دکتر محمد شعبانی راد

سگ لاهث، داستان تکراری بلعم باعوراست! فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ‏ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ!

Hanging Tongue Syndrome in Dogs!

«لهث» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«لَهَثَ الكلبُ: إذا أخرج لسانه من التعب أو العطش»

«لَهَثَ الكلبُ: إذا أخرج لسانه من التعب أو العطش»
«اللُّهْثَة»
«فَمَثَلُهُ … ساءَ مَثَلاً»
«فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ … ساءَ مَثَلاً»
این واژه، مثلی است برای فهمیدن حالت بد قلبی لیدرهای سوء، قصه بلعم باعورا است!
قصه اهل شک و معارین و لیدرهای سوء که متاسفانه «آیاتی و رسلی» را تکذیب می‌نمایند:
«ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا»
وقتی که لیدر سوء مرتکب اشتباه مرگبار میشه و راجع به صاحب نور، یک دروغ بزرگ میگه و بهش تهمت میزنه و این شایعۀ دروغ غم انگیز رو در بین قوم بنی اسرائیل منتشر میکنه، به این شخص و به این قوم میگن عده‌ای که نور خودشونو دیدند، اما تکذیبش کردند: «الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا».
داستان تکراری این مفهوم تکذیب آیات، در قرآن بارها و بارها تکرار شده است.
عبارت [کذب&اوی]: 47 بار در آیات قرآن تکرار شده و به دقت باید این موارد مطالعه شوند.
+ مقالۀ «
اشتباه مرگبار تکذیب آیات! الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا!»
ناآرامی در هر حالتی «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ … أَوْ تَتْرُكْهُ»، خاصیت تکذیب آیاتی و رسلی است.
راه رسیدن به آرامش، نور ولایت است که باید مثل اهل یقین در دل شرایط آیات با استعمال اندیشه صاحبان نور، تولید مهربانی و نور آرامش عمل صالح نمود که این امر مستلزم اقرار و یقین به فضل معالم ربانی است که اهل شک همین یک قلمو کم دارن! لذا هر کاریش هم بکنی آروم نمیشه که نمیشه !!! مثال کلب لاهث همینو میخواد بفهمونه که عطش قلبی اهل شک و اهل تکذیب آیات در هیچ شرایطی فروکش نخواهد نمود! فقط باید دست از شکش برداره تا نور آرامش، قلبشو روشن و آرام بنماید.
[سورة الأعراف (7): الآيات 175 الى 178]
+ «بلعم باعورا»
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها
وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ
فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ
إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ‏ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ‏
ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا
فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176)
سگ لاهث، داستان تکراری بلعم باعوراست!
فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ‏ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ!
«کتاب لغت فقه اللغة؛ ترتيب العطش‏:
العَطَشُ‏. الظَّمَأُ. الصَّدَى‏. الغُلَّة. اللُّهْثَة. الهُيام‏. الأُوام‏. الجُوَاد ، و هو القاتل»

مشتقات ریشۀ «لهث» در آیات قرآن:

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۷۵ الى ۱۷۸]
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ (۱۷۵)
و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت؛ آنگاه شيطان، او را دنبال كرد و از گمراهان شد.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (۱۷۶)
و اگر مى‌‏خواستيم، قدر او را به وسيله آن [آيات‏] بالا مى‌‏برديم، امّا او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نَفْس خود پيروى كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه‏] اگر بر آن حمله‌‏ور شوى زبان از كام برآورد، و اگر آن را رها كنى [باز هم‏] زبان از كام برآوَرَد. اين، مَثَل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اين داستان را [براى آنان‏] حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند.
ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ (۱۷۷)
چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مى‌‏نمودند.
مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۷۸)
هر كه را خدا هدايت كند، او راه‏‌يافته است؛ و كسانى را كه گمراه نمايد، آنان خود زيانكارانند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی