The appearance of the Moon seen through clouds!
VIP LIGHT!
«خصص» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْقَمَرُ بَدَا مِنْ خَصَاصِ الْغَيْمِ: ماه از شكاف ابر آشكار شد، ماه از لابلاى ابر ديده شد.»
«فُرْجۀ نورانی!»
نور مخصوصی که فقط در یک فرصت خاص و زمان و مکان خاص، به عدهای خاص این توفیق و اجازه داده میشه که با این علوم نورانی آشنا شوند!
+ «وفق – توفیق الهلال»
+ «ظهر»
«اللَّهُ يَخْتَصُ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ» + «الله یقبض و یبصط»
خاصیّت اختصاصی نور مخصوص!
با فهم قبض و بسط نور قلبت، متخصّص در علوم الهی خواهی شد!
+ «قبض و بسط»
+ «مزو – مزیت»
+ «فضل – فضیلت»
+ «شرف – شرف الولایة»
+ «صفو»
این فیلم زیبا، مفهوم معالم ربانی را در ملک و در ملکوت، تداعی میکند.
این فیلم تایملپس، که حرکت ماه رو پشت ابرها نشون میده، گاهی هم از شکاف بین ابرها «خَصَاصِ الْغَيْمِ»، آشکار میشه و دیده میشه، که همون مفهوم قبض و بسط رو تفهیم میکنه!
+ «عکسها و فیلم پیجر»
این عکسها و فیلمهای کوتاه، مثالهای زیبایی برای آموزش این واژهها در ارتباط با بحث قبض و بسط است و شنونده و خواننده این مطالب، استنباط خوبی از معانی و مفاهیم این واژهها میکند که تمامی واژهها و معانی و مفاهیم قرآنی برای قلب اهل یقین در ملکوت، داره قبض و بسط قلبی رو به اونا آموزش میده و کاربردیترین نوع آموزش واژههای مترادف نور ولایت با بحث عظیم قبض و بسط، همین مثالها در قالب تصاویر و فیلمهای آموزشی است.
نور آل محمد ع را از لابلای معالم ربانی صاحبان نور، میشه دید!
این دیدن، فقط اختصاص به اهل نور یقین داره!
«پیجر» یهو آلارم میزنه!
همینطور که این نور را در مُلک میبینی، باید در ملکوت قلبت هم، نور مَلَک موکل که خاطرات علمی و معالم ربانی را در دل نار آیات به خاطرت میآورد، ببینی.
این میشه همون زبان اختصاصی آنلاین اهل بهشت، یعنی زبان قبض و بسط.
«خُصَاصُ البيت: فرجة، شكاف و سوراخهاى خانه»
این فُرجه فقط به یه عدۀ خاصی داده میشه!
«يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ»
+ «هدایت تکوینی و تشریعی»
اکازیون! هر از چند گاهی یه همچین شرایط خاص پیش میاد! خیلی خاص «VIP»
+ «عمّ – عمامه»
خاصیت و ویژگی منحصر به فرد بودن و یکییهدونه بودن، و تنها و بیرقیب و مونوپول بودن!
نور، یک کارکتر خاص!
[ویژگی خاصّ نور ولایت]:
فقط نور ولایت این ویژگی رو داره!
هیچ چیز دیگری این ویژگی رو نداره!
هر کسی بر آیت بوسه نزنه و با نشاط نور ولایت، گره از کار آیت، باز نکنه، او موجودی بی خاصیته!
پس معالم ربانی به ما خاصیت میدهند!
و ما با عمل به نور ولایت، بهنگام عرضه آیت، از این ویژگی و خاصیتی که از معالم ربانی آموختهایم، با ایجاد آرامش برای خود و دیگران، خبر میدهیم.
در هر گیاهی یک خاصیت دارویی نهفته است.
+ «غور»: غور در آیات، خاصیت نورانی این دواهای تلخ را برای ما آشکار میکند.
+ «نار و نور»
خاصیت نور ولایت چیست؟
نور ولایت راه باز کردن گره آیت را یاد میدهد و لذا پرخاصیتترین و بالاترین ویژگی، و تنها گزینۀ اختصاصی، به همین نور ولایت بر میگردد، بطوریکه هیچ بدل و جایگزینی برای این ابزار، در عالم خلق نشده است!
نور ولایت، شاهکار خلقت!
«نور بدون آلترناتیو!»
و عدهای مخصوص از عالم ذر، به آشنایی با معالم ربانی و نور علم ولایت که نزد صاحبان نور است، اختصاص پیدا کردهاند و مشمول این رحمت الهی در دنیا و آخرت، به برکت آشنایی با نور ولایت از طریق معالم ربانی شدهاند.
اینکه بعضیها به این آشنایی، اختصاص پیدا کردهاند، انگاری آل محمد ع به آنها علاقۀ خاصی دارند که آنها را مخصوصون بالعلم نمودهاند.
زمانی از خواص داروها بهرهمند میشویم که با یاد معالم ربانی، کلام ولی خدا را در اینکه اصلا چرا بیمار شدیم که حالا نیاز به دارو پیدا نمودهایم، شنیده و اطاعت نموده باشیم «سمعا و طاعتا»!
وقتی میگوییم که همۀ واژهها در نهایت به نور الولایة ختم میشود، باور کردنی نیست!
ببین در کتاب التحقیق از این واژه «خصّ» چه برداشتی شده
و چقدر با مفهوم واژه «فیء» همخوانی دارد:
خصّ: «الانتساب الى شيء و التفرّد به دون غيره»
شبیه مفهوم واژه «فیء»:
«الْفِئَةُ: الجماعة المتظاهرة التي يرجع بعضهم إلى بعض في التّعاضد»
و «الْفَيْءُ و الْفَيْئَةُ: الرّجوع إلى حالة محمودة، بازگشت به حالتى پسنديده»
انگاری ترکیب این دو واژه یکی میشه و معنیش میشه:
اون عده اختصاصی که دور معالم ربانی صاحبان نور جمع میشن!
اگه آیات قرآن رو خوب به معانی واژههایش برگردونیم،
دقیقا هزار واژۀ مترادف نور داد میزنن که ای مخاطبین،
همۀ ما هزار واژه، داریم معنای نور الولایة رو داد میزنیم! اما کو گوش شنوا؟!
[سورة البقرة (۲): آية ۱۰۵]
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ
وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ
وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (۱۰۵)
نه كسانى كه از اهل كتاب كافر شدهاند، و نه مشركان [هيچ كدام] دوست نمىدارند خيرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد،
با آنكه خدا هر كه را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد،
و خدا داراى فزونبخشى عظيم است.
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۷۲ الى ۷۴]
وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (۷۲)
و جماعتى از اهل كتاب گفتند: «در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد، ايمان بياوريد، و در پايان [روز] انكار كنيد؛ شايد آنان [از اسلام] برگردند.»
وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاَّ لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ (۷۳)
و [گفتند:] «جز به كسى كه دين شما را پيروى كند، ايمان نياوريد -بگو: «هدايت، هدايت خداست»- مبادا به كسى نظير آنچه به شما داده شده، داده شود، يا در پيشگاه پروردگارتان با شما محاجه كنند.» بگو: « [اين] تفضل به دست خداست؛ آن را به هر كس كه بخواهد مىدهد، و خداوند، گشايشگر داناست.
يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ
وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (۷۴)
رحمت خود را به هر كس كه بخواهد مخصوص مىگرداند،
و خداوند داراى بخشش بزرگ است.
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (25)
وَ الَّذينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ في صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (9)