World’s biggest family!
«عیل» و «عول» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«عال الرجل اليتيم: كفله و قام به»
«الْعِيَالُ: لما فيه من الثّقل، يعنى چيزى سنگين.»
صاحبان نور عیالوارند،
یعنی ماموریت سنگین رساندن علوم آل محمد ع به مخاطبین زیادی،
که خدای مهربان تقدیر میکنه این علوم رو بشنوند «سمعنا»!
مفهوم این واژۀ «عیل» میشه داستان تکراری کربلا!
«عَالَهُ: تحمّل ثقل مؤنته، سنگينى و فشار زندگى را تحمّل كرد.»
«عول – کفل»
مفهوم نور ولایت و سرپرستی در این واژه وجود دارد.
«العائِل [عول]: عيالمند»
«عال الرجل: جار و ظلم»
«الْعِيَالُ: أَهْلُ الْبَيْتِ و مَنْ يَمُونُهُ الْإِنْسَانُ»
«تَمَوَّنَ [مون]: آنچه را كه لازم داشت ذخيره كرد، به خانوادۀ خود بسيار نفقه داد.»
«المائِن [مون]: كسى كه نفقه و مخارج زندگى ديگرى را بر عهده خود بگيرد.»
«عَالَتِ الفريضة: إذا زادت في القسمة المسمّاة لأصحابها بالنّصّ،
زياده بر نصّ فريضه انجام داد.»
«عیل – عیال – عائله»
«العيلة: الفقر»
«عال: افتقر»
مفهوم عیالوار بودن را در بعضی از عکسهای واژههای مترادف نور الولایة بررسی میکنیم.
علاقمندان عکسهای همۀ مقالات را با این مفهوم بررسی نمایند.
+ «صبب»
مورچهها دور آب حلقه زدهاند!
«رزق»
«شطأ»
+ «رحم – مهربانی»
+ «ریع – سوپروایزر»
+ «لیدر – فالوئر»
+ «برّ و نیکوکاری»
+ «ارث» + «وقد»
+ «حشر – ملکۀ زنبور عسل»
+ «حشر – گردهمایی»
+ «کعبه»
+ «دلل – یا دلیل المتحیرین»
+ «قدم» + «نذر»
+ «دسته – سردسته»
+ «نور علی نور – بلوهر و یوذاسف»
+ «صلی»
[سورة التوبة (۹): آية ۲۸]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا
وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۲۸)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، حقيقت اين است كه مشركان ناپاكند،
پس نبايد از سال آينده به مسجدالحرام نزديك شوند،
و اگر [در اين قطع رابطه] از فقر بيمناكيد، پس به زودى خدا -اگر بخواهد- شما را به فضل خويش بىنياز مىگرداند، كه خدا داناى حكيم است.
[سورة الضحى (۹۳): الآيات ۱ الى ۱۱]
وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى (۸)
و تو را تنگدست يافت و بىنياز گردانيد؟
صاحبان نور عیالوارند! وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى!
« يَا بَنِي آدَمَ … كُلُّكُمْ عَائِلٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُ »
+ « وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
+ «وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى»
«العائِل [عول]: عيالمند»
[هدایت – ضلالت – عجب – عیل و غنی]:
«عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
يَا بَنِي آدَمَ
كُلُّكُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْتُ
وَ كُلُّكُمْ عَائِلٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُ
وَ كُلُّكُمْ هَالِكٌ إِلَّا مَنْ أَنْجَيْتُ
فَاسْأَلُونِي أَكْفِكُمْ وَ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ رُشْدِكُمْ
إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَاقَةُ وَ لَوْ أَغْنَيْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِكَ
وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِي مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الصِّحَّةُ وَ لَوْ أَمْرَضْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِكَ
وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِي لَمَنْ يَجْتَهِدُ فِي عِبَادَتِي وَ قِيَامِ اللَّيْلِ لِي فَأُلْقِي عَلَيْهِ النُّعَاسَ نَظَراً مِنِّي لَهُ فَيَرْقُدُ حَتَّى يُصْبِحَ وَ يَقُومُ حِينَ يَقُومُ وَ هُوَ مَاقِتٌ لِنَفْسِهِ زَارٍ عَلَيْهَا وَ لَوْ خَلَّيْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَا يُرِيدُ لَدَخَلَهُ الْعُجْبُ بِعَمَلِهِ ثُمَّ كَانَ هَلَاكُهُ فِي عُجْبِهِ وَ رِضَاهُ عَنْ نَفْسِهِ فَيَظُنُّ أَنَّهُ قَدْ فَاقَ الْعَابِدِينَ وَ جَازَ بِاجْتِهَادِهِ حَدَّ الْمُقَصِّرِينَ فَيَتَبَاعَدُ بِذَلِكَ مِنِّي وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ أَلَا فَلَا يَتَّكِلِ الْعَامِلُونَ عَلَى أَعْمَالِهِمْ وَ إِنْ حَسُنَتْ وَ لَا يَيْأَسِ الْمُذْنِبُونَ مِنْ مَغْفِرَتِي لِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ كَثُرَتْ لَكِنْ بِرَحْمَتِي فَلْيَثِقُوا وَ لِفَضْلِي فَلْيَرْجُوا وَ إِلَى حُسْنِ نَظَرِي فَلْيَطْمَئِنُّوا وَ ذَلِكَ أَنِّي أُدَبِّرُ عِبَادِي بِمَا يُصْلِحُهُمْ وَ أَنَا بِهِمْ لَطِيفٌ خَبِيرٌ.»
رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله مىفرمايد:
خداوند شكوهمند و بلندمرتبه فرمود:
اى فرزند آدم!
تمامى شما گمراهيد جز آنكه من هدايتش كردم
و تمامى شما نيازمنديد جز آنكه من بىنيازش نمودم
و تمامى شما نابوديد جز آنكه من او را نجات بخشيدم
پس از من بخواهيد تا شما را كفايت كنم و به راه هدايت راهنمايى نمايم.
همانا از بندگان مؤمن من كسى است كه چيزى جز ندارى، [دين] او را بهبود نبخشد و اگر او را بىنياز كنم بىنيازى او را فاسد مىگرداند
و همانا از بندگان من كسى است كه جز سلامتى براى [دين] او كارساز نباشد و اگر بيمار كنم، بيمارىاش او را تباه مىكند.
و همانا از بندگان من كسى است كه جز بيمارى برايش نيكو نمىباشد و اگر او را سالم گردانم سلامتىاش او را فاسد مىكند
و همانا از بندگان من كسى است كه در راه بندگى من و نماز شب تلاش مىكند ولى به خاطر لطف من نسبت به او چرت را بر او مىافكنم پس مىخوابد تا صبح و هنگامى كه برمىخيزد از دست خود به شدت ناراحت است و خود را سرزنش مىكند.
و اگر من ميان او و آنچه مىخواهد مانعى ايجاد نمىكردم، عُجب و خودشيفتگى از عملش در قلبش نفوذ مىكرد آنگاه نابودىاش در خودشيفتگى و خشنودى از خود مىبود.
پس گمان مىكرد كه بر عبادتگران برترى يافته است و با تلاشش از مرز اهل كوتاهى [و تفريط در عمل] عبور نموده است پس به اينگونه از من دور مىشد درحالى كه گمان ميكرد به من نزديك شده است.
پس بايستى اهل عمل بر كردار خويش تكيه نكنند هرچند نيكو باشد و گنهكاران از بخشش گناهانشان نااميد نگردند هرچند فراوان باشد.
بلكه بايد به رحمت من اعتماد كنند و به احسان من اميد داشته باشند و به لطف ويژه من اطمينان داشته باشند و آن به اين دليل است كه من بندگان خود را به آنچه كه موجب خير و نيكى براى آنان است تدبير مىكنم و من به آنان مهربان و آگاهم.
ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا
[سورة النساء (۴): الآيات ۳ الى ۴]
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا (۳)
و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد.
پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زنِ آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شدهايد [اكتفا كنيد].
اين [خوددارى] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيالوار گرديد].
وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً (۴)
و مَهرِ زنان را به عنوان هديهاى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد؛
و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخوريد.