Light Up Your Talent!
Light up your learning
and keep it burning!
Learning to Learn!
Learning a new skill
to set yourself up for success.
The Light teaches us how to do it!
«ذکو» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«ذَكَّيْتُ النَّار: إِذَا أَتْمَمْتَ وقُودَهَا.»
«ذَكِيَ الشَّخْصُ ذَكًى: و هُوَ سُرْعَةُ الْفَهْم»
«الذَّكَاءُ فِى الْفَهْمِ: إِذَا كَانَ تَامَّ الْعَقْلِ سَرِيعَ الْقَبُولِ.»
«الذَّكَاءُ: حِدَّةُ الْقَلْبِ، ذكاء القلب»
«الذّكاء: سُرعة الفطنة»
اهل نور، زیرک هستند!
ببین چقدر سریع کبریت گُر میگیره!
+ «وری – مثال فندک»
«ذَكَّى الذَّبِيحَةَ: ذَبَحَهَا، ذبح حيوان»
«التذكية: فري الأوداج و الحلقوم، بريدن حلقوم و رگها»
«ذَكَّيْتُ الشَّاةَ: گوسفند را ذبح كردم.»
«ذَكَتِ النار: اتّقدت و أضاءت، آتش روشن و افروخته شد.»
«ذَكَّيْتُهَا: آن را افروختم»
«أَذْكَى النارَ: آتش را روشن كرد.»
+ «ورث – ارّثت النار»
+ «وقد – وقدت النار»
«ذَكَا المسكُ: بوى مشك پراكنده شد.»
چه سریع بوی عطر پخش شد!
+ «وَهِيجُ الطيب»
+ «وحی – وَحَى الذّبيحةَ»
چقدر سریع سر حیوان بریده میشه!
+ « ذَكَاةٌ وَحِيَّةٌ أَىْ سَرِيعَةٌ»
+ «ندف»: فیلم زیبای آب خوردن حیوان، چقدر سریع آب میخوره!
+ «عجل – چاه چرخ گاوی» فیلم چاه چرخ گاوی.
چه سریع آب رو میکشه بالا!
چه سریع دانلود میکنه! «how fast»: سرعت اینترنت چقدر بالاست! [?/kbps]
نور الولایة، فرایندی سریع السیر است!
+ «ولی» + «حبّ»
اینقدر نور ولایت به قلب اهل یقین نزدیکه و بهش چسبیده است که بسرعت نور از صاحبان نور به قلب اهل یقین منتقل و منتشر و تخلیه و … همانندسازی میشه!
این فرایند همانندسازی، بسرعت نور انجام می شود!
نورِ فروزان!
ذَكِّ قلبَكَ [عَقْلَكَ] بالأدبِ كما تُذكَّى النّارُ بالحَطَبِ،
و لا تَكُنْ كحاطِبِ اللّيلِ و غُثاءِ السَّيْلِ.
و همچون گردآورنده هيزم در تاريكى شب و كف و خاشاك سيلاب مباش.
آفةُ الذَّكاءِ المَكْرُ.
آفت زيركى، حيلهگرى است.
تَولَّوْا مِن أنفسِكُم تأديبَها، و اعدِلُوا بها عَن ضَراوةِ عاداتِها.
مُعلّمُ نفسِهِ و مُؤدّبُها أحَقُّ بالإجْلالِ مِن معلّمِ النّاسِ و مُؤدّبِهِم.
أفضلُ الأدبِ ما بدَأتَ بهِ نفسَكَ.
قلب اهل یقین با نور الولایة گُر میگیرد اما قلوب مکار اهل حسادت، هرگز!
نور، فرایند گُر گرفتن قلب اهل یقین است، به سرعتی بالاتر از روشن شدن کبریت، وقتی روی جلدش کشیده میشود.
قلب اهل نور قابلیت اشتعال بالایی داره «Flammability»، و زود گُر میگیره.
در واژه نور و هزار واژه مترادف آن مفهوم «سرعت عمل بالا»، در یک چشم بر هم زدن، کن فیکون، فوری، آنی، بسرعت، و … وجود دارد.
انگاری زمان، فاکتوری نیست که بتونه دست و پای نور رو ببنده و محدود کنه! همینطور مکان!
پس زمان و مکان برای فرایند نور الولایة بیمعنا و بیتاثیر است و فرایند نور یعنی روشن شدن قلب اهل یقین با یاد علوم ربانی صاحبان نور در ملکوت قلب «جرقّه علمی، استرشاء العلم»، عملیاتی سریع و آنی و فوری است و این همان مفهوم واژهی وحی است و همان فرایند هوشمند نور الولایة است که در زمان و مکان نمیگنجد و با زمان و مکان محدود نمیشود و قابل وصف نیست.
«الذَّكَاء: هوشمندى، تيزهوشى»
چون نامحدود، در محدود نمیگنجد و نور ولایت، عامل خلود در بینهایت بهشت جاویدان است، پس چگونه زمان و مکان بتواند آن را به بند کشد و محدود نماید؟! بلکه این زمان و مکان است که از نور ولایت دستور میگیرد و همه چیز تابع آن است. + «ردّ شمس»
زرنگ باش!
«be wise»
[زرنگ – عقل و هوی – با ارزش و بی ارزش]:
زرنگی عقل! – زرنگی هوای نفس!
عاقل زرنگ است و با ارزش را می شناسد!
جاهل در تمایل به بیارزشها زرنگ است!
اینقدر زرنگ باش که در دام بخل و حسدت گیر نکنی!
زرنگ باش و چشم از با ارزش برندار!
زرنگ باش و حماقت نکن!
اهل یقین زرنگاند!
«ذکی – ذَكَّى الذَّبِيحَةَ: ذَبَحَهَا – ذَكَتِ النار: اتّقدت و أضاءت»
+ «طلب – بغی – قناعت»
اهل نور، طالب هستند و میخوان، اما نه با ناآرامی بغی، بلکه با آرامش قناعت!
از گوشت حیوان بهره مند میشن اما با ذبح شرعی نه با گوشت حیوان مرده.
اقدام به کار می کنند اما باذن الله یعنی تا با یاد صاحبان نور، قلبشان منور به نور امر برای انجام کاری روشن نشده، دست از پا خطا نمیکنند. عرب واژه زیبای ذکی رو خیلی قشنگ استفاده می کنه! قلب ذکی با یاد نور روشن میشه و مسیر حرکت رو نشون میده، حالا در این مسیر حرکت گام بر میدارد و استوار هم گام بر میدارد.
پس اهل یقین، زرنگ است و تا امر اللهی را با گوش قلب خود نشنیده، هیچ اقدامی نمیکند و لب تر نمیکند و منتظر دستور از جانب مافوق است.
شرط زرنگ بودن، داشتن قلب سلیم است که کلام و دستور مافوق را بشنود، لذا توانایی فهم قبض و بسط نور قلب، برای اهل یقین، رمز موفقیت آنهاست و این کلید زیبا را همیشه در جای امنی بدور از آلودگی به گناه (حسادت) حفظ می کنند.
«قلب هوشمند»: «smart heart»: «ذکیّة»
«ذَكَّى الرَّجُلُ: او دنيا ديده و كارآزموده است.»
قلب هوشمند قلبی است که معرفة الامام بالنورانیة دارد، یعنی متوجه قبض و بسط و نور و ظلمت و امر و نهی و ما انزل الله میشود.
یعنی متوجه ولایت الله می شود!
نور الولایة، فرایند «هوشمندی قلب» است!
[الْإِسْلَام … ذَاكِي الْمِصْبَاحِ] : ترجمه شده که: چراغ اسلام پر نور است.
«التذكية: فري الأوداج و الحلقوم لما كانت فيه حياة و لا يكون بحكم الميت»
نور الولایة انگاری ذبح حلال گوسفند است و حالا میشه از گوشت حلال این حیوان استفاده نمود.
با نور ولایت و با داشتن قلبی هوشمند، انگاری کار تمومه و تو کاملی و دیگه نیاز به هیچ چیز دیگری برای کمال – با وجود فهم این نور ولایت – نداری «أصل الذكاء في اللغة تمام الشيء»
+ «استندبای»: قلب سلیم منتظر یک جرقه است «الذكوة و الذكا: الجمرة الملتهبة»، «الذَّكَا: پاره آتش روشن [جرقه]، آنچه كه ذبح شود»! فورا گُر میگیره و روشن میشه و این مفهوم واژه ذکو است!
یعنی منتظر یک اشاره علمی صاحب نور خود در ملکوت قلبش میباشد و بمحض اینکه اشاره شد، فورا میفهمه داستان چیه و چکار باید بکنه! مثل ابر پر بارانی که منتظر یک اشاره رعد و برق است تا بر زمین خشکیده قلبها ببارد و آن را سیراب از علم آل محمد ع بنماید ان شاء الله تعالی.
«المُذْكِي من السّحاب: ابر پر باران».
این حالت آمادهباشی که فقط یک اشاره لازم داره تا بفهمه چکار کنه، میشه مفهوم واژه ذکو.
+ «استندبای»: «اِند آمادگی برای یک کار».
«الحدّة» میشه اِند هر چیزی!
و «الحدّة في وهج» میشه اِند تلالو + «وهج» …
یعنی قلب سلیم اهل نور، در فهم اوامر نورانی، اِندِشِه!
جفت قلب سلیم اهل یقین و نور علمی صاحبان نور، خیلی خوب با هم مَچ هستند و این قلب در ملکوت خودش، در فهم اشارات علمی، آخرِشه! خوب میفهمه! زود میگیره!
اِند آمادگی برای اشتعال در کبریت، مفهوم هوشمندی لازم «ذکاوت» برای انجام این کار رو میرسونه.
مثال کبریت و فندک!
اهل شک و حسادت، مثل کبریت نمکشیدهاند
که هر چی چوب کبریت رو روی جلدش میکشی ،روشن نمیشه که نمیشه!
ذکاوت – قبض و بسط نور
ذكاء الإمام ع:
امام رضا علیه السلام:
«هُوَ الَّذِي يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ وَ يَسْمَعُ بِتَفْهِيمِهِ وَ يَنْطِقُ بِحِكْمَتِهِ وَ يُصِيبُ فَلَا يُخْطِئُ وَ يَعْلَمُ فَلَا يَجْهَلُ.»
آن كس كه به نور خداوند مینگرد و به تفهيم او میشنود و به حكمت وى نطق میكند، او همواره به حق سخن ميگويد و راه خطا نميرود، او عالم به همه امور است و جهل در وى راه ندارد.
آل محمد علیهم السلام، کسانی رو دوست دارند
که قبض و بسط نور قلبشونو خوب بفهمند!
فهمیدن قبض و بسط نور قلبی، علامت ذکاوت مومن است.
امام صادق علیه السلام:
إِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ كَانَ عَاقِلاً عَالِماً فَهِماً فَقِيهاً حَلِيماً مُدَارِياً صَبُوراً صَدُوقاً وَفِيّاً
إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ اَلْأَنْبِيَاءَ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ بِمَكَارِمِ اَلْأَخْلاَقِ
فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ فَلْيَحْمَدِ اَللَّهَ عَلَى ذَلِكَ
وَ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلْيَتَضَرَّعْ إِلَى اَللَّهِ وَ لْيَسْأَلْهُ إِيَّاهَا
قِيلَ لَهُ
وَ مَا هِيَ
قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
اَلْوَرَعُ وَ اَلْقَنَاعَةُ وَ اَلصَّبْرُ وَ اَلشُّكْرُ وَ اَلْحِلْمُ وَ اَلْحَيَاءُ وَ اَلسَّخَاءُ وَ اَلشَّجَاعَةُ وَ اَلْغَيْرَةُ وَ صِدْقُ اَلْحَدِيثِ وَ اَلْبِرُّ وَ أَدَاءُ اَلْأَمَانَةِ وَ اَلْيَقِينُ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ وَ اَلْمُرُوَّةُ.
به راستى ما شخص خردورز و دانا و فهميده و دينشناس و صبر پيشه و نرم رفتار و شكيبا و راست گفتار و وفادار را دوست داريم.
همانا خداوند پيغمبران عليهم السّلام را با مكارم اخلاق ممتاز ساخت.
پس هر كه داراى مكارم اخلاق بود خدا را سپاس دارد
و هر كه از مكارم اخلاق بىنصيب بود
بايد با زارى كردن به پيشگاه خداوند مكارم اخلاق را از او بخواهد.
پرسيده شد كه مكارم اخلاق كدامند؟
امام صادق عليه السّلام فرمود:
پرهيزگارى و قناعت و شكيبايى و سپاسدارى و صبر پيشهگى و حيا و سخاوتمندى و دليرى و غيرت و راست گفتارى و نيكوكارى و بازپردازى امانت و يقين و نيك خويى و مردانگى.
«نشانههای واقعی تیز هوشان»
«قلب هوشمند»
حدیث قدسی:
«لیلة المعراج»
يَا أَحْمَدُ
إِنَّ أَهْلَ اَلْخَيْرِ وَ أَهْلَ اَلْآخِرَةِ
رَقِيقَةٌ وُجُوهُهُمْ كَثِيرٌ حَيَاؤُهُمْ قَلِيلٌ حُمْقُهُمْ كَثِيرٌ نَفْعُهُمْ قَلِيلٌ مَكْرُهُمْ
اَلنَّاسُ مِنْهُمْ فِي رَاحَةٍ وَ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي تَعَبٍ
كَلاَمُهُمْ مَوْزُونٌ مُحَاسِبِينَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتْعِبِينَ لَهَا
تَنَامُ أَعْيُنُهُمْ وَ لاَ تَنَامُ قُلُوبُهُمْ
أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ ذَاكِرَةٌ
إِذَا كُتِبَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْغَافِلِينَ كُتِبُوا مِنَ اَلذَّاكِرِينَ
فِي أَوَّلِ اَلنِّعْمَةِ يَحْمَدُونَ وَ فِي آخِرِهَا يَشْكُرُونَ
دُعَاؤُهُمْ عِنْدَ اَللَّهِ مَرْفُوعٌ وَ كَلاَمُهُمْ مَسْمُوعٌ
تَفْرَحُ اَلْمَلاَئِكَةُ بِهِمْ
يَدُورُ دُعَاؤُهُمْ تَحْتَ اَلْحُجُبِ
يُحِبُّ اَلرَّبُّ أَنْ يَسْمَعَ كَلاَمَهُمْ كَمَا تُحِبُّ اَلْوَالِدَةُ وَلَدَهَا
وَ لاَ يَشْغَلُهُمْ عَنِ اَللَّهِ شَيْءٌ طَرْفَةَ عَيْنٍ
وَ لاَ يُرِيدُونَ كَثْرَةَ اَلطَّعَامِ وَ لاَ كَثْرَةَ اَلْكَلاَمِ وَ لاَ كَثْرَةَ اَللِّبَاسِ
اَلنَّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتَى وَ اَللَّهُ عِنْدَهُمْ حَيٌّ قَيُّومٌ
كَرِيمٌ يَدْعُونَ اَلْمُدْبِرِينَ كَرَماً
وَ يُرِيدُونَ اَلْمُقْبِلِينَ تَلَطُّفاً
قَدْ صَارَتِ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةُ عِنْدَهُمْ وَاحِدَةً
يَمُوتُ اَلنَّاسُ مَرَّةً وَ يَمُوتُ أَحَدُهُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً
مِنْ مُجَاهَدَةِ أَنْفُسِهِمْ وَ مُخَالَفَةِ هَوَاهُمْ وَ اَلشَّيْطَانُ اَلَّذِي يَجْرِي فِي عُرُوقِهِمْ
وَ لَوْ تَحَرَّكَتْ رِيحٌ لَزَعْزَعَتْهُمْ
وَ إِنْ قَامُوا بَيْنَ يَدَيَّ كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ
لاَ أَرَى فِي قَلْبِهِمْ شُغُلاً لِمَخْلُوقٍ
فَوَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لَأُحْيِيَنَّهُمْ حَيَاةً طَيِّبَةً إِذَا فَارَقَتْ أَرْوَاحُهُمْ مِنْ جَسَدِهِمْ –
لاَ أُسَلِّطُ عَلَيْهِمْ مَلَكَ اَلْمَوْتِ وَ لاَ يَلِي قَبْضَ رُوحِهِمْ غَيْرِي
وَ لَأَفْتَحَنَّ لِرُوحِهِمْ أَبْوَابَ اَلسَّمَاءِ كُلَّهَا
وَ لَأَرْفَعَنَّ اَلْحُجُبَ كُلَّهَا دُونِي
وَ لَآمُرَنَّ اَلْجِنَانَ فَلْتُزَيَّنَنَّ وَ اَلْحُورَ اَلْعِينَ فَلْتُزَفَّنَّ وَ اَلْمَلاَئِكَةَ فَلْتُصَلِّيَنَّ وَ اَلْأَشْجَارَ فَلْتُثْمِرَنَّ وَ ثِمَارَ اَلْجَنَّةِ فَلْتُدْلِيَنَّ
وَ لَآمُرَنَّ رِيحاً مِنَ اَلرِّيَاحِ اَلَّتِي تَحْتَ اَلْعَرْشِ فَلْتَحْمِلَنَّ جِبَالاً مِنَ اَلْكَافُورِ وَ اَلْمِسْكِ اَلْأَذْفَرِ
فَلْتَصِيرَنَّ وَقُوداً مِنْ غَيْرِ اَلنَّارِ فَلْتَدْخُلَنَّ بِهِ
وَ لاَ يَكُونُ بَيْنِي وَ بَيْنَ رُوحِهِ سِتْرٌ
فَأَقُولُ لَهُ عِنْدَ قَبْضِ رُوحِهِ مَرْحَباً وَ أَهْلاً بِقُدُومِكَ عَلَيَّ
اِصْعَدْ بِالْكَرَامَةِ وَ اَلْبُشْرَى وَ اَلرَّحْمَةِ وَ اَلرِّضْوَانِ
وَ جَنّٰاتٍ لَهُمْ فِيهٰا نَعِيمٌ مُقِيمٌ خٰالِدِينَ فِيهٰا أَبَداً إِنَّ اَللّٰهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ
فَلَوْ رَأَيْتَ اَلْمَلاَئِكَةَ كَيْفَ يَأْخُذُ بِهَا وَاحِدٌ وَ يُعْطِيهَا اَلْآخَرُ.
اى احمد!
همانا اهل نيكى و آخرت چهرههايشان شرمگين، حياشان بسيار، نادانيشان كم،
فايدهشان فراوان، نيرنگشان اندك، مردم از آنان در آسايشند، اما آنان از مردم در ناراحتى،
سخنشان سنگين، حسابگر نفسهاى خود باشند، مر آنها را در زحمت اندازند،
ديدگانشان در خواب، دلهايشان بيدار است،
ديدگانشان گريان، دلهايشان بياد خدا
آنگاه كه مردم از غافلان باشند، اينان در زمرهى يادكنندگان خدا نوشته شوند،
در ابتداى هر نعمت سپاسگزارى و در پايانش ستايش كنند،
دعايشان در پيشگاه خدا بلند شده، سخنشان شنيده شده فرشتگان بواسطهى آنان شادمانند،
دعايشان در زير حجابها مىچرخد.
پروردگار دوست دارد كه سخنشان را بشنود آنچنان كه مادر فرزندش را دوست ميدارد،
چيزى آنان را يك چشم بهم زدن از خدا غافل نميكند،
نه زياد ميخورند و نه بسيار حرف ميزنند و نه لباس فراوان را اراده دارند،
مردم در پيش آنان مردگانند، خدا در نزدشان زنده و بىهمتاست،
پشتكنندگان را از روى كرم ميخوانند، رو آورندگان را ارادهى مهربانى مىكنند،
دنيا و آخرت در نزدشان يكى شده،
مردم يك بار مىميرند و يكى از آنان روزى هفتاد مرتبه ميميرد،
از جنگيدن با نفسها و مخالفت كردن با هوايشان و شيطانى كه در رگهاى آنان در حركت است.
اگر بادى را بحركت در آورد به جنبش در آورد ايشان را،
اگر در برابر من بايستند گويا ايشان بنائى محكم و بهمديگر پيوستهاند،
نمىبينم در دلهايشان سرگرمى از آفريدگان
سوگند بعزتم كه آنان را زنده كنم زندگى گوارا،
هر گاه روح از پيكرشان جدا شود فرشتهى مرگ را بر آنان مسلط نمىكنم.
كسى متصدى قبض روحشان جز من نميشود،
براى روحشان تمام درهاى آسمان را بگشايم،
تمام پردهها را از نظرشان بر طرف كنم،
فرمان دهم بهشت را كه زينت و آرايش كنند، حوريان بهمسرىشان در آورده شود،
فرشتگان درود بر آنان فرستند، درختان ميوهشان دهند،
ميوههاى بهشت بسويشان فرستاده شود،
همانا فرمان دهم بادى را كه در زير عرش است تا كوههاى مشك اذفر و كافور برايشان آورد،
برافروخته مىشوند بدون آتش.
سپس داخل آن ميشوند،
ميان من و روح او فاصلهاى نيست،
بدو هنگام قبض روحش ميگويم:
مرحبا اهلا به آمدن تو بسوى ما بالا بيا با كرامت و مژده و رحمت و بهشت،
بهشتهائيست براى آنان در آن بهشت نعمتهاى هميشگى است،
در آن بهشت جاويدانند هميشه
همانا در پيشگاه خدا پاداشى بزرگ است
پس اگر ببينى فرشتگان را چگونه آنها را ميگيرند و بديگرى مىبخشند.
قلب زیرک و با ذکاوت، فورا با یک اشاره ولیّ خدا، گُر میگیره و روشن میشه!
نورِ تیزهوشی!
قلبتو، برای رسیدن به بهشت جاویدان، با نور ست کن!
+ «حری – تحرّی!»
أَذْكِ بِالْأَدَبِ قَلْبَكَ كَمَا تُذْكَى النَّارُ بِالْحَطَبِ
امام علی علیه السلام:
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي وَصِيَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ
يَا بُنَيَّ
إِيَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَى الْأَمَانِيِّ
فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْكَى
وَ تَثْبِيطٌ عَنِ الْآخِرَةِ
وَ مِنْ خَيْرِ حَظِّ الْمَرْءِ قَرِينٌ صَالِحٌ
جَالِسْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ
بَايِنْ أَهْلَ الشَّرِّ وَ مَنْ يَصُدُّكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذِكْرِ الْمَوْتِ
بِالْأَبَاطِيلِ الْمُزَخْرَفَةِ وَ الْأَرَاجِيفِ الْمُلَفَّقَةِ تَبِنْ مِنْهُمْ
وَ لَا يَغْلِبَنَّ عَلَيْكَ سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
فَإِنَّهُ لَنْ يَدَعَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ خَلِيلِكَ صُلْحاً
أَذْكِ بِالْأَدَبِ قَلْبَكَ كَمَا تُذْكَى النَّارُ بِالْحَطَبِ. + «شیع» + «اله»
امير المؤمنين عليه السّلام در ضمن وصايائى به فرزندش محمد حنفية فرمود:
اى فرزند من!
از آمال و آرزوها دورى كن، (پشت به تمنا)
آرزوهاى دور و دراز از حماقت سرچشمه گرفته
و موجب مىشود كه آدمى امور آخرت را به تعويق اندازد.
يكى از بهترين حظهاى انسان در زندگى، همنشينى با مردمان شايسته است.
با اهل خير مجالست كن تا در زمره آنان محسوب گردى،
و از اهل شرّ و كسى كه تو را با سخنان باطل آرايشيافته، و از اخبار دروغ و زشت خودساختۀ بهمبافته، از ياد خداوند عزّ و جلّ و تذكّر مرگ باز دارد، دورى گزين، تا از جمع ايشان جدا باشى،
سوء ظن و بدگمانى بر تو غلبه نكند،
و اگر چنانچه سوء ظن بر تو غلبه كرد، با هيچ دوستى نميتوانى زندگى كنى
و باب ارتباط با خلق خدا را روى خود خواهى بست.
قلبت را با ادبْ فروزان كن و پاكيزه نگاه دار، همچنان كه آتش با هيمه (هیزم) برافروخته مىشود.
مشتق ریشۀ «ذکو» در آیات قرآن:
إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ!
[سورة المائدة (۵): آية ۳]
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳)
بر شما حرام شده است: مردار، و خون، و گوشت خوك، و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد، و [حيوان حلال گوشتِ] خفه شده، و به چوب مرده، و از بلندى افتاده، و به ضربِ شاخ مرده، و آنچه درنده از آن خورده باشد -مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد- و [همچنين] آنچه براى بتان سربريده شده، و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه؛ اين [كارها همه] نافرمانى [خدا]ست. امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم. و هر كس دچار گرسنگى شود، بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد]، بى ترديد، خدا آمرزنده مهربان است.