Two ROLLS of black and white tape are INTERTWINED in the heart!
«کور» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«كور العمامة على الرأس»
«كارَ العمامة على رأسهِ: عمامه و مانند آن را دور سر پيچيد.»
واژۀ زیبای انگلیسی «ROLL»
«إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ»: تکویر شمس! یعنی چه؟!
تکویر نور، یعنی قبض و بسط نور در قلب «الله یقبض و یبصط» که کار خدای مهربان است برای صحبت کردن با بندۀ خودش و برای راهنمایی کردن و هدایت بنده، به اینکه کدام راه مورد پسند خدای مهربان است و کدام راه را خدای مهربان نمیپسندد.
«رضا و سخط» خدای مهربان را فقط میتوان با فهم قبض و بسط نور قلب، درک نمود.
+ «کلمة الله»
[کور – ولج – قلب]:
«کور»:
«يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ»
+ «ولج»:
«ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ أَنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصيرٌ»
+ «قلب»:
«يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ في ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
قلب، در حریم نور و ظلمت، اخذ نور علم میکنه!
يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ!
رولت نور و ظلمت!!!
مفهوم رول.
«كارَ العمامة على رأسهِ»
«اكْتَارَ الفَرَسُ»
«کور» + «سنن» + «خطر»
«اكْتَارَت النَّاقَةُ: شالَتْ ذَنَبهَا عند اللِّقَاحِ»
+ «شول: شَوَّالٌ لما شالت الإبل بأذنابها للطروق»
«اسْتَشَالَتِ الناقةُ ذَنَبَها: مادهشتر دُم خود را بالا برد.»
این حرکت برای لقاح انجام میشه. «زبان اسبی»
وضعیت آن و آف: «ولی»
زبان کامپیوتر: صفر و یک
زبان اسبی: دم بالا – دم پایین!
زبان قلب اهل یقین: دو حرف: نور و ظلمت:
«یعتبر بالنور و الظلام»
مثال دستگاه فکس روشن و خاموش!
هر دو وضعیت «ON & OFF» برای قلب سلیم، بار علمی دارد!
+ «نطفهگذاری علمی – قبض و بسط نور»
«لقاح علمی!»
+ «لقی – ملاقات»
«اكْتَارَ الفَرَسُ: رَفَعَ ذَنَبَهُ في حُضْرِه، و قال بعضُهم عِنْدَ العَدْوِ»
«اكْتَارَ الرجلُ، إِذا تَعَمَّمَ»
«اكتارَ الرجلُ: أَسْرَعَ في مَشْيِهِ، مأْخُوذٌ من اكْتِيَار الفَرَسِ»
انگاری با اخذ نطفه علمی، حالا شروع به حرکت میکنه و سرعت میگیره و ماده اولیه برای تولید عمل صالح رو گرفته که اینجوری داره بسرعت و با شوق، تن به نور الولایة میدهد!
اونیکه قبل از این بسط علمی، یه گوشه، دپرس نشسته بود، حالا ببین چه جنب و جوشی میکنه! مفهوم زیبایی در واژه کور برای اهل یقین وجود دارد.
+ «هدایت تکوینی و تشریعی»
+ مثال زیبای «ژیروسکوپ»
+ «طواف»
گردش عضو متحرک حول محور ثابت، این توانایی رو به فرفره یا ژیروسکوپ میده که بتونه روی پای خودش بایسته و در هر چرخشی، از هر جهتی، خودشو در شرایط نرمال حفظ کنه، مثل ژیروسگوپ. مثل صفحۀ موبایل در وضعیت افقی و عمودی!
وقتیکه صفحه رو بچرخونی، باز هم تصویر صحیح دیده میشود.
اون محوری که باید به دورش پروانهوار، در حال گردش و طواف باشی!
این تحرک حول محور ثابت، میشه طواف و نتیجه ثبات در این اندیشه، حاصلش تولید عمل صالح است.
کتاب لغت تاج العروس، این قسمت رو خیلی خوب توضیح داده:
و اللَّه سُبْحَانَهُ و تَعَالَى كَوَّرَ اللَّيْلَ على النَّهارِ: أَدْخَلَ هذَا في هذَا،
و أَصلُه من تَكْوِير العِمَامَة، و هو لَفُّهَا و جَمْعُها.
و قيل: تَكويرُ اللَّيْلِ و النهارِ: أَنْ يُلْحَقَ أَحدُهما بالآخر،
و قيل: تَكويرُ اللَّيْلِ و النهارِ: تَغْشِيَةُ كلِّ وَاحدٍ منهما صاحِبَه.
و يُقَال: زِيَادَتُه في هذَا من ذَلك، كما في الصحاح.
و المَعَانِي كُلُّهَا متقارِبَة.
اكْتَارَ الرجلُ، إِذا تَعَمَّمَ.
اكتارَ الرجلُ: أَسْرَعَ في مَشْيِهِ، مأْخُوذٌ من اكْتِيَار الفَرَسِ.
اكْتَارَ الفَرَسُ اكْتِيَاراً: رَفَعَ ذَنَبَهُ في حُضْرِه، و قال بعضُهم عِنْدَ العَدْوِ.
اكْتَارَت النَّاقَةُ اكْتِيَاراً: شالَتْ ذَنَبهَا عند اللِّقَاحِ.
اكتارَ الرَّجُلُ لِلرَّجُل، إِذا تَهيَّأَ للسِّبَابِ، فهو مُكْتَئِرٌ.
«كَوْرُ الشيءِ: إدارته و ضمّ بعضه إلى بعض، كَكَوْرِ العمامةِ:
گرداندن و پيچاندن چيزى كه قسمتهايش به يكديگر پيوسته شود، مثل پيچيدن دستار يا عمامه.»
«الكارَة مِنَ الثّياب: جامه در قطعات متعدد كه گازر درهم پيچد و بر پشت حمل كند.»
انگاری ما این شرایط قبض و بسط رو که مدام در قلبمون تکرار میشه رو روی هم انباشته میکنیم و باید حملش کنیم، یعنی به دستوراتش عمل کنیم!
« كَوَّرَ العمامةَ : عمامه را پيچانيد.»
«كَوَّرَ المَتاعَ: كالا را روى هم قرار داد.»
آیات و فرصتهای تقدیر شده، کالاهای با ارزشی هستند که باید با یاد معالم ربانی از این فرصتهای نورانی، تولید اعمال صالح نمود و اینها رو روی هم جمع نمود و پسانداز نمود برای روز مبادا!
واژه کور اشاره به همین گردش تاریکی و روشنایی درون قلب دارد که مربوط به مبحث قبض و بسط میشود.
+ «دَوَل – دولت»: گردش ایام: «و تلک الایام نداولها بین الناس»
[کور – گردش قبض و بسط]:
شب و روز دو جزء به هم وصل اند و مدام جای خود را به یکدیگر میدهند:
«يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ»
این میشه کور
+ قبض و بسط
اینقدر که ما روز و شب رو تجربه کردیم، فرقشونو نباید بفهمیم؟!
اصلا از قبض و بسط قلبت خبر داری یا نه؟!
مفهوم «گردش» و گردیدن؛ یعنی شب، روز گردید و روز، شب گردید.
وقتی میگوییم: شب گردید، یعنی شب شد! روز گردید، یعنی روز شد.
میگوییم قبض شدم، یعنی قبض گردیدم، یعنی قلبم قبض شد.
و یا میگوییم بسط شدم و بسط گردیدم و قلبم بسط شد و نورانی شد.
و لذا مفهوم گردیدن و شدن در واژه کور در ارتباط با حالات قلبی قبض و بسط، باید مد نظر باشد.
اصلا به قلب میگیم قلب، چون مدام در تقلب و گردش و جابجا شدن است!
بین نور و ظلمت میگردد و جابجا میشود و علم کسب میکند!
به این میگن کور!
[مفهوم گردش و چرخیدن و دور زدن]:
«اكْتَارَ الفَرَسُ: إذا أدار ذنبه في عدوه، آن اسب در دويدن دمش را چرخاند.»
کتاب التحقیق مفهوم «إدارة شيء في محيط محدود معيّن» را آورده!
در واقع این میشه که، دائم درون قلب ما، نور و ظلمت دارن جاشونو با هم عوض میکنن،
و این حرکت دورانی قبض و بسط میشه کور.
شب و روز آلترناتیو «alternative» همدیگه هستند.
«The alternation of night and day»
«circulation» :«circuit»
گردش گردون گردان!
انقلاب روز و شب!
چرخش ایام!
خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار.
این همان انقلاب قبض و بسط درونی قلب است.
إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (164)
إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ (190)
إِنَّ في اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ (6)
وَ هُوَ الَّذي يُحْيي وَ يُميتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (80)
وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْريفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (5)
[دایره قبض و بسط]:
+ «جزع – جزع الیمانی»
+ «نوس»
[کور- قبض و بسط]:
دور زدن «يدوّر كلّا منهما على الآخر»
نور و ظلمت در آفاق و در انفس
«في كلّ حركة منها يتجدّد فيها نور أو ظلمة»
درون قلب، مدام داره تاریک و روشن میشه،
و این دوران نور و ظلمت، کلام الله است برای قلوب اهل یقین!
پس «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ»
زوج آسمان و زمین در آفاق و زوج آسمان و زمین در انفس، خالقی مشترک دارند!
و هر آیاتی در آفاق، عینا در انفس نیز وجود دارد.
قبض و بسط آلترناتیو همدیگهاند!
+ زوج [ثابت و متحرک]:
انگاری گزینۀ ثابت، اون نور معالم ربانی آل محمد ع است،
و متحرک، قلب اهل یقین است که نسبت به این نقطۀ ثابت «بلد»، مدام دایرهوار در حرکت است «طواف»، و قبله او باید همیشه این مصدر نور باشد، و قلب، هر گاه که تاریک میشود، میفهمد که از نور خود رویگردان شده، لذا مترصد برگشت به قبله نورانی خود میگردد.
و این دوران ملک و ملکوت، همه و همه، دایرمدارش، نور ولایت آل محمد ع است.
کسی که نابیناست، دایره شب و روز را متوجه نمیشود،
همچنین قلبی که به نور معالم ربانی بینا نشده نیز دایره قبض و بسط خود را متوجه نمیشود،
لذا فهمیدن قبض و بسط، یعنی اینکه قلب دائما حال خودشو میفهمه که در حال تاریکی به روشنایی است و یا در حال روشنایی به تاریکی است. و این میشه مفهوم گردیدن و دایرهوار به هم تبدیل شدن و شیفتورکینگ بودن شب و روز و قبض و بسط درون قلب ما!
پس مفهوم واژه «کور» برای ما مهم است،
و این مفهوم خروج از نور و ورود به تاریکی و بالعکس میشه کور و تکویر.
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور
و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»
[کور – قبض و بسط]
وقتی میخوای از چهارراه رد بشی، چجوری با دقت به این چراغ نگاه میکنی، مبادا ماشین بهت بزنه!
در دل آیات هم برای عبور از تاریکی به نور، به قلبت باید نگاه کنی و یه همچین چیزی میبینی که بموقع خودش بهت علامت میده، که وقت عبور است یا زمان توقف و ایستادن.
[حیّ – کور]:
زندگی یعنی بکار بردن اندیشه صاحبان نور در دل شرایط آیات و تقدیرات روزمرۀ زندگی و تولید نور آرامش عمل صالح و دوباره، آیت بعدی، و این چرخه، مدام استمرار دارد.
از قبض و بسط قلبی خودمون میفهمیم که زندهایم!!!
حیات روح، به قبض و بسط قلبی استT
و حیات جسم، به علائم حیاتی تعریف شده مثل تنفس و نبض و … «Vital Signs»
پس اصل علائم حیاتی، فهم قبض و بسط است.
[کور – نوب]:
مفهوم مشترک این دو واژه: «turn»: نوبت، چرخش، گردش، پیچ، تمایل، تغییر جهت.
+ «نوب»
[قلب – کور]: انقلاب: روولوشن!
اهل یقین، اهل انقلاب، اما در ملکوت قلب خود!
یعنی «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»، تا میبینه قلبش داره میره که تاریک بشه، فورا انقلاب میکنه، یعنی با یاد معالم ربانی، اون نقطه نورانی در سیاهی قلب تزریق میشه و این نقطه، بزرگ میشه «دحو الارض» و تمام قلب رو سفیدی نور نگاه صاحبان نور، فرش میکنه، درست به زیبایی یک روز سفید برفی! با قناتهای آب جاری!
در هر عرضه آیت، باید لیدر سوء را از کرسی سلطنت قلبت به پایین بکشی!
+ [مفاهیم زیبای حسد و بخل و شکر]
و صاحب نور را بر کرسی ولایت قلبت بنشانی و حالا به نیابت از این رجل نورانی، با آیات روبرو بشی که ماحصل این فرآیند میشه پسانداز دلارهای بهشتی برای قبر و قیامت «ولدان مخلدون».
کلید «سوئیچ» آن و آف: چراغ روشن و خاموش!
واژه زیبای کور همین مفهوم «سوئیچ کردن» از وضعیت آن به آف و بالعکس رو داره!
[فرق لیدرهای سوء با صاحبان نور]:
لیدر سوء، مدام تلاش میکنه کلید قلب رو به حالت «آف» در بیاره!
اما معالم ربانی صاحبان نور در جهت «آن» کردن کلید قلب است!
[کور – دور]:
مدار قبض و بسط: مدار بسته!
مثال: آب رادیاتور در مداری بسته مدام گرم و سرد می شود.
شب و روز یک «مدار بسته» هستند!
قبض و بسط نیز یک «مدار بسته» هستند.
قلب در این مدار بسته و در این حریم نور و ظلمت، اخذ علم میکند!
مثال ژیروسکوپ:
ژیروسکوپ دستگاه کوچک و بسیار سنگین است که تعادل بسیار پایدار دارد و طوری ساخته شده است که در سه جهت در کمال سهولت به آسانی دوران میکند، حول محور دوران خود، حول محور قائم، حول محور افقی.
ژیروسکوپ، قلب خلبان خودکار هواپیماست و سیستم هدایت اینرسیایی موشک را تشکیل میدهد. ژیروسکوپ در برابر هیچگونه تغییری در جهت چرخش خود مقاومت نمیکند.
استقامت ژیروسکوپ (جبر ژیروسکوپ):
اگر این دستگاه را به گردش در آورید و پایه آن را بگیرید و بلند کنید و دست خود را به چپ و راست و بالا و پایین ببرید و چنانچه دستگاه را کج و حتی وارونه کنید، محور آن تغییر جهت نمیدهد و تا وقتی که دوران میکند، همیشه متوجه همان امتدادی است که در شروع حرکت داشته است، این خاصیت را به اصطلاح استقامت ژیروسکوپ در فضا و یا جبر ژیروسکوپ میگویند .
در قطب نمای ژیروسکوپی محور دوران ژیروسکوپ همواره متوجه امتداد جهت شمال حقیقی است و برای هدایت کشتی بکار میرود، اینگونه قطب نما بر قطب نماهای عادی این مزیت را دارا میباشد که اولا تحت تأثیر خاصیت مغناطیسی زمین قرار نمیگیرد و ثانیا شمال حقیقی را نشان میدهد، نه شمال مغناطیس را و علاوه بر آن این دستگاه سکان کشتی را در امتداد لازم نگه میدارد و خیلی بهتر از انسان کشتی را هدایت میکند. برخی کشتیها اسباب دیگری که باز به کمک ژیروسکوپ کار میکنند دارند و کشتی را از واژگون شدن حفظ میکنند، در کل حساس بودن و دقیق بودن ژیروسکوپ ، آن را به وسیلهای بسیار مهم مبدل ساخته ، طوری که حرکات غیر منظم را به سهولت درک میکند.
ژیروسکوپ از لوازم پرواز است! وسیله هدایت و حفظ جهت!
قلب اهل یقین با یاد معالم ربانی در دل شرایط، مجهز به پیشرفتهترین ژیروسکوپ ساخت خدای مهربان است!
ژیروسکوپ در گوشی موبایل رو همه ما بکار می بریم: آیکون چرخش صفحه رو وقتی فعال میکنی، گوشی اگه از وضعیت عمودی به افقی بچرخد باز هم صفحه، خودشو با شرایط جدید تطابق میده و اونم می چرخه و این مفهوم واژه کور است. قلب سلیم با فهم نور و ظلمت، با هر آیتی، خودشو طبق نظر آل محمد ع وفق میدهد و این میشه همون غوطهوری در آیات و مثال ژیروسکوپ برای قلب اهل یقین خیلی زیباست.
قلب اهل یقین که مدام در طواف نور خود است «صلی: دومی نور»، هیچ عاملی از بیرون نمیتواند جهت او را تغییر دهد، درست مثل یک ژیروسکوپ.
ادامه مفاهیم واژه کور:
[رول – کور]:
«roll»: واژۀ زیبای انگلیسی برای واژۀ «کور و عمم» عربی است!
شیرینی رولت!
«ساندویچ»
رول به هم پیچیدۀ تاریکی و روشنایی در قلب!
پردههای روشن و تاریک حس شدۀ روزمرۀ زندگی در قلب اهل یقین!
اهل شک حسودی که نور قلبش سلاخی شده، تا آخر عمر و مهلت دنیایی خودش، فقط در ظلمات بعضها فوق بعض متوقف است «قساوت قلب».
در این قلب، یک نقطه نورانی و روشن نور پشیمانی و باور به فضل صاحب نورش پیدا نمیشه!
شب را به روز درمىپيچد، و روز را به شب درمىپيچد!
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (۱)
نازل شدن [اين كتاب] از جانب خداىِ شكستناپذيرِ سنجيدهكار است.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ (۲)
ما [اين] كتاب را به حقّ به سوى تو فرود آورديم،
پس خدا را -در حالى كه اعتقاد [خود] را براى او خالصكنندهاى- عبادت كن.
أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى
إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ (۳)
آگاه باشيد: آيينِ پاك از آنِ خداست،
و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به اين بهانه كه:] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند، نمىپرستيم، البتّه خدا ميان آنان در باره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد.
در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغپردازِ ناسپاس است هدايت نمىكند.
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ
سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۴)
اگر خدا مىخواست براى خود فرزندى بگيرد، قطعاً از [ميان] آنچه خلق مىكند، آنچه را مىخواست برمىگزيد. منزّه است او، اوست خداى يگانه قهار.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ
يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (۵)
آسمانها و زمين را به حقّ آفريد.
شب را به روز درمىپيچد، و روز را به شب درمىپيچد
و آفتاب و ماه را تسخير كرد.
هر كدام تا مدّتى معيّن روانند.
آگاه باش كه او همان شكستناپذير آمرزنده است.
[سورة التكوير (۸۱): الآيات ۱ الى ۱۴]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ (۱)
آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد،