An Enchanting Heart
Surrounded by the Light!
«حدق» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«حدقة العين: کاسهی چشم»
«الحدقة: السواد المستدير وسط العين، سياهى چشم، مردمک»
«أحدق القوم بالبلد: أحاطوا به»
«حدق: أصل واحد و هو الشيء يحيط بشيء»
«كلّ شيء استدار بشيء و أحاط به فقد أحدق به»
+ «حجو»: «الحَجْوَةُ: الحَدَقة، لأنها مِن أَحْدَقَ بالشىء»
+ «غلب»
+ «حوط»
+ «حجج – اسپانسر»
باغ دلربا در احاطهی نور!
«حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ»
قلب دلربا در احاطهی نور!
قلبی که در حال زمزمههای نورانی خویش است!
قلبی که زیر نظر طبیب خود، در حال درمان و اصلاح و تربیت است!
درناژ دائمی حسادت!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
فَإِنَّمَا مَثَلُ أُمَّتِي مَثَلُ حَدِيقَةٍ قَامَ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا،
فَأَصْلَحَ رَوَاكِبَهَا، وَ بَنَى مَسَاكِنَهَا، وَ حَلَقَ سَعَفَهَا.
همانا امت من همچون باغى است
كه صاحبش بر [آبادى] آن قيام كرده است [اقدام علمی]،
و بلنداى نخلهاى آن را اصلاح و خانههايش را آباد و برگهاى نخل را هرس نموده است.
+ «زهد – زَهَدتُ النَّخلَ!»
باغبان دانا، چی یاد میده؟!
اگه میخوای در این سفر انفرادی، مدام با نورت همراه باشی، باید تمنّاهاتو نادیده بگیری!
امام علی علیه السلام:
«أَشْرَفُ الْغِنَى، تَرْكُ الْمُنَى.»
«سودمندترین داروها، رها کردن آرزوهاست.»
«با نور، دیگر آرزویی ندارم!»
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.
«حدقة العين»: «eye socket»
اما قلب حسود، در احاطهی نار است!
«بازی با آتش!»
قلبی در احاطهی نور – قلبی در احاطهی نار
خلود در نور – خلود در نار
خلود در بهشت بیپایان – خلود در جهنّم بیپایان
فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ
+ «بهج»
رویاندن درختان این باغ بهجتانگیز کار خدای مهربان است!
[سورة النمل (۲۷): الآيات ۶۰ الى ۶۵]
أَمَّنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً
فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ
ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها
أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ
بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ (۶۰)
[آيا آنچه شريك مىپندارند بهتر است] يا آن كس كه آسمانها و زمين را خلق كرد
و براى شما آبى از آسمان فرود آورد،
پس به وسيله آن، باغهاى بهجتانگيز رويانيديم.
كار شما نبود كه درختانش را برويانيد.
آيا معبودى با خداست؟
[نه،] بلكه آنان قومى منحرفند.
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (۶۱)
[آيا شريكانى كه مىپندارند بهتر است] يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت
و در آن رودها پديد آورد
و براى آن، كوهها را [مانند لنگر] قرار داد،
و ميان دو دريا برزخى گذاشت؟
آيا معبودى با خداست؟
[نه،] بلكه بيشترشان نمىدانند.
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ
وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ
أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ
قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ (۶۲)
يا [كيست] آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند،
و شما را جانشينان اين زمين قرار مىدهد؟
آيا معبودى با خداست؟
چه كم پند مىپذيريد.
أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ
وَ مَنْ يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ
أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ
تَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (۶۳)
يا آن كس كه شما را در تاريكيهاى خشكى و دريا راه مىنمايد
و آن كس كه بادها[ىِ بارانزا] را پيشاپيش رحمتش بشارتگر مىفرستد؟
آيا معبودى با خداست؟
خدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [با او] شريك مىگردانند.
أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ
وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ
قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (۶۴)
يا آن كس كه خلق را آغاز مىكند و سپس آن را بازمىآورد،
و آن كس كه از آسمان و زمين به شما روزى مىدهد؟
آيا معبودى با خداست؟
بگو: «اگر راست مىگوييد، برهان خويش را بياوريد.»
قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ
وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (۶۵)
بگو: «هر كه در آسمانها و زمين است -جز خدا- غيب را نمىشناسند
و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد؟»
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ … حَدائِقَ
باغهای بهجتانگیز، به اهل نور تعلق دارد!
[سورة النبإ (۷۸): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً (۳۱)
مسلّماً پرهيزگاران را رستگارى است:
حَدائِقَ وَ أَعْناباً (۳۲)
باغچهها و تاكستانها،
وَ كَواعِبَ أَتْراباً (۳۳)
و دخترانى همسال با سينههاى برجسته،
وَ كَأْساً دِهاقاً (۳۴)
و پيالههاى لبالب.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً (۳۵)
در آنجا نه بيهودهاى شنوند، و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند].
جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً (۳۶)
[اين است] پاداشى از پروردگار تو، عطايى از روى حساب.
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً (۳۷)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، بخشايشگرى كه كس را ياراى خطاب با او نيست.
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (۳۸)
روزى كه «روح» و فرشتگان به صف مىايستند،
و [مردم] سخن نگويند، مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد، و سخن راست گويد.
ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً (۳۹)
آن [روز]، روز حقّ است؛ پس هر كه خواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد.
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً
يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ
وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً (۴۰)
ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم:
روزى كه آدمى آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد؛
و كافر گويد: «كاش من خاك بودم.»
فَأَنْبَتْنا فِيها … حَدائِقَ غُلْباً
انتخاب و انبات شجر در زمین قلب، کار خداست!
انتخاب با ما نیست!
شناخت مُنتَخَب، وظیفه و فریضهی ماست!
[سورة عبس (۸۰): الآيات ۲۴ الى ۴۲]
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ (۲۴)
پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد،
أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا (۲۵)
كه ما آب را به صورت بارشى فرو ريختيم؛
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا (۲۶)
آنگاه زمين را با شكافتنى [لازم] شكافتيم؛فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا (۲۷)
پس در آن، دانه رويانيديم.
وَ عِنَباً وَ قَضْباً (۲۸)
و انگور و سبزى،
وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً (۲۹)
و زيتون و درخت خرما،
وَ حَدائِقَ غُلْباً (۳۰)
و باغهاى انبوه،
وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (۳۱)
و ميوه و چراگاه،
مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (۳۲)
[تا وسيله] استفاده شما و دامهايتان باشد.
فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ (۳۳)
پس چون فرياد گوشخراش دررسد؛
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ (۳۴)
روزى كه آدمى از برادرش،
وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ (۳۵)
و از مادرش و پدرش.
وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ (۳۶)
و از همسرش و پسرانش مىگريزد،
لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ (۳۷)
در آن روز، هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مىدارد.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (۳۸)
در آن روز، چهرههايى درخشانند،
ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (۳۹)
خندان [و] شادانند.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ (۴۰)
و در آن روز، چهرههايى است كه بر آنها غبار نشسته،
تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (۴۱)
[و] آنها را تاريكى پوشانده است؛
أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (۴۲)
آنان همان كافران بدكارند.
امام باقر علیه السلام:
وَ حَدائِقَ غُلْباً
أَیْ بَسَاتِینَ مُلْتَفَّهًًْ مُجْتَمِعَهًًْ.
منظور از حَدَائِقَ غُلْبًا
باغهای انبوه تودرتو است.
+ «حبک – واژههای نورانی تودرتو!»