دکتر محمد شعبانی راد

خودت، خودتو هلاک می‌کنی! … تاریکیِ تَطَیُّر!

Hey you! You destroy yourself!
Don’t blame others!
You destroy yourself by insisting on your false opinion and ignoring God’s luminous commands.

تطیّر، کار حسود فالگیره!
حسود فالگیر، تطیّر میزنه!
+ «دیدنی‌ترین پرواز! پرواز نورانی است! وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ!»

خودت، خودتو هلاک می‌کنی! تقصیر اینو اون ننداز! تاریکیِ تَطَیُّر!

شیطان، از خودت برای نابودی خودت استفاده میکنه.
شیطان، از حسادت خودت برای نابودی خودت استفاده میکنه!
مدام می شنویم که اشخاص خطاکار، برای توجیه اشتباهات خودشان، با این بیان که «ما رو چشم زدند!» میخواهند از خود رفع اتهام کنند. در [سورة الحج (۲۲): الآيات ۵۲ الى ۵۵]: «القای شیطان – نسخ رحمان»] میخوانیم که شیطان وقتی بوی حسادت قلب شخص حسود رو استشمام میکنه، امیدوار میشه که میتونه با القائات شیطانی خودش، این شخص حسود رو بزنه زمین.
در حقیقت استارت کار برای نابودی و هلاکت خودتو، اول خودت میزنی و این هم با سیاست غلط نارضایتی به تقدیراتی است که خدای مهربان برای اموراتی که ما حکمتش را نمیدانیم رقم می زند. این عدم رضایت به تقدیرات یعنی حسدِ فعال شده، نقطه شروع کار حسودی است که چشمش به شرایطی افتاده که باب میلش نیست لذا عکس العمل نشون میده. وظیفه‌اش اطاعته اما در جهت معصیت تلاش میکنه!
شیطان، تا زمانی که پشت به نور نکنی، نمیتونه وارد قلبت بشه و افسار قلبتو بدست بگیره «لاَ يَتَمَكَّنُ اَلشَّيْطَانُ بِالْوَسْوَسَةِ مِنَ اَلْعَبْدِ إِلاَّ وَ قَدْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ تَعَالَى»! فقط از دور پارس میکنه! تو نترس و نگران نباش و به خدای خودت پناه ببر! 
حسود، خودش اختیارا گام اول رو برمیداره یعنی پشت به نور میکنه و رو به تاریکی! و این یعنی به شیطان برای ورود به قلبش، چراغ سبز نشون میده! حالا شیطانی که به این قلب ورود میکنه و کنترل این قلب رو بدست میگیره، هر کاری دلش بخواد با این قلب میکنه!
حدیثی مهم از امام صادق علیه السلام و بعد، ادامه مطلب …

امام صادق علیه السلام:
لاَ يَتَمَكَّنُ اَلشَّيْطَانُ بِالْوَسْوَسَةِ مِنَ اَلْعَبْدِ إِلاَّ وَ قَدْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ تَعَالَى
وَ اِسْتَهَانَ بِأَمْرِهِ وَ سَكَنَ إِلَى نَهْيِهِ وَ نَسِيَ اِطِّلاَعَهُ عَلَى سِرِّهِ 
شیطان با وسوسه نمی‌تواند کسی را فریب دهد مگر اینکه آن شخص از خداوند روی برگردانیده باشد
و اوامر او را کوچک بشمارد و منهیّات او را فراموش کند و نداند که خداوند از اسرار او اطّلاع دارد،

فَالْوَسْوَسَةُ مَا تَكُونُ مِنْ خَارِجِ اَلْقَلْبِ بِإِشَارَةِ مَعْرِفَةِ اَلْعَقْلِ وَ مُجَاوَرَةِ اَلطَّبْعِ
وسوسه – در ابتدا – چيزى است كه از بيرون دل ناشى مى‌شود، که با اشارۀ دل و دخالت طبع صورت میگیرد.

وَ أَمَّا إِذَا تَمَكَّنَ فِي اَلْقَلْبِ فَذَلِكَ غَيٌّ وَ ضَلاَلَةٌ وَ كُفْرٌ
امّا وسوسه هرگاه در قلب جای گرفت، در اینجا گمراهی و کفر و طغیان می‌آید

وَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دَعَا عِبَادَهُ بِلُطْفِ دَعْوَتِهِ وَ عَرَّفَهُمْ عَدَاوَةَ إِبْلِيسَ فَقَالَ تَعَالَى
خداوند متعال بندگان خود را از روی لطف دعوت کرده و عداوت شیطان را به آن‌ها گوشزد کرده است و در قرآن مجید فرموده:
إِنَّ اَلشَّيْطٰانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا 
البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید.

فَكُنْ مَعَهُ كَالْغَرِيبِ مَعَ كَلْبِ اَلرَّاعِي يَفْزَعُ إِلَى صَاحِبِهِ فِي صَرْفِهِ عَنْهُ
شما با شیطان مانند مرد غریبی که از دست سگ چوپان به صاحب او پناه می‌برد باشید،
هرگاه سگ چوپان به مرد غریبی حمله می‌کند و می‌خواهد او را گاز بگیرد مرد غریب به صاحب سگ پناه می‌برد.

كَذَلِكَ إِذَا أَتَاكَ اَلشَّيْطَانُ مُوَسْوِساً لِيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اَلْحَقِّ وَ يُنْسِيَكَ ذِكْرَ اَللَّهِ تَعَالَى
فَاسْتَعِذْ مِنْهُ بِرَبِّكَ وَ بِرَبِّهِ فَإِنَّهُ يُؤَيِّدُ اَلْحَقَّ عَلَى اَلْبَاطِلِ وَ يَنْصُرُ اَلْمَظْلُومَ
هر گاه ميل كند شيطان به جانب تو،تا تو را گمراه كند و از راه حق بيرون برد،
پس استعاذه كن و پناه بر به خداى خود و او،و هر گاه پناه به خداى بردى و به او ملتجى شدى،حضرت او قوّت مى‌دهد حقّ‌ را بر باطل،و نصرت مى‌دهد مظلوم را بر ظالم.

بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ 
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطٰانٌ عَلَى اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ

وَ لَنْ تَقْدِرَ عَلَى هَذَا وَ مَعْرِفَةِ إِتْيَانِهِ وَ مَذَاهِبِ وَسْوَسَتِهِ
قادر نيستى تو و توانائى ندارى بر خلاصى از فريب شيطان و نجات يافتن از راههاى فريب و وسوسۀ او،

إِلاَّ بِدَوَامِ اَلْمُرَاقَبَةِ وَ اَلاِسْتِقَامَةِ عَلَى بِسَاطِ اَلْخِدْمَةِ وَ هَيْبَةِ اَلْمُطَّلِعِ وَ كَثْرَةِ اَلذِّكْرِ 

مگر به آنكه هميشه مراقب حال خود باشى و هرگز از فكر او غافل نباشى و خوف و خشيت را شعار خود كنى و در آشكار و نهان به ياد او باشى و به او استغاثه كنى.

وَ أَمَّا اَلْمُهْمِلُ لِأَوْقَاتِهِ فَهُوَ صَيْدُ اَلشَّيْطَانِ لاَ مَحَالَةَ
و امّا كسى كه اهمال كار است و در استخلاص خود از چنگ آن ديو لعين، سعى ندارد،پس او به يقين صيد شيطان است،بلكه نفس شيطان است.

وَ اِعْتَبِرْ بِمَا فَعَلَ بِنَفْسِهِ مِنَ اَلْإِغْوَاءِ وَ اَلاِغْتِرَارِ وَ اَلاِسْتِكْبَارِ حَيْثُ غَرَّهُ وَ أَعْجَبَهُ عَمَلُهُ وَ عِبَادَتُهُ وَ بَصِيرَتُهُ وَ جُرْأَتُهُ عَلَيْهِ قَدْ أَوْرَثَهُ عِلْمُهُ وَ مَعْرِفَتُهُ وَ اِسْتِدْلاَلُهُ بِعَقْلِهِ اَللَّعْنَةَ عَلَيْهِ إِلَى اَلْأَبَدِ
اعتبار گير و ملاحظه كن به آنچه شيطان به خود كرده است و گول خود زده و به بسيارى علم و عمل،عجب و تكبّر به خود راه داد و از آنچه مأمور بود كه سجدۀ آدم باشد،مخالفت ورزيد و به چنين جراتى اقدام نمود و ملعون ابد شد.

فَمَا ظَنُّكَ بِنُصْحِهِ وَ دَعَوْتِهِ غَيْرَهُ
هر گاه شيطان چنين فريبى از خود خورده باشد و به دليل سخيف: «خَلَقْتَنِي مِنْ‌ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ‌ مِنْ‌ طِينٍ‌»،مغضوب الهى شده،چه اعتماد به او توان كرد؟! و به قول او چه اعتبار توان نمود؟! و چه گمان خير و خوبى در بارۀ او توان داشت؟! 

فَاعْتَصِمْ بِحَبْلِ اَللَّهِ اَلْأَوْثَقِ وَ هُوَ اَلاِلْتِجَاءُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى وَ اَلاِضْطِرَارُ بِصِحَّةِ اَلاِفْتِقَارِ إِلَى اَللَّهِ فِي كُلِّ نَفَسٍ
پس چنگ در زن،به بند توفيق الهى كه محكم‌ترين بندها است كه آن پناه بردن است به جناب احديّت و اعتراف نمودن به عجز و قصور خود و در هر لحظه بلكه در هر نفس،اظهار افتقار و احتياج كن به خداى«عزّ و جلّ‌»تا به لطف او،از چنگ او خلاصى يابى و از دام صيد او نجات حاصل كنى.

وَ لاَ يَغُرَّنَّكَ تَزْيِينُهُ اَلطَّاعَاتِ عَلَيْكَ
و لمحه‌اى از شرّ او ايمن مباش و از اغواى او فريفته مشو و هر چند طاعت و عبادت تو را،نزد تو جلوه دهد و به انواع و اقسام زينتها بيارايد كه گول او مخور و گوش به سخن او مكن،چرا كه او مى‌خواهد هر كسى را به طريقى از راه ببرد و مانند خود از رحمت الهى محروم كند.

فَإِنَّهُ يَفْتَحُ لَكَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ بَاباً مِنَ اَلْخَيْرِ لِيَظْفَرَ بِكَ عِنْدَ تَمَامِ اَلْمِائَةِ
از او بايد بر حذر بود و گاه باشد كه نود و نه جهات خوبى از براى فريب تو، خاطر نشان تو كند،تا در صدمى،تو را به زمين زند.و گاه باشد كه به اين قدر هم اكتفا ننموده،به صد و زياده از صد هم رساند.

فَقَابِلْهُ بِالْخِلاَفِ وَ اَلصَّدِّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ اَلْمُضَادَّةِ بِاسْتِهْوَائِهِ.
حاصل آنكه هر چند شيطان و اعوان او،تو را از راههاى متعدّده فريب دهند تو در مقابل،خلاف او بگو و راه تمكين او به خود راه مده و راههاى فريب او را از خود سدّ كن و ضررى كه مى‌خواهد به تو رساند،عايد به وى ساز تا مغلوب و مقهور تو گردد و منكوب و مخذول تو شود.

ادامه مطلب بعد از این حدیث مهم و کلیدی امام صادق علیه السلام:
… پس گام اول رو خدا برای اصلاح و تربیت عیب حسد، با ایجاد تقدیراتش برمیداره!
گام دوم رو حسود با نارضایتی به این تقدیر بر میداره.
و گام سوم رو شیطان با القائات شیطانی‌اش برای متقاعد کردن شخص حسود بر میداره! 
در ادامه این کشمکش دنیای درون قلب حسود است که نهایتا معلوم نیست که به چه سرنوشتی ختم خواهد شد. اینجا حسود مختار است گوش به حرف شیطان بدهد و کلام شیطان را تاییدی بر تمناهای حسد آلود خود بگیرد و در این مسیر تاریکی گام بردارد. یا از روی تاریکی پیش آمده قلبی‌اش پی به اشتباه خود ببرد (مهم نیست که همان اول بداند اشتباه او چیست! بعدا معلوم خواهد شد!) وقتی از تاریکی، پی به اشتباه خود می برد فورا به نور خدای خویش پناه می برد «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ‏ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» و اینگونه القائات شیطانی، با این نور هدایت الهی، نسخ می شود و بی اثر می شود و این تغییر جهت، از تاریکی به نور «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ‏ مِنَ‏ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» همان چیزی است که خدا، گام اولش را برداشته بود یعنی رو شدن عیب و سپس درمان آن. حالا نور خدا در قلبی که بجای تمنّای خود، راضی به تقدیرات خدا شده، مستحکم می شود و اینگونه در هر حادثه‌ای، قلب، به نور، نزدیک و نزدیکتر می شود تا آنجا که این عجین شدن قلب با نور مَلَک، به مالکیت قلب بر نور هدایت منجر می شود و این همان رسیدن به نور خودکفایی وابسته به فرشته نگهبان است که غایت انسان حکیم است.

«تطیّر» یعنی سیاست شخص حسود هنگام مواجه شدن با شرایطی که خدا گام اول رو برای اصلاح و تربیت او برداشته و این تقدیر رو ایجاد نموده است، به این صورت که وقتی شرایط، باب میل حسود پیش نرفت، بجای تن دادن به نور هدایت، از این شرایط ایجاد شده، بشدت اظهار ناراحتی میکند و راضی به این تقدیر نیست و این بوی حسادت قلبی‌اش، به مشام شیطان می‌رسد و  او را خوشحال و امیدوار میکند که طعمه جدیدی با پای خودش به تور تاریکی افتاده! القائات شیطان هم‌راستا با تمناهای حسود است. تطیر یعنی شرایط اصلاح و تربیت ایجاد شده را به فال بد گرفتن! و این چیزی است که خوشایند حسود و شیطان است. اینکه تقصیر رو بندازیم گردن دیگران! و خودمونو بی تقصیر جلوه بدهیم «اللَّهُمَّ … وَ لَا تُخْرِجْنِي‏ مِنَ‏ التَّقْصِير».
قلبی که مکانیسم نورانی‌اش فعال شده، وقتی با شرایطی که باب میلش نیست روبرو میشه، اونو به حساب اصلاح و تربیت عیب خودش میذاره و تن به اوامر نوارنی هدایت میده، اما قلبی که قبض و بسط نور هدایت الهی خودشو نمی‌فهمه، و یا نمی‌خواد بفهمه، از حوادث پیش آمده، تفسیر به رای خودش میکنه و اونجوری که دوست داره حوادث رو برای خودش تفسیر و تبیین و توجیه میکنه! خلاصه یه جوری آنالیز میکنه که خودش خوشش میاد! نه اونجوری که خدا خوشش بیاد! 
تطیر بیماری قلب حسود است! تطیر فرایند حسادت را بخوبی توضیح می دهد که عکس العمل شخص حسود در قبال تصمیمات خدای خودش چقدر گستاخانه است. حسود بدون دانستن حکمت حوادثی که ایجاد میشه، خودشو دانا به علت ایجادش میدونه و علتشو هم تقصیر دیگران میندازه و خودشو از هر عیب و نقصی مبرا میدونه!
وقتی حادثه‌ای پیش میاد، مثلا لاستیک ماشین پنچر میشه، حسود بدون کانکشن قلبی با نور هدایت، این حادثه رو هر جوری که دلش میخواد تفسیر میکنه!
حسود فالگیر قهّاریه! حتی افکار دیگرانو هم میخونه!!! یک طالع‌بین دروغگوی به تمام معناست!!! از کف دستت همه چیزو میخونه!!! خدا هم اینقدر تسلط علمی نداره که او از خودش نشون میده!
حسود مانند زنان فالگیر «fortune teller woman» میخواد فال همه رو بگیره!

اما صاحب قلب سلیم که مکانیسم نورانی قلبش فعال شده میگه من نه فالگیر هستم و نه پیشگو، که بدونم داستان چیه! حتما خدای ما برای منظوری که ما اسرارشو نمیدونیم، این واقعه رو پیش آورد. لازم نیست بدونیم دلیلش چیه [سورة آل‌‏عمران (۳): آية ۷] : «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»، فقط باید راضی به این تقدیر باشیم.
اما حسود با تطیر یعنی با دادن کامنتهای علمی کاذب خودش، موضوع رو آنالیز میکنه و جوری هم آنالیز میکنه که تهش اون چیزی که خودش دوست داره حاصل بشه!!!
تطیر زدن یعنی من میدونم این حادثه برا ی چی پیش اومد (بیا فالتو بگیرم)! و این یعنی ادعای خدایی و ربوبیت! تطیر نمیذاره قلبت با نور هدایت، به استقلال و خودکفایی برسه.
هیچکس نمیتونه مدعی بشه که تاویلات و تعبیرات و حکمت وقایعی که خدای حکیم کارسازی میکنه چیه! وظیفه همه اینه که تقدیرات خدا رو تمکین کنند! نه اِعراض از چیزی بنمایند که خدا منظور هدف قرار داده، یعنی دفع عیب و رشد و تعالی.
تطیّر، کشمکش قلبی شخص حسود است با خالق خودش! گستاخی تا چه حد؟! حسود خود را به دانستن می‌ستاید و خدا را به ندانستن متهم می‌کند!
واقعا تطیر زدن حسود گستاخی بزرگی است! این همه تلاش حسود فالگیر برای چیه؟ جواب در این آیه زیبای قرآن است که همه بصورت تابلو، توی خونه هامون نصب کردیم! [سورة القلم (۶۸): الآيات ۴۶ الى ۵۲]: وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (۵۱) وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (۵۲).
شیطان حسود (اعم از جنّ و انس) خودش که خورده زمین، میخواد همه رو هم بزنه زمین! و این سیاست شیطان است! برای این کار قسم خورده! [سورة الحجر (۱۵): الآيات ۳۶ الى ۴۴]: قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. [سورة ص (۳۸): الآيات ۷۱ الى ۸۳]: قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ.
پس مواظب تاریکی و روشنایی قلبت باش تا حسدت کار دست نده و میدون نیفته دست شیطان!

وقتی خودت دست گدائی پیش شیطان حسود فالگیر دراز میکنی،
تا اونجوری که تو دوست داری برات نسخه بپیچه،
نباید هیچ کسی رو مقصر اشتباهاتت بدونی!

[طیر – ذکر] :
اگه تطیر زدی یاد این مطلب علمی بیفت که: این تطیر رو تحویلش نگیر و به کار خودت ادامه بده و با یاد مطالب نورانی فرشته نگهبان، قلبتو منور به نور هدایت الهی بنما « إِذَا تَطَيَّرَ أَحَدُكُمْ فَلْيَمْضِ عَلَى طِيَرَتِهِ وَ لْيَذْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ » + مفهوم زیبای نماد «رمی جمرات» در مناسک حجّ.
« فِي كُلِّ امْرِئٍ وَاحِدَةٌ مِنْ ثَلَاثٍ
الطِّيَرَةُ وَ الْكِبْرُ وَ التَّمَنِّي
إِذَا تَطَيَّرَ أَحَدُكُمْ فَلْيَمْضِ عَلَى طِيَرَتِهِ وَ لْيَذْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ إِذَا خَشِيَ الْكِبْرَ فَلْيَأْكُلْ مَعَ خَادِمِهِ وَ لْيَحْلُبِ الشَّاةَ
وَ إِذَا تَمَنَّى فَلْيَسْأَلِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيَبْتَهِلِ اللَّهَ‏ وَ لَا تُنَازِعْهُ نَفْسُهُ إِلَى الْإِثْمِ »
«در هر فردى يكى از سه امر است: فال بد، كبر و آرزو.
هر گاه يك نفر از شما فال بد زد به كار خود ادامه دهد و خدا را ياد كند.
اگر از كبر ترسيديد با خادم خود غذا بخوريد و گوسفند بدوشيد.
وقتى آرزو كرديد از خدا درخواست نمائيد و زارى كنيد نزد او مبادا نفس شما را به گناه وادارد.»

اون چیزیکه به زعم و گمان اهل شک و حسد براشون معلوم میشه، اون تاریکی تطیر است.
اهل یقین با قلب سلیمشون فرق تطیر و ذکر الله رو می فهمن.
تطیر، تاریکی دنیای اهل شک است، اما ذکر الله ، آشکار شدن نور برای اهل یقین است. علامت تطیر تاریکی قلب است و علامت ذکر الله نور و روشنایی قلب است.

هر شرایطی که پیش میاد و ما خوشمون نمیاد، باید بدونیم خدا این شرایط رو برای رشد ما و پاک نمودن قلب ما از عیبی بنام حسد، رقم زده! این آب نورانی رسیده از دست خدا به قلب ما هدیه مقدسی است که باید قدرشو بدونیم! نبایستی به بهانه اینکه از این تقدیر خوشمون نمیاد، تطیر بزنیم و بریم سراغ فالگیری در راستای تمناهای نادرست خودمان!
«طائر الإنسان: علمه الّذى يقلّده»

تطیر یعنی اینکه زود یه چیزی بپّرونی!
«طار الطَّائرُ: پرنده پريد (پرنده با دو بال خود پريد.»
«اسْتَطَارَ الطيرَ: پرنده را پرانيد». تا یه چیزی باب میلت نشد فوری بگی این بخاطر فلان چیزه! در محاوره فارسی می‌گوییم: یه چیزی نفهمیده و نسنجیده پَرُوندی! این گفتن و پروندن از روی تاریکی قلب میشه تطیر! «تیکه پَرُوندی».

عیب بخل و حسد ریشه همه شومی‌هاست! «أَمَّا الْبَخِيلُ فَشُومٌ»
[سورة يس (36): الآيات 11 الى 20]: داستان رسولان انطاکیة – تطیّر «قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ»

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۳۰ الى ۱۳۱] : «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‏ وَ مَنْ مَعَهُ»

«طار الطَّائرُ: پرنده پريد»

هواپیما تیک آف کرد! «طیّاره»
«الطَّائِرُ : كلُّ ذي جناحٍ يسبح في الهواء»

کشمکش دنیای قلب حسود!

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی