Illuminator light source!
The jealous attempt to hide the light of truth will not be successful.
And this illuminating light will guide healthy hearts in any situation.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
«اِتَّقُوا فِرَاسَةَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ»
«از فراست و هوشيارى مؤمن برحذر باشيد كه او بنور خدا مىبيند.»
«وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ»
«شاهد و بیّنة»
«أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ»
«قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ»
«لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»
امام صادق علیه السلام:
«إِنَّ الْكَذَّابَ يَهْلِكُ بِالْبَيِّنَاتِ وَ يَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَاتِ»
«و ذاکر و مذکور»
نورِ مبین!
«يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً»
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ»
«لسان قوم – لسان مبین»
«وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبينٌ»
«سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
«ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ»
«لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ»
«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ»
+ «نصیحتهای ناقوس کلیسا!»
+ «نور مفید!»
+ «نور سرراهی!»
+ «با حضور نور، دلواپس نباش!»
هر چقدر اهل حسادت برای کتمان نور تلاش کنند،
نور روشنگر ماموریت خویش را به انجام خواهد رساند.
«وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»
«و حال آنكه خدا، آنچه را كتمان مىكرديد، آشكار گردانيد.»
مثال فانوس دریایی: + مقاله «نور هدایت! عروس نورانی!»
مثال چراغ مطالعه: + مقاله «نور مطالعه»
+ مقاله «اقتباس نورانی!»
امام علی علیه السلام:
«… فَمَنْ واقَفَهُ قَبَسٌ مِنْ لَمَحَاتِ ذَلِكَ النُّورِ اهْتَدَى إِلَى السِّرِّ … وَ مُنْتَهَى اَلنُّورِ وَ غَامِضُ اَلسِّرِّ …»
«… پس هر كس موافقت كرد روشن شد از فروزندگى اين نور و رهنمائى به اين راز شد،
… پايان نور است و راز مشكل است …»
+ مقاله «صله رحم!»
در این کلیپ ویدئویی زیبا و با مفهوم،
گربه، شاهد نور روشنگری است که از قلم لیزری مافوق نامرئیاش، بر روی دیوار، نمایان می شود.
«بین – بیّنة» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«بَانَ الصبح: ظَهَرَ: صبح ظاهر شد.»
«بَيَّنَ الشَّجَرُ: برگ درخت درآمد و سبز شد.»
+ «نور: نوّر الشّجر، شکوفه نورانی!»
+ «بشر: تباشیر الصبح، مژده نورانی!»
مفهوم کلی آشکار شدن و روشنگری:
«الانكشاف و الوضوح بعد الإبهام و الإجمال، بواسطة التفريق و الفصل»
از این واژه استنباط میشود.
+ «نامرئی رویت شده!»
مشتقات ریشه «بین» در قرآن 454 مورد است.
عبارت «آياتٌ بَيِّناتٌ» بارها در قرآن تکرار شده است.
در واقع آیات، بیّنات هستند! یعنی با اومدشون یک مطلب مهمی رو آشکار و بیان میکنند.
«بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ»
«فَمَا هَذِهِ الْآيَاتُ الْبَيِّنَاتُ؟
… مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ حِينَ قَامَ عَلَيْهِ فَأَثَّرَتْ قَدَمَاهُ فِيهِ وَ الْحَجَرُ وَ مَنْزِلُ إِسْمَاعِيلَ»
«هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقينَ»
«عَلَّمَهُ الْبَيانَ»
امام صادق علیه السلام:
«البيان الاسم الأعظم الذي به علم كل شيء»
«الْبَیانَ همان اسم اعظم است که بهوسیلهی آن همهچیز دانسته میشود.»
نورِ روشنگر!
«لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ»
[سورة آلعمران (۳): آية ۱۸۷]
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ (۱۸۷)
و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را [به وضوح] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد. پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى كردند.
+ احادیث ذیل این آیه در مقاله «کتمان نور! پنهان کاری حسود!»
[شاهد و بیّنة]: + «و شاهد و مشهود».
[سورة هود (۱۱): الآيات ۱۷ الى ۲۲]
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ في مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (17)
[سورة محمد (۴۷): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ (14)
[سورة البينة (۹۸): الآيات ۱ الى ۸]: کربلا!
لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (1)
وَ ما تَفَرَّقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ (4)
[سورة النساء (4): الآيات 41 الى 42]
فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً (41)
پس چگونه است [حالشان] آنگاه كه از هر امّتى گواهى آوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟
«روشنگری» در داستان ذبح بقره!
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ؟!
قاتل حسود که اون اشتباه مرگبار رو انجام داده بود،
هر چقدر تلاش کرد که حقیقت رو کتمان کنه، اما نورِ روشنگرِ الهی، بالاخره دستشو رو کرد!
[سورة البقرة (۲): الآيات ۶۷ الى ۷۱]
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ (۶۷)
و هنگامى كه موسى به قوم خود گفت: «خدا به شما فرمان مىدهد كه: ماده گاوى را سر ببريد»، گفتند: «آيا ما را به ريشخند مىگيرى؟» گفت: «پناه مىبرم به خدا كه [مبادا] از جاهلان باشم.»
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ (۶۸)
گفتند: «پروردگارت را براى ما بخوان، تا بر ما روشن سازد كه آن چگونه [گاوى] است؟» گفت: «وى مىفرمايد: آن ماده گاوى است نه پير و نه خردسال، [بلكه] ميانسالى است بين اين دو. پس آنچه را [بدان] مأموريد به جاى آريد.»
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِينَ (۶۹)
گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن كند كه رنگش چگونه است؟»
گفت: «وى مىفرمايد: آن ماده گاوى است زرد يكدست و خالص، كه رنگش بينندگان را شاد مىكند.»
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (۷۰)
گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن گرداند كه آن چگونه [گاوى] باشد؟ زيرا [چگونگى] اين ماده گاو بر ما مشتبه شده، و[لى با توضيحات بيشتر تو] ما ان شاء الله حتماً هدايت خواهيم شد.»
قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ (۷۱)
گفت: «وى مىفرمايد: در حقيقت، آن ماده گاوى است كه نه رام است تا زمين را شخم زند؛ و نه كشتزار را آبيارى كند؛ بىنقص است؛ و هيچ لكهاى در آن نيست.» گفتند: «اينك سخن درست آوردى.» پس آن را سر بريدند، و چيزى نمانده بود كه نكنند.
[سورة البقرة (۲): الآيات ۷۲ الى ۷۳]
وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (۷۲)
و چون شخصى را كشتيد، و در باره او با يكديگر به ستيزه برخاستيد، و حال آنكه خدا، آنچه را كتمان مىكرديد، آشكار گردانيد.
فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (۷۳)
پس فرموديم: «پارهاى از آن [گاو سر بريده را] به آن [مقتول] بزنيد» [تا زنده شود]. اين گونه خدا مردگان را زنده مىكند، و آيات خود را به شما مىنماياند، باشد كه بينديشيد.
«نور روشنگر» + «وارث نور»
ترجمه گویای خطبه 222 علی علیه السلام از نهج البلاغه
نهج البلاغة:
بیان صفات اهل ذکر پس از تلاوت رجال لا تلهیهم.
مِنْ كَلَامٍ لَهُ ع عِنْدَ تِلَاوَتِهِ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ قَالَ:
على عليه السّلام هنگام تلاوت آیات 36 و 37 سوره نور «و صبح و شام در آن خانه ها تسبیح می گویند، مردانی كه تجارت و معامله ای آنها را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و ادای زكات غافل نمی كند»، فرمود:
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ
همانا خدای سبحان و بزرگ، یاد خود را روشنی بخش دلها قرار داد، تا گوش، پس از ناشنوایی بشنود و چشم پس از كم نوری بنگرد، و انسان پس از دشمنی رام گردد.
وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ
خداوند كه نعمتهای او گرانقدر است، در دوره های مختلفِ روزگار و در دوران جدایی از رسالت «تا آمدن پیامری پس از پیامر دیگر» بندگانی داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه می كرد، و در درون عقلشان با آنان سخن می گفت.
فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ وَ الْأَفْئِدَةِ
آنان چراغ هدایت را با نور بیداری، در گوشها و دیدهها و دلها برمیافروختند،
يُذَكِّرُونَ بِأَيَّامِ اللَّهِ
روزهای خدایی را به یاد می آوردند
وَ يُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ
و مردم را از جلال و بزرگی خدا می ترساندند.
بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ
آنان نشانههای روشـن خدا در بیابان هایند، (آنان به منزله راهنمايان بيابانها هستند.)
مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ
هركه راه راست را در پيش گيرد، او را به رفتن آن راه تشويق و ستايش مى كنند و نويد نجات به وى مى دهند.
وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ
و هركه را به راست و چپ منحرف شود ، از كجراههاى كه در پيش گرفته، نكوهش مى كنند و او را از هلاكت بر حذر مىدارند .
وَ كَانُوا كَذَلِكَ مَصَابِيحَ تِلْكَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدِلَّةَ تِلْكَ الشُّبُهَاتِ
آنها چراغ فروزان در تاريكيها مىباشند و در شبهات راهنما هستند،
وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلًا
همانا، مردمی هستند كه ذكر خدا را به جای دنیا برگزیدند،
فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ
كه هیچ تجارتی یا خرید و فروشی، آنها را از یاد خدا باز نمی دارد.
يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ
در هنگام زندگى به آن مشغول مىگردند،
با یاد خدا روزگار می گذرانند
وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فِي أَسْمَاعِ الْغَافِلِينَ
و غافلان را با هشدارهای خود، از
كیفرهای الهی می ترسانند.
وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ
آنها مردم را به عدالت دعوت مىكنند و خود هم به آن عمل مىنمايند،
نهى از منكر مىنمايند و خود هم از كار زشت دست مىكشند،
فَكَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِيهَا
با اینكه در دنیا زندگی می كنند، گویا آن را رها كرده به آخرت پیوستهاند.
فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِكَ
سرای دیگر را مشاهده كرده
فَكَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُيُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِي طُولِ الْإِقَامَةِ فِيهِ
گویا از مسایل پنهان برزخیان و مدت طولانی اقامتشان آگاهی دارند،
وَ حَقَّقَتِ الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِهَا فَكَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِكَ لِأَهْلِ الدُّنْيَا
و گویا قیامت وعده های خود را برای آنان تحقق بخشیده است و اسرار آن را براى اهل دنيا بيان مىكنند.
حَتَّى كَأَنَّهُمْ يَرَوْنَ مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ يَسْمَعُونَ مَا لَا يَسْمَعُونَ
آنان پرده ها (پرده های آن جهان) را
برای مردم دنیا برداشته اند، می بینند آنچه را كه مردم نمی نگرند، و می شنوند آنچه را كه مردم نمی شنوند.
فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِكَ فِي مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ
اگر اهل ذكر را در اندیشه خود آوری و مقامات ستوده آنان و مجالس آشكارشان را بنگری،
وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِينَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى كُلِّ صَغِيرَةٍ وَ كَبِيرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا وَ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فِيهَا وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهِمْ ظُهُورَهُمْ فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا
می بینی كه آنان نامه های اعمال خود را گشوده، و برای حسابرسی آماده اند، كه همه را جبران كنند، و در اندیشه اند، در كدامیك از اعمال كوچك و بزرگی كه به آنان فرمان داده شده، كوتاهی كرده اند، یا چه اعمالی كه از آن نهی شده بودند، مرتكب گردیده اند. بار سنگین گناهان خویش را بر دوش نهاده و در برداشن آن ناتوان شدند،
فَنَشَجُوا نَشِيجاً وَ تَجَاوَبُوا نَحِيباً يَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ
گریه در گلویشان شكسته، و با ناله و فریاد می گریند و با یكدیگر گفتگو
دارند. در پیشگاه پروردگار خویش به پشیمانی اعتراف دارند.
لَرَأَيْتَ أَعْلَامَ هُدًى وَ مَصَابِيحَ دُجًى
آنان نشانه های هدایت و چراغهای روشنگر تاریكیها می باشند.
قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلَائِكَةُ وَ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُ وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْكَرَامَاتِ فِي مَقَامٍ اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فِيهِ
فرشتگان آنان را در میان گرفته، و آرامش بر آنها می بارند، درهای آسان به رویشان گشوده و مقام ارزشمندی برای آنان آماده كرده اند، مقامی كه خداوند با نظر رحمت به آن می نگرد،
فَرَضِيَ سَعْيَهُمْ وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ
و از تلاش آنها خشنود، و منزلت آنها را می ستاید،
يَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ رَوْحَ التَّجَاوُزِ رَهَائِنُ فَاقَةٍ إِلَى فَضْلِهِ وَ أُسَارَى ذِلَّةٍ لِعَظَمَتِهِ
دست به دعا برداشته و آمرزش الهی می طلبند. در گرو ِ نیازمندی فضل ِ خدا و اسیران بزرگی او هستند.
جَرَحَ طُولُ الْأَسَى قُلُوبَهُمْ وَ طُولُ الْبُكَاءِ عُيُونَهُمْ
غم و اندوه طولانی دلهایشان را مجروح و گریه های پیاپی چشمهایشان را آزرده است.
لِكُلِّ بَابِ رَغْبَةٍ إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ يَدٌ قَارِعَةٌ بِهَا
دست آنان به طرف تمام درهای امیدواری خدا دراز است،
يَسْأَلُونَ مَنْ لَا تَضِيقُ لَدَيْهِ الْمَنَادِحُ وَ لَا يَخِيبُ عَلَيْهِ الرَّاغِبُونَ
از كسی درخواست می كنند كه بخشش او را كاستی، و درخواست كنندگان او را نومیدی نیست.
فَحَاسِبْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ
پس اكنون به خاطر خودت، حساب خویش را برّرسی كن،
فَإِنَّ غَيْرَهَا مِنَ الْأَنْفُسِ لَهَا حَسِيبٌ غَيْرُكَ.
زیرا دیگران حسابرسی غیر از تو دارند. و تو نبايد همواره ناظر كارهاى ديگران باشى.