مقالات
نورِ بردباری!
The light of tolerance! «حلم» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«ثدی حَليمٌ»«الحَلَمَةُ: رأس الثَّدْي، nipple»«حَلَمَةُ الثدي: نوک پستان زخمی شده مادر شیرده، توسط نوزادی که…
بیشتر بخوانیدحُبابِ توخالیِ حسادت! زَبَداً رابِياً!
The hollow bubble of jealousy! «زبد» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«زَبَدُ الْمَاء: کف روی آب»«زَبَدُ الْبَحْرِ: كف دريا»«بَحْرٌ مُزْبِد: درياى پر تلاطم و پر…
بیشتر بخوانیداز تاریکی به نور، ورق بزن!
turn the page!switching from darkness to light! «صفح» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«صَفَّحْتُ الْكِتَابَ: كتاب را ورق زدم.»+ «رویکرد نورانی!»+ «خشی»https://drmohammadshabanirad.com/wp-content/uploads/2021/11/stock-footage-hand-turning-pages-of-a-book-close-up-slow-motion-unrecognizable-person-s-hand-reading-a-book.webmاز تاریکی به نور،…
بیشتر بخوانیدمحو ردّ پای حسادت، با نور عفو! فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا!
Wipe Out Your jealousy Footprint with the Light! «عفو» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«عَفَتِ الرّيحُ الأَثَرَ: باد، نشانه را پاک کرد و از میان…
بیشتر بخوانیدنورش رو ببینی، هوش از سَرِت میره! عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى!
When you see the light, the intelligence goes out of your head! «سدر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«عينٌ سَدَرة»«السَّدَرُ: تحيّر البصر، حيرانى چشم و…
بیشتر بخوانیدچشمِ ما روشن، به نورِ صاحبانِ نور! قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ!
Our hearts and eyes are enlightened by the light of the owners of light! «قرر - قرّ» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«القرّ: صبّ الماء…
بیشتر بخوانیدتمثالِ نورانیِ پابرجا! اوتاد الارض! وَ الْجِبالَ أَوْتاداً!
Established Light! «وتد» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.«وَ الْجِبالَ أَوْتاداً» - «وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ»در…
بیشتر بخوانیدگنجِ نورانی! وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ!
Luminous treasure! «کنز» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«كَنَزْتُ التّمرَ في الوعاء: خرما را در ظرف انبار كردم.»«ناقةٌ كَنَازُ اللَّحْمِ: شتر فربه و گوشتى.»«كَنْز: گنج…
بیشتر بخوانیدکوهِ فاران! کوهِ نور! لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ!
Mountain of light! «جبل» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«مالٌ جِبْلٌ: أى كثيرٌ»«فلان ذو جِبِلَّةٍ، أي: غليظ الجسم، يعنى ستبر و زمختاندام است.»«ثوب جَيِّد…
بیشتر بخوانیداحراز هُویّت تمثال نورانی فرشتۀ مهربان در ملکوتِ قلب! فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا! معرفت الله!
Authentication of Light, in the kingdom of the heart! «حرز» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.در فرهنگ لغات عربی مینویسند:«الحَرَزُ: الجَوْزُ المحكوك»«الحَرَزُ هو الخَطَر و هو الجَوْزُ المحكوك…
بیشتر بخوانید