Brighter than the morning!
«صبح» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
«الصّبح، النّور الولایة»
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«صبيح الوجه: زیباروی، آنكه داراى چهرهاى نورانى است.»
«صبّح الوجه: أشرق و أنار»
«الصَّبُوحُ: شرب الصّباح، نوشيدن صبحگاهى»
«صبح الرجل إبله: إذا سقاها»
«أَصْبَحَ الحقُّ: حق آشكار شد.»
«أَصْبِحْ يا رَجُلُ: ای مرد از خواب غفلت بيدار شو.»
«الْمِصْبَاحُ: مقرّ السّراج، ظرفى كه چراغ در آن مىگذارند.»
«ستارهی صبحِ روشن!»
+ «کانه کوکب درّی!»
«روشنایی صبح!»
«پروازِ صبحِ روشن!»
«سفر انفرادی!»
+ «بشر – تباشیر الصّبح – مژدهی نورانی!»
صبح به خیر! یعنی چشم قلبت به نور علوم صاحبان نور روشن باد!
«إِنَّ عِلْمَهُمْ أَنْوَرُ وَ أَبْيَنُ مِنَ الصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ»
«درخشانتر از دمیدن صبح»
«فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً»:
اهل نور، با اخذ علوم ربانی از صاحبان نور، همه با هم، یک کلکسیون نورانی را تشکیل میدهند!
امام علی علیه السلام:
عَنِ اِبْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
سَأَلَهُ اِبْنُ اَلْكَوَّاءِ عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
فَلاٰ أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ
فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ لاَ يُقْسِمُ بِشَيْءٍ مِنْ خَلْقِهِ
فَأَمَّا قَوْلُهُ اَلْخُنَّسُ فَإِنَّهُ ذَكَرَ قَوْماً خَنَسُوا عِلْمَ اَلْأَوْصِيَاءِ وَ دَعَوُا اَلنَّاسَ إِلَى غَيْرِ مَوَدَّتِهِمْ
وَ مَعْنَى خَنَسُوا سَتَرُوا
فَقَالَ لَهُ وَ اَلْجَوٰارِ اَلْكُنَّسِ
قَالَ يَعْنِي اَلْمَلاَئِكَةَ جَرَّتْ بِالْعِلْمِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
فَكَنَسَهُ عَنْهُ اَلْأَوْصِيَاءُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ لاَ يَعْلَمُهُ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ
وَ مَعْنَى كَنَسَهُ رَفَعَهُ وَ تَوَارَى بِهِ
فَقَالَ:
وَ اَللَّيْلِ إِذٰا عَسْعَسَ
قَالَ يَعْنِي ظُلْمَةَ اَللَّيْلِ
وَ هَذَا ضَرَبَهُ اَللَّهُ مَثَلاً لِمَنِ اِدَّعَى اَلْوَلاَيَةَ لِنَفْسِهِ وَ عَدَلَ عَنْ وَلاَيَةِ اَلْأَمْرِ
قَالَ فَقَوْلُهُ:
وَ اَلصُّبْحِ إِذٰا تَنَفَّسَ
قَالَ يَعْنِي بِذَلِكَ اَلْأَوْصِيَاءَ
يَقُولُ إِنَّ عِلْمَهُمْ أَنْوَرُ وَ أَبْيَنُ مِنَ اَلصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ.
+ [سورة التكوير (۸۱): الآيات ۱۵ الى ۲۹]
ابن نباته از علي عليه السّلام نقل كرد كه روزى ابن كوّاء از اين آيه سؤال نمود:
«فَلاٰ أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ»
فرمود خداوند قسم بهيچ كدام از آفريدههاى خود نمىخورد، اما خنس چنين است.
خداوند گروهى را ذكر كرده كه پرده بر روى علم اوصياء كشيدهاند و مردم را دعوت به دشمنى آنها نمودهاند
و معنى (خنس) يعنى پوشاندهاند.
ابن كوّاء گفت:
و «اَلْجَوٰارِ اَلْكُنَّسِ»
فرمود يعنى ملائكه علم را بجانب پيامبر مىبرند جمع ميكنند آن علم را اوصياء از اهل بيت بطورى كه بر آنها احدى جز خودشان اطلاع ندارد
و معنى «كنسه» يعنى بر مىدارند و پنهان مىكنند.
گفت:
«وَ اَللَّيْلِ إِذٰا عَسْعَسَ»
فرمود يعنى شب روى آورد با تيرگىاش
اين مثال را خداوند زده نسبت به كسى كه ولايت را ادعا نمايد براى خود، و از صاحبان اصلى جلوگيرى كند.
گفت اين آيه «وَ اَلصُّبْحِ إِذٰا تَنَفَّسَ»
فرمود: منظور اوصياء هستند يعنى علم آنها درخشانتر و آشكارتر از دميدن صبح است.