بطر – سرمستی حسادت!»

يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ

هر کسی خودش باید با قلب خودش، بوی صاحب نورشو حسّ کنه!
«سفر انفرادی با نور!»

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۸۱ الى ۸۷]
ارْجِعُوا إِلى‏ أَبِيكُمْ فَقُولُوا
يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلاَّ بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظِينَ (۸۱)
پيش پدرتان بازگرديد و بگوييد:
اى پدر، پسرت دزدى كرده، و ما جز آنچه مى‏‌دانيم گواهى نمى‌‏دهيم و ما نگهبان غيب نبوديم.
وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيها وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (۸۲)
و از [مردم‏] شهرى كه در آن بوديم و كاروانى كه در ميان آن آمديم جويا شو،
و ما قطعاً راست مى‏‌گوييم.
قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً
فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً
إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (۸۳)
[يعقوب‏] گفت:
«[چنين نيست،] بلكه نفس شما امرى [نادرست‏] را براى شما آراسته است.
پس [صبر من‏] صبرى نيكوست.
اميد كه خدا همه آنان را به سوى من [باز] آورَد، كه او داناى حكيم است.»
وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى‏ عَلى‏ يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ (۸۴)
و از آنان روى گردانيد و گفت:
«اى دريغ بر يوسف!» و در حالى كه اندوه خود را فرو مى‌‏خورد، چشمانش از اندوه سپيد شد.
قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ (۸۵)
[پسران او] گفتند:
«به خدا سوگند كه پيوسته يوسف را ياد مى‏‌كنى تا بيمار شوى يا هلاك گردى.»
قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۸۶)
گفت: «من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مى‌‏برم،
و از [عنايت‏] خدا چيزى مى‌‏دانم كه شما نمى‏‌دانيد.
يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ
وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ
إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ (۸۷)
اى پسران من، برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد
و از رحمت خدا نوميد مباشيد،
زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمى‏‌شود.»

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۸۸ الى ۹۳]
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا
يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ
فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (۸۸)
پس چون [برادران‏] بر او وارد شدند، گفتند:
«اى عزيز، به ما و خانواده ما آسيب رسيده است و سرمايه‏‌اى ناچيز آورده‏‌ايم.
بنابراين پيمانه ما را تمام بده و بر ما تصدّق كن كه خدا صدقه‏‌دهندگان را پاداش مى‏‌دهد.»
قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ (۸۹)
گفت: «آيا دانستيد، وقتى كه نادان بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد؟»
قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ
قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا
إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (۹۰)
گفتند: «آيا تو خود، يوسفى؟»
گفت: «[آرى،] من يوسفم و اين برادر من است.
به راستى خدا بر ما منّت نهاده است.
بى‏‌گمان، هر كه تقوا و صبر پيشه كند، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‏‌كند.»
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ (۹۱)
گفتند: «به خدا سوگند، كه واقعاً خدا تو را بر ما برترى داده است و ما خطاكار بوديم.»
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (۹۲)
[يوسف‏] گفت: «امروز بر شما سرزنشى نيست. خدا شما را مى‏‌آمرزد و او مهربانترين مهربانان است.»
اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى‏ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ (۹۳)
«اين پيراهن مرا ببَريد و آن را بر چهره پدرم بيفكنيد [تا] بينا شود،
و همه كسان خود را نزد من آوريد.»

امام باقر علیه السلام:
عَنْ حَنَانِ‌بْنِ‌سَدِیر عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ
أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ یَعْقُوبَ (علیه السلام) لِبَنِیهِ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ
أَ‌کَانَ یَعْلَمُ أَنَّهُ حَیٌّ وَ قَدْ فَارَقَهُ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَهًًْ
قَالَ نَعَمْ
قَالَ قُلْتُ کَیْفَ عَلِمَ
قَالَ إِنَّهُ دَعَا فِی السَّحَرِ وَ سَأَلَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَهْبِطَ عَلَیْهِ مَلَکُ الْمَوْتِ
فَهَبَطَ عَلَیْهِ بریالُ وَ هُوَ مَلَکُ الْمَوْتِ
فَقَالَ لَهُ بریالُ مَا حَاجَتُکَ یَا یَعْقُوبُ
قَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ الْأَرْوَاحِ تَقْبِضُهَا مُجْتَمِعَهًًْ أَوْ مُتَفَرِّقَهًًْ
قَالَ بَلْ أَقْبِضُهَا مُتَفَرِّقَهًًْ رُوحاً رُوحاً
قَالَ لَهُ فَأَخْبِرْنِی هَلْ مَرَّ بِکَ رُوحُ یُوسُفَ (علیه السلام) فِیمَا مَرَّ بِکَ
قَالَ لَا
فَعَلِمَ یَعْقُوبُ (علیه السلام) أَنَّهُ حَیٌّ
فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ لِوُلْدِهِ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ.

حنان‌بن‌سدیر گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم:
«آیا ممکن است معنای این جمله‌ی یعقوب (علیه السلام) به فرزندانش را برای من توضیح بدهید؛
اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَ أَخِیهِ
آیا یعقوب (علیه السلام) که بیست‌سال پیش از یوسف (علیه السلام)، دور شده بود می‌دانست که او زنده است»؟
فرمود: «آری». من عرض کردم: «چطور می‌دانست»؟
امام فرمود: «در سحرگاهان، دست به دعا گشود و از درگاه خداوند متعال درخواست نمود که فرشته‌ی مرگ بر او فرود آید؛
«بریال» فرشته‌ی مرگ بر او نازل شد و از یعقوب (علیه السلام) پرسید: چه درخواستی داری»؟
یعقوب (علیه السلام) گفت:
«درباره‌ی روح مردمان، با من سخن بگوی؛ آیا آن‌ها را گروهی در چنگ می‌گیری یا تک‌تک به سراغ آن‌ها می‌روی»؟
بریال گفت: «من روح آدمیان را تک‌تک، در چنگ می‌گیرم».
یعقوب (علیه السلام) از او پرسید: «آیا در میان ارواحی که تاکنون در چنگ گرفته‌ای، روح یوسف (علیه السلام) را نیافته‌ای»؟
بریال گفت: «نه».
یعقوب (علیه السلام) فهمید که یوسف (علیه السلام)، زنده است و در همین جا به پسرانش گفت:
اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَ أَخِیهِ».

فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى‏ مِنْهُمُ الْكُفْرَ

صاحبان نور، بوی تاریکی قلوب اهل حسادت را استشمام می کنند!

[سورة آل‏‌عمران (۳): الآيات ۵۲ الى ۵۴]
فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى‏ مِنْهُمُ الْكُفْرَ
قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ
قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (۵۲)
چون عيسى از آنان احساس كفر كرد، گفت:
«ياران من در راه خدا چه كسانند؟»
حواريون گفتند:
«ما ياران [دين‏] خداييم، به خدا ايمان آورده‏‌ايم؛ و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم.»
رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ (۵۳)
پروردگارا، به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده‏[ات‏] را پيروى كرديم؛
پس ما را در زمره گواهان بنويس.
وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ (۵۴)
و مكر ورزيدند، و خدا [در پاسخشان‏] مكر در ميان آورد،
و خداوند بهترين مكرانگيزان است.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی