دکتر محمد شعبانی راد

نور ما تَرَک! وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ‏ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ!

Creating a Science Legacy!
Creating a Lasting Legacy!
What Does It Take to Create a Legacy?
How to Inspire a New Generation of Science?
How To Build Your Story Of Legacy?
You Can Make a Difference!
What will be your Project Legacy?
Creating a scientific legacy map to help ensure meaningful!
Creating A Legacy With Every Decision!
The creation of opportunity is an opportunity to create!
Entrepreneurship as an outlet for the legacy motive!
SAVE OUR SCIENCE!

«ترک» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«التَّرِيكَةُ: أصله البيض المتروك في مفازته: تخم شتر مرغى كه در بيابان رها شده.»
«تركة الميّت: ما يتركه من تراثه»
+ «ودیعة الله»
+ «بقیة الله»
+ «ارث»: میراث علمی برجای مانده از آل محمد ع در قلب ما!
+ «نطفه‌های نورانی»
+ «لقط»

ایجاد یک میراث علمی!
ایجاد یک میراث ماندگار!
برای ایجاد یک میراث چه چیزی لازم است؟
چگونه الهام بخش نسل جدیدی از علم باشیم؟
چگونه داستان میراث علمی خود را بسازیم؟
ما می‌توانیم تفاوت ایجاد کنیم!
میراث این پروژه علمی ما چه خواهد بود؟
ایجاد یک نقشه میراث علمی برای کمک به اطمینان از معنی‌دار بودن!
ایجاد یک میراث ماندگار، با هر تصمیم!
خلق فرصت، فرصتی برای خلق کردن است!
کارآفرینی به عنوان یک خروجی برای ایجاد انگیزه میراث علمی ماندگار!
علوم نورانی ما آل محمد ع را در قلوب خود سِیو کنید!

«التَّرِيكَةُ: أصله البيض المتروك في مفازته: تخم شتر مرغى كه در بيابان رها شده.»
«تركة الميّت: ما يتركه من تراثه»
«Abandoned»، «Forsaken»
معالم ربانی صاحبان و حاملان نور علم آل محمد ع، معنای «ماترک» هستند.
این ارث علمی از آل محمد ع که نزد معنای اسم ماترک سپرده شده «ودع» و توسط این واسطۀ علمی برای ما حفظ شده و بهنگام نیاز در اختیار ما قرار می‌گیرد. + «کفیلة»
«نور ما تَرَک! وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ‏ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ!»
+ «ارث»
+ «بقیة الله»
+ «خیمه و بیت»
+ «سفر انفرادی با نور!»
نور میگه: تا باهاتون هستم [در ملک – تا زمان تاریخ انقضاء] از من استفاده کنین و با یاد من، تولید نور آرامش عمل صالح کنین تا در ملکوت مالک این نور باشید بطوریکه اگه در ملک ترکتون کردم، بی‌نور نمانید!
+ «احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
اهل نور یقینی که در ملکوت، وصل به نور معالم ربانی خود شده‌اند، برای همیشه حواسشون به سرنخ نورانی خودشون هست، و اگه در ملک، با سررسید تاریخ انقضای ملکی نور، نور رو در ظاهر ندیدند، استمرار نور ملکوتی، اونها رو به ادامه مسیر نورانی دلالت و هدایت خواهد کرد، اما در مورد اهل شک حسود داستان تکراری آنها این است: «وَ تَرَكَهُمْ‏ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ» چون قلبا نورشونو باور نداشتند و به اوامر نورانی خودشون عامل نبودند لذا مالک نور نشدند و در نتیجه با جدایی ملکی خود از نور، بی نور ماندند و دستشان از سرنخ ملکوتی نورشان کوتاه بود لذا برای همیشه بی‌نور شدند! چون قلبا تنها بودند و قرین نور آل محمد ع نشده بودند.

«تَرِكَةُ فلان: ما يخلفه بعد موته»
«التَّرِيكَةُ: أصله البيض المتروك في مفازته»
مُتَارَكَةً
متروکه – متروک
«تَرَكَهُ‏: خَلَّاهُ … وَ أَبْقَاهُ»
«ما ترک»: معالم ربانی!
اهل حسادت، صاحبان نور خود را ترک می‌کنند:
«لِأَنَّ الْخَلْقَ تَرَكُوا مُرَاعَاةَ دِينِهِمْ وَ مُرَاقَبَةَ أَحْوَالِهِمْ» الا … نفر قلیل …

انگاری حسود مواظب حالات قلبی خودش نیست «مُرَاقَبَةَ أَحْوَالِهِمْ» و اینجوری با مواظب نبودن حال قلبی خودش، در واقع معالم ربانی رو ترک می‌کنه «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ».
+ «غفلت – وذر»
لِأَنَّ الْخَلْقَ تَرَكُوا مُرَاعَاةَ دِينِهِمْ وَ مُرَاقَبَةَ أَحْوَالِهِمْ
[نسیان ذکر – ترک معالم ربانی]:
«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ‏» يَعْنِي فَلَمَّا تَرَكُوا وَلَايَةَ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
«يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ‏ أي تركوه‏ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا»
+ [غفلت – نسیان هوای نفس]:
ترک معالم ربانی
+ «غدر»: «وفاداری و بی‌وفایی»

ترک امر الله – ترک امر رسول الله ص – ترک معالم ربانی
تارک الصلاة!
ترک مذموم – ترک ممدوح:
ترک عادات سوء «تَرَكَ أَفْعَالًا»:
با اقتدا به نورت، ترک افعال سوء کن.
+ «صلی»
[اقتدا به معالم ربانی صاحبان نور – حیات طیبة]:
کسی که با یاد معالم ربانی دل از گناه بکنه، هرگز نمیمیره و به حیات طیبة رسیده!
صاحبان نور چون علم و حکمت آل محمد ع رو منتشر می‌کنن، لذا با یاد آنها قلب روشن میشه و دل از گناه کنده میشه و به حیات طیبة می‌رسیم ان شاء الله تعالی.

امام علی علیه السلام:
«لَمْ يَمُتْ مَنْ تَرَكَ أَفْعَالًا تُقْتَدَى بِهَا مِنَ الْخَيْرِ وَ مَنْ نَشَرَ حِكْمَةً ذُكِرَ بِهَا»
+ «اَلْعَالِمُ حَيٌّ وَ إِنْ كَانَ مَيِّتاً.»
وقتی الگوی کارِت معالم ربانی صاحب نورت باشه، خُب معلومه که با دل کندن از گناه به حیات طیبة می‌رسی!
[ماترک – بقیة الله]:
[ترک – بقی]:
«تَرَكْنا بمعنى ابقينا است.»
در واقع همون معالم ربانی صاحبان نور است.
«وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏» یعنی معالم ربانی!
«لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ‏ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ» یعنی معالم ربانی!
«ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى‏ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ» یعنی معالم ربانی!
«وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ‏» یعنی معالم ربانی!
«لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً»  یعنی معالم ربانی!
+ «ذریة»

[اکل مال یتیم – ماترک ]:
اهل حسادتی که نورشونو ول کردن، حواسشون باشه!
کسانی که معالم ربانی رو شنیدند «سمع – سمعل – اسماعیل»، اما با شک قلبی نسبت به این علوم، آنها را به هدر داده و نسبت به این درة یتیمة آل محمد ع ظلم نمودند، منتظر دو عقوبت باشند!
اول عقوبت دنیایی و دوم عقوبت آخرتی!
+ «اکل مال یتیم»
همینکه اهل شک حسود معالم ربانی رو شنیدند «سمعنا»، اما به آن، یقین و باور قلبی نیاورند «عصینا»، بدجوری وبال گردن آنها خواهد شد! «اتمام حجت»:

امام صادق علیه السلام:
أَوْعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَالِ الْيَتِيمِ بِعُقُوبَتَيْنِ
إِحْدَاهُمَا عُقُوبَةُ الْآخِرَةِ النَّارُ
وَ أَمَّا عُقُوبَةُ الدُّنْيَا فَقَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ‏ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ‏ الْآيَةَ
يَعْنِي لِيَخْشَ أَنْ أَخْلُفَهُ فِي ذُرِّيَّتِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَؤُلَاءِ الْيَتَامَى.»
+ «حوب – اکل مال یتیم»

[كَذلِكَ :[آرى،] اين چنين [بود]!]:
[چه نعمت‌زوالی‌ها که اهل شک حسود نمودند! «كَمْ تَرَكُوا مِنْ … نَعْمَةٍ»!]:
این واژه‌ها همه‌اش یعنی معالم ربانی و نورانی صاحبان و حاملان نور علم آل محمد ع:
«جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ»
آره واقعا، اینجوریه قصه اهل شک نسبت به نورشون که بر سر چه خوان و سفرۀ گسترده‌ای پذیرایی شدند و از چه نعمتی برخوردار شدند، اما قدرشو ندونستند «ان الله نعما یعظکم به» و شک نسبت به نور کار دستشون داد و …
سنت الهی چنین است که از این معالم ربانی، ارث علمی برای قوم بعدی به یادگار بماند:
«وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ»
و این وارث (خلف عدل) هم‌قافیه با معالم عالم ربانی قبلی، از علم آل محمد ع بهره‌مند شده و دوستان ضعیف علمی آل محمد ع را بهره‌مند می‌نماید.

[سورة الدخان (۴۴): الآيات ۲۲ الى ۲۹]
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (۲۵)
[وه!] چه باغها و چشمه‌‏سارانى [كه آنها بعد از خود] بر جاى نهادند،
وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (۲۶)
و كشتزارها و جايگاه‏هاى نيكو،
وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ (۲۷)
و نعمتى كه از آن برخوردار بودند.
كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ (۲۸)
[آرى،] اين چنين [بود] و آنها را به مردمى ديگر ميراث داديم.
فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ (۲۹)
و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند.

[ماترک – مذکر]:
معالم ربانی صاحبان نور همان ماترکی است که متذکر می‌شود علوم آل محمد ع را،
آیا گوش شنوایی یافت می‌شود؟!

«وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
[تَرَكْتُمُوها قائِمَةً – تَرَكُوكَ‏ قائِماً]:
(1) ما قَطَعْتُمْ مِنْ لينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى‏ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيُخْزِيَ الْفاسِقينَ (5)
(2) وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ‏ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ (11)

داستان تکراری نخ عجیب!

[«مَا هَذَا الْخَيْطُ؟ … بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ»]:
[«بَقِيَّةٌ» فکر میکنی چی باشه؟!
«ماترک» فکر میکنی چی باشه؟!

این همون علم آل محمد ع است که نزد صاحبان نور است!
پس یک سر این رشته نورانی علم در دست امام باقر علیه السلام است!
و سر دیگر این نخ عجیب علم، «مَا هَذَا الْخَيْطُ الَّذِي فِيهِ الْعَجَبُ»، در دست جابر است!
تکان دادن این نخ با اجازۀ آل محمد ع، به معنای عقوبت اهل حسادتی است که مرتکب اشتباه مرگبار شدند «
طَغَوْا وَ بَغَوْا»! + «زلزله»!
«… قَالَ جَابِرٌ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ
فَنَظَرَ إِلَيَّ الْبَاقِرُ وَ تَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ
يَا جَابِرُ هَذَا لِمَا طَغَوْا وَ بَغَوْا
فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا هَذَا الْخَيْطُ الَّذِي فِيهِ الْعَجَبُ
فَقَالَ‏
بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ وَ نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ ع»

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ

إِنَّهُ لَمْ يَمُتْ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا خَلَّفَ تَرِكَةً
وَ قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ
كِتَابَ اللَّهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي
فَمَنْ ضَيَّعَهُمْ ضَيَّعَهُ اللَّهُ.
اى گروه مردم!
تا بحال هيچ پيامبرى وفات نكرده جز اينكه از خود اثرى ميان امّت خود برجاى گذاشته،
و من در ميان شما دو چيز گرانبها وامى‌گذارم كه عبارتند از:
كتاب خدا و أهل بيتم،
بدانيد كه هر كس آنها را ضايع گزارد، خداوند بى‌بهره‌اش نمايد!

مشتقات ریشۀ «ترک» در آیات قرآن:

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ‏ في‏ ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ (17)
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ‏ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ (180)
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ‏ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (248)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ‏ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (264)
لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ‏ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ‏ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصيباً مَفْرُوضاً (7)
وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً (9)
يُوصيكُمُ اللَّهُ في‏ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ‏ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ‏ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي‏ بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً (11)
وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ‏ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ‏ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ‏ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ‏ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى‏ بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَليمٌ (12)
وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ‏ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيداً (33)
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ‏ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ‏ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ (176)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ‏ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى‏ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (94)
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ‏ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (16)
فَلَعَلَّكَ تارِكٌ‏ بَعْضَ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكيلٌ (12)
قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكي‏ آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنينَ (53)
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ‏ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في‏ أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ (87)
قالُوا يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقينَ (17)
قالَ لا يَأْتيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُما بِتَأْويلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَني‏ رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ‏ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ (37)
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ‏ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ (61)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ في‏ بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99)
لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ‏ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)
أَ تُتْرَكُونَ‏ في‏ ما هاهُنا آمِنينَ (146)
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ (2)
وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (35)
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ‏ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصيراً (45)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36)
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرينَ (78)
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرينَ (108)
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرينَ (119)
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرينَ (129)
وَ اتْرُكِ‏ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ (24)
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (25)
وَ تَرَكْنا فيها آيَةً لِلَّذينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَليمَ (37)
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (15)
ما قَطَعْتُمْ مِنْ لينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى‏ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيُخْزِيَ الْفاسِقينَ (5)
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ‏ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ (11)
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ‏ سُدىً (36)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی