With his hand, the jealous one selects the lottery of his desires!
envy drives people to shape their destinies, perhaps by choosing what they desire most. 🌟✨
حسود، خودش، با دست خودش، قرعۀ تمنّاهایش را انتخاب میکند!
حسادت، افراد را به شکل دادن سرنوشت خود، طبق سلیقه و خواستۀ خود، سوق میدهد،
حسود خواهان انتخاب آن چیزی است که بیشتر آرزو دارد،
نه آنچه خدای مهربان برای او تقدیر نموده است.
«زلم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الزَّلَمُ: القدح»
«الزَّلَمُ و الزُّلَمُ: قدح يستقسم به، و كانوا يفعلون ذلك في الجاهليّة، و حرّم ذلك في الإسلام»
«رجل مزلّم: نحيف»
«المزلّم: السيّئ الغذاء، لأنّه ينحف و يدقّ»
«ازْلأَمَّت الضُّحى: انبسطت»
«ازْلأَمَ النهار: إِذا ارتفع ضَحاؤه»
+ «الاستقسام: طلب الحصّة و القسمة و تعيينها. و هذا شبيه بالقمار،
و أكل المال بالباطل، و تعيين الوظيفة و الحكم بالهوى، و اعراض عن الحقيقة.»
زلم:
ازْلأَمَّت الضُّحى : انبسطت
+ «قبض و بسط»
چه تاریخچه زیبایی داره این واژه «زلم»:
« و كانت العرب في الجاهليّة تكتب عليها الأمر و النهى و تضعها في وعاء فإذا أراد أحدهم أمرا أدخل يده و أخرج قدحا، فان خرج ما فيه الأمر مضى لقصده، و ان خرج ما فيه النهى كفّ.»
انگاری فطرتا همه دلشون میخواد یه جوری تابع یک مرکز امر و نهی باشن!
اما چجوری این موضوع فطری با دل کندن از گناه جور در بیاد؟! اینو دیگه خدا میدونه!
انسانی که مختار آفریده شده، هم دارای ویژگی فطری سلما لرجل هست و هم دستش برای ارتکاب گناه بازه!
+ «جبر و اختیار»
این واژه زیبای «زلم» با این تاریخچه که عرب جاهلیت به آن قائل بودند مطلب بسیار زیبایی داره.
وقتی دلت میخواد تابع امر و نهی مافوق باشی، خُب چرا این مافوق خدای مهربان تو نباشه و امر و نهی اونو مجری نباشی؟! جای تعجبه واقعا از این انسان نادان که میبینه فطرتا، هم وجودش میکشه که مصلی و دومی نور ولیّ خودش باشه، اما بر خلاف جریان آب شنا میکنه و خودشو اینجور به زحمت و بدبختی میندازه! حال آنکه خدا فطرتا کار رو برای او راحت کرده و لازم نیست خودتو در پیچ و خم مشورت با شرکای متشاکس، اسیر کنی، فقط کافیه سلما لرجل من آل محمد ع باشی و بس، و در دل شرایط تقدیراتت، با یاد معالم ربانی و فهم قبض و بسط نور قلبی، امر و نهی رو، محترمانه، از مافوقت بشنوی و ببینی، اما چرا اینقدر خودتو به بدبختی و سرگردانی مبتلا میکنی، فقط بخاطر حسد وامونده است.
[«أَنَّ … الْأَزْلَامَ رِجَالٌ»]:
خیلی زیباست:
اینکه رجلی، حرامی را حلال کند، اشاره به این دارد که خودش یک قمارباز حرفهای است!
اما متاسفانه بازی زندگی را باخته است!
«أَنَّ الْخَمْرَ وَ الْمَيْسِرَ وَ الْأَنْصَابَ وَ الْأَزْلَامَ رِجَالٌ»
اینکه «أَنَّ … الْأَزْلَامَ رِجَالٌ» یعنی با قلبت، امر و نهی رجلی را تبعیت نمایی!
حالا اگه این رجل، منا اهل البیت ع باشه، تبعیت از این رجل برای اهل نور یقین، توام با نور و رقت قلب است. پس «زلم» در معنای ممدوحش، نام زیبای صاحبان نور است:
«ازْلأَمَّت الضُّحى: انبسطت»
ولی اهل شک حسود، با تبعیت از لیدرهای سوئی که دست اونها رو برای ارتکاب معاصی باز میذارن، واژۀ «ازلام» رو در معنای مذمومش، معنا میکنن!
[زلم – قرعه کشی – لاتاری «lottery»]:
حسود، خودش، با دست خودش، قرعۀ تمناهاشو انتخاب میکنه، و کاری هم به قرعۀ منتخب خدای مهربانش نداره! این کار حسود، حرامِ حرامست! حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ … أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ!
اهل نور، به تقدیراتی که خدای مهربان برای اونها مقدر کرده راضی میشن و خودشون، برای خودشون، با دست خودشون، از بین گزینههای منتخب خودشون، به دروغ، قرعهکشی نمیکنن و برای خودشون گزینهای رو انتخاب نمیکنن.
«إيّاك أن تَنصِبَ رجُلاً دُونَ الحُجَّةِ فَتُصدِّقَهُ في كُلِّ ما قالَ»:
امام صادق علیه السلام فرمودند:
مبادا كسى را غير از حجّت خدا عَلَم كنى، و هر چه مىگويد تصديق نمايى.
در عکس زیبا و با مفهوم ابتدای مقاله، اینکه این دستی که داره انتخاب و گزینش میکنه، آسمانی است یا زمینی، فرقش هم از زمین تا آسمان است!!!
انتخاب آسمانی، صاحب نور از آب در میاد و انتخاب زمینی لیدر سوء!
اینکه خودمون با دست خودمون قرعهای را برای خودمون در بیاوریم، فعلی است حرام:
«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ … أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ»:
چقدر این آیه زیباست و مطالب مهمی دارد!
اصلا با همین آیه، دست لیدرهای سوء رو میشود (داستان تکراری ِمن بَعد رسول الله ص)، در اینکه بدون توجه به منتخب عالم بالا، یعنی علی ع، خودشان از بین خودشان قرعهکشی میکنند و گزینهای را برمیگزینند و بخوبی معلوم میشود که چه فعل حرامی انجام شد، در حالیکه در روز غدیر «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، وصیّ نورانی، مشخص شد و دستی، دستی دیگر را بالا برد و داستان تکراری «نور علی نور» معنا شد، اما کو گوش شنوا و چشم بینا؟!
«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنينَ»
اینجا آل محمد ع، قرای مبارکه هستند، و حاملان و صاحبان نور، که علوم قرای مبارکه را آشکار میکنند، قرای ظاهره هستند که واسطۀ بین قوم سبا و قرای مبارکه برای اخذ علوم آل محمد ع اند.
امنیت و صلح و آرامش و مهربانی، محصول عمل به علوم ماخوذ از این قبلۀ مرئی آشکار است، در ملک و در ملکوت قلبها.
قرعهکشی زمانی درسته که مثل قصه یونس ع و قصۀ زکریا ع و مریم س باشه،
یعنی یک صاحب نور رو در بین هزاران لیدر سوء بذار و هزاران بار هم قرعهکشی کن، حالا میبینی که در همۀ موارد، قرعه بنام نور در خواهد آمد، اما شیطنت اهل حسادت و لیدرهای سوء رو ببین که گزینۀ نورانی، یعنی علی ع، رو حذف میکنن و حالا بین شرکاء متشاکسون، قرعهکشی میکنن و قرعه بنام هر کسی که در آمد، میشه خدا! میشه بُت! واقعا، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم!
+ «فسق – ذلِكُمْ فِسْقٌ»: چقدر لیدرهای سوء فاسق هستند!
قال لي أبو عبد اللّه عليه السلام:
إيّاكَ و الرئاسةَ،
و إيّاكَ أن تَطَأ أعقابَ الرِّجالِ.
قلتُ: جُعِلتُ فِداكَ أمّا الرئاسةُ فقد عَرَفتُها،
و أمّا أن أطَأ أعقابَ الرِّجالِ فَما ثُلُثا ما في يَدِي إلاّ مِمّا وَطِئتُ أعقابَ الرِّجالِ؟!
فقال لي:
لَيسَ حيثُ تَذهَبُ،
إيّاك أن تَنصِبَ رجُلاً دُونَ الحُجَّةِ فَتُصدِّقَهُ في كُلِّ ما قالَ.
امام صادق عليه السلام به من فرمود:
از رياست بپرهيز و از راه افتادنِ پشت سر شخصيتها خود دارى كن.
عرض كردم:
فدايت شوم، [مذموم بودن] رياست را دانستم،
اما دو سوم آنچه [از اخبار و احاديث] در دست دارم، از همين راه افتادن دنبال رجال و شخصيتهاست.
حضرت فرمود:
درست متوجّه نشدى،
بلكه مقصود اين است كه
مبادا كسى را غير از حجّت [خدا] عَلَم كنى، و هر چه مىگويد تصديق نمايى.
امام صادق علیه السلام:
أَنَّهُ قِيلَ لَهُ
رُوِيَ عَنْكُمْ أَنَّ الْخَمْرَ وَ الْمَيْسِرَ وَ الْأَنْصَابَ وَ الْأَزْلَامَ رِجَالٌ
فَقَالَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُخَاطِبَ خَلْقَهُ بِمَا لَا يَعْقِلُونَ.
مشتق ریشۀ «زلم» در آیات قرآن:
طرز فکر حسادت، برای اهل نور حرام است!
حسادت، مِتُد و روش زندگی اهل بهشت نیست!
روش زندگی اهل نور، مهربانی کردن و مقابله به مثل ننمودن است.
+ «نهج – نور، شیوه و راه و روش علمی خوب زندگی کردن رو برای قلبت آشکار میکنه! لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً!»
+ «حیات طیّبة جاویدان!»
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ … أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ!
بر شما حرام شده است… قسمت كردن چيزى را به وسيله تيرهاى قرعه؛
اين كارها همه نافرمانى خداست.
[سورة المائدة (۵): آية ۳]
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ
فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً
فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳)
بر شما حرام شده است:
مردار، و خون، و گوشت خوك، و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد، و [حيوان حلال گوشتِ] خفه شده، و به چوب مرده، و از بلندى افتاده، و به ضربِ شاخ مرده، و آنچه درنده از آن خورده باشد -مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد- و [همچنين] آنچه براى بتان سربريده شده،
و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه؛ اين [كارها همه] نافرمانى [خدا]ست.
امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند.
پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد.
امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم.
و هر كس دچار گرسنگى شود، بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد]، بى ترديد، خدا آمرزنده مهربان است.
[سورة المائدة (۵): الآيات ۹۰ الى ۹۱]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ
فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۹۰)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شيطانند.
پس، از آنها دورى گزينيد، باشد كه رستگار شويد.
إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ
وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (۹۱)
همانا شيطان مىخواهد با شراب و قمار، ميانِ شما دشمنى و كينه ايجاد كند،
و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد. پس آيا شما دست برمىداريد؟
امام باقر عليه السلام:
لمّا أنزلَ اللّه ُ عزّوجلّ على رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله :
«انّما الخَمرُ والمَيسِرُ»
قيلَ: يا رسولَ اللّه ِ، مَا المَيسِرُ؟
قال: كُلُّ ما تُقُومِرَ بهِ حتَّى الكِعابُ والجَوزُ .
قيلَ : فما الأنصابُ ؟
قالَ : ما ذَبَحُوهُ لآِلِهَتِهم .
قيلَ : فما الأزلامُ ؟
قالَ : قِداحُهُم التي يَستَقسِمُونَ بها.
هنگامى كه خداوند عز و جل آيه «انّما الخمر و الميسر» را بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل كرد،
از ايشان درباره ميسر پرسيدند،
حضرت فرمود: هر چيزى، حتى تاسهاى تخته نَرد و گردو، كه با آن برد و باخت شود.
عرض شد: «انصاب» چيست؟
فرمود: آنچه براى خدايانشان ذبح مى كردند.
عرض شد: «ازلام» چيست؟
فرمود: تيرهايى كه به وسيله آنها، قرعه مى انداختند.