Luminous Cradle!
«مهد» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
«وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
«ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ».
«فَنِعْمَ الْماهِدُونَ – وَ بِئْسَ الْمِهادُ»
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْمَهْدُ: ما يُهَيَّأُ للصَّبيِّ»
+ «قلب من قبر من! قبر من قلب من!»
قلب من، قبر من، گهوارۀ نورانی من!
نور، مهد قلب سلیم است!
قلبی که خدای مهربان اونو آماده کرده برای ما که کلام الله رو درک کنیم «وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا» و اینجوری هدایت بشیم «یَمْهَدُ فِیهَا الْإِنْسَانُ وَ یَهْدَأُ» و به آرامش برسیم و خلق مهربانی و زیبایی کنیم و تولید عمل صالح نماییم «وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ»، ان شاء الله تعالی!
«أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً، آيا زمين را گهوارهاى نگردانيديم؟»
پس اینکه خدای مهربان، زمین رو مهد قرار داده،
یعنی قلبی که نور و ظلمتشو «اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» میفهمه!
داستان تکرای جابجایی روز و شب، در آفاق و در انفس، یعنی در مُلک و در ملکوت قلب!
«يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ في ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
«سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ
أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ»
+ «یاقوت سرخ!»
«سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» + همۀ موارد لیل و نهار در آیات قرآن!
و چه نعمت مهم و با ارزشی است «فَنِعْمَ الْماهِدُونَ»، درک روز و شب دنیای قلب:
«وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ»!
به این میگن اولی الابصار: «إِنَّ في ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
به این میگن عبرت!
تفسیر علیبنابراهیم (رحمة الله علیه):
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً
قَالَ
یَمْهَدُ فِیهَا الْإِنْسَانُ وَ یَهْدَأُ.
انسان را آماده میکند و در آن ساکن میشود.
قلب، مهد آفرینش نور!
قلب ما، آمادگی لازم برای شنیدن کلام خدای مهربان و خالق خودشو داره!
این توانایی رو خدای مهربان برای ما و در خلقت ما قرار داده!
ما کلام خدای خودمونو میشنویم و میبینیم و میفهمیم!
ما با قلبمون، نور و ظلمت و شب و روز حال دلمونو بخوبی میفهمیم!
قبض و بسط نور قلبمونو متوجه میشیم!
و این کلام خدای مهربان ماست که با ما سخن میگوید و این نور، در قلب ما ساکن میشود و ما آن را حس میکنیم و میشنویم و بدان عمل میکنیم، ان شاء الله تعالی، تا با این اعمال صالح، راهی عوالم بعدی گردیم! پس زمین قلب ما، مهد آفرینش نور الهی است! «Creation Cradle»، و این میشه همین آیۀ زیبای «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً» که خدای مهربان داره از همۀ ما میپرسه که مگر نه این است که من توانایی شنیدن کلام خودمو به قلب همۀ شما دادهام و قلب شما این آمادگی رو برای پذیرا شدن نطفههای علمی نورانی من خدا داره؟!
«God’s power in the creation of the cradle of the heart»
خدای مهربان، قدرت خودشو با خلق نور هدایت در دنیای قلب ما که همان مهد آفرینش نور الهی است، به همۀ ما نشون میده که چجوری با خلق این نور زیبای ولایت علمی محمد و آل محمد ع بر قلب ما، همچون همۀ کائنات، قدرت خودشو در امر هدایت و اصلاح و تربیت، داره لحظه به لحظه به رخ بندگانش میکشه که این منم نور حاضر در قلب شما، که با حضور در قلب شما، دارم با شما صحبت میکنم «وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا»، کلامی برای هدایت شما به سمت آرامش و زیبایی و مهربانی و سعادت و خلود و جاودانگی در سرای ابدیت، همجوار با مخلوقات نورانی بیعیب خودم، یعنی آل محمد ع. پس بشتابید بسوی این نور پاک و مقدس و با تبعیت از آن، سرنوشت سعادت همیشگی را برای خود رقم بزنید.
حیّ علی الصلاة!
حیّ علی الفلاح!
حیّ علی خیر العمل!
کسانی که دنبال خدا میگردند تا او را ببیند، باید بدانند که ذات خدا دیدنی نیست!
ولی کلام نورانی خدا، در قلب، که مهد آفرینش این نور است، دیدنی و شنیدنی و فهمیدنی است!
«لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ»
به کوه نور درون قلب خودت نگاه کن! انگاری شاهد اوامر نورانی خدای مهربان خودت هستی!
احراز هویت تمثال نورانی این جبل، در ملکوت قلب، فریضۀ الهی است!
بدون این اتصال قلبی، و بدون این صلۀ رحم، اقتباس علم از ماخذ نورانی علوم آل محمد ع غیر ممکن است. در حقیقت، معرفة الله، در معرفت به نور این جبل در دنیای قلب ما خلاصه میشود.
شناخت اسامی زیبای این جبال، و باور قلبی آنها میشه دین قیّم خدای مهربان!
«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»
«اسْمُهُ … رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها
لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون»
قلب، فطرتا این کلام نورانی هدایت خدای مهربانشو میشناسه «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ»، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»، و اصلا همۀ مردم با این دین، یعنی با فهم این کلام نورانی، به دنیا میآیند «الْحَمْدُ لِلهِ الْمُلْهِمِ عِبَادَهُ حَمْدَهُ وَ فَاطِرِهِمْ عَلَي مَعْرِفَةِ رُبُوبِيَّتِه»، اما متاسفانه اهل حسادت، بجای اینکه رو به این نور خودشون بکنند، بهش پشت میکنن و خودشونو از نعمت والای شناخت اعراف، یعنی فرایند نور الولایة «الْأَعْرافِ رِجالٌ»، که همانا علوم آل محمد ع است، بینصیب و بیبهره مینمایند! «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ»
«مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً»
اهل نور، فطرتا و قلبا، صاحب نور خودشونو میشناسن! و علیرغم اینکه عالم ذر خودشونو فراموش کردند، اما بمحض اینکه در این دنیا با صاحب نورشون روبرو میشن، اونو میشناسن و انگاری نیمۀ گمشدۀ خودشونو یهو پیدا میکنن! کلام صاحبان نور در قلب اهل نور، جای میگیرد! انگاری این کلام به دلشون میشینه و باورش دارند و بهش عمل میکنند و خالق نور زیبایی و مهربانی میشوند! اینجاست که میگوییم قلب اهل نور، با شنیدن و درک کلام صاحبان نور، مهد آفرینش عمل صالح میشود، چون این قلب پاک، مهد آفرینش علوم نورانی الهی آل محمد ع بوده است.
پس گهوارۀ عیسی ع، که در آن با مردم سخن میگفت، داستان تکراری دنیای قلوبی است که نورشونو باور کردند و مهد آفرینش اعمال صالح نورانی شدند، که این رفتارهای نورانی، کلام تاثیرگذار آنها برای دیگران است و ارزش این اعمال، بهشت است و تنها خریدار آن، خدای مهربان است.
+ «ورکلایف – مدیریت چالشهای زندگی در ورکلایفهای روزمره! وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما!»
به نام آفرینندۀ زیباییها!
قلب سلیم، مهد آفرینش نور زیباییها!
حالا ببینیم در عمل، این عبارتِ «به نام آفرینندۀ زیباییها»، با توجه به عملکرد روزمرۀ ما، شامل حال چه کسانی میشود! یعنی چه کسانی با رفتارشان، زیبایی را میآفرینند! اینکه «قلب سلیم، مهد آفرینش نور است!» در واقع قلب سلیم این عزیزان پاکدل، با این رفتارهای زیبا، مهد آفرینش نور مهربانی و زیبایی است و ما میبایستی به تاسّی از این رفتار زیبای آنها، که آفرینندۀ زیبایی هستند، آفرینندۀ زیبایی شویم. به این میگن به نام آفرینندۀ زیباییها!
و به این میگن: بسم الله الرحمن الرحیم!
مهد – کلام الله
المهد، النّور الولایة!
خدای مهربان میگوید:
آیا من قلب تو را مهد آفرینش کلام نورانی خودم قرار ندادم؟!
«أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً؟!»
مهد:گهواره، بانوج: (ترکی)
«الْمَهْدُ: ما يُهَيَّأُ للصَّبيِّ»
+ «هیأ – آمادگی»
گهوارۀ عیسی ع! وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا!
+ «خدای مهربان با بندگان خودش حرف میزنه! کلمة الله!»
+ «با نور، خدایی کن! انسان خداگونه!»
ماموریت ما اینه که با قلبی که نور و ظلمتشو میفهمه، و به این اوامر نورانی عمل میکنه، عملا برای دیگران متکلم باشیم و اسم الله «کلمة الله» رو معنا کنیم و براشون تاثیرگذار باشیم و این میشه اون مسئولیتی که خدای مهربان بر دوش ما گذاشته «کهل»، و این میشه اون ابزار و سبب و آمادگی و تجهیزات و سلاحی که برای انجام این ماموریت، خدای مهربان، با فرایند نور الولایة، برای ما اونو ممکن ساخته! پس «مهد» نیز نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است که قلب سلیم همچون نوزاد تازه متولد شده در این گهوارۀ علوم، با آرامش هر چه تمامتر، نور رو تجربه میکنه!
«المَهْدُ: المَوْضِعُ يُهَيَّأُ للصَّبِيِّ و يُوَطَّأُ لِينَام فيه»
توطئة و تسهيل للشيء – التوثير [وثر] (التوطئة و التليين)
[مهد – وثر]:
«أصل المهد التوثير (التوطئة و التليين)»
مهّدت الأمر: وطّأته و سهّلته
جعل محلّ مهيّأ و موطّأ للسكونة و الاستراحة
مهد الفراش: بسطه و وطّأه
امتهد سنام البعير و غيره: ارتفع و تسوّى.
مفهوم علو و برتری و مافوق در این واژه.
امْتَهَدَ السَّنامُ
ماءٌ مُمَهَّدٌ : آب ولرم كه نه سرد و نه گرم باشد!
المَهْدُ: الأَرْضُ
تَمَهَّد الرجلُ: تَمَكَّنَ
+ «مکن- امکانات علمی»
تمهیدات کار فراهم شده = مقدمات کار فراهم شده = امکانات لازم فراهم شده = ملزومات.
+ «زمینه سازی»
[عمل صالح – مهد]:
وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ
وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ
قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا
«عمل صالح + مهد»:
امام صادق عليه السّلام:
وَ رَوَى دَاوُدُ بْنُ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ الْعَمَلَ الصَّالِحَ لَيُمَهِّدُ [لَيُمْهَدُ] لِصَاحِبِهِ فِي الْجَنَّةِ
كَمَا يُرْسِلُ الرَّجُلُ غُلَامَهُ بِفِرَاشِهِ فَيَفْرِشُ لَهُ
ثُمَّ قَرَأَ
وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ
فَمَنْ أَحْضَرَ فِي قَلْبِهِ الْآخِرَةَ وَ أَهْوَالَهَا وَ مَنَازِلَهَا الرَّفِيعَةَ عِنْدَ اللَّهِ
اسْتَحْقَرَ مَا يَتَعَلَّقُ بِالْخَلْقِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ مَعَ مَا فِيهِ مِنَ الْكُدُورَاتِ وَ الْمُنَغِّصَاتِ
جَمَعَ هَمَّهُ وَ صَرَفَ إِلَى اللَّهِ قَلْبَهُ
وَ تَخَلَّصَ مِنْ مَذَلَّةِ الرِّيَاءِ وَ مُقَاسَاةِ قُلُوبِ الْخَلْقِ
وَ انْعَطَفَ مِنْ إِخْلَاصِهِ أَنْوَارٌ عَلَى قَلْبِهِ يَنْشَرِحُ بِهَا صَدْرُهُ
وَ يَنْطِقُ بِهَا لِسَانُهُ
وَ يَنْفَتِحُ لَهُ مِنْ أَلْطَافِ اللَّهِ
مَا يَزِيدُهُ اللَّهُ أُنْساً وَ مِنَ النَّاسِ وَحْشَةً
وَ احْتِقَاراً لِلدُّنْيَا وَ إِعْظَاماً لِلْآخِرَةِ
وَ سَقَطَ مَحَلُّ الْخَلْقِ عَنْ قَلْبِهِ
وَ انْحَلَّ عَنْهُ دَاعِيَةُ الرِّيَاءِ
وَ آثَرَ الْوَحْدَةَ وَ أَحَبَّ الْخَلْوَةَ
+ «سفر انفرادی با نور!»
وَ هَطَلَتْ عَلَيْهِ سَحَائِبُ الرَّحْمَةِ
وَ نَطَقَ لِسَانُهُ بِطَرَائِفِ الْحِكْمَةِ.
داود بن فرقد از حضرت صادق- عليه السّلام- روايت كرده است كه فرمود:
عمل صالح براى صاحبش بهشت را فرش كرده و آماده مىنمايد،
همچنان كه انسان، غلامش را جلوتر از خود مىفرستد تا آن محل را برايش فرش نمايد».
آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند:
وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ.
يعنى: «آنان كه كارى شايسته كردهاند، براى خود آسايشگاهى فراهم نمودهاند».
بنا بر اين، اگر كسى در قلبش، قيامت و سختيهاى آن و منازل رفيعه نزد خداوند سبحان را حاضر كند، هر چه را كه در زندگى دنيا به خلق مربوط مىشود كه (نه تنها راحتى ندارد بلكه) توأم با كدورات و ناخوشيهاست، حقير و كوچك مىشمارد
و تمام همّتش را يكى مىكند و قلبش را متوجه خدا مىنمايد
و از ذلّت ريا و قساوت قلوب خلق، رهايى مىيابد،
در نتيجه از اخلاصش نورهايى بر قلبش پرتو افكن مىشود
و به سبب آن، سعه صدر پيدا كرده
زبانش به نطق مىآيد
و ابواب الطاف الهى بر او گشوده مىگردد
تا جايى كه هر لحظه انس و الفتش به خدا
و وحشتش از مردم، بيشتر مىگردد،
دنيا را پست و كوچك و آخرت را بزرگ مىشمارد،
ديگر خلق در قلب او جايگاهى ندارند.
خلاصه اينكه: انگيزه ريا از او برطرف مىشود،
تنهايى را اختيار مىكند و خلوت را دوست مىدارد،
ابرهاى رحمت چون رگبارى بر او مىبارد
و زبانش به حكمتهاى نغز، گشوده مىگردد.
[مهد – زکو]:
«المَهيدُ: الزُّبْدُ الخَالِصُ، و قيل: هي أَزْكَاه عِنْد الإِذَابَة و أَقَلُّه لَبَناً»:
وقتی در آغوش نورت آرمیدهای، در واقع نور عقلت با نور علم آل محمد ع جفت شده (زکا) که اینجوری در این مهد و گهوارۀ ناز با آرامشی وصف ناشدنی، راحت خوابیدی، و منتظری که با اصحاب کهف، در عصر رجعت و کرّت از خواب بیدار بشی!
صاحبان نور با آموزش نور ولایت، قلب ما را آماده ورود نور علم آل محمد ع- که در نار آیات و تقدیرات عرضه میشوند- مینماید و با عمل به این نور ولایت، یعنی امر الله (پریدن در آتش = قبول ذلت کوچک = بوسه بر آیت) نور در قلب داخل و مستقر میشود و آرامش احساس میگردد و این تمهید و آماده سازی قلب، «مفهوم زکو : جفت شدن با معالم ربانی»، برای رویارویی با نار آیت، در سر بزنگاه، برای کسب نور علم آنلاین، از آموزههای صاحبان نور است.
اول آشنایی با معالم ربانی مثل نوزادی که تازه متولد شده و نیاز به گهواره دارد و این گهواره علمی آل محمد ع که قلب تازه متولد شده ما- یعنی قلبی که به تازگی راهشو پیدا کرده و شدیدا نیاز به محافظت علمی دارد- باید در آغوش گرم این مادر و این گهوارۀ نورانی قرار گیرد، همانا آغوش گرم علمی صاحبان و حاملان نور علم آل محمد ع است.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ»:
+ «وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ»
بسترهایی که خدای مهربان برای گرامی داشتن ما میگستراند،
علوم حاملان و صاحبان نوری است که از نور علم آل محمد ع اخذ شده!
امام سجاد علیه السلام:
(41) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي طَلَبِ السِّتْرِ وَ الْوِقَايَةِ:)
(1) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ،
وَ أَوْرِدْنِي مَشَارِعَ رَحْمَتِكَ،
وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنَّتِكَ،
وَ لَا تَسُمْنِي بِالرَّدِّ عَنْكَ،
وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ.
بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست،
و بسترهاى گرامى داشتن خود را براى من بگستران،
و مرا در آبشخورهاى رحمت و مهربانيت در آور،
و در ميان بهشتت فرود آور،
و به برگرداندن از (درگاه) خود مرنجانم،
و به نوميدى از (رحمت) خويش نوميدم مگردان.
(2) وَ لَا تُقَاصَّنِي بِمَا اجْتَرَحْتُ وَ لَا تُنَاقِشْنِي بِمَا اكْتَسَبْتُ، وَ لَا تُبْرِزْ مَكْتُومِي، وَ لَا تَكْشِفْ مَسْتُورِي، وَ لَا تَحْمِلْ عَلَى مِيزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِي، وَ لَا تُعْلِنْ عَلَى عُيُونِ الْمَلَإِ خَبَرِي
(3) أَخْفِ عَنْهُمْ مَا يَكونُ نَشْرُهُ عَلَيَّ عَاراً، وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا يُلْحِقُنِي عِنْدَكَ شَنَاراً
(4) شَرِّفْ دَرَجَتِي بِرِضْوَانِكَ، وَ أَكْمِلْ كَرَامَتِي بِغُفْرَانِكَ، وَ انْظِمْنِي فِي أَصْحَابِ الْيَمِينِ، وَ وَجِّهْنِي فِي مَسَالِكِ الْآمِنِينَ، وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ، وَ اعْمُرْ بِي مَجَالِسَ الصَّالِحِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
داستان زیبای تکراری فطرس، آزاد شدۀ امام حسین علیه السلام!
عَتِيقَ الْحُسَيْنِ ع!
کسی که پشت به نور کنه و رو به تمنا، بال پروازش میشکنه!
درمان بالهای شکسته، قبولی در امتحان کربلای روزمرۀ زندگی خودشه!
انگاری باید بال شکستۀ خودشو به گهوارۀ حسین ع بزنه تا دوباره به پرواز در بیاد.
+ «عتق»
+ «مهد»
وَ مِنْهَا:
أَنَّهُ لَمَّا وُلِدَ الْحُسَيْنُ ع أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى جَبْرَئِيلَ أَنْ يَهْبِطَ فِي مَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُهَنِّئَ مُحَمَّداً
فَهَبَطَ فَمَرَّ بِجَزِيرَةٍ فِيهَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ فُطْرُسُ بَعَثَهُ اللَّهُ فِي شَيْءٍ
فَأَبْطَأَ فَكَسَرَ جَنَاحَهُ
وَ أَلْقَاهُ فِي تِلْكَ الْجَزِيرَةِ فَعَبَدَ اللَّهَ سَبْعَمِائَةِ عَامٍ
فَقَالَ فُطْرُسُ لِجَبْرَئِيلَ إِلَى أَيْنَ
قَالَ إِلَى مُحَمَّدٍ
قَالَ احْمِلْنِي مَعَكَ إِلَى مُحَمَّدٍ لَعَلَّهُ يَدْعُو لِي
فَلَمَّا دَخَلَ جَبْرَئِيلُ وَ أَخْبَرَ مُحَمَّداً بِحَالِ فُطْرُسَ
قَالَ لَهُ النَّبِيُّ
قُلْ لَهُ يَمْسَحُ بِهَذَا الْمَوْلُودِ جَنَاحَهُ
فَمَسَحَ فُطْرُسُ بِمَهْدِ الْحُسَيْنِ ع
فَأَعَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي الْحَالِ جَنَاحَهُ
ثُمَّ ارْتَفَعَ مَعَ جَبْرَئِيلَ إِلَى السَّمَاءِ فَسُمِّيَ عَتِيقَ الْحُسَيْنِ ع.
وقتى كه امام حسين- عليه السّلام- متولد شد،
خداوند سبحان، به جبرئيل دستور داد تا با گروهى از ملائكه، نزد پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- رفته و به او تبريك و تهنيت بگويند.
وقتى كه پايين آمدند، از جزيرهاى عبور كردند كه در آن مَلِكى به نام فطرس بود.
خداوند او را دنبال كارى ارسال داشت ولى او سستى نمود،
پس بالش شكست و در آن جزيره، رها شد.
پس در آنجا هفتصد سال خدا را عبادت نمود.
فطرس خطاب به جبرئيل گفت:
به كجا مىروى؟
جبرئيل گفت:
به سوى محمّد- صلّى اللَّه عليه و آله-
فطرس گفت:
مرا نيز همراه خود به سوى او ببريد، شايد برايم دعا كند.
وقتى كه جبرئيل خدمت پيامبر رسيد و شرح حال فطرس را گفت، حضرت فرمود:
به فطرس بگو: بال شكستهاش را به اين طفل بمالد.
در آن هنگام فطرس خود را به گهواره امام حسين- عليه السّلام- ماليد و شفا يافت.
سپس با جبرئيل به آسمان پرواز كرد و از آن به بعد، به او آزادشده حسين- عليه السّلام- لقب دادند.
مشتقات ریشۀ «مهد» در آیات قرآن:
وَ إِذا قيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (206)
قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (12)
وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحينَ (46)
مَتاعٌ قَليلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (197)
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ (110)
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمينَ (41)
لِلَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى وَ الَّذينَ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (18)
فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا (29)
الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53)
مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ (44)
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ (56)
الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ جَعَلَ لَكُمْ فيها سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (10)
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (48)
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهيداً (14)
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً (6)