A high-value and unique shipment!
«حمل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«حَمَلَتِ المرأةُ: حَبِلَتْ، آن زن را آبستن كرد.»
قلب به نور علم آل محمد ع، باردار میشود!
نور، محمولۀ با ارزش و منحصر به فرد علوم الهی!
نور، بار سنگین امانت الهی بر دوش ما!
+ «حاملانِ نور! هشت زوجِ نورانی! وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ!»
«حَمَلَتِ المرأةُ: حَبِلَتْ»
+ «حبل – أَحْبَلَ المرأَةَ : آن زن را آبستن كرد.»
«أَحْبَلَ النّخلَ : نخل را گرد نرى زد.»
+ «ثقل»: ثَقُلَتِ المرأَةُ: حاملگى زن آشكار شد.»
+ «زفر»
+ «حبل – حَبِلَتِ المرأة : إذا حملت الولد»
نور، بار سنگین امانت الهی بر دوش ما! الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ!
بار سنگین، تکلیف دشوار!
تکلیف دشوار، به یاد نور بودن است! ذکرا لله!
امام صادق عليه السلام:
مِن أشَدِّ ما فَرَضَ اللّه ُ على خَلقِهِ ذِكرُ اللّه ِ كثيرا .
لا أعني «سُبحانَ اللّه ِ و الحَمدُ للّه ِ و لا إلهَ إلاّ اللّه ُ و اللّه ُ أكبَرُ» و إن كانَ مِنهُ ،
و لكنْ ذِكرُ اللّه ِ عِندَ ما أحَلَّ و حَرَّمَ ،
فإن كانَ طاعَةً عَمِلَ بها ،
و إن كانَ مَعصيَةً تَرَكَها.
يكى از دشوارترين چيزهايى كه خداوند بر خلق خويش واجب كرده، بسيار به ياد خدا بودن است.
مقصودم «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر» نيست. گر چه اين هم ياد خداست ،
اما [مقصودم از ذكر خدا] به ياد خدا بودن هنگام رو به رو شدن با حلال و حرام است،
به طورى كه اگر پاى طاعتى در ميان بود، آن را به كار بندد
و اگر معصيتى پيش آمد تركش كند.
«الذکر النور الولایة»:
«ذکر» یکی از هزار واژۀ مترادف نور ولایت است.
قلبی که نور و ظلمتشو میفهمه، اهل ذکر است. یعنی با فهم نور و ظلمت است که امر و نهی خدای مهربانش را میفهمد و اینگونه اطاعت از کلام نورانی فرشتۀ مهربان می کند و از اینکه وسوسههای شیطان را تبعیت نماید فرار میکند و این امر یعنی فهم نور و ظلمت، فهم اخم و لبخند ولیّ خدا، فهم قبض و بسط نور علمی آل محمد ع، معرفة الامام بالنورانیة، طبق این حدیث زیبای امام صادق ع، سخت ترین چیزی است که خدای مهربان برای بندگانش واجب کرده است. در واقع سخت ترین فریضه، برای بندگان، قبول ولایت علمی آل محمد ع است، و برای همین است که میبینم انجام اعمال و فرائض عبادی همچون روزه و نماز و حج و … برای عدۀ کثیری قابل انجام است اما متاسفانه علیرغم عامل بودن به این فرائض، قلبها از درک نور و ظلمتی که خدای مهربان این روش را بعنوان رساندن کلام و پیام خود برای بندگانش برگزیده است، غافل هستند و زیر بار این فریضۀ اصلی که همانا گوش جان سپردن به کلام الله نورانی خدا در ملکوت قلب است نمیروند و برایشان بسیار سخت است که تمثال نورانی فرشتۀ مهربان خود را احراز هویت نمایند چرا که حسادت به نور علم و سلسله مراتب نورانی، قلب آنها را از درک این حقیقت همیشه زنده و جاوید، کور و کر کرده است.
***
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن أطاعَ اللّه َ عزّوجلّ فَقَد ذَكَرَاللّه َ و إن قَلَّتْ صلاتُهُ وصِيامُهُ و تلاوَتُهُ لِلقرآنِ.
هر كس از خداوند عز و جل فرمان بَرد خدا را ياد كرده است،
هرچند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندك باشد.
بار سنگین، تکلیف دشوار!
حمل نور به چه معناست؟! ذکر الله به چه معناست؟! معرفة الله به چه معناست؟!
حمل نور علم!
حمل نور ولایت! عمل به نور ولایت!
بار سنگین و تکلیف دشوار مسئولیت، که از آن بازخواست خواهد شد!
+ «نماینده»:
«الْحَمِيلُ: الكفيل، لكونه حاملا للحق مع من عليه الحق، و ميراث الحميل لمن لا يتحقق نسبه ،
حَمِيل: نماينده و كفيلى است كه حامل حقّ است با كسى كه حقّ عليه اوست.»
صاحبان نور دارای نمایندگی علمی آل محمد ع است «شعب – انشعاب علمی»،
لذا جای خالی قبله نامرئی را، این قبله مرئی، پر میکند.
«و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهرة
و قدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایاما آمنین»
+ مفهوم زیبای «آشکار»:
«حَمَلَ العِلْمَ: دانش را نقل و روايت كرد.»
«حَمَلَ القرآنَ: قرآن را حفظ كرد.»
«حَمَلَ الغَضَبَ: خشم را آشكار كرد.»
+ مفهوم زیبای حفظ که همین آشکار است!
باید با عمل به معالم ربانی، آثار عمل به نور ولایت را برای همه آشکار نمایی.
+ «نطفه ها»
+ «عرض – مانکن با عرضه»
به این میگن مفهوم آشکار در واژه زیبای حمل!
به این میگن تحمل آیات!
+ «کنترل»
در واقع نور ولایت بسیار آشکار است اما برای اهلش، و اهل یقین که این نور آشکار را میبینند به آن عمل نموده و در عمل، نورانیت ولایت را برای هر کسی که قبلا برایش نور ولایت آشکار نبود حالا با واسطه او که عملا این نور را عامل بوده، این نور آشکار می شود و به این اهل یقین که تونسته در عمل جوری رفتار کنه که آثار عمل به نور ولایت رو برای دیگران آشکار کنه، به این میگن اهل نور ولایت.
انگاری نور ولایت در قلبش مسخَّر شده، کنترل شده و اینجوری با کمک این نور کنترل شده، میتونه تحمل آیات کنه، بعبارت دیگه آیت رو با این نور کنترل میکنه اهل تحمل آیات! اهل أقامه صلات! باید یک محصولی داشته باشی! باید یک کاری کرده باشی! باید یه چیزی از خودت بروز بدی و نشان بدی و آشکار نمایی! حمّال آیات باش و نشان بده که اهل نور ولایت آل محمد ع هستی!
+ «شهد»
باید با آیات باردار شد! به این میگن تحمل آیات!
+ زکو – جفت – زوج – ثقل – وزر …
باید با نطفه علمی صاحبان نور در دل شرایط عرضه آیات، باردار شد.
«حَمَلَتِ المرأةُ» به این میگن آغاز تحمل آیات!
یک زوج که مدتها با هم ازدواج کرده اند و بچه دار نشده اند، چقدر در آرزوی بچه داشتن به سر بردهاند؟ در واقع الآن اصلا زناشویی برای آنها لذت جنسی نیست بلکه با دعا و نذر و نیاز از خدا بچه میخواهند لذا وقتی خانم متوجه میشود آزمایش تست حاملگی مثبت است میخواهد از خوشحالی بال در بیاورد و نمی داند این خبر خوشحال کننده را چجوری به شوهرش بگوید.
اهل یقین در دل شرایط آیات با نطفه علمی صاحب نور باردار می شوند و حامله می شوند (تاویلا، چه مرد و چه زن فرقی نمیکنه) و این نور درون رحم قلب خود را إحساس می کنند «قبض و بسط» و با این جنین نورانی ماهها همصحبت و همنشین می شوند و خیلی دوست دارند تا این جنین را بدون هیچ مشکلی بدنیا بیاورند و مولد عمل صالح و مروج اندیشه آل محمد ع باشند و این مفهوم زیبای تحمل آیات با واژه «حمل» پس از فهم واژه های وزر و ثقل و حیّ و زکو و جفت و زوج و واژه هایی با مفهوم ترویج یعنی أقامه صلات و ایتاء زکات و قرض الحسنه و تعلیم حکمت و … چقدر زیبا مثل یک گردنبند ساخته شده از جواهرات گرانبها بر سینه اهل یقین، زیبا می نشیند و نورش چهره هر بیننده ای را خیره می گرداند.
حملت المرأة ولدها.
امرأة حاملة!
«وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»: اهل شکی که اندیشه لیدر سوء را بکار میبندد (نمامی!)
حملت الشجرة: أخرجت ثمرتها
حَمَلَتِ المرأة و الشجر
حَمَلْتُ الثّقل و الرّسالة و الوزر
مَحمِل : یکی که بتونه این بار علمی رو به آخر برسونه و بخوبی و خوشی وضع حمل کنه.
«endure» : تحمل کردن ، بردباری کردن.
«endurance»: تحمل ، پایداری ، سرسختی ، استقامت ، «tenacity»
کی اهل تحمل آیاته و تا آخرش تاب میاره؟!
به کسی که داره یه بار سنگین رو حمل می کنه، خوب دقت کن چجوری داره راه میره!
«حمّال» به سختی داره راه میره و کمرش خم شده و قدماشو کوتاه کوتاه بر می داره و با احتیاط راه میره نکنه بار از دستش بیفته بشکنه و پول حمالیشو ندن که هیچ، بابت شکستن کالا هم خسارت باید بده! پس تحمل آیات یعنی عمل به اندیشه نورانی یه همچین چیزیه! به این راحتی نیست که فکر کنی! اگه می بینی یکی داره خوب تحمل میکنه چون خیلی «حلیم» شده
+ «حلم – حلمة الثدی»
یعنی صبوره و میدونه حوادث آثار عیبشه لذا هیچی نمیگه تا حکمت مستتر در آیات به قلبش بریزه و بدونه قصه چیه. اینکه پیمانه پادشاه گم شده واقعا پیدا کردنش کار سختیه و خیلی کم هستند افرادیکه با پیدا کردن این پیمانه شهادت به بودن پیمانه و صحت اندیشه آل محمد ع در بار قلب خویش بدهند.
[واژه زیبای «حمل»]:
محموله علمی!
حمل کلام!
یعنی چه کسی میتونه واقعا این محموله علمی رو از عالم بالا بپذیره و بفهمه و عمل کنه و طبق دستورات و امر الله رسیده از عالم بالا، خط به خط، بدون چون و چرا عمل کنه؟!
یه همچین شخصی باید فقط حکیم باشه و بس.
لذا حکمت همون محموله علمی مستتر در جوف آیات است که مدام تکرار می شود تا اهل حکمت و اهل عمل از این اندیشه بهره مند شده و آن را بکار ببندند و تولید آرامش نمایند و حقیقت عبودیت که همان آرامش و مهربانی کردن است، جز با اخذ اندیشه و علم و محموله کلام ولیّ خدا «قبض و بسط»، حاصل نخواهد شد، در واقع هر چیز سنگینی که حملش میکنن رو میگن محموله! یعنی بار سنگینی است که هر کسی نمیتونه حملش کنه:
«فقيل في الأثقال الْمَحْمُولَةِ في الظاهر كالشيء الْمَحْمُولِ على الظّهر: حِمْلٌ. و في الأثقال المحمولة في الباطن: حَمْلٌ، كالولد في البطن، و الماء في السحاب، و الثّمرة في الشجرة تشبيها بحمل المرأة»
دوران بارداری هم دوران حمل اطلاق می شود!
در واقع وقتی نطفه علمی آل محمد ع در قلب سلیم اهل یقین جایگزین می شود از حالا دوران حمل محموله سنگین و با ارزش علم و اندیشه آل محمد ع شروع می شود « حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ » و چه سرنوشتی در ادامه رقم خواهد خورد؟! …
بعضی از این نطفه ها در دوران حمل ممکن است سقط شوند.
اما یه تعدادی از این بارداریها در نهایت به زایمان طبیعی و مطلوب خواهد انجامید و بچهای متولد می شود که نهایتا بزرگ شده و از پدر و مادر اعتقادی خود مراقبت خواهد نمود.
« فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ »
عمل صالح همان محصول مشترک است،
اندیشه صاحبان نور که همان محموله علمی حکیمانه است و حاصل عمل به این حکمت نهایتا محصول مشترکی است که آرامش است و با ارزش.
واژه حمل نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست، یعنی اهل یقین با یاد معالم ربانی و با بکار بستن اندیشه صاحبان نور کانه این دوران حمل محموله علمی اندیشه نورانی در دل آیات را گذرانده اند و تحمل آیات در اصل به معنی واژه تحمل و آیات بر می گردد که هر دو نامهای زیبای مترادف نور هستند لذا همه چیز برای ما در واقع معنی زیبایی برای معالم ربانی است و تحمل آیات یعنی حمل محموله علمی و حکیمانه اندیشه صاحبان نور در دل شرایط عرضه آیات که دقیقا مثل خانم بارداری که خیلی چیزها را باید رعایت کند تا جنینی که در رحمش تشکیل شده به صحت و سلامت متولد گردد و این دوران حمل دوران بسیار حساسی است که روز به روز که بچه بزرگتر و سنگین تر می شود کار برای مادر سخت تر می شود و نهایتا هنگام وضع حمل درد سختی خواهد کشید تا تولد صورت گیرد. هر عمل صالحی که تولید می شود کانه یک زایمان قابل قبول و صحیح که به تولد نوزادی سالم منتهی می شود شبیه است لذا آبرومندان نزد آل محمد ع، تاویلا مادرانی هستند که زایمان های سخت، اما موفقی را گذراندهاند.
کسی که تمایل به دوستی آل محمد ع دارد کانه تمایل به ازدواج با آیات دارد و لذا نیاز به جهیزیه و تجهیزات علمی دارد و این محموله علمی سنگین را از نظر تئوری، صاحب نور در اختیار او قرار میدهد.
+ «عبد الله و امة الله»،
اما کار تمام نیست و باید دوران عملی حمل آیت را نیز بگذراند لذا حالا کار سخت می شود و دو دسته می شوند، آنها که فقط فکر می کردند از بودن نام ولی خدا بر روی خود پُز بدهند اما برای این رجل الهی، تاویلا فرزندی نیاورند اهل شکی هستند نازا و عقیم!
[ + (حدیث عایشه نازا) + « مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ » ]
این حسودان عقیم، هرگز با عمل به معالم ربانی، تحمل آیات ننمودند یعنی وقتی دوران سخت بارداری را و محدودیتهای آن را می گذرانند اهل شک تقریبا همه، این حمل را به پایان نمی رسانند و سقط می کنند لذا این افراد برای آل محمد ع تاویلا زنهایی هستند که نازا و بدون فرزند اند و چون به این اندیشه ثمر نمی دهند و عمل نمی کنند محصول مشترک آرامش و مهربانی را تولید نخواهند نمود و بدرد نمی خورند.
اما اهل یقین، چه مرد و چه زن، تاویلا خانمهایی با ارحام مطهرة هستند که این نطفه های علمی را جنین نموده و نهایتا آل محمد ع از این اهل یقین می توانند دارای فرزند مشترک آرامش باشند لذا این خانم تمام افتخارش این است که از این آقا دارای فرزند شده و این فرزند همان عمل صالح است که مدام همراه با این مادر خواهد بود.
واژه تحمل آیات و تحمل کلام و حمل کلام و حمل محموله علمی و حکیمانه صاحبان نور در دل شرایط تنها از نساء النبی ص بر می آید (تاویلا)، که زیبایی این واژه و مثال بارداری با تمام ریزه کاریهایش کاملا هر اهل تفکری را به این مهم می رساند که عده ای که معالم ربانی را در رحم اعتقادی قلب خویش لانه گزینی می کنند چه مراحلی را عملا در آیات و تقدیرات پشت سر می گذرانند تا نهایتا آرامش ایجاد شده چه مرحله طولانی داشته که به اینجا رسیده و به این سادگی نیست که فکر میکنی: «لا یحتمله الا ملک مقرب او نبی مرسل او عبد مومن ممتحن امتحن الله قلبه للایمان » حالا این احادیث، زیبایی خودشونو نشون میدن که منظور اینه، تحمل آیات کار سختی است یعنی مبادا در دوران حمل، کاری بکنی که جنین سقط بشه! با بحث تکرار آیات یعنی هر چی سقط میکنی باز آل محمد ع یه فرصت و یه نطفه و یه آیت دیگه در اختیار تو میذارن تا این دفعه بتونی اونو به ثمر برسونی و این کار تکرار میشه. لذا ما خیلی از این نطفه های با ارزشی که هر کدوم میتونه یه فرزند رشید از آب در بیاد رو به هدر میدیم.
هر کس باید این محموله سنگین از نظر ارزش علمی را با یاد معالم ربانی در دل شرایط به نتیجه برساند لذا کار سخت خواهد بود. دوران قبل از ازدواج و خواستگاری و عقد و ازدواج و بچه دار شدن و … همه و همه تاویلا دوران آشنایی با معالم ربانی قبل از آن و بعد از آن و شنیدن علوم ربانی و نهایتا تا رسیدن به مرحله عمل به این اندیشه، همه در قالب این فرآیند بخوبی خودش را نشان می دهد. اینکه همه میخوان فقط اسمشون اهل نور باشه، اما عملا برای این اعتقاد و اندیشه صحیح، فرزندی صالح نیاورند، اینها دروغ می گویند که دارای رحم و قلب سالم برای پذیرش نطفه علمی صاحبان نور هستند. ارزش کار رو اون عدهای نشون میدن که با تولید فرزند عمل صالح، در حالیکه دست این فرزند رو گرفته، برای شهادت دادن به اینکه این نطفۀ طیب نورانی است که اینجور بزرگ شده، نزد آل محمد ع می آیند و «شهد شاهد من اهلها» را اثبات می کنند که ما با این فرزند که می بینی دستش را گرفته و نزد شما آمده ایم ثابت می کنیم و شهادت می دهیم که واقعا ببینید این بچه سند گویای این مهم است که واقعا این نطفه سالم و پاکیزه است که به این بچه زیبا روی مبدل شده.
این سید و آقا کوچولویی که دستشو گرفتم و اونو نزد پدرش می برم اسمش عمل صالح هست.
این محصول مشترک این خانم و اون آقا است!
«ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا»
+ «یا نساء النبی ص»
«فَالْحامِلاتِ وِقْراً» نام زیبایی برای معالم ربانی است و اهل یقین، با بکار بستن این معالم ربانی، حامل این محمولۀ سنگین و وزین و زیبای آرامش هستند و این وقار و آرامش که نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست، نتیجه عمل به همین معالم ربانی است.
بعضی ها متاسفانه بچه سقط شده را روی دستهاشون گرفتند!
و بعضی ها دست فرزند های زیبایی رو گرفتند و به داشتن چنین فرزندانی افتخار می کنند!
[حمل – کفل]:
حمیل و کفیل دو نام زیبای معالم ربانی هستند!
«الْحَمِيلُ: الكفيل» کانه اهل یقین با تحمل آیات، فرزندان صالح آرامش، به دنیا می آورند.
که این فرزندان در دوران ناتوانی آنها، دستگیرشان خواهند بود ان شاء الله تعالی.
+ «کفیلة»
واقعا تحمل آیات مثل درد زایمان سخته و دادتو در میاره اما بعدا برات گل میارن و بهت تبریک میگن و زیبایی کار اونجاست که چشمت به جمال زیبای نورانی محصول مشترک خودت و نورت روشن میشه. در واقع با دیدن این نور آرامش عمل صالح درون قلبت، پرواز میکنی.
این نور، همون علم و حلم و حکمتی است که در اوج سختی درد زایمان، یه دفعه به قلبت واریز میشه و راحت میشی و قلبت آروم میشه و تموم!
کسی که بارها با استعمال اندیشه سوء سعی در ارضای غرایز نفسانی خود نموده، همیشه دیده که با گناه نمی تواند مادر فرزند آرامش شود!
این معجزه برای اهل یقین و اهل شک در هر زمان روی می دهد که با معالم ربانی منا اهل البیت ع است آشنا میشود.
و بذر علم و حکمت و اندیشه آل محمد ع در زمین رحم قلب آنها کاشته می شود.
این قلوب، بارور به نطفه طیبة آل محمد ع شده و اگر خوب مراقبت نمایند و دوران بارداری را به اتمام برسانند صاحب فرزند صالح آرامش مشترک با نور شده اند.
ای کسانی که تا دیروز منتظر چنین خواستگاری بودید، حالا که خواستگار اومده و به وصل ظاهری او نائل شدید و تئوری اندیشه آل محمد ع را از او اخذ نموده اید، چرا عملا در دل آیات که موید حقانیت کلام و معالم ربانی است «سنریهم آیاتنا … » «آیاتی و رسلی»، نمی خواهید عملا این دوران تحمل آیات را پشت سر بگذارید و فرزندی به دنیا بیاورید که دستگیره نجات دنیا و آخرت شما باشد؟!
کی میتونه الآن ادعا کنه که با نطفه ماخوذ از صاحبان نور، الآن صاحب فرزندانی زیبا بنامهای آرامش و مهربانی رو دور و پر خودش داره که مواظبش هستند و نمی گذارند گزند و آسیبی به این مادر برسد. اینجاست که بهشت زیر پای مادران است! مادران تاویلی که نطفه پدر که صاحب بهشت است را در قلب خود بارور نموده و آرامش بهشت را برای خود و دیگران ثابت نموده اند.
و شهد شاهد من اهلها.
و شهد شاهد من بنی اسرائیل.
[وضع حمل]:
« فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَ » :
انگاری آل محمد ع با دادن معونه علمی بواسطه معالم ربانی صاحبان نور به ما و ایجاد شرایط استعمال این اندیشه بواسطه آیات و تقدیرات، به ما نفقه می دهند تا این بار سنگین و با ارزش را به آخر برسانیم: («فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَ»: بر آنها خرجى دهيد تا بار خويش را بگذارند.)
یعنی اهل یقین با توفیق آل محمد ع، معالم ربانی را همچون نطفه ای در رحم قلب خود جای می دهند و باردار می شوند و تحمل آیات می کنند تا فرزند زیبای آرامش را بدنیا بیاورند «وضع حمل».
+ «وضع»
«حمل کلام + وضع حمل»
اگه به درستی معالم ربانی رو بکار ببندی قطعا آرامش رو وضع حمل می کنی و نور مهربانی و عمل صالح دورتو می گیره. نفقه و خرجی علمی ما را صاحبان نور میدهند که همان معونه علمی و اندیشه آل محمد ع است که برای عمل صحیح در دل شرایط بدان نیاز مندیم.
« نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ » :
اینکه پشت چک صاحب نور رو آل محمد ع امضاء کرده اند «endorsement»، در این آیه با عبارت «وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ» می تونیم بفهمیم کانه هر کسی بتونه معالم ربانی رو در قلبش بپروراند و در عمل بکار ببندد و آرامش، (تاویلا) وضع حمل نماید، آل محمد ع، زعیم پرداخت عوضهای دنیوی و اخروی به او هستند و او اهل یقینی است که بر خلاف همه مردم عالَم، که دانسته یا نداسته صواع الملک یعنی معالم ربانی صاحبان نور و این اندیشه ناب آل محمد ع را، عمدا یا سهوا، گم کردهاند، این اهل یقین عملا این اندیشه را مییابند و میربانید و عمل میکنند و دست فرزندان صالح وضع حمل شده خود را که همان محصول مشترک خودشان و نورشان است را گرفته و برای شهادت به نفع معالم ربانی صاحبان نور نزد آل محمد ع که زعیم پرداخت حِمل بعیر هستند میآورند و خوشا به حال این آبرومندان درِ خانه آل محمد ع که با مشارکت با نور، کانه با آل محمد ع قوم و خویش شدهاند!
«نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ»:
«پيمانه پادشاه را ميجوئيم هر كه آنرا بياورد براى اوست يك بار شتر و من به آن عهده دارم.»
«پيمانه پادشاه» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است که واقعا گم شده!
و مامورین عالم بالا به جستجوی آن در قلوب اهل زمین میگردند، اما در هیچ قلبی نشانی و سراغی از محبّت به این نور را نمییابند، کانه هیچ قلبی بوی آرامش و مهربانی نمیدهد!
یعنی در هیچ قلبی عامل مولد آرامش یافت نمیشود که بوی آرامش را بتوان از آن استشمام نمود.
لذا واقعا اونایی که این گمشده را پیدا کنند «لقط» و به پادشاه برگردانند، چه عوضهایی که از پادشاه خواهند گرفت! خدا میداند!
«راضیة بالولایة، مرضیة بالثواب»
واقعا کلام عرب از این نظر که اسم چه معنایی را در ذهن تداعی می کند چقدر زیباست!
عرب به داروی شیاف که استعمال می شود می گوید «التَّحْمِيلة: داروى شياف كه بیمار استعمال میكند.» کانه تحمل آیات، داروی درناژ حسادت است.
[اهل نور باید باشی تا حامل نور باشی!]:
« وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ »
وَ فِي حَدِيثِ عَلِيٍّ ع:
إِنَّ هَاهُنَا عِلْماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً. أي من يكون أهلا له.
[مثل اهل شک …] :
و قوله عزّ و جلّ:
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ،
أي: كلّفوا أن يتحمّلوها، أي: يقوموا بحقها، فلم يحملوها،
يعنى: تكليف مىشوند به اينكه آنرا تحمّل كنند و به حقّش قيام كنند،
امّا نمىتوانند تحمّل كنند، فلم يحملوها.
قرآن میفرماید: اهل شکی که قدر نور و تقدیراتشونو ندونن و جویای حکمت، با تحمل آیات، و با یاد معالم ربانی، نباشند، مثل حمار میمانند! چرا؟ چون اینها دوست دارند فقط در حد اسم، و نه در حد معنا، جفت تاویلی نور باشند و فقط اسم نور رو یدک بکشن اما وقتی دوران سخت بارداری پیش میاد، سقطش می کنن و از فرزند آرامش خبری نیست!
[دوران حمل آیات!]:
«حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ»: هر کسی با معالم ربانی آشنا بشه کانه به نطفه علمی آل محمد ع باردار میشه و تکلیفش سنگین میشه و باید دوران بارداری و حمل سخت آیات رو مکررا، یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارد.
حَمَلَةَ الْعِلْمِ:
تعلّموا العلم من حملة العلم
بهبه! چه حدیث زیبایی!
امام صادق عليه السلام:
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ للمُفضَّلِ بنِ عُمَرَ ـ :
اُكتُبْ و بُثَّ عِلمَكَ في إخوانِكَ ،
فإن مِتَّ فَأورِثْ كُتبَكَ بَنيكَ ،
فإنّهُ يَأتِي علَى النّاسِ زَمانُ هَرجٍ لا يَأنَسُونَ فيه إلاّ بكُتُبِهِم.
امام صادق عليه السلام ـ خطاب به مفضّل بن عمر ـ فرمود :
بنويس و دانش خود را در ميان برادرانت منتشر كن
و چون [خواستى] بميرى، آن را به پسرانت ميراث ده؛
زيرا زمانهاى پر آشوب بر مردم مىرسد كه در آن زمان جز با كتابهايشان همدم نشوند.
امام على عليه السلام:
لَو أنَّ حَمَلَةَ العِلمِ حَمَلوهُ بِحَقِّهِ لَأحَبَّهُمُ اللّهُ و مَلائكَتُهُ و أهلُ طاعَتِهِ مِن خَلقِهِ،
و لكِنَّهُم حَمَلوهُ لِطَلَبِ الدّنيا فمَقَتَهُمُ اللّهُ، و هانُوا عَلَى النّاسِ.
اگر دانشمندان، دانش را به خاطر حق و حرمتى كه دارد بياموزند،
هر آينه خداوند و فرشتگان او و آفريدگان فرمانبردارش آنان را دوست داشته باشند؛
اما آنها علم را براى طلب دنيا آموختند
و از اين رو خداوند از ايشان نفرت گرفت و نزد مردم خوار و بىمقدار شدند.
تحمل آیات « حَمَلَةَ الْعِلْمِ » را با این اعتقاد که حوادث آثار عیب خود توست، انجام بده «حَمَلُوهُ بِحَقِّهِ» نه برای اینکه چون زورت نمیرسه و یا به هر دلیل دیگری.
حسود، نور علم رو در جهت رسیدن به تمناهای دنیایی خودش میخواد: «حَمَلُوهُ لِطَلَبِ الدُّنْيَا»!
لذا اگه میبینی گاهی پشت به تمنا میکنه، برای رسیدن به تمنای دیگری است، نه برای رو به نور کردن و در تبعیت نور، قدم برداشتن!
حسودی که از تحمل آیات با این اعتقاد اعراض نماید «مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً» وزر و وبال روز قیامت نصیبش خواهد شد.
واژه تحمل آیات، از واژهها و اصطلاحات زیبایی است که صاحبان نور، تفسیرش را بیان نمودند و آموختند. (حمل بر عیب خود، یعنی آثار عیب خودت بدون!)
« فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ »
کسی که از او وظیفۀ تحمل آیات رو میخوان «حُمِّلُوا التَّوْراةَ»،
اما او زیر بار تحمل آیات نمیره «لَمْ يَحْمِلُوها»، مثل حمار است!
« مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ »
«تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ الْعِلْمِ»:
اینکه علم رو از حاملان نور یاد بگیرین، خیلی زیباست، یعنی تحمل آیات رو از کسانی که الان دارن آیات رو بخوبی تحمل می کنن یاد بگیرین نه اینکه کسی که داره خوب مطالب رو بلبلزبونی میکنه اما وقتی آیت عرضه میشه مثل حمار توی گل گیر میکنه!
علم در دل آیت خودشو مخفی کرده «حکمت» و فقط با تحمل آیت میتونی به این علم مستتر و در پرده غیب آگاهی پیدا کنی، پس راه عالم شدن اینجوریه و یک کار عملیه، نه تئوری، یعنی آیت عرضه میشه و فراخوان برای کلاس درس صادر میشه و حالا باید سختی تحمل این آیت رو قبول کنی و هیچی نگی تا زمانش برسه، یکدفعه میفهمی که چه مطلب علمی مهمی در جوفش مستتر بوده و تو از اون غافل و جاهل بودی! پس اگه میخوای به دیگران هم نور ولایت رو آموزش بدی، براشون کلاس درس نذار و صحبت نکن! عملا آیت خودت رو تحمل کن، و راضی به تقدیراتت باش، اینجوری دیگران خودشون میان از تو یاد میگیرن و میپرسن تو چجوری واقعا از پسِ این نمودار بر اومدی، عجب صبری تو داری! پس این عبارت « تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ الْعِلْمِ وَ عَلِّمُوهُ إِخْوَانَكُمْ كَمَا عَلَّمَكُمُ الْعُلَمَاءُ » خیلی قشنگه! حدیث بعدی قشنگترش میکنه و میفرماید تنها کسانی که تحمل آیات رو خوب انجام میدن میتونن خودشونو شاگردان واقعی صاحبان نور بدونن.
+ «خلف عدل: يَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ كُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ»
و این روش صحیح زندگی کردن صاحبان نور و اهل نور است که هر چه قدر معارین برای از بین بردن آنها تلاش میکنن و سمپاشی میکنن و تهمتها و شایعات دروغ غمانگیز رو منتشر میکنن، خدای مهربان نقشههای شوم آنها رو نقش بر آب میکند ان شاء الله تعالی.
«يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْجَاهِلِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْغَالِينَ».
« عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ :
إِنَّ الَّذِي تَعَلَّمَ الْعِلْمَ مِنْكُمْ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الَّذِي يُعَلِّمُهُ وَ لَهُ الْفَضْلُ عَلَيْهِ
تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ الْعِلْمِ وَ عَلِّمُوهُ إِخْوَانَكُمْ كَمَا عَلَّمَكُمُ الْعُلَمَاءُ ».
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
يَحمِلُ هذا الدِّينَ في كُلِّ قَرنٍ عُدولٌ
يَنفُونَ عَنهُ تَأويلَ المُبطِلينَ، و تَحريفَ الغالِينَ، و انتِحالَ الجاهِلينَ، كما يَنفي الكِيرُ خُبثَ الحَديدِ.
اين دين در هر قرنى و نسلى افراد عادلى با خود دارد كه تأويلاتِ باطل گرايان و تحريفِ غلو كنندگان و دستبردِ نادانان را از آن مىزدايند، چنان كه كوره زنگار و ناخالصى آهن را مىزدايد.
+ « يَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ كُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ
يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْجَاهِلِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْغَالِينَ »
حسد یکبار خودشو با خشم نشون میده یکبار با کینه و بار دیگر ….. ریشه حسده!
کسانی که اهل تحمل آیات نباشن « الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا » در این آیات قرآن به دو تا حیوان تشبیه شدن:
(1) « كَمَثَلِ الْكَلْبِ »
(2) « كَمَثَلِ الْحِمارِ »
در هر دو، قصه معارین تکرار میشه که تا مدتی، زبانا، اهل علم و نور ولایت هستند و سپس بالاخره ریشه حسد به معالم ربانی کار دستشون میده و سقوط میکنن!
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ
فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ
إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ
ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا
فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176)
مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً
بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (5)
« رَبُّنَا إِذَا قَضَى أَمْراً سَبَّحَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ
ثُمَّ يُسَبِّحُ أَهْلُ السَّمَاءِ الَّذِينَ يَلُونَ حَمَلَةَ الْعَرْشِ
فَيَقُولُ الَّذِينَ يَلُونَ حَمَلَةَ الْعَرْشِ لِحَمَلَةِ الْعَرْشِ »
الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا
رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ.
اللغة:
الحمل منع الشيء أن يذهب إلى جهة السفل
ما نگذاشتیم که اهل یقین دست خالی برن اون دنیا ! لذا چکار کردیم ؟ اینقدر آیات رو براشون تکرار کردیم تا اینکه بالاخره چند تا از این نطفه ها رو بتونن بارور کنن و جنین و … نوزاد آرامش رو تولید نمایند … لذا معالم ربانی و آیات دو کالای باارزش و گرانقدر است که نیاز به حمل دارد.
و این آیه اشاره به همین امر دارد که ذریه یعنی اهل یقین عالم ذر را توفیق آشنایی با معالم ربانی صاحبان نور و عمل به اندیشه آنها را نصیبشان گردانیدیم.
[سبح – حمل عرش – حمل علم] :
جان کلام در بحث تسبیح (+ واژههای: سبح صفّ عبد قدس شرح حضر هلل طوف شهد رای حمل درک فهم علم عرف …) این حدیث زیباست که کار را برای ما تمام می کند و مفهوم مافوق و صمد و … را عملا مشخص می کند ، در حدیث ثمانیۀ احرف به اهمیت و معرفت به چهار سطح مافوق خود پی بردیم که باید به آنها شهادت دهیم و در این حدیث می بینیم که وقتی خدا از ملائکه تسبیح خود را می خواهد و در واقع حمل علم خود را می خواهد آنها بدون کمک مافوق ، قادر به این امر نیستند « فَمَا قَدَرُوا » و لذا خداوند کار را برایشان اینگونه ساده تر می کند که می فرماید یک بار دیگر همین کار را انجام دهید با این تفاوت که این بار به مافوقتان متوسل بشید « فَصَلُّوا عَلَى نُورِ جَلَالِي مُحَمَّدٍ حَبِيبِي » که آل محمد ع باشند و این بار ملائکه با «صلی» از مافوق خود توانستند علم را حمل نمایند« فَأَطَاقُوا حَمْلَهُ » و ما می فهمیم که فقط با کسب علم از مافوقِ بیواسطه خود، که صاحب نور باشد، میتوانیم تحمل آیات نماییم و طاقت خود را افزایش دهیم و الا این امر بسیار صعب و مستصعب می باشد و خداوند، آل محمد ع و صاحبان نور را برای ما، بعنوان باب رحمت خویش قرار داده است و کار را برای ما راحت نموده است.
حدیث بسیار مهم و کلیدی!
« عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ:
لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَرْشَ خَلَقَ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ قَالَ لَهُمْ طُوفُوا بَعَرْشِ النُّورِ وَ سَبِّحُونِي وَ احْمِلُوا عَرْشِي
فَطَافُوا وَ سَبَّحُوا وَ أَرَادُوا أَنْ يَحْمِلُوا الْعَرْشَ فَمَا قَدَرُوا
فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ
طُوفُوا بَعَرْشِ النُّورِ فَصَلُّوا عَلَى نُورِ جَلَالِي مُحَمَّدٍ حَبِيبِي وَ احْمِلُوا عَرْشِي
فَطَافُوا بَعَرْشِ الْجَلَالِ وَ صَلَّوْا عَلَى مُحَمَّدٍ وَ حَمَلُوا الْعَرْشَ فَأَطَاقُوا حَمْلَهُ
فَقَالُوا رَبَّنَا أَمَرْتَنَا بِتَسْبِيحِكَ وَ تَقْدِيسِكَ
فَقَالَ اللَّهُ لَهُمْ
يَا مَلَائِكَتِي
إِذَا صَلَّيْتُمْ عَلَى حَبِيبِي مُحَمَّدٍ فَقَدْ سَبَّحْتُمُونِي وَ قَدَّسْتُمُونِي وَ هَلَّلْتُمُونِي » .
و در همین رابطه فرمایش زیبای سرورمان امام رضا ع را دقت کن :
اگه طینتا سراپا گنهکاری، ولایتا متبع مافوقت عالم ربانی باش تا با رفق و مدارای او بتدریج رذایلت به فضایل بدل شود که این اتباع از معالم ربانی همان تسبیح ذات اقدس الهی است .
خیلی ها فروعات دین را خوب بجا می آورند « فَطَافُوا وَ سَبَّحُوا » اما در تحمل آیات اساسا مشکل دارند « وَ أَرَادُوا أَنْ يَحْمِلُوا الْعَرْشَ فَمَا قَدَرُوا » لذا مثل ملائکه در نوبت اول طواف و تسبیح بجای می آورند اما وقتی قصه تحمل آیت بمیان می آید بلد نیستند که چکار کنند لذا میمانند چه خاکی به سر بریزند اما در مرحله دوم که از نور خود یاد گرفتند که ولایت یعنی چه و به چه دردی می خورد « طُوفُوا بَعَرْشِ النُّورِ فَصَلُّوا عَلَى نُورِ جَلَالِي مُحَمَّدٍ حَبِيبِي وَ احْمِلُوا عَرْشِي … فَأَطَاقُوا حَمْلَهُ » آنگاه طاقت تحمل مشکلات و آیات عرضه شده را بدست آوردند « حَمَلُوا الْعَرْشَ فَأَطَاقُوا حَمْلَهُ » و اینجا نقش مافوق یعنی صاحبان نور برای ما مشخص می شود که چقدر اهمیت دارد و جا دارد با سجده بر علم آنها خلوص خود در تبعیت از آل محمد ع و خدای مهربان را نشان دهیم.
« قَالَ الرِّضَا ع :
مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً
وَ قَالَ ع :
الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبِيحَ وَ التَّهْلِيلَ وَ التَّكْبِيرَ»
[تابوت – سکینة – بقیّة – ما ترک – « تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ »] :
کانه این اندیشه که الآن داری از سرچشمه نورانی مینوشی، از مسیر دور و درازی اومده « تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ » و این معنای آرامش در این اسم های گوناگون مثل تابوت و سکینه و بقیة و ماترک و … همه و همه از یک اندیشه واحد مورد رضای خداوند که همانا بحث توحید و لم یلد و لم یولد است نشات گرفته است.
« وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (248) »
آیه به ما میگه علامت صاحب نور در هر زمان اینه که کلام نورانی تاثیرگذارش، مرده زنده میکنه.
[انعام – نعمت – حمولة – فرش ]:
« وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً »
حمولة برای ما نام زیبای معالم ربانی و آیات است.
[+ «غشی» نام زیبای معالم ربانی ] :
در اصل همه از یک اندیشه واحد خلق میشن.
زوج اعتقادی هم صاحبان نور هستند.
همینکه با معالم ربانی آشنا میشی، تاویلا با نطفه علمی او بارور میشی.
در دل شرایط عرضه آیات توفیق عمل به این اندیشه و تولید عمل صالح که نصیبت بشه قطعا رابطه تو با آل محمد ع حفظ میشه و دیگه وصلی!
« هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ (189) »
***
« اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ »
[همه آیاتی که واژه های «حمل» در اونها بکار رفته باید یکی یکی مثل این آیه از مجمع البیان شیخ طبرسی استخراج بشه و اینجوری منطبق با مفهوم واژه هایی که کار کردیم توضیح داده بشه تا مخاطبین با مطالعه این نمونه، از معانی شیرین و کاربردی آنها لذت ببرند و از عمق و بطن قرآن بهره مند گردند ان شاء الله تعالی …] :
[سورة البقرة (2): آية 248]
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (248)
… این آیه رو برای خودمون باید اینجوری یاد بگیریم :
انگاری در این زنجیره انتقال محموله علمی از مافوق به مادون در سطوح و شعبات علمی مختلف «ثمانیة احرف» قصه اینجوری است که خدا بوده و هست و خواهد بود همیشه فرد و طاق و نیاز به هیچ جفتی ندارد و شروع نور علم از اینجاست که نور محمد و آل محمد ع را آفرید و کار انتقال علم از آل محمد ع به صاحبان نور در هر زمان بدست ملائکه حاملین علم صورت می گیرد « تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ » که این ملائکه با چهره و تمثال نورانی معلم، برای اهل یقین در دل شرایط حاضر شده و همانگونه که ملائکه به نور علم، حامل شده اند و این حمل را تا قلوب اهل یقین رسانده اند حالا قلب این اهل یقین نیز در دل آیات باید به نور علم آل محمد ع بارور و حامل شود « حَمَلَتِ المرأةُ » لذا در این آیه زیبا که به بحث تحمل آیات اضافه می شود (واژه های ترویج «أقامه صلاة – ایتاء زکات -قرض الحسنة» واژه های زکو – جفت – زوج – حیّ – ثقل – وزر – حمل) مفاهیم کامل می شود:
صاحب نور به مخاطبین خود اینگونه می گوید که «وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ » علامت حقانیت ملک سلیمانی صاحبان نور در هر زمان در دل شرایط عرضه آیات و در نار کنکور آیات این است که نور یاد معالم ربانی ماخوذ از آنها همچون نعمتی باد آورده «لقط» سر و کله اش پیدا می شود بطوریکه با دیدن این نور در قلب إحساس آرامش می کنی «إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ » چون این از سر همان محموله علمی آل محمد ع است که در طول تاریخ آل موسی ها و آل هارون ها و آل یس ها همه و همه از این باقیمانده علمی بهره مند شده اند «وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ»
+ «بقیة الله»
و کار حمل این محموله علمی از آل محمد ع تا صاحبان نور با ملائکه است « تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ ».
اگر بخوبی به این فرایند جفت شدن اهل یقین با معالم ربانی به نور علم آل محمد ع که مولد اعمال صالح می شوند و مروج اندیشه آل محمد ع در هر زمان برای اهل آن زمان می شوند بدقت نگاه کنی و بیندیشی چیزهای عجیبی دستگیرت خواهد شد ان شاء الله تعالی
«إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ».
این آیه رو برای خودمون باید اینجوری یاد بگیریم : «وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ».
[احْتَمِلُوا عَرْشِي هَذَا] :
+ «ثمانیة»
کی میتونه تحمل آیات کنه؟
فقط با نور ولایت میشه آیات رو کنترل و تحمل نمود!
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
إِنَّ اللَّهَ لَمَّا خَلَقَ الْعَرْشَ خَلَقَ لَهُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ أَلْفَ رُكْنٍ وَ خَلَقَ عِنْدَ كُلِّ رُكْنٍ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ أَلْفَ مَلَكٍ لَوْ أَذِنَ اللَّهُ تَعَالَى لِأَصْغَرِهِمْ فَالْتَقَمَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعَ وَ الْأَرَضِينَ السَّبْعَ مَا كَانَ ذَلِكَ بَيْنَ لَهَوَاتِهِ إِلَّا كَالرَّمْلَةِ فِي الْمَفَازَةِ الْفَضْفَاضَةِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ يَا عِبَادِي احْتَمِلُوا عَرْشِي هَذَا فَتَعَاطَوْهُ فَلَمْ يُطِيقُوا حَمْلَهُ وَ لَا تَحْرِيكَهُ
فَخَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَاحِداً فَلَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يُزَعْزِعُوهُ فَخَلَقَ اللَّهُ مَعَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَشَرَةً فَلَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يُحَرِّكُوهُ فَخَلَقَ اللَّهُ بِعَدَدِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مِثْلَ جَمَاعَتِهِمْ فَلَمْ يَقْدِرُوا أَنْ يُحَرِّكُوهُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِجَمِيعِهِمْ خَلُّوهُ عَلَيَّ أُمْسِكُهُ بِقُدْرَتِي فَخَلَّوْهُ فَأَمْسَكَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقُدْرَتِهِ
ثُمَّ قَالَ لِثَمَانِيَةٍ مِنْهُمُ احْمِلُوهُ أَنْتُمْ + مقالۀ «ثمانیة»
فَقَالُوا يَا رَبَّنَا لَمْ نُطِقْهُ نَحْنُ وَ هَذَا الْخَلْقُ الْكَثِيرُ وَ الْجَمُّ الْغَفِيرُ فَكَيْفَ نُطِيقُهُ الْآنَ دُونَهُمْ
فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنِّي أَنَا اللَّهُ الْمُقَرِّبُ لِلْبَعِيدِ وَ الْمُذَلِّلُ لِلْعَبِيدِ وَ الْمُخَفِّفُ لِلشَّدِيدِ وَ الْمُسَهِّلُ لِلْعَسِيرِ أَفْعَلُ مَا أَشَاءُ وَ أَحْكُمُ مَا أُرِيدُ أُعَلِّمُكُمْ كَلِمَاتٍ تَقُولُونَهَا يَخِفُ بِهَا عَلَيْكُمْ
قَالُوا وَ مَا هِيَ ؟
قَالَ تَقُولُونَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ فَقَالُوهَا فَحَمَلُوهُ وَ خَفَّ عَلَى كَوَاهِلِهِمْ كَشَعْرَةٍ نَابِتَةٍ عَلَى كَاهِلِ رَجُلٍ جَلْدٍ قَوِيٍّ
فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِسَائِرِ تِلْكَ الْأَمْلَاكِ خَلُّوا عَلَى هَؤُلَاءِ الثَّمَانِيَةِ عَرْشِي لِيَحْمِلُوهُ وَ طُوفُوا أَنْتُمْ حَوْلَهُ وَ سَبِّحُونِي وَ مَجِّدُونِي وَ قَدِّسُونِي فَأَنَا اللَّهُ الْقَادِرُ الْمُطْلَقُ عَلَى مَا رَأَيْتُمْ وَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
مشتقات ریشۀ «حمل» در آیات قرآن:
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (248)
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ (286)
وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً (112)
قَدْ خَسِرَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (31)
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (142)
وَ عَلَى الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما إِلاَّ ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما أَوِ الْحَوايا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (146)
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176)
هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ (189)
وَ لا عَلَى الَّذينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ (92)
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَليلٌ (40)
وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَراني أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَراني أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسي خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْويلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ (36)
قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعيمٌ (72)
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ (8)
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ (17)
وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ (7)
لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (25)
ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً (3)
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً (70)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا (22)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا (27)
أُولئِكَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهيمَ وَ إِسْرائيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا (58)
قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ (87)
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً (100)
خالِدينَ فيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً (101)
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً (111)
يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَديدٌ (2)
وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (22)
قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ (54)
وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لِلَّذينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (12)
وَ لَيَحْمِلُنَ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ (13)
وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (60)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصيرُ (14)
وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً (58)
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (72)
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ (11)
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى إِنَّما تُنْذِرُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصيرُ (18)
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (41)
الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ (7)
وَ لَكُمْ فيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً في صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)
إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُناديهِمْ أَيْنَ شُرَكائي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهيدٍ (47)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ (15)
فَالْحامِلاتِ وِقْراً (2)
وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ (13)
مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (5)
وَ اللاَّئي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً (4)
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرى (6)
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ (11)
وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً (14)
وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ (17)
وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (4)
حمل علوم آل محمد ع که همان علوم الهی است، احتیاج به یک تخصص ویژه دارد!
تخصص قلب و روان!
هر کس خودش باید روانشناس و روانپزشک قلب (روان) خودش باشد!
اما چجوری؟!
با فهم نور و ظلمت قلبش!
امام صادق علیه السلام:
فَإِنَّكَ قَدْ جُعِلْتَ طَبِيبَ نَفْسِكَ
وَ عُرِّفْتَ آيَةَ اَلصِّحَّةِ
وَ بُيِّنَ لَكَ اَلدَّاءُ وَ دُلِلْتَ عَلَى اَلدَّوَاءِ
فَانْظُرْ قِيَامَكَ عَلَى نَفْسِكَ
پس به درستى كه تو را طبيب نفس خودت ساختهاند،
و علائم بهبودى را به تو آموختهاند،
و تو يك دردشناس و درمانگرى؛
پس نيك بنگر با اين نفس خود چه بايد كنى.
«حَمَلَتِ المرأةُ: حَبِلَتْ، آن زن را آبستن كرد.»
قلب به نور علم آل محمد ع، باردار میشود!
نور، محمولۀ با ارزش و منحصر به فرد علوم الهی!
نور، بار سنگین امانت الهی بر دوش ما!
+ «حاملانِ نور! هشت زوجِ نورانی! وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ!»