A tandem relationship!
«کفل» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«اكتَفلْتُ البعيرَ: إذا أَدَرْتَ على سَنامه أو على موضع من ظهرهِ كساءً و ركبْتَ عليه،
و إنّما قيل له كفل.»
«الكفل: كساء يدار حول سنام البعير»
+ «فوض – همه چیزو بسپار به نور!»
+ «سفر انفرادی با نور!»
«دوترکه سوار شدن»: «double»
+ «ردف»
[∞ = 1+1]
«دوردیفه – دوپشته»
«tandem»:
« جفت، قطار، دوپشته، دو اسبه، درشکه یا دوچرخه دو نفری، پشت سر هم»
«قرب – نور یدککش!»
«to ride a horse in tandem»:
دو نفره (دو ترکه یا دوپشته) سوار اسب شدن.
«الْكَفِيلُ: الحظّ الذي فيه الكفاية، كأنّه تَكَفَّلَ بأمره،
بهرۀ كافى است گوئى كه كارش را تكفل كرده است.»
در واقع حظ و نصیب اصلی و کامل چیز دیگری است و این گزینۀ جایگزین (کفیل) [این نماینده]، در نبود ظاهری آن گزینه اصلی «قبلۀ نامرئی»، در حدی است که کار ما را راه بیاندازد.
«بهرۀ كافى» نام زیبای نور علوم ربانی صاحبان نور برای اهل نور است.
+ «حظظ»
+ «نماینده»
+ «نسب»
الكفل في اللغة النصيب.
كفل: بهره و نصيب.
و أخذ من قولهم اكتفلت البعير
إذا أدرت على سنامه كساء و ركبت عليه
اين كلمه از «اكتفلت البعير» است.
يعنى بر كوهان شتر گليمى افكنده و بر او سوار شوند.
و إنما يقال ذلك لأنه لم يستعمل الظهر كله و إنما استعمل نصيب من الظهر.
در حقيقت در موقع سوار شدن بر شتر، از همه پشت شتر استفاده نمىشود
بلكه از قسمتى از آن، استفاده مىشود.
الكفل الذي لا يحسن ركوب الفرس.
كفل يعنى كسى كه بخوبى سوار بر اسب نمىشود.
و أصله الكفل و هو ردف العجز
و اصل اين كلمه «كفل» بمعناى عجز است.
و منه الكفالة بالنفس و المال
و كفالت به نفس و مال نيز از همين است.
و الكفل المثل».
و كفل بمعناى مثل است.
[نصیب – کفل]:
«مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها
وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها»
تحت تکفّل نور باش! نور کفالت! حظّ نورانی!
أَكْفِلْنِيها: بسپارش به من!
در کفل مفهوم ضمیمه شدن و رابطه برقرار کردن برای کسب علم است
تا به رشد و بلوغ مورد نظر برسد.
انگاری یه نفر پیاده رو، سوارهای میآید و او را پشت سر خود سوار میکند،
گرچه جای خودش تنگ میشود و به زحمت میافتد «كفلته: إذا تحمّلت به» اما این قبول زحمت را میکند تا آن شخص پیاده، کارش راه بیفتد و رشد علمی کند، تا خودش به نور آل محمد ع وصل شود «خیمه و بیت»،
و تا آن موقع سنگینی بارش به گردن این کفیل است
«عَبْداً صَالِحاً تَكَفَّلَ بِرَجُلٍ صَالِحٍ عَنْهُ».
+ «عبد الله – امة الله»
یک گلیم کوچولو پشت خودش میذاره و تو رو پشت خودش سوار میکنه و تو باید مصلی و دنبالهرو «تلو» او باشی و با ضمّ و صلی و رابطه علمی با او که دست تو رو گرفته و جای خالی پدر رو برای یتیم پر کرده، میتونی کمکم رشد کنی و بزرگ بشی و بالاخره یه روزی برای خودت مردی بشی «رجل»، «ذکر»، و بال دربیاری «وفی»، و پرواز کنی «هود»، و وصل به نور علم آل محمد ع بشی و حالا این بار نوبت توست که اگر تقدیر و صلاح بود، و به تو این ماموریت داده شد که از وسط کعبه خارج شوی و خلاف جهت رودخانه شنا کنی و برگردی به عرفات و خارج از حرم «کربلا» و یک عدهای رو پشت سر خودت سوار کنی و کفالتشونو بعهده بگیری و اونا رو تا داخل حرم و مشعر و منا و مسجد الحرام همراهی کنی و دستشونو بگیری و چیزایی که باید یاد بگیرنو یادشون بدی و بدونی که در این مسیر سخت و رو به بالای رودخانه، خطرات زیادی در کمین نشسته
که باید بر این مشکلات حتمی، صبور باشی «وَ صَبَرَ عَلَى لَأْوَائِهِنَّ»:
«اللَّأْيُ: الشدة و الإبطاء – اللَّأْيُ : الشدة و ضيق المعيشة»
باید مشکلاتی که اهل حسد برایت پیش می آورند رو تحمل کنی! به این میگن کفالت «كفلته: إذا تحمّلت به».
فن تغافل رو خوب اجرا کن تا افراد تحت تکفل تو نیز رشد کنند و بالغ بشوند.
«أَكْفِلْنِيها: بسپارش به من!»
«أَكْفِلْنِيها أي ضمها إلي و اجعلني كافلا لها و القائم بأمرها و انزل أنت عنها»
«يَكْفُلُونَهُ أي يضمونه إليهم»
«سُمِّيَ بِذِي الْكِفْلِ لِأَنَّهُ كَفَلَ سَبْعِينَ نَبِيّاً وَ نَجَّاهُمْ مِنَ الْعَذَابِ»
در واژه «کفل» انگاری محل نشستنت پشت سوار، درسته که جای راحتی نیست، اما بالاخره کارت راه میافته و بینصیب و بیبهره نمیمونی «الكفل: الّذى لا يثبت على متن الفرس» و اونقدری که تو معالم برای عمل کردن نیاز داشته باشی رو در اختیارت میذاره.
«وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا أي: كفّلها اللّه تعالى»
در واقع اینکه چه کسی باید کفالت ما را بر عهده گیرد از عالَم بالا تعیین میشود
نه اینکه خودمان برای خودمان کفیل انتخاب کنیم.
+ «قلب سلیم عارف به قبض و بسط نور خود»
در آیه «وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا» در کتب لغت و مجمع البحرین گفته شده یعنی «كفّلها اللّه تعالى» تحت تکفل خداست اما به سبب زکریا ع «دلو – سلسله مراتب نورانی!».
+ «یقیض له مومنا» که در حدیث جیش یزید مطلب زیبایی آورده شده است.
چه دلخواه عجیبی است امر کفالت که کار به خصومت هم میرسد!
خود خدا هم تعجب میکنه آخه چقدر اهل حسادت دوست دارند که این امر کفالت «أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ» به اونها برسه (جریان خطبه قدیریه!)
و نهایتا بر سر تصدی این امر کفالت، کار به خصومت میکشد «وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ»!
هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ
سلام بر عقیلة النّساء، کفیلة السجاد ع، حضرت زینب سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیْکُم أَيُّهَا الْكَافِلُونَ لِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ ص
امام سجاد علیهالسلام:
أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي وَ حَبِّبْ خَلْقِي إِلَيَّ
قَالَ يَا رَبِّ كَيْفَ أَفْعَلُ
قَالَ ذَكِّرْهُمْ آلَائِي وَ نَعْمَائِي لِيُحِبُّونِي فَلَأَنْ تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِي أَوْ ضَالًّا عَنْ فِنَائِي أَفْضَلُ لَكَ مِنْ عِبَادَةِ مِائَةِ سَنَةٍ بِصِيَامِ نَهَارِهَا وَ قِيَامِ لَيْلِهَا
قَالَ مُوسَى وَ مَنْ هَذَا الْعَبْدُ الْآبِقُ مِنْكَ
قَالَ الْعَاصِي الْمُتَمَرِّدُ
قَالَ فَمَنِ الضَّالُّ عَنْ فِنَائِكَ
قَالَ الْجَاهِلُ بِإِمَامِ زَمَانِهِ تُعَرِّفُهُ وَ الْغَائِبُ عَنْهُ بَعْدَ مَا عَرَفَهُ الْجَاهِلُ بِشَرِيعَةِ دِينِهِ تُعَرِّفُهُ شَرِيعَتَهُ وَ مَا يَعْبُدُ بِهِ رَبَّهُ وَ يَتَوَصَّلُ بِهِ إِلَى مَرْضَاتِهِ.
قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع:
فَأَبْشِرُوا عُلَمَاءَ شِيعَتِنَا بِالثَّوَابِ الْأَعْظَمِ وَ الْجَزَاءِ الْأَوْفَرِ.
خداوند به سوی موسی علیهالسلام وحی فرستاد:
«ای موسی! اگر به سویم بندهٔ فراری مرا برگردانی، یا گمراهی را به سوی من بر گردانی،
بهتر است برای تو از عبادت صد سال که روزهایش را روزه بداری و شب هایش نماز به پا داری.
موسی گفت: پروردگارا! بنده گریخته کیست؟
فرمود: معصیت کاری که از فرمان ما تجاوز کرده.
گفت: کیست آن گم شونده از در خانهٔ تو؟
فرمود: نادانی که امام زمانش را نشناسد،
در حالی که تو او را برایش معرفی میکنی و میشناسانی … …»
[کفیله – حضرت زینب س]:
این نقش حساس و مهم حضرت زینب س است که در مقطعی از زمان کفالت علمی اهل نور آل محمد ع را برای مدتی بعهده گرفتهاند.
«هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ»
تا قلب اهل نوری که تحت تکفل قرار گرفته شده، به نورش روشن و وصل شود
«فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها»
پس نقش کفیله اینه که ما را به نور علم آل محمد ع دلالت کرده و ارجاع میدهد.
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»
«إِذْ تَمْشي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ
فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ»
«وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ
فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ»
[ کفیلة + اول سوره نساء «وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً»] :
[سورة النساء (۴): آية ۱]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ
وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها
وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ
إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً (۱)
اى مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد،
و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد؛
و از خدايى كه به [نامِ] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد؛
و زنهار از خويشاوندان مَبُريد، كه خدا همواره بر شما نگهبان است.
+ «صلۀ رحم!»
«وَ اتَّقُوا … الْأَرْحامَ»:
عبارت «الْأَرْحامَ» دقیقا بجای «اللَّهَ»؛ یعنی چه بگیم «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» چه بگیم «وَ اتَّقُوا الْأَرْحامَ» و این مهمتره چون با توجه به حدیث زیبای «و اتقوا الأرحام أن تقطعوها» معلوم میشه اگه کسی با صاحبان نور قطع رابطه کنه، کانه از رحم اعتقادی آل محمد ع بریده، و کانه از خدای مهربان دل بریده، و دستش از دامان علم آل محمد ع کوتاه میشود و دیگر یاد صاحبان نور که عامل نورانیت قلب تاریک است به سراغش نخواهد آمد.
پس اولین آیه در سوره نساء مهمترین نکته را در زندگی، که باید همه مراعات نمایند، گوشزد میکند که قطع رابطۀ علمی با صاحبان نور گناهی نابخشودنی است.
«اشتباه مرگبار!»
و اما اینکه نام این سوره شده: نساء!
مطلب زیبا این است که:
اول به خلقت نور اشاره میکند که:
«خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً»
اینجا خیلی مطلب مهم هست:
اول اینکه همۀ صاحبان نور یک اعتقاد واحد «نَفْسٍ واحِدَةٍ» را تبلیغ میکنند و مشعل نورانی المپیک را به یکدیگر دست به دست میکنند «صلی»، «نور علی نور»، «مثال زیبای بلاکچین» و این رشته نورانی استمرار مییابد و زیبا اینکه در این سلسله رشته نورانی، رجال کثیر هستند بعلاوه اینکه در پارهای از زمانها نساء نیز این ماموریت خطیر کربلا را برای مدتی انجام میدهند.
[السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ سَیدِ الْانْبِیآءِ …
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ مَنْ … بَکی لِمُصابِها ابْراهیمُ الْخَلیلُ وَ نُوحٌ وَ مُوسَی الْکلیمُ
فی کرْبَلآءِ الْحُسَینِ الشَّهیدِ الْغَریبِ …
السَّلامُ عَلَیکِ یا مُمْتَحَنَةً فی تَحَمُّلاتِ الْمَصآئِبِ کالْحُسَینِ الْمَظْلُومِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ]
[نقیب – کفیل]:
«وَ اخْتَارَ ص مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً لِيَكُونُوا كُفَلَاءَ قَوْمِهِ»
امام رضا علیه السلام:
فَكَيْفَ بِمَنْ تَكَفَّلَ عَدَداً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
فَأَنَا ضَمِينُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْرِ.
[کفل – مافوق – سلسله مراتب نورانی]:
+ «شهادتین»: «هشت حرف و چهار حرف»: «حاملان نور!»
انگاری هر کسی باید مافوق و صاحب نورشو بشناسه و اونو صدا بزنه!
+ «حدیث متمّم بن فیروز»
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكِلْنَا إِلَى أَنْفُسِنَا
وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَبَعْضِ النَّاسِ
وَ لَكِنْ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ.
خداوند ما را بخودمان وانگذاشته. اگر ما را بخود واميگذاشت مانند ساير مردم بوديم.
ولى ما كسانى هستيم كه خداوند در باره آنها فرموده:
«ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»
مرا بخوانيد دعاى شما را مستجاب مىكنم.
[توکل – کفیله] :
کسی که قلبش به نورش وصل بشه و این عصای نورانی «وکلة»، تکیهگاهش بشه،
قطعا تحت تکفل و حمایت همهجانبه از سوی آل محمد ع خواهد بود
«لَمْ أَكِلْهُ إِلَى غَيْرِي»
و این عقل نور علی نور شده، برای او ایجاد آرامش خواهد کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
رَجَعْنَا مِنَ الْجِهَادِ الْأَصْغَرِ إِلَى الْجِهَادِ الْأَكْبَرِ
وَ قَالَ
مَنْ غَلَبَ عِلْمُهُ هَوَاهُ فَهُوَ عِلْمٌ نَافِعٌ
وَ مَنْ جَعَلَ شَهْوَتَهُ تَحْتَ قَدَمَيْهِ فَرَّ الشَّيْطَانُ مِنْ ظِلِّهِ
وَ قَالَ ص
يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى
أَيُّمَا عَبْدٍ أَطَاعَنِي لَمْ أَكِلْهُ إِلَى غَيْرِي
وَ أَيُّمَا عَبْدٍ عَصَانِي وَكَلْتُهُ إِلَى نَفْسِهِ
ثُمَّ لَمْ أُبَالِ فِي أَيِّ وَادٍ هَلَكَ.
از جهاد اصغر برگشتیم برای جهاد اکبر،
و فرمودند:
هر کس با نور علمش بر هوای نفس حسودش غالب و چیره شد،
آن علم علم نافع است و سودآوری است،
و هر کس شهوات خود را زیر پا گذارد شیطان از سایه او فرار می کند،
و فرمودند:
خدای عزوجل میفرماید:
هر بندهای که مرا اطاعت کند او را به غیر خودم نمیسپارم
و هر بنده که مرا عصیان کند (نافرمانیم کند) او را به نفس خودش میسپارم،
و هيچ باكى ندارم و اهميتى نمیدهم كه در چه بيابانى گرفتار و هلاک شود.
[عصمت – کفیله] :
تمام واژههای مترادف با نور، با واژه کفیله، معانی زیبایی خلق میکنند.
از جمله ثمرات اینکه تحت تکفل مافوق قرار بگیری این است که با بهرهمندی از علوم او چون دل از گناه میکنی لذا او سببی است که تو را به درجاتی به عصمت میرساند
و این ارزش والای علوم آل محمد ع است که از دست صاحبان نور اخذ میشود.
امام صادق علیه السلام:
أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ع
مَا اعْتَصَمَ بِي عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ
ثُمَّ تَكِيدُهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ الْمَخْرَجَ مِنْ بَيْنِهِنَّ
وَ مَا اعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ
إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ مِنْ يَدَيْهِ وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ
وَ لَمْ أُبَالِ بِأَيِّ وَادٍ تَهَالَكَ.
خداوند تبارك و تعالى به حضرت داود عليه السّلام وحى كرد كه:
هر يك از بندگانم با يأس از مخلوقاتم به من پناهنده شود من از نيتش اين را مىفهمم؛
و سپس همۀ آسمانها و زمين و هر كه در آنها هست براى او توطئه كنند من برايش راه چارهاى براى نجات از دست آنها فراهم خواهم كرد.
و هر يك از بندگانم به ديگرى پناهنده شود در حالى كه من بدانم قصدش همين است،
همۀ وسائل و اسباب آسمانها و زمين را از او مى گيرم
و او را سرگردان خواهم نمود و او را به حال خودش واگذارم،
و باكى ندارم كه در كدام سرزمين نابود مىشود.
«كَيْفَ يُضَيَّعُ مَنِ اللَّهُ كَافِلُهُ»:
وقتی پشت سر نورت نشستهای «کفل»، از هیچ چیزی غم نداشته باش!
امام جواد علیه السلام:
كَيْفَ يُضَيَّعُ مَنِ اللَّهُ كَافِلُهُ
وَ كَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللَّهُ طَالِبُهُ
وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى غَيْرِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ
وَ مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ مَا أَفْسَدَ أَكْثَرُ مِمَّا يُصْلِحُ.
چگونه گمراه و درمانده خواهد شد کسی که خداوند سَرپرست و متکفّل اوست.
چطور نجات مییابد کسی که خداوند جوینده او (در تعقیب او) میباشد.
هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود،
خداوند او را به همان شخص واگذار میکند.
امام هادی علیه السلام:
لَوْلَا مَنْ يَبْقَى بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِنَا مِنَ الْعُلَمَاءِ
الدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ الدَّالِّينَ عَلَيْهِ
وَ الذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ
وَ الْمُنْقِذِينَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاكِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ
وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ
الَّذِينَ يُمْسِكُونَ قُلُوبَ ضُعَفَاءِ الشِّيعَةِ كَمَا يُمْسِكُ السَّفِينَةَ سُكَّانُهَا
لَمَا بَقِيَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِينِ اللَّهِ،
أُولَئِكَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
اگر در زمان غیبت امام قایم عجل الله تعالی فرجه الشریف عالمانی نبودند
که دعوت کننده و راهنماکننده به سویش باشند
و با براهین الهی از دین او دفاع نمایند
و بندگان مستضعف خدا را از دام ابلیس و اعوانش برهانند
و از بند نواصب و دشمنان اهل بیت رهایی بخشند،
همه مردم از دین خدا دست کشیده و مرتد میشدند،
لکن این علماء،
کسانی هستند که زمام قلوب شیعیان ضعیف ما را در دست داشته و مهار میکنند،
همچون ناخدای کشتی که سکّان آن را در دست دارد؛
آنها برترین افراد در پیشگاه خداوند عزوجل هستند.
امام علی علیه السلام:
كَافِلُ الْيَتِيمِ أَثِيرٌ عِنْدَ اللَّهِ.
سراوری کننده یتیم در پیشگاه خدا ماجور است.
کافل و اثیر، نامهای زیبای مترادف نور هستند.
امام حسین علیه السلام:
مَنْ كَفَلَ لَنَا يَتِيماً قَطَعَتْهُ عَنَّا غَيْبَتُنَا وَ اسْتِتَارُنَا
فَوَاسَاهُ مِنْ عُلُومِنَا الَّتِي سَقَطَتْ إِلَيْهِ حَتَّى أَرْشَدَهُ وَ هَدَاهُ
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
يَا أَيُّهَا الْعَبْدُ الْكَرِيمُ الْمُوَاسِي
إِنِّي أَوْلَى بِهَذَا الْكَرَمِ
اجْعَلُوا لَهُ يَا مَلَائِكَتِي فِي الْجِنَانِ بِعَدَدِ كُلِّ حَرْفٍ عَلَّمَهُ أَلْفَ أَلْفِ قَصْرٍ
وَ أَضِيفُوا إِلَيْهَا مَا يَلِيقُ بِهَا مِنْ سَائِرِ النِّعَمِ.
هر كس يتيمى از ما را كه به سببِ در خفا و استتار بودن ما، به ما دسترسى ندارد سرپرستى كند
و از علوم ما كه نصيب او شده است در اختيار وى بگذارد و او را راهنمايى و هدايت كند،
خداوند عزّ و جلّ فرمايد:
اى بنده كريم و غمخوار!
من به كرم و بخشندگى از تو سزاوارترم.
اى فرشتگان من!
به تعداد هر حرفى كه به او آموخته است، هزار هزار قصر در بهشتها برايش بسازيد
و از ديگر نعمتهايى كه در خور اين قصرهاست به آنها اضافه كنيد.
وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا
و زكريا را سرپرست مریم قرار داد.
سرپرستی نور رو، فقط بعهده نور میذارن!
خدای مهربان، کفالت علمی اهل نور را به صاحبان نور میسپارد!
سرپرستی علمی اهل نور با صاحبان نورشان است!
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»
[سورة آلعمران (۳): آية ۳۷]
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً
وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا
كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً
قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا
قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (۳۷)
پس پروردگارش وى [=مريم] را با حُسنِ قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد،
و زكريا را سرپرست وى قرار داد.
زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مىشد، نزد او [نوعى] خوراكى مىيافت.
[مى]گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟
او در پاسخ مى]گفت: «اين از جانب خداست،
كه خدا به هر كس بخواهد، بىشمار روزى مىدهد.»
[سورة آلعمران (۳): آية ۴۴]
ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ
وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ
وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ (۴۴)
اين [جمله] از اخبار غيب است كه به تو وحى مىكنيم،
و [گرنه] وقتى كه آنان قلمهاى خود را [براى قرعهكشى به آب] مىافكندند تا كدام يك سرپرستى مريم را به عهده گيرد، نزد آنان نبودى؛
و [نيز] وقتى با يكديگر كشمكش مىكردند نزدشان نبودى.
[سورة النساء (۴): آية ۸۵]
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها
وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها
وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً (۸۵)
هر كس شفاعتِ پسنديده كند، براى وى از آن نصيبى خواهد بود
و هر كس شفاعت ناپسنديدهاى كند، براى او از آن [نيز] سهمى خواهد بود.
و خدا همواره به هر چيزى تواناست.
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۹۱ الى ۹۴]
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ
وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها
وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (۹۱)
و چون با خدا پيمان بستيد، به پيمان خود وفا كنيد
و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد،
با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار دادهايد،
زيرا خدا آنچه را انجام مىدهيد مىداند.
[سورة طه (۲۰): الآيات ۳۷ الى ۴۴]
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ
هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ
فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ
وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ
وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً
فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ
ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا مُوسى (۴۰)
آنگاه كه خواهر تو مىرفت و مىگفت:
آيا شما را بر كسى كه عهدهدار او گردد دلالت كنم؟
پس تو را به سوى مادرت بازگردانيديم تا ديدهاش روشن شود و غم نخورد،
و [سپس] شخصى را كُشتى و [ما] تو را از اندوه رهانيديم، و تو را بارها آزموديم،
و سالى چند در ميان اهل «مَدْيَن» ماندى،
سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى] آمدى.
[سورة القصص (۲۸): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ
فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ (۱۲)
و از پيش، شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم.
پس [خواهرش آمد و] گفت:
«آيا شما را بر خانوادهاى راهنمايى كنم كه براى شما از وى سرپرستى كنند و خيرخواه او باشند؟»
[سورة ص (۳۸): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
إِنَّ هذا أَخِي
لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ
فَقالَ أَكْفِلْنِيها
وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ (۲۳)
«اين [شخص] برادر من است.
او را نود و نه ميش، و مرا يك ميش است،
و مىگويد:
آن را به من بسپار،
و در سخنورى بر من غالب آمده است.»
يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ
خدای مهربان، از رحمت خویش،
دو بهره به اهل نور عطا میکند:
اخم و لبخند!
«الله یقبض و یبصط»
با اخم، نمیذاره وارد جهنم بشی!
« أن لا يدخله النار»
و با لبخند، یعنی با چشمک زدن،
راه بهشت رو نشونت میده!
« أن يدخله الجنة»
این دو تا میشن کفلین!
میشن دو نصیب و بهره از نور علم خدا،
که عاید اهل نور میشود.
در واقع این دو تا، یک چیز هستند:
نور هدایت خدای مهربان برای بندگان اهل طاعتش!
«وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ»
با این قبض و بسط نور، میتونی راهتو پیدا کنی!
[سورة الحديد (۵۷): الآيات ۲۶ الى ۲۹]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ
يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ
وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ
وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۲۸)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد
تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند
و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد
و بر شما ببخشايد، و خدا آمرزنده مهربان است.
تفسير القمي:
و قوله
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ
قال نصيبين من رحمته
أحدهما أن لا يدخله النار
و الثانية أن يدخله الجنة
و قوله:
وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ
يعني الإيمان.
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۸۱ الى ۸۶]
وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (۸۵)
و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند.
[سورة ص (۳۸): الآيات ۴۵ الى ۵۴]
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (۴۸)
و اسماعيل و يَسَع و ذوالكِفل را به ياد آور [كه] همه از نيكانند.
«کفیله» + «عون»
«مَنْ أَعَانَ ضَعِيفاً فِي بَدَنِهِ عَلَى أَمْرِهِ»
«وَ مَنْ أَعَانَ ضَعِيفاً فِي فَهْمِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ»
[«ضَعِيفاً فِي بَدَنِهِ – ضَعِيفاً فِي فَهْمِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ»]:
چه مثال زیبایی از این حدیث استنباط میشه!
چقدر دیدیم یک نفر دست نابینایی رو گرفته و از خیابان رد می کنه، یا بار یک پیرزن رو گرفته و براش تا در خونش میبره و این قبیل موارد.
و از کسانیکه که این کارها رو میکنن چقدر خوشمون میاد!
در هر دین و آیینی این کارارو جوانمردی میدونن و دوست دارن.
اما این مثالی است برای حاملان و صاحبان نور که از دوستان ضعیف علمی آل محمد ع در دل شرایط دستگیری میکنن و اونا رو کفالت مینماید.
« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
مَنْ أَعَانَ ضَعِيفاً فِي بَدَنِهِ عَلَى أَمْرِهِ، أَعَانَهُ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى أَمْرِهِ، وَ نَصَبَ لَهُ فِي الْقِيَامَةِ مَلَائِكَةً- يُعِينُونَهُ عَلَى قَطْعِ تِلْكَ الْأَهْوَالِ- وَ عُبُورِ تِلْكَ الْخَنَادِقِ مِنَ النَّارِ، حَتَّى لَا يُصِيبَهُ مِنْ دُخَانِهَا وَ لَا سُمُومِهَا، وَ عَلَى عُبُورِ الصِّرَاطِ إِلَى الْجَنَّةِ سَالِماً آمِناً.
وَ مَنْ أَعَانَ ضَعِيفاً فِي فَهْمِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ- فَلَقَّنَهُ حُجَّتَهُ عَلَى خَصْمٍ أَلَدَّ طُلَّابِ الْبَاطِلِ، أَعَانَهُ اللَّهُ عِنْدَ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ- عَلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ الْإِقْرَارِ بِمَا يَتَّصِلُ بِهِمَا، وَ الِاعْتِقَادِ لَهُ حَتَّى يَكُونَ خُرُوجُهُ مِنَ الدُّنْيَا- وَ رُجُوعُهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى عَلَى أَفْضَلِ أَعْمَالِهِ، وَ أَجَلِّ أَحْوَالِهِ فَيَجِيءُ عِنْدَ ذَلِكَ بِرَوْحٍ وَ رَيْحَانٍ، وَ يُبَشَّرُ بِأَنَّ رَبَّهُ عَنْهُ رَاضٍ، وَ عَلَيْهِ غَيْرُ غَضْبَانَ.
وَ مَنْ أَعَانَ مَشْغُولًا بِمَصَالِحِ دُنْيَاهُ أَوْ دِينِهِ عَلَى أَمْرِهِ- حَتَّى لَا يَنْتَشِرَ عَلَيْهِ أَعَانَهُ اللَّهُ تَعَالَى- يَوْمَ تَزَاحُمِ الْأَشْغَالِ وَ انْتِشَارِ الْأَحْوَالِ، يَوْمَ قِيَامِهِ بَيْنَ يَدَيِ الْمَلِكِ الْجَبَّارِ، فَيُمَيِّزُهُ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ يَجْعَلُهُ مِنَ الْأَخْيَارِ .»
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه
وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي حُكْمَهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ
أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا فَهَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حِجْرِهِ
أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى.
ناگوارتر از يتيمى فرد بىمادر و پدر، يتيمى آن كسى است كه از امامش دور افتاده، و توان وصول به او را ندارد، و پاسخ مسائل مورد نيازش را نمىداند،
پس بدانيد كه شيعۀ ما داناى به علوم ماست، و افرادى كه- به دليل عدم ديدار- از علم ما بىخبر ماندهاند همچون يتيمى در كنف حمايت ايشانند.
بدانيد جايگاه كسى كه هدايت و ارشاد نموده و دستورات و شرائع ما را تعليم مىكند همراه ما در گروه انبياء در اعلى علّيين خواهد بود.
امام علی علیه السلام:
مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِشَرِيعَتِنَا فَأَخْرَجَ ضُعَفَاءَ شِيعَتِنَا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِي حَبَوْنَاهُ بِهِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِيءُ لِجَمِيعِ أَهْلِ الْعَرَصَاتِ وَ حُلَّةٌ لَا تَقُومُ لِأَقَلِّ سِلْكٍ مِنْهَا الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ يَا عِبَادَ اللَّهِ هَذَا عَالِمٌ مِنْ تَلَامِذَةِ بَعْضِ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِي الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْيَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ لِيُخْرِجَهُ مِنْ حَيْرَةِ ظُلْمَةِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نُزْهَةِ الْجِنَانِ فَيُخْرِجُ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْراً أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة.
هر كه پيرو و شيعۀ ما بوده و عالم به دستورات ما باشد، و پيروان ضعيف و ناتوان ما را از تاريكى جهل و نادانى به نور علم و دانشى كه به او عطا نمودهايم خارج سازد، روز قيامت تاجى از نور بر سر دارد و تمامى اهل آن ساحت را روشن سازد، و نيز جامهاى دارد كه تمام دنيا با ذرّهاى از رشته و نخ آن برابرى نمىكند. سپس نداكنندهاى فرياد برآورد: اى بندگان خدا اين فرد دانشمند، يكى از شاگردان علماى آل محمّد است! و بدانيد افرادى كه در اين سرا با توسّل به نور دانش او از حيرت جهل و نادانى برون رفتهاند در آن سرا نيز به كمك نور او از تمام عرصهها به بهشتهاى دور رهنمون شوند. پس به هر كه در دنيا خيرى آموخته، و قفل جهل و نادانى از قلبش گشوده، يا شبههاى را برايش روشن و آشكار ساخته، همه و همه را از آن عرصهها خارج مىسازد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها:
حَضَرَتِ امْرَأَةٌ عِنْدَ الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع فَقَالَتْ إِنَّ لِي وَالِدَةً ضَعِيفَةً وَ قَدْ لُبِسَ عَلَيْهَا فِي أَمْرِ صَلَاتِهَا شَيْءٌ وَ قَدْ بَعَثَتْنِي إِلَيْكِ أَسْأَلُكِ فَأَجَابَتْهَا فَاطِمَةُ ع عَنْ ذَلِكَ فَثَنَّتْ فَأَجَابَتْ ثُمَّ ثَلَّثَتْ إِلَى أَنْ عَشَّرَتْ فَأَجَابَتْ ثُمَّ خَجِلَتْ مِنَ الْكَثْرَةِ فَقَالَتْ لَا أَشُقُّ عَلَيْكِ يَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ
قَالَتْ فَاطِمَةُ ع هَاتِي وَ سَلِي عَمَّا بَدَا لَكِ أَرَأَيْتِ مَنِ اكْتُرِىَ يَوْماً يَصْعَدُ إِلَى سَطْحٍ بَحَمْلٍ ثَقِيلٍ وَ كِرَاهُ مِائَةُ أَلْفِ دِينَارٍ يَثْقُلُ عَلَيْهِ فَقَالَتْ لَا فَقَالَتْ اكْتُرِيتُ أَنَا لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ بِأَكْثَرَ مِنْ مِلْءِ مَا بَيْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ لُؤْلُؤاً فَأَحْرَى أَنْ لَا يَثْقُلَ عَلَيَّ سَمِعْتُ أَبِي ص يَقُولُ
إِنَّ عُلَمَاءَ شِيعَتِنَا يُحْشَرُونَ فَيُخْلَعُ عَلَيْهِمْ مِنْ خِلَعِ الْكَرَامَاتِ عَلَى كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ وَ جِدِّهِمْ فِي إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ حَتَّى يُخْلَعُ عَلَى الْوَاحِدِ مِنْهُمْ أَلْفُ أَلْفِ حُلَّةٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ يُنَادِي مُنَادِي رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ أَيُّهَا الْكَافِلُونَ لِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ ع النَّاعِشُونَ لَهُمْ عِنْدَ انْقِطَاعِهِمْ عَنْ آبَائِهِمُ الَّذِينَ هُمْ أَئِمَّتُهُمْ هَؤُلَاءِ تَلَامِذَتُكُمْ وَ الْأَيْتَامُ الَّذِينَ كَفَلْتُمُوهُمْ وَ نَعَشْتُمُوهُمْ فَاخْلَعُوا عَلَيْهِمْ خِلَعَ الْعُلُومِ فِي الدُّنْيَا فَيُخْلَعُونَ عَلَى كُلِّ وَاحِدٍ مِنْ أُولَئِكَ الْأَيْتَامِ عَلَى قَدْرِ مَا أَخَذُوا عَنْهُمْ مِنَ الْعُلُومِ إِلَى آخِرِه.
وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ ع:
يَا أَمَةَ اللَّهِ
إِنَّ سِلْكاً مِنْ تِلْكِ الْخِلَعِ لَأَفْضَلُ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ، وَ مَا فَضَلَ فَإِنَّهُ مَشُوبٌ بِالتَّنْغِيصِ وَ الْكَدَرِ.
امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرمودند:
روزى زنى نزد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وارد شد و گفت مادرى دارم ضعیف و ناتوان که براى انجام نماز، مسئله اى برایش پیش آمده و مرا فرستاده است تا پاسخ آن را از شما دریافت نمایم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس از گوش دادن به سخنان آن زن، جوابش را داد. سپس آن زن سئوال دیگری را مطرح کرد و حضرت دوباره جواب او را داد.
و به طور مرتب آن زن سئوالات دیگری را مطرح کرد تا آن که به ده مرتبه رسید و حضرت زهرا (سلام الله علیها) بدون هیچ گونه احساس و اظهار ناراحتى و بلکه به عطوفت پاسخ او را بیان مى نمود.
پس از آن، زن خجالت زده شد و گفت شما را خسته و ناراحت کردم، بیش از این مزاحم شما نمىشوم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) اظهار نمود خیر، براى من زحمتى نخواهد بود.
سپس افزود چنانچه شخصى اجیر شده باشد تا بارى سنگین را به جایى ببرد و در ازاى آن مبلغ صد هزار دینار مزد بگیرد آیا ناراحت مى شود؟!
آن زن در جواب حضرت گفت خیر.
بعد از آن فرمود من براى هر سؤال که جوابش را بگویم اجیر تو هستم و مزد و پاداش آن نزد خداوند متعال به ارزشى بیش از آنچه که در این جهان است مى باشد.
پس اکنون آنچه مى خواهى سؤال کن و براى من ناراحت مباش که از پدرم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود:
علما و دانشمندان، شیعیان و پیروان ما در روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج کرامت بر سر نهادهاند.
چون آنان در دنیا بر هدایت بندگان خدا تلاش و کوشش داشتهاند، مورد لطف و رحمت خداوند قرار مىگیرند و هدایا و خلعتهاى فراوان و گرانبهاى بهشتى از جنس نور تقدیمشان مىشود.
سپس منادی الهی ندا می دهد که:
ای سرپرستان یتیمان آل محمد که آنها را در روزگار یتیمی و محرومیت از وجود ائمه خود هدایت و راهنمایی کردید! اینها شاگردان و یتیمانی هستند که شما آنها را سرپرستی و هدایت نمودید، پس از خلعتهایی که به شما ارزانی شد، به آنها نیز بدهید.
در این هنگام علما به اندازه علومی که مردم از آنها فراگرفتهاند به آنها خلعت میدهند تا جایی که برخی از مردم صد هزار خلعت نصیب آنها میشود. و پس از آن خداوند از فضل خود خلعتهای علما را فزون و مضاعف میگرداند.
پس از آن حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود:
اى بنده خدا، ارزش یکى از آن خلعت ها، هزار بار بیش از آنچه است که در این دنیا وجود دارد و خورشید بر آن مىتابد.
چون که چیزهاى این دنیا، هر چند هم به ظاهر ارزش والایی داشته باشد، اما فاسدشدنى و فناپذیر است.
امام حسن علیه السلام:
فَضْلُ كَافِلِ يَتِيمِ آلِ مُحَمَّدٍ ع الْمُنْقَطِعِ عَنْ مَوَالِيهِ النَّاشِبِ فِي رُتْبَةِ الْجَهْلِ يُخْرِجُهُ مِنْ جَهْلِهِ وَ يُوضِحُ لَهُ مَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ عَلَى فَضْلِ كَافِلِ يَتِيمٍ يُطْعِمُهُ وَ يَسْقِيهِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى السُّهَا.
برترى كسى كه يتيم آل محمّد را كه از سرپرستان خود جدا شده و در جهل فرو رفته است سرپرستى كند و او را از جهل بيرون آورد و امور مشتبه را براى او روشن سازد، بر كسى كه يتيمى را سرپرستى كند و به او آب و غذا دهد، مانند برترى خورشيد بر ستاره سُهى است.
امام حسین علیه السلام:
مَنْ كَفَلَ لَنَا يَتِيماً قَطَعَتْهُ عَنَّا مِحْنَتُنَا بِاسْتِتَارِنَا فَوَاسَاهُ مِنْ عُلُومِنَا الَّتِي سَقَطَتْ إِلَيْهِ حَتَّى أَرْشَدَهُ وَ هَدَاهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ [لَهُ] يَا أَيُّهَا الْعَبْدُ الْكَرِيمُ الْمُوَاسِي أَنَا أَوْلَى بِالْكَرَمِ مِنْكَ، اِجعَلوا لَهُ يا مَلائكتي في الجِنانِ بِعَدَدِ كُلِّ حَرفٍ عَلَّمَهُ ألفَ ألفِ قَصرٍ ، و ضُمُّوا إلَيها ما يَليقُ بِها مِن سائرِ النِّعَمِ.
هر كس يتيمى از ما را كه به سببِ در خفا و استتار بودن ما، به ما دسترسى ندارد سرپرستى كند و از علوم ما كه نصيب او شده است در اختيار وى بگذارد و او را راهنمايى و هدايت كند، خداوند عزّ و جلّ فرمايد: اى بنده كريم و غم خوار! من به كرم و بخشندگى از تو سزاوارترم. اى فرشتگان من! به تعداد هر حرفى كه به او آموخته است، هزار هزار قصر در بهشتها برايش بسازيد و از ديگر نعمتهايى كه در خور اين قصرهاست به آنها اضافه كنيد.
امام صادق علیه السلام:
عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِي الثَّغْرِ الَّذِي يَلِي إِبْلِيسَ وَ عَفَارِيتَهُ يَمْنَعُوهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِيعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ يَتَسَلَّطَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ وَ شِيعَتُهُ وَ النَّوَاصِبُ
أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْكَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ
لِأَنَّهُ يَدْفَعُ عَنْ أَدْيَانِ مُحِبِّينَا وَ ذَلِكَ يَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِم.
علماى شيعۀ ما همچون مرزداران، مانع يورش شياطين به شيعيان ناتوان شده، و جلوى غلبۀ ناصبان شيطان صفت را مىگيرند. پس بدانيد هر كه اين گونه در مقام دفاع از شيعيان ما برآيد فضيلتش از جهادكنندۀ با روم و ترك و خزر، هزاران بار بيشتر است،
زيرا آن از كيش پيروان ما دفاع مىكند و اين از جسم آنان.
امام کاظم علیه السلام:
فَقِيهٌ وَاحِدٌ يُنْقِذُ يَتِيماً مِنْ أَيْتَامِنَا الْمُنْقَطِعِينَ عَنَّا وَ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا
بِتَعْلِيمِ مَا هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَيْهِ
أَشَدُّ عَلَى إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ
لِأَنَّ الْعَابِدَ هَمُّهُ ذَاتُ نَفْسِهِ فَقَطْ
وَ هَذَا هَمُّهُ مَعَ ذَاتِ نَفْسِهِ ذَوَاتُ عِبَادِ اللَّهِ وَ إِمَائِهِ لِيُنْقِذَهُمْ مِنْ يَدِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ
فَلِذَلِكَ هُوَ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ وَ أَلْفِ أَلْفِ عَابِدَة.
(هرگاه) يك فقيه، يتيمي از يتيمان ما را ـ مقصود كساني هستند كه از ما دورند ـ با آموزش آنچه او نيازمند است، نجات دهد، (اين فقيه) براي ابليس از هزار عابد سختتر و شديدتر است؛
زيرا عابد همّتش فقط (نجات) خود است، (ولي) همت فقيه، (نجات) خود و بندگان خداست براي اينكه آنان را از دست ابليس و ياران او نجات دهد.
بنابراين، چنين فقيهي نزد خداوند از هزار عابد مرد و يك ميليون عابد زن برتر است.
مَشَى عَلَى رِجْلَيْهِ وَ حَمَلَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى الظَّهْرِ
کیه که روی پای خودش بایسته «رجل» و بقیه رو هم پشتش کنه «کفل» و مسیر سخت و صعب العبور گذر از تمناها و حبّ دنیا رو با صلابت و موفقیت طی کنه و ماموریت خودشو که رسوندن فالوئرهای خودش به بهشت است رو بنحو احسن انجام بده؟! به این میگن کفیلة!
[ ذبح بقر + «نطفهها»]:
مثال زیبای جناب موسی ع در قصه گاو بنی اسرائیل وقتی گفتند آیا ما را مسخره کردهای ای موسی ع! مگه میشه دُمِ گاوِ مرده را به آدمِ مرده زد و نتیجه، زندهشدن مردهای باشد؟!
مگه میشه: (مرده + مرده = زنده !!!)
برای تفهیم این مطلب چه مثال زیبایی زدهاند:
(1): «مَاءُ الرَّجُلِ (نُطْفَةَ مَيِّتٍ) + مَاءُ الْمَرْأَةِ (مَيِّتٌ) = بَشَراً حَيّاً سَوِيّاً»
(2): «بذر مرده + زمین مرده = درختان زیبا و زنده !!!»
«ثُمَّ قَالَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ:
أَ وَ لَيْسَ مَاءُ الرَّجُلِ نُطْفَةَ مَيِّتٍ وَ مَاءُ الْمَرْأَةِ مَيِّتٌ يَلْتَقِيَانِ فَيُحْدِثُ اللَّهُ مِنِ الْتِقَاءِ الْمَيِّتَيْنِ بَشَراً حَيّاً سَوِيّاً
أَ وَ لَيْسَ بُذُورُكُمُ الَّتِي تَزْرَعُونَهَا فِي أَرْضِكُمْ تَتَفَسَّخُ فِي أَرَضِيكُمْ وَ تَعَفَّنُ وَ هِيَ مَيْتَةٌ
ثُمَّ يُخْرِجُ اللَّهُ مِنْهَا هَذِهِ السَّنَابِلَ الْحَسَنَةَ الْبَهِجَةَ وَ هَذِهِ الْأَشْجَارَ الْبَاسِقَةَ الْمُؤْنِقَةَ»
«مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى»:
+ «نطفههای علمی صاحبان نور و قلوب سلیم و پذیرای اهل یقین»:
[سورة آلعمران (3): آية 195]
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ
فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ (195)
پس، پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه:]
من عملِ هيچ صاحب عملى از شما را، از مرد يا زن، كه همه از يكديگريد، تباه نمىكنم؛
پس، كسانى كه هجرت كرده و از خانههاى خود رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شدهاند، بديهايشان را از آنان مىزدايم، و آنان را در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است درمىآورم؛ [اين] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست.
… قَالَ فَمَا الْحَفِيظَةُ وَ الْكَرَمُ
قَالَ
مَشَى عَلَى رِجْلَيْهِ وَ حَمَلَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى الظَّهْرِ + «کفیلة»
وَ كَمَنَ النَّهَارَ وَ سَارَ بِهِنَّ اللَّيْلَ مَاشِياً عَلَى رِجْلَيْهِ
فَقَدِمَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ تَفَلَّقَتْ قَدَمَاهُ دَماً وَ مِدَّةً
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص
هَلْ تَدْرِي مَا نَزَلَ فِيكَ فَأَعْلَمَهُ بِمَا لَا عِوَضَ لَهُ لَوْ بَقِيَ فِي الدُّنْيَا مَا كَانَتِ الدُّنْيَا بَاقِيَةً
قَالَ يَا عَلِيُّ نَزَلَ فِيكَ
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى
فَالذَّكَرُ أَنْتَ وَ الْإِنَاثُ بَنَاتُ رَسُولِ اللَّهِ ص
يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
فَالَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ.