دکتر محمد شعبانی راد

ملاقاتِ نورانی! فَالْمُلْقِياتِ‏ ذِكْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً!

Luminous Meeting!
The Card meets with the Credit Card Machine!
(1+1)

«فَالْمُلْقِياتِ‏ ذِكْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً 
هِيَ الْمَلَائِكَةُ تُلْقِي‏ الذِّكْرَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْأَنْبِيَاءِ»

[سورة المرسلات (۷۷): الآيات ۱ الى ۱۵]
فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً (۵)
و القاكننده وحى‏‌اند.
عُذْراً أَوْ نُذْراً (۶)
خواه عذرى باشد يا هشدارى.

کارت، با دستگاه کارت اعتباری ملاقات می کند!

«لقی» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«لقى فلان فلانا»
«كلّ شي‏ء استقبل شيئا أو صادفه فقد لقيه من الأشياء كلّها»
«الى‏ اللقاءِ: به اميد ديدار»
+ «ثوی»
+ «بحر – مجمع البحرین!»

دیدارِ نورانی!

قطعاً كسانى كه ديدار خدا را دروغ شمردند زيان كردند و [به حقيقت‏] راه نيافتند.

قرار ملاقات با خدا؟! چجوری؟!
 

[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،
و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم.
در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‌‏خاطر بگرديد.

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۴۵ الى ۴۷]
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (۴۵)
و روزى كه آنان را گرد مى‏‌آورد، گويى جز به اندازه ساعتى از روز درنگ نكرده‌‏اند.
با هم اظهار آشنايى مى‌‏كنند.
قطعاً كسانى كه ديدار خدا را دروغ شمردند زيان كردند و [به حقيقت‏] راه نيافتند.

«قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ‏»
یعنی: کسانیکه قبض و بسط رو تکذیب می‌کنند خیلی زیانکارند!»

+ «خیر ما القی فی القلب الیقین»

زمان و مکان ملاقات: در عالَم عِلْوِی!
«اَلْعَالَمِ اَلْعِلْوِيِّ»
+ «مجمع البحرین!»
+ «احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
+ «روز عرفه!»
+ «عرف – نور آشنایی»
+ «معرفة الامام بالنورانیة»

امام علی علیه السلام:
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْعَالَمِ اَلْعِلْوِيِّ
فَقَالَ:
صُوَرٌ عَارِيَةٌ عَنِ اَلْمَوَادِّ، خَالِيَةٌ عَنِ اَلْقُوَّةِ وَ اَلاِسْتِعْدَادِ،
تَجَلَّى لَهَا فَأَشْرَقَتْ، وَ طَالَعَهَا بِنُورِهِ فَتَلَأْلَأَتْ،
وَ أَلْقَى فِي هُوِيَّتِهَا مِثَالَهُ فَأَظْهَرَ عَنْهَا أَفْعَالَهُ،
وَ خَلَقَ اَلْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ، إِنْ زَكَّاهَا بِالْعِلْمِ وَ اَلْعَمَلِ فَقَدْ شَابَهَتْ جَوَاهِرَ أَوَائِلِ عِلَلِهَا
وَ إِذَا اِعْتَدَلَ مِزَاجُهَا وَ فَارَقَتِ اَلْأَضْدَادَ فَقَدْ شَارَكَ بِهَا اَلسَّبْعَ اَلشِّدَادَ
.

از امیرالمؤمنین علیه السلام از عالم بالا پرسیدند،
ایشان فرمودند:
آنها صورت‏هایى هستند بدون ماده و خالی از قوت و استعداد.
نور حق در آنها تابید پس تابان شدند و در آنها درخشید و درخشان گردیدند،
خدا مثال و صورت انوار خویش را در عالم عِلوى در افکند
آن گاه افعال خدایى از آن صورتها هویدا گردید
و انسانى که داراى نفس ناطقه است‏ بیافرید،
حال این بشر اگر به وسیله‌ى علم و عمل، خود را پاکیزه ساخت
و خویش را از آلایش خاک پاک خواست
البته گوهرش پاک گردد و معلول علل اولیه خود شود،
پس همین که مزاجش معتدل شد و از اضداد خویش (شرک و کبر و هواپرستى) دورى گزید
البته (به حق واصل شود و روح محض گردد، و) آسمان‏هاى هفتگانه با آن «نفس ناطقه‏» شریک گردد.

فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً
وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً 
پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد،
و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۱۰۷ الى ۱۱۰]
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ
فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً
وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (۱۱۰)
بگو: «من هم مثل شما بشرى هستم و[لى‏] به من وحى مى‌‏شود كه خداى شما خدايى يگانه است.
پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد،
و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی