دکتر محمد شعبانی راد

حسود گنگ بی‌زبان! لسان اعجمیّ! لسان عربیّ!

Ambiguous Character!

«عجم» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«بَهِيمَةٌ عَجْمَاءُ لِأَنَّهَا لَا تُفْصِحُ»
+ «لغو – لغا الطائر»
«الْعُجْمَةُ في اللِّسَانِ: لُكْنَةٌ و عَدَمُ فَصَاحَةٍ»
«صَلَاةُ النَّهَارِ عَجْمَاءُ»

در زبان نور، بله و نه، کاملا واضح و مشخص است!
+ «احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
اما از زبان گنگ حسود، نمیتونی حقیقت رو واضح متوجه بشی!

با نور، زندگی، با مفهوم و با معنا می‌شود!
زندگی بدون حسادت، چه زیباست!
با حسادت، زندگی اینجوری میشه:
«غامض، مبهم، تیره، تار، ظلمانی، نامفهوم، تاریک» یعنی عجم!
با حسادت، اعمال صالح تولید و آشکار نمی‌شود.
حسود، یک گیری توی کارش داره!

[عرب – عجم]:
+ مفاهیم زیبای «آشکار – پنهان»:
«نماز ظهر را هم عَجْمَاء گفته‏‌اند، يعنى قرائت در آن آشكار و جهر نيست
اهل نور یقین عرب هستند! یعنی آثار عمل به نور ولایت را آشکار می‌نمایند!
اهل شک و حسادت عجم هستند! یعنی آثار عمل به نور ولایت را آشکار نمی‌نمایند!

«عرب» نماد اهل نور یقین «وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ‏»
و «عجم» نماد اهل شک حسود است «لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ»

قلبی که با یاد معالم ربانی به نور نرسیده، خُب معلوم کاراش مثل کسی میمونه که نمیدونه چکار داره می‌کنه و بیخود و بی‌هدف زندگی می‌کنه و اصلا خودش مونده معطل که جریان چیه و گیج میزنه و کاراش در تحیر و تاریکی است.
اما قلب اهل نور یقین که به نور یاد معالم ربانی وصل شده، انگاری یه چیزی دیده، و لذا سعی و تلاش هدف‌دار می‌کنه و میدونه چکار داره می‌کنه و داره مسیر رو با چشم باز میره جلو و کاری به کار دیگران نداره.
فرق عرب و عجم همینه!
انگاری صاحبان نور تلاش میکنن که عجمها رو عرب کنن!
عرب میدونه چکار داره میکنه و کاراش با معنیه!
نمی‌بینی تمام واژه‌های عربی چقدر زیبا از یک معنی و مفهوم خاصی خبر میدن و اونم خیلی در کنایه و لطیف و ظریف.
قشنگی کلام عرب هم همینه.
انگاری اهل نور یقین به معنی رسیده‌اند و در عین حال، حرفاشون و کاراشون خیلی لطیف از این اعتقادشون که مولد آرامش است خبر می‌دهد.

مشتقات ریشۀ «عجم» در آیات قرآن:

لِسانُ أَعْجَمِيٌ‏ – لِسانٌ عَرَبِيٌّ

لِسانُ الَّذي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌ‏ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبينٌ

داستان تکراری امتحان قلوب، مِن بَعد موسی!
داستان تکراری تغییر قبله!
«إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ»
+ «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ
»
+ «نسخۀ نورانی جدید!»

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۱۰۱ الى ۱۰۵]
وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ 
قالُوا 
إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ 
بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (۱۰۱)
و چون حكمى را به جاى حكم ديگر بياوريم
– و خدا به آنچه به تدريج نازل مى‏‌كند داناتر است-
مى‌‏گويند:
«جز اين نيست كه تو دروغ‏‌بافى.»
[نه،] بلكه بيشتر آنان نمى‌‏دانند.
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ 
لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (۱۰۲)
بگو: «آن را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده،
تا كسانى را كه ايمان آورده‌‏اند استوار گرداند،
و براى مسلمانان هدايت و بشارتى است.»
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ 
إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ 
لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ (۱۰۳)
و نيك مى‌‏دانيم كه آنان مى‌‏گويند:
«جز اين نيست كه بشرى به او مى‌‏آموزد.»
[نه چنين نيست، زيرا] زبان كسى كه [اين‏] نسبت را به او مى‌‏دهند غير عربى است
و اين [قرآن‏] به زبان عربى روشن است.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۱۰۴)
در حقيقت، كسانى كه به آيات خدا ايمان ندارند،
خدا آنان را هدايت نمى‌‏كند و برايشان عذابى دردناك است.
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ 
وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ (۱۰۵)
تنها كسانى دروغ‏‌پردازى مى‏‌كنند كه به آيات خدا ايمان ندارند
و آنان خود دروغگويانند.

امام علی علیه السلام:
إِنَّمَا هَلَکَ النَّاسُ حِینَ سَاوَوْا بَیْنَ أَئِمَّهًِْ الْهُدَی وَ بَیْنَ أَئِمَّهًِْ الْکُفْرِ
وَ قَالُوا
إِنَّ الطَّاعَهًَْ مَفْرُوضَهًٌْ لِکُلِّ مَنْ قَامَ مَقَامَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) بَرّاً کَانَ أَوْ فَاجِراً
فَأْتُوا مِنْ قِبَلِ ذَلِکَ
قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ
أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ
وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی
هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ
فَقَالَ فِیمَنْ سَمَّوْهُمْ مِنْ أَئِمَّهًِْ الْکُفْرِ بِأَسْمَاءِ أَئِمَّهًِْ الْهُدَی مِمَّنْ غَصَبَ أَهْلَ الْحَقِّ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُمْ
وَ فِیمَنْ أَعَانَ أَئِمَّهًَْ الضَّلَالِ عَلَی ظُلْمِهِمْ
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
فَأَخْبَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِعَظِیمِ افْتِرَائِهِمْ عَلَی جُمْلَهًِْ أَهْلِ الْإِیمَانِ بِقَوْلِهِ تَعَالَی
إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللهِ
.
مردم هنگامی هلاک شدند که بین رهبران حق و کفر فرقی قائل نشدند
و همه را یکسان دانستند و گفتند:
«هرکس که در جای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نشست، اطاعتش واجب می‌باشد؛
خواه نیکوکار و یا بدکار باشند»
و از همین‌جا هلاک شدند.
خداوند متعال فرمود:
آیا با تسلیم‌شدگان چون مجرمان رفتار می‌کنیم؟ شما را چه می‌شود؟
و فرمود:
بگو: آیا نابینا و بینا برابرند؟ یا تاریکی و روشنی یکسانند؟
درباره‌ی کسانی که رهبران کفر را رهبران راستین می‌دانند و غاصبان حقوقی را که خداوند برای امامان به حق قرار داده و گمراهان را بر ظلم و فساد تأیید می‌کنند فرمود:
اینها چیزی نیستند جز نامهایی که خود و پدرانتان به آن‌ها داده‌اید؛
و خداوند هیچ دلیلی بر آن‌ها نفرستاده است.
خداوند با آیه:
إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللهِ
به همه‌ی مؤمنان اطّلاع داده و آنان را بر دروغ بزرگی که آنان گفتند مطّلع فرموده است.

بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‏ بَعْضِ الْأَعْجَمينَ‏

[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۱۹۲ الى ۲۱۲]
وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ (۱۹۲)
و راستى كه اين [قرآن‏] وحى پروردگار جهانيان است.
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (۱۹۳)
«روح الامين» آن را بر دلت نازل كرد،
عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ (۱۹۴)
تا از [جمله‏] هشداردهندگان باشى؛
بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ (۱۹۵)
به زبان عربى روشن،
[امام باقر ع: هِیَ الْوَلَایَةُ لِأَمِیر ِالْمُؤْمِنِینَ]
[یُبِینُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ:
عربی زبان‌ها را تبیین می‌کند و زبان‌ها تبیین‌کنندۀ آن نیستند.]
وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ (۱۹۶)
و [وصفِ‏] آن در كتابهاى پيشينيان آمده است.
أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِي إِسْرائِيلَ (۱۹۷)
آيا براى آنان، اين خود دليلى روشن نيست كه علماى بنى‌‏اسرائيل از آن اطّلاع دارند؟
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‏ بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ (۱۹۸)
و اگر آن را بر برخى از غير عرب‌‏زبانان نازل مى‏‌كرديم،
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ (۱۹۹)
و [پيامبر] آن را بر ايشان مى‏‌خواند به آن ايمان نمى‌‏آوردند.
كَذلِكَ سَلَكْناهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ (۲۰۰)
اين گونه در دلهاى گناهكاران، [انكار را] راه مى‏‌دهيم:
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ (۲۰۱)
كه به آن نگروند تا عذاب پردرد را ببينند،
فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (۲۰۲)
كه به طور ناگهانى -در حالى كه بى‏‌خبرند- بديشان برسد.
فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ (۲۰۳)
و بگويند: «آيا مهلت خواهيم يافت؟»
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ (۲۰۴)
پس آيا عذاب ما را به شتاب مى‏‌خواهند؟
أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ (۲۰۵)
مگر نمى‌‏دانى كه اگر سالها آنان را برخوردار كنيم،
ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ (۲۰۶)
و آنگاه آنچه كه [بدان‏] بيم داده مى‌‏شوند بديشان برسد،
ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ (۲۰۷)
آنچه از آن برخوردار مى‌‏شدند، به كارشان نمى‌‏آيد [و عذاب را از آنان دفع نمى‌‏كند]؟
وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ لَها مُنْذِرُونَ (۲۰۸)
و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر آنكه براى آن هشداردهندگانى بود.
ذِكْرى وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ (۲۰۹)
[تا آنان را] تذكّر [دهند]؛ و ما ستمكار نبوده‌‏ايم.
وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ (۲۱۰)
و شيطانها آن را فرود نياورده‌‏اند.
وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ (۲۱۱)
و آنان را نسزد و نمى‌‏توانند [وحى كنند].
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ (۲۱۲)
در حقيقت آنها از شنيدن، معزول [و محروم‏]اند.
[خَرِسَ فَهُم عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُون،
منظور از این آیه این است که آنان کر و از شنیدن محروم هستند.]

الْمُؤْمِنُ عَجَمِیٌّ – الْمُؤْمِنُ عَرَبِیٌّ
معنای ممدوح واژۀ عجم!
اهل نور، پشت به تمنا هستند! این میشه معنای عجم!
اهل نور، رو به نور هستند! این میشه معنای عرب!

امام صادق علیه السلام:
الْمُؤْمِنُ عَلَوِیٌّ لِأَنَّهُ عَلَا فِی الْمَعْرِفَهًِْ
وَ الْمُؤْمِنُ هَاشِمِیٌّ لِأَنَّهُ هَشَمَ الضَّلَالَهًَْ
وَ الْمُؤْمِنُ قُرَشِیٌّ لِأَنَّهُ أَقَرَّ بِالشَّیْءِ الْمَأْخُوذِ عَنَّا
وَ الْمُؤْمِنُ عَجَمِیٌّ لِأَنَّهُ اسْتَعْجَمَ عَلَیْهِ أَبْوَابَ الشَّرِّ
وَ الْمُؤْمِنُ عَرَبِیٌّ لِأَنَّ نَبِیَّهُ ص عَرَبِیٌّ وَ کِتَابَهُ الْمُنْزَلُ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ
.
مؤمن علوی است، زیرا در معرفت مقام عالی و بلندی دارد.
مؤمن هاشمی است، زیرا ضلالت و گمراهی را شکست می‌دهد.
مؤمن قرشی است، زیرا به شیئی که از ما اخذ شده اقرار دارد.
مؤمن عجمی است، زیرا ابواب شرّ بر او بسته است.
مؤمن عربی است، زیرا پیامبرش عربی بوده و کتابش به زبان عربی آشکار می‌باشد.

علی‌بن‌إبراهیم رحمة الله علیه: 
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ
قَالَ ألصّادق ع:
لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَی الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ
وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَی الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ
فَهَذِهِ فَضِیلَهًُْ الْعَجَمِ
.
هرگاه ما آن را بر فردی از عجم (غیر عرب) ها نازل می‌کردیم، عرب‌ها به آن ایمان نمی‌آوردند.
امّا بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد
و این فضلیتی برای غیر عرب‌ها نسبت به عرب‌هاست.

ءَ أَعْجَمِيٌ‏ وَ عَرَبِيٌّ

[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۴۳ الى ۴۵]
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا
لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ
ءَ أَعْجَمِيٌ‏ وَ عَرَبِيٌّ
قُلْ هُوَ لِلَّذينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ
وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ في‏ آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى
أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ (44)

امام باقر علیه السلام:
فِی قَوْلِه
لَوْ‌لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ

قَالَ
لَوْ کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَعْجَمِیّاً لَقَالُوا
کَیْفَ نَتَعَلَّمُهُ وَ لِسَانُنَا عَرَبِیٌّ وَ أَتَیْتَنَا بِقُرآنٍ أَعْجَمِیٍّ
فَأَحَبَّ اللَّهُ أَنْ یُنَزَّلَ بِلِسَانِهِمْ
وَ فِیهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوجَلَّ
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ
.
لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ؛
یعنی اگر این قرآن به زبان غیر عرب بود می‌گفتند:
«چگونه آن را بیاموزیم زبان ما که عربی است تو برای ما قرآنی به زبان عجمی آورده‌ای»!
خداوند به زبان خودشان فرستاد:
ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم.

علی‌بن‌إبراهیم رحمة الله علیه: 
لَوْ کَانَ هذَا الْقُرْآنُ أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا
لَوْ لَا أُنْزِلَ بِالْعَرَبِیَّهًِْ
فَقَالَ اللَّهُ
قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدیً وَ شِفاءٌ أَیْ تِبْیَانٌ
وَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ أَیْ صَمَمٌ
.
یعنی اگر این قرآن غیر عربی می‌بود می‌گفتند:
«ای کاش به زبان عربی نازل می‌شد».
خداوند می‌فرماید:
بگو این قرآن برای مؤمنان هدایت‌گر و بیان‌کننده است.
الذِینَ لا یؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وقْرٌ یعنی کفّار، کر و ناشنوا هستند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی