LEAVE!
«صرم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«صرمت النخل: قطعته»
«أَصْرَمَ النخلُ: هنگام چيدن خرماى نخل رسيد.»
مفهوم قطع «الفرق بالقطع»: «صرم الهجران»
«سيف صارم: شمشير قاطع و برنده»
«لسان صارم»
«حُكْمٌ صَارِمٌ: حكمى سخت و بىرحمانه.»
«الصريمة: العزيمة على الشيء، و هو قطع كلّ علقة دونه»
+ «خون – خیانت»
«صَرَمَ الحبلُ: طناب بريد.»
«تَصَارَمَ القومُ: آن قوم با هم قطع رابطه كردند.»
«رَجُلٌ صَارِمٌ: مردى كه در هر كارى قاطع باشد.»
اکثرا از نور، دِل میبُرند!
آمار کسانی که ترک تمنّا میکنند، مایوسکننده است!
صرم:
«فهو من الأضداد»:
یعنی معنای ممدوح این واژه، ضد معنای مذمومش میباشد!
بستگی داره این دلبُریدن از نور باشه یا از تمنّا!
حسود از نورش دل میبُره و اهل نور از تمناهاش!
این دلبُریدن میشه، تصمیم قطعی، که از افعال قلوب است.
«وَ صَرَامَتَهُ فِي قَلْبِهِ»
«تصميمش را در دلش»
دِلبُریدن! میشه صرم! میشه دلکندن!
ترک کردن! ترک سیگار، میشه دل کندن از این تمنّا!
«leave»:
رها کردن، ترک کردن، گذاشتن، شدن، عازم شدن، رفتن، عزیمت کردن، ول کردن، دست کشیدن از، برگ دادن، رهسپار شدن، باقی گذاردن، متارکه کردن.
«فهو من الأضداد»:
انگاری داستان اهل حسادت و اهل نور نسبت به هم اینجوریه:
اینا میخوان ریشۀ اونا رو بِکنن، و اونا هم میخوان ریشۀ اینا رو بکنن!
مثل شب و روز!
شب میاد و روز به پایان میرسه! «الصريم الليل الأسود»
روز هم که میاد، شب به پایان میرسه! «يسمى النهار أيضا صريما»
اللغة:
الصرم و الجداد في النخل بمنزلة الحصاد و القطاف في الزرع و الكرم
يقال صرمت النخلة و جددتها
و أصرم النخل و أجدت حان ذلك منها
و الصريم الليل الأسود
و يسمى النهار أيضا صريما
فهو من الأضداد
لأن الليل ينصرم عند مجيء النهار
و النهار ينصرم عند مجيء الليل.
و الصريم أيضا المصروم أي صرم جميع ثمارها.
و قيل الصريم منقطع الرمل الذي لا نبات فيه.
إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ
… فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ
فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ
خدای مهربان، در این مورد، به اونها نشون داد که تصمیم برای دل کندن از نور و رو نمودن به تمناها چه نتیجۀ شومی در بر داره، شاید سرِ عقل بیایند! که همین طور هم شد و اونها که قسم خورده بوند برای از دست ندادن تمناهای خودشون، از نورشون دل بکنند، و به راهنمایی برادر اهل نور خود هم توجه ننمودند، در مُلک، بالعصا و العلف، نتیجۀ شوم این تصمیم خودشونو مشاهده کردند.
وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِينَ
و صبحگاهان در حالى كه خود را بر منع [بينوايان] توانا مىديدند، رفتند.
+ «حرد»
حسود خیال میکنه با استعمال حسد،
میتونه دست خدا رو در امر اصلاح و تربیت عیب خودش ببنده!
[سورة القلم (۶۸): الآيات ۱۷ الى ۳۳]
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ
إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ (۱۷)
ما آنان را همان گونه كه باغداران را آزموديم، مورد آزمايش قرار داديم،
آنگاه كه سوگند خوردند كه صبح برخيزند و [ميوه] آن [باغ] را حتماً بچينند.
وَ لا يَسْتَثْنُونَ (۱۸)
و[لى] «ان شاء اللّه» نگفتند.
فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ (۱۹)
پس در حالى كه آنان غنوده بودند، بلايى از جانب پروردگارت بر آن [باغ] به گردش درآمد.
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ (۲۰)
و [باغ،] آفت زده [و زمين باير] گرديد.
فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ (۲۱)
پس [باغداران] بامدادان يكديگر را صدا زدند،
أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ (۲۲)
كه: «اگر ميوه مىچينيد، بامدادان به سوى كشت خويش رويد.»
فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ (۲۳)
پس به راه افتادند و آهسته به هم مىگفتند
أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ (۲۴)
«كه: امروز نبايد در باغ بينوايى بر شما درآيد.»
وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِينَ (۲۵)
و صبحگاهان در حالى كه خود را بر منع [بينوايان] توانا مىديدند، رفتند.
فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ (۲۶)
و چون [باغ] را ديدند، گفتند: «قطعاً ما راه گم كردهايم.
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (۲۷)
[نه!] بلكه ما محروميم.»
قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ (۲۸)
خردمندترينشان گفت: «آيا به شما نگفتم: چرا خدا را به پاكى نمىستاييد؟»
قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ (۲۹)
گفتند: «پروردگارا، تو را به پاكى مىستاييم، ما واقعاً ستمگر بوديم.»
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ (۳۰)
پس بعضىشان رو به بعضى ديگر آوردند و همديگر را به نكوهش گرفتند.
قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ (۳۱)
گفتند: «اى واى بر ما كه سركش بودهايم!
عَسى رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ (۳۲)
اميد است كه پروردگار ما بهتر از آن را به ما عوض دهد، زيرا ما به پروردگارمان مشتاقيم.
كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (۳۳)
عذاب [دنيا] چنين است، و عذاب آخرت، اگر مىدانستند قطعاً بزرگتر خواهد بود.
تفسير القمي ؛ ج2 ؛ ص381
قَوْلُهُ
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا أَيْ حَلَفُوا
لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ وَ لا يَسْتَثْنُونَ
فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ فَإِنَّهُ كَانَ سَبَبَهَا
عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ
أَنَّهُ قِيلَ لَهُ إِنَّ قَوْماً مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ يَزْعُمُونَ أَنَّ الْعَبْدَ قَدْ يُذْنِبُ فَيُحْرَمُ بِهِ الرِّزْقَ،
فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ:
فَوَ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ لَهَذَا أَنْوَرُ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ
ذَكَرَهُ اللَّهُ فِي سُورَةِ ن وَ الْقَلَمِ
إِنَّهُ كَانَ شَيْخٌ كَانَتْ لَهُ جَنَّةٌ وَ كَانَ لَا يَدْخُلُ بَيْتَهُ ثَمَرَةٌ مِنْهَا وَ لَا إِلَى مَنْزِلِهِ حَتَّى يُعْطِيَ كُلَّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ،
فَلَمَّا قُبِضَ الشَّيْخُ وَ وَرِثَهُ بَنُوهُ وَ كَانَ لَهُ خَمْسَةٌ مِنَ الْبَنِينَ
فَحَمَلَتْ جَنَّتُهُمْ فِي تِلْكَ السَّنَةِ الَّتِي هَلَكَ فِيهَا أَبُوهُمْ حَمْلًا لَمْ يَكُنْ حَمَلَتْهُ قَبْلَ ذَلِكَ
فَرَاحُوا الْفِتْيَةُ إِلَى جَنَّتِهِمْ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ،
فَأَشْرَفُوا عَلَى ثَمَرَةٍ وَ رِزْقٍ فَاضِلٍ لَمْ يُعَايِنُوا مِثْلَهُ فِي حَيَاةِ أَبِيهِمْ
فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَى الْفَضْلِ طَغَوْا وَ بَغَوْا
وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ إِنَّ أَبَانَا كَانَ شَيْخاً كَبِيراً قَدْ ذَهَبَ عَقْلُهُ وَ خَرِفَ
فَهَلُمُّوا نَتَعَاهَدْ وَ نَتَعَاقَدْ فِيمَا بَيْنَنَا أَنْ لَا نُعْطِيَ أَحَداً مِنْ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِينَ فِي عَامِنَا هَذَا شَيْئاً حَتَّى نَسْتَغْنِيَ وَ تَكْثُرَ أَمْوَالُنَا ثُمَّ نَسْتَأْنِفَ الصَّنْعَةَ فِيمَا يَسْتَقْبِلُ مِنَ السِّنِينَ الْمُقْبِلَةِ،
فَرَضِيَ بِذَلِكَ مِنْهُمْ أَرْبَعَةٌ وَ سَخِطَ الْخَامِسُ
وَ هُوَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:
قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ.
فَقَالَ الرَّجُلُ:
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ كَانَ أَوْسَطَهُمْ فِي السِّنِّ
فَقَالَ: لَا بَلْ كَانَ أَصْغَرَ الْقَوْمِ سِنّاً وَ كَانَ أَكْبَرَهُمْ عَقْلًا وَ أَوْسَطُ الْقَوْمِ خَيْرُ الْقَوْمِ،
وَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِ فِي الْقُرْآنِ أَنَّكُمْ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ أَصْغَرُ الْأُمَمِ وَ خَيْرُ الْأُمَمِ
قَالَ اللَّهُ:
«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً»
فَقَالَ لَهُمْ أَوْسَطُهُمْ اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا عَلَى مِنْهَاجِ أَبِيكُمْ تَسْلَمُوا وَ تَغْنَمُوا،
فَبَطَشُوا بِهِ فَضَرَبُوهُ ضَرْباً مُبَرِّحاً
فَلَمَّا أَيْقَنَ الْأَخُ أَنَّهُمْ يُرِيدُونَ قَتْلَهُ دَخَلَ مَعَهُمْ فِي مَشُورَتِهِمْ كَارِهاً لِأَمْرِهِمْ غَيْرَ طَائِعٍ
فَرَاحُوا إِلَى مَنَازِلِهِمْ ثُمَّ حَلَفُوا بِاللَّهِ أَنْ يَصْرِمُوهُ إِذَا أَصْبَحُوا وَ لَمْ يَقُولُوا إِنْ شَاءَ اللَّهُ،
فَابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِذَلِكَ الذَّنْبِ وَ حَالَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ذَلِكَ الرِّزْقِ الَّذِي كَانُوا أَشْرَفُوا عَلَيْهِ
فَأَخْبَرَ عَنْهُمْ فِي الْكِتَابِ فَقَالَ:
إِنَّا بَلَوْناهُمْ إِلَى قَوْلِهِ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ قَالَ كَالْمُحْتَرِقِ،
فَقَالَ الرَّجُلُ: يَا ابْنَ عَبَّاسٍ مَا الصَّرِيمُ
قَالَ: اللَّيْلُ الْمُظْلِمُ
ثُمَّ قَالَ: لَا ضَوْءَ لَهُ وَ لَا نُورَ
فَلَمَّا أَصْبَحَ الْقَوْمُ فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ
قَالَ: فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ
قَالَ الرَّجُلُ وَ مَا التَّخَافُتُ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ
قَالَ: يَتَسَارُّونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً لِكَيْ لَا يَسْمَعَ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ فَقَالُوا لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ- وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِينَ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ أَنْ يَصْرِمُوهَا وَ لَا يَعْلَمُونَ مَا قَدْ حَلَّ بِهِمْ مِنْ سَطَوَاتِ اللَّهِ وَ نَقِمَتِهِ
فَلَمَّا رَأَوْها وَ عَايَنُوا مَا قَدْ حَلَّ بِهِمْ قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ فَحَرَمَهُمُ اللَّهُ ذَلِكَ الرِّزْقَ بِذَنْبٍ كَانَ مِنْهُمْ- وَ لَمْ يَظْلِمْهُمْ شَيْئاً فَ قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ- فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ
قَالَ: يَلُومُونَ أَنْفُسَهُمْ فِيمَا عَزَمُوا عَلَيْهِ
قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ عَسى رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ
فَقَالَ اللَّهُ:
كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه):
سعیدبنجبیر، از ابنعبّاس (رحمة الله علیه)، نقل کرده است:
به وی گفته شد:
«گروهی از این امّت مدّعی هستند که بندهای که گناهی مرتکب میشود، از رزق و روزی محروم میشود، آیا اینگونه است»؟
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) گفت: …
پیرمردی دارای باغهایی بود …
هنگامیکه آن پیرمرد از دنیا رفت، پسرانش وارث او شدند.
آنها بعد از نماز عصر به باغهای خویش رفتند و به آن همه محصول نگاه کردند که در روزگار پدرشان نظیر آن سابقه نداشت.
بنابراین هنگامیکه آن همه محصول را دیدند طغیان و سرکشی کردند و به همدیگر گفتند:
پدر ما، پیر مرد سالخوردهای بود که عقل خویش را از دست داده بود.
پس بیایید پیمان ببندیم که امسال، چیزی از محصول خویش را به هیچکدام از مسلمانان فقیر ندهیم تا اینکه پولدار شویم و مال ما زیاد شود …
و این همان کسی است که خداوند عزّوجلّ میفرماید:
«قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ
آن مرد گفت:
«ای ابنعبّاس (رحمة الله علیه)! از نظر سِنّی، متوسّط آنها بود»؟
گفت: «خیر، بلکه از نظر سِنّی از همهی آنها کوچکتر بود، ولی از نظر عقلی از همهی آنها بزرگتر.
میانهی قوم، بهترین آنهاست،
و دلیل بر آن، سخن خداوند عزّوجلّ در قرآن است؛ که شما، ای امّت محمّد (صلی الله علیه و آله)! کوچکترین امّتها هستید، ولی درعینحال بهترین آنها هستید همانگونه [که قبلهی شما، یک قبلهی میانه است] شما را نیز، امّت میانهای قرار دادیم.
پس برادرشان به آنها گفت:
تقوای خدا پیشه کنید، و به همان راه و روش پدرتان عمل کنید، سلامت خواهید یافت و به سود خواهید رسید،
ولی آنان به وی حمله کردند و به شدّت به وی آسیب رساندند
و وقتی برادرشان فهمید که قصد جان وی را دارند، از روی اجبار شریک آنها در آن کار شد.
به خانهی خویش رفتند و سوگند یاد کردند که صبحگاهان میوه آن را برچینند بدون آنکه به خواست و اراده خداوند توجّه داشته باشند.
بنابراین خداوند سزای آن گناهاشان را به آنها داد و آن محصول را که در شُرُف برداشتکردن آن بودند، از دست ایشان ربود و داستان آنان را در قرآن ذکر کرد:
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ، وَ لَا یَسْتَثْنُونَ،
فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّکَ وَ هُمْ نَائِمُونَ، فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ.