CONFORMITY!
«طبق» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«طَابَقْتُ النّعلَ: يعنى نعل را چسباندم و كوبيدم.»
«أطبَقَ الرَّحَى : سنگ روى آسياب را بر سنگ زيرين آن قرار داد.»
«طَبَقُ الرَّحَى الْأعلى: آن قسمت از سنگ آسياب كه مىچرخد.»
«طَبَقُ الرَّحَى الاسْفَل: سنگ ثابت زيرين آسياب»
«وضع شيء مبسوط على مثله حتّى يغطّيه»
+ «معرفة سبعة»
+ «معرفة الباب»
+ «معرفة لیلة قدر»
نقشۀ یک طبقه از این آپارتمان رو که بدونی، همۀ طبقات همین شکلی هستن!
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»
«معرفة الامام بالنورانیة!»
+ صلی
+ صور
+ تحرّی
+ 1000 واژۀ مترادف نور الولایة
«مطابقت و هماهنگی و گرایش و وابستگی و پیوستگی و خودکفایی … با یاد معالم ربانی»
« تَطَابَقُوا : هماهنگى كردند »
«آداپتاسیون: adaptation»
«انطباق : conformity»
منطبق با آمر و ناهی خودت باش!
دوّمی نورت باش!
«إِنَّمَا تَدْبِيرُنَا مِنَ اللَّهِ إِذَا أَوْسَعَ عَلَيْنَا وَسَّعْنَا وَ إِذَا قَتَّرَ عَلَيْنَا قَتَّرْنَا»
ما باید خودمونو با عالم بالا هماهنگ کنیم نه بالعکس!
اینکه که ما باید دور کعبه بچرخیم و عضو ثابت کعبه است.
اینکه خودمونو با امر و نهی عالم بالا منطبق کنیم، این کار، کار قلب سلیم است.
عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:
كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رُبَّمَا أَطْعَمَنَا الْفَرَانِيَّ وَ الْأَخْبِصَةَ ثُمَّ يُطْعِمُ الْخُبْزَ وَ الزَّيْتَ
فَقِيلَ لَهُ لَوْ دَبَّرْتَ أَمْرَكَ حَتَّى يَعْتَدِلَ
فَقَالَ
إِنَّمَا تَدْبِيرُنَا مِنَ اللَّهِ إِذَا أَوْسَعَ عَلَيْنَا وَسَّعْنَا وَ إِذَا قَتَّرَ عَلَيْنَا قَتَّرْنَا.
یکی از شاگردان امام صادق(ع) می گوید:
«گاهی امام، ما را مهمان می کرد و نان روغنی و غذای لذیذ «خبیص» [ که با روغن و خرما درست می شد] برای ما می آورد.
روزی یکی از حاضران عرض کرد:
کاش به گونهای معتدل برای ما غذا آماده می کردی. این غذا اعیانی است!
امام فرمود:
«إِنَّمَا نَتَدَبَّرُ بِأَمْرِ اللَّهِ إِذَا وَسَّعَ عَلَیْنَا وَسَّعْنَا وَ إِذَا قَتَّرَ قَتَّرْنَا؛
ما بر اساس امر و تدبیر خدا، امور را تدبیر میکنیم.
اگر خداوند بر ما وسعت بخشید، ما نیز وسعت میبخشیم
و هر گاه تنگ گرفت ما نیز تنگ میگیریم.
+ مفهوم «موافقت – هماهنگی»
[مثال زیبای آپارتمانهای مرتفع و متحد الشکل] :
[طبق – آشکار] :
[تطابق پیش نیاز آشکار شدن نور] :
+ « رفق – وفق – هلّ »
+ مفهوم «آشکار»
« وضع شيء مبسوط على مثله حتّى يغطّيه »
انگاری زمانی امر الله برای اهل یقین آشکار میشه که دقیقا مطابق اندیشه صاحبان نور عمل نموده باشی!
آپارتمانها دارای طبقات زیادی هستند اما روی هم قرار گرفته و نقشۀ همه مطابق با هم هست و همه چیز روی موقعیت خودش در طبقات پایین یا بالا قرار داره ! مثلا همه آشپزخونه ها روی هم ، اطاق خواب روی هم ، سرویس و … همه و همه مطابق هم قرار گرفته اند تا سیستم لوله کشی آب و فاضلاب و تاسیسات و … با نظم و ترتیب صحیح بین طبقات برقرار باشه ! این مثال زیبا برای فهم واژه «طبق» و اینکه اهل یقین باید اینجوری کاراشون منطبق بر اندیشه عالَم بالا باشه تا یه چیزی مثل اون در بیاد ! یعنی از معنای آرامش معالم ربانی به درجاتی که نقشه و طرح آپارتمان قلبت به اون شباهت پیدا کرده همونجوری از این بیت اعتقادی آل محمد ع لذت ببری و استفاده کنی !
میخواهیم از واژه طبق اینو بفهمیم که باید موافقت و هماهنگی با اندیشه عالَم بالا در دل شرایط و تقدیرات، به درجاتی که از تو میخوان داشته باشی، تا نور علم مافوق در قلبت آشکار بشه !
این مثال آپارتمانها + «شهادتین : ثمانیة … اربعة … ضلّ اصحاب الثلاثة»
+ «حاملانِ نور! هشت زوجِ نورانی!»
در این انتقال علمی از بالا به پایین، نهایتا ما باید با یاد معالم ربانی از نور علم آل محمد ع بهره مند شویم ان شاء الله تعالی.
+ «حدیث متمم بن فیروز»
امام صادق علیه السلام:
إِنَّكُمْ لَا تَكُونُونَ صَالِحِينَ حَتَّى تَعْرِفُوا
وَ لَا تَعْرِفُونَ حَتَّى تُصَدِّقُوا
وَ لَا تُصَدِّقُونَ حَتَّى تُسَلِّمُوا أَبْوَاباً أَرْبَعَةً
لَا يَصْلُحُ أَوَّلُهَا إِلَّا بِآخِرِهَا
ضَلَّ أَصْحَابُ الثَّلَاثَةِ وَ تَاهُوا تَيْهاً بَعِيداً
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يَقْبَلُ إِلَّا الْعَمَلَ الصَّالِحَ
وَ لَا يَتَقَبَّلُ إِلَّا بِالْوَفَاءِ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ
وَ مَنْ وَفَى لِلَّهِ بِشُرُوطِهِ وَ اسْتَكْمَلَ مَا وَصَفَ فِي عَهْدِهِ نَالَ مِمَّا عِنْدَهُ وَ اسْتَكْمَلَ وَعْدَهُ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْبَرَ الْعِبَادَ بِطُرُقِ الْهُدَى وَ شَرَعَ لَهُمْ فِيهَا الْمَنَارَ وَ أَخْبَرَهُمْ كَيْفَ يَسْلُكُونَ
فَقَالَ
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى
وَ قَالَ
إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
فَمَنِ اتَّقَى عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا أَمَرَهُ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُؤْمِناً بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ ص
هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ فَاتَ قَوْمٌ وَ مَاتُوا قَبْلَ أَنْ يَهْتَدُوا فَظَنُّوا أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ أَشْرَكُوا مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ
إِنَّهُ مَنْ أَتَى الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا اهْتَدَى
وَ مَنْ أَخَذَ فِي غَيْرِهَا سَلَكَ طَرِيقَ الرَّدَى
وَصَلَ اللَّهُ طَاعَةَ وَلِيِّ أَمْرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ
فَمَنْ تَرَكَ طَاعَةَ وُلَاةِ الْأَمْرِ لَمْ يُطِعِ اللَّهَ وَ لَا رَسُولَهُ
وَ هُوَ الْإِقْرَارُ بِمَا نَزَلَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ
وَ الْتَمِسُوا الْبُيُوتَ الَّتِي أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ
فَإِنَّهُ قَدْ خَبَّرَكُمْ أَنَّهُمْ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ
إِنَّ اللَّهَ قَدِ اسْتَخْلَصَ الرُّسُلَ لِأَمْرِهِ
ثُمَّ اسْتَخْلَصَهُمْ مُصَدِّقِينَ لِذَلِكَ فِي نُذُرِهِ
فَقَالَ
وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ
تَاهَ مَنْ جَهِلَ وَ اهْتَدَى مَنْ أَبْصَرَ وَ عَقَلَ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ
فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ
وَ كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ
اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى
فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى
وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلٌ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ
اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ
وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ.
امام صادق(ع)فرمود:
شما صالح نباشيد جز اينكه معرفت پيدا كنيد
و معرفت نيابيد جز اينكه تصديق كنيد
و تصديق نكنيد جز اينكه تسليم باشيد.
هر چهار در(تسليم و تصديق و معرفت و صلاح)را بكوبيد كه نخستين آنها جز بهمراهي آخرشان شايسته نگردد،
كساني كه همراه سه در باشند گمراه گشته و در بيراهي دوري افتاده اند.
خداي تبارك و تعالي جز عمل صالح نپذيرد
و جز وفا بشروط و پيمانها را نپذيرد،
كسي كه شرطش را با خداي عز و جل وفا كند و آنچه خدا در پيمانش بيان كرده بكار بندد بآنچه نزد خداست برسد و وعده خدا را كاملا دريابد،
خداي تبارك و تعالي بندگانش را براههاي هدايت خبر داده و براي ايشان در آن راهها چراغهاي بلند قرار داده و بآنها خبر داده است كه چگونه راه پيمايند و فرموده است:
«و من آمرزگار آن كسانم كه توبه كرده و عمل صالح داشته و سپس راه هدايت پيمايد.»
و فرموده است:
«خدا فقط از پرهيزكاران ميپذيرد»
پس كسي كه از خدا نسبت به اوامرش باك داشته باشد خدا را ملاقات كند در حالي كه مومن باشد بآنچه محمد(ص)آورده است،
افسوس، افسوس، كه مردمي گذشتند و پيش از آنكه هدايت يابند بمردند و گمان بردند كه مومن هستند ولي از آنجا كه نميدانستند مشرك بودند،
هر كه از در بخانه در آيد ره يافته و آنكه راهي غير از در پيش گيرد راه هلاكت پيموده.
خدا اطاعت ولي امرش را بطاعت رسولش پيوسته و طاعت رسولش را بطاعت خودش،
پس هر كه از واليان امر اطاعت نكند خدا و رسولش را اطاعت نكرده
و همانست اقرار بآنچه از طرف خداي عز و جل نازل گشته كه فرموده است:
«در هر مسجدي پوشاك زيور بتن كنيد»
و خواهش نماييد و بجوييد خانه هايي را كه خدا اجازه داده رفعت گيرند و نامش در آنها برده شود، زيرا خدا بشما خبر داده كه آنها «مرداني باشند كه هيچ تجارت و داد و ستدي ايشان را از ياد خدا و گزاردن نماز و دادن زكاة باز ندارد و از روزي كه دلها و ديده ها در آن دگرگون شود بيم دارند».
همانا خدا فرستادگانش را براي امرش برگزيد و سپس ايشان را باور دارندگان به بيمهاي خويش انتخاب كرده و فرموده «هيچ امتي نيست مگر اينكه در ميانشان بيمرساني بوده است».
گمراه شد آنكه ندانست و ره يافت آنكه بينا و عاقل گشت.
خداي عز و جل فرمايد:
«نكته ايست، ديدگان كور نيست بلكه دلهايي كه در سينه هاست كور است»
چگونه ره يابد كسي كه بينا نيست و چگونه بينا شود كسي كه تفكر نكند.
از رسول خدا و اهل بيتش پيروي كنيد و بآنچه از نزد خدا نازل گشته اعتراف نماييد و در پي نشانه هاي هدايت رويد، زيرا كه ايشان علامات امانت و تقوايند.
و بدانيد كه اگر كسي عيسي بن مريم را انكار كند و به پيغمبران ديگر اعتراف نمايد، ايمان ندارد.
روشنيگاه را بجوييد و راه پيماييد و آثار پشت پرده (امام پنهان و يا اخبار و احاديث و يا عنايات مخصوص خدا) را بخواهيد تا امر دينتان كامل شود و بخداي پروردگارتان مومن شويد.
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
«أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّد»
«عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ نَحْنُ شَيْءٌ وَاحِدٌ»
هفت طبقه علوم نورانی!
همه عین هم! منطبق با هم!
[سورة الملك (۶۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۱)
بزرگوار [و خجسته] است آنكه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست.
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (۲)
همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و اوست ارجمند آمرزنده.
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ
فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ (۳)
همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد.
در آفرينشِ آن [خداى] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمىبينى.
باز بنگر، آيا خلل [و نقصانى] مىبينى؟
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ (۴)
باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سويت بازگردد.
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ (۵)
و در حقيقت، آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [=قواى مزاحم] گردانيديم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كردهايم.
سورۀ ملک تا آخر مطالعه شود!
امام صادق علیه السلام:
عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع
أَيُّمَا أَفْضَلُ الْحَسَنُ أَمِ الْحُسَيْنُ
فَقَالَ إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ أَوَّلِنَا وَ كُلٌّ لَهُ فَضْلٌ
قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي الْجَوَابِ فَإِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُكَ إِلَّا مُرْتَاداً
فَقَالَ نَحْنُ مِنْ شَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ بَرَأَنَا اللَّهُ مِنْ طِينَةٍ وَاحِدَةٍ فَضْلُنَا مِنَ اللَّهِ وَ عِلْمُنَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
وَ نَحْنُ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ وَ الْحُجَّابُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ
أَزِيدُكَ يَا زَيْدُ
قُلْتُ نَعَمْ
فَقَالَ
خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى
فَقَالَ أَخْبِرْنِي بِعِدَّتِكُمْ
فَقَالَ
نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ فِي مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا
أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّد.
[سورة نوح (۷۱): الآيات ۱۵ الى ۲۸]
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً (۱۵)
مگر ملاحظه نكردهايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفريده است؟
سورۀ نوح مطالعه شود!
[سورة الانشقاق (۸۴): الآيات ۱ الى ۲۵]
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (19)