Drunk in wishes!
Drunk in Jealousy!
با تمنّاها زندگی کردن، یعنی در حال مستی رانندگی کردن!
«سکر» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«سَكَرَ البَابَ، سَكَّرَ البابَ: درب را بست.»
«سَكَرَتِ الريحُ: سكنت، وزش باد آرام شد.»
«سَكَرْتُ النَّهْرَ : سَدَدْتُهُ»
«سَكَرَ النَّهْرَ: بر روى رودخانه سدى بست.»
«أَسْكَرَهُ الشرابُ: أزال عقله، مي او را مست كرد.»
مفهوم «قطع رابطه» از هزار واژه مترادف «حسد» استنباط میشود.
«سُكِّرَتْ أَبْصارُنا: غشيت»
+ «خمر»
+ «سحر»
«كَأَنَّ الْمُبْتَلَى بِحُبِّ الدُّنْيَا بِهِ خَبَلٌ مِنْ سُكْرِ الشَّرَابِ»
عاقبت حب دنیا مثل عاقبت شرب خمر است!
«فَمَا كَانَ عَاقِبَتُهُ عَاقِبَةَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ»
امام كاظم عليه السلام:
إنَّ اللّه َ عز و جل لَم يُحَرِّمِ الخَمرَ لاِسمِها،
و لكِنَّهُ حَرَّمَها لِعاقِبَتِها؛
فَما كانَ عاقِبَتُهُ عاقِبَةَ الخَمرِ فَهُوَ خَمرٌ.
خداوند عز و جل شراب را براى نامش حرام نكرد؛
بلكه به جهت آثار و پيامدهايش حرام كرد
و هرچه پيامدش مانند شراب باشد، آن هم شراب است.
رانندگی در حال مستی!
این رانندهی مست، داره به در و دیوار میزنه!
با قبض و بسطتت باید بفهمی کی از جاده داری میزنی بیرون. + «نکب»
السُّكرُ أربَعُ سَكراتٍ:
سُكرُ الشَّرابِ، و سُكرُ المالِ، و سُكرُ النَّومِ، و سُكرُ المُلكِ.
مستى شراب، مستى ثروت، مستى خواب و مستى حكومت.
حسود، دیوانهی تمنّاها!
اِعلَمْ وَيحَكَ يَا بنَ آدمَ!
أنَّ قَسوَةَ البِطنَةِ، و كِظَّةَ المِلْأةِ، و سُكرَ الشِّبَعِ، و غِرَّةَ المُلكِ،
مِمّا يُثَبِّطُ و يُبطِئُ عنِ العَمَلِ، و يُنسِي الذِّكرَ، و يُلهِي عنِ اقتِرابِ الأجَلِ،
حتّى كَأنَّ المُبتَلى بِحُبِّ الدنيا بهِ خَبَلٌ مِن سُكرِ الشَّرابِ.
بدان كه سنگينىِ پُرخورى و رخوت و تنبلىِ برخاسته از انباشتنِ معده
و مستى سيرى و غفلتِ حاصل از قدرت،
از چيزهايى هستند كه انسان را در زمينه عمل كُند و تنبل مى كنند
و ذكر خدا را از ياد او مىبرند
و از نزديك بودن مرگ، غافل مىسازند،
تا جايى كه گرفتار دوستى دنيا، گويى از مستىِ شراب، ديوانه شده است.
لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ
حسود، مست تمناهای خودشه!
حسود اسم نور رو معنا نمیکنه!
حسود فقط حرف اسم رو میزنه و نمیدونه واقعا چی داره میگه!
«تا زمانى كه بدانيد چه مىگوييد»
تا وقتی که پشت به تمنا نکرده باشه و رو به نورش ننموده باشه،
فقط حرف اسم رو میزنه و اونو معنا نمیکنه
لذا حسودِ مست، نمیدونه چی داره میگه.
[سورة النساء (۴): آية ۴۳]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ
وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا
وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً (۴۳)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در حال مستى به نماز نزديك نشويد تا زمانى كه بدانيد چه مىگوييد؛
و [نيز] در حال جنابت [وارد نماز نشويد] -مگر اينكه راهگذر باشيد- تا غسل كنيد؛
و اگر بيماريد يا در سفريد
يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد يا با زنان آميزش كردهايد و آب نيافتهايد،
پس بر خاكى پاك تيمّم كنيد،
و صورت و دستهايتان را مسح نماييد،
كه خدا بخشنده و آمرزنده است.
[سکر – سحر]:
«أسكره الشراب: أزال عقله»
مَثَل سحر مَثَل شراب است که با خوردن شراب اعتقادی پادشاهان تاریکی «Dark Kings»، و جادوگران سیاه «black magic»، جوری مست میشوی و عقل از سرت میپرد که دیگر قادر به تشخیص واقعیت نخواهی بود و بادکنک توخالی را شیء توپر احساس میکنی و این خطای دید و بصیرت و عقیده باطل توست که آثار کلام مسموم پادشاهان و شیاطین تاریکی، در قلب توست.
«و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم»
حسودی که نور صاحبان نور را نمیبیند و میگوید «سُكِّرَتْ أَبْصارُنا»، علتش این است که شراب تمناها و دلخواههای هوای نفس حسود شیطانیاش، چنان او را مست کرده و چشمان قلبش را خمار و کور و بسته کرده که باید هم بگوید نورش را ندیدم و همه سحر بود! این که تعجبی ندارد! بعدا دست به حماقت بزرگش میزند و صاحبان نور را بیارزش دانسته و انکار میکند.
[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۶ الى ۱۸]
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ (۶)
و گفتند: «اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانهاى.
لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (۷)
اگر راست مىگويى چرا فرشتهها را پيش ما نمىآورى؟»
ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ (۸)
فرشتگان را جز به حق فرو نمىفرستيم، و در آن هنگام، ديگر مهلت نيابند.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (۹)
بىترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ (۱۰)
و به يقين، پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى] فرستاديم.
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (۱۱)
و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مىگرفتند.
كَذلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ (۱۲)
بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مىدهيم،
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ (۱۳)
[كه] به او ايمان نمىآورند، و راه [و رسم] پيشينيان پيوسته چنين بوده است.
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ (۱۴)
و اگر درى از آسمان بر آنان مىگشوديم كه همواره از آن بالا مىرفتند،
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ (۱۵)
قطعاً مىگفتند: «در حقيقت، ما چشمبندى شدهايم، بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شدهايم.»
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ (۱۶)
و به يقين، ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم.
وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ (۱۷)
و آن را از هر شيطان راندهشدهاى حفظ كرديم.
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ (۱۸)
مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مىكند.
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ
به جان تو سوگند، كه آنان در مستى خود سرگردان بودند!
[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۶۱ الى ۷۲]
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (۶۱)
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند،
قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (۶۲)
[لوط] گفت: «شما مردمى ناشناس هستيد.»
قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (۶۳)
گفتند: «[نه،] بلكه براى تو چيزى آوردهايم كه در آن ترديد مىكردند،
وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (۶۴)
و حق را براى تو آوردهايم و قطعاً ما راستگويانيم،
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (۶۵)
پس، پاسى از شب [گذشته] خانوادهات را حركت ده و [خودت] به دنبال آنان برو، و هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد، و هر جا به شما دستور داده مىشود برويد.
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ (۶۶)
و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد.
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (۶۷)
و مردم شهر، شادىكنان روى آوردند.
قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ (۶۸)
[لوط] گفت: «اينان مهمانان منند، مرا رسوا مكنيد،
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ (۶۹)
و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد.»
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ (۷۰)
گفتند: «آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم؟»
قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (۷۱)
گفت: «اگر مىخواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد، اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد].»
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (۷۲)
به جان تو سوگند، كه آنان در مستى خود سرگردان بودند.
«سکر ممدوح»
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۶۶ الى ۷۰]
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ (۶۶)
و در دامها قطعاً براى شما عبرتى است: از آنچه در [لابلاى] شكم آنهاست، از ميان سرگين و خون، شيرى ناب به شما مىنوشانيم كه براى نوشندگان گواراست.
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (۶۷)
و از ميوه درختان خرما و انگور، باده مستىبخش و خوراكى نيكو براى خود مى گيريد. قطعاً در اين[ها] براى مردمى كه تعقل مىكنند نشانهاى است.
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (۶۸)
و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [= الهام غريزى] كرد كه از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند، خانههايى براى خود درست كن،
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (۶۹)
سپس از همه ميوهها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. [آنگاه] از درون [شكم] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مىآيد. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در اين [زندگى زنبوران] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانه [قدرت الهى] است.
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (۷۰)
و خدا شما را آفريد، سپس [جان] شما را مىگيرد، و بعضى از شما تا خوارترين [دوره] سالهاى زندگى [فرتوتى] بازگردانده مىشود، به طورى كه بعد از [آن همه] دانستن، [ديگر] چيزى نمىدانند. قطعاً خدا داناىِ تواناست.
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ (۱)
اى مردم، از پروردگار خود پروا كنيد، چرا كه زلزله رستاخيز امرى هولناك است.
يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها
وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ (۲)
روزى كه آن را ببينيد، هر شيردهندهاى آن را كه شير مىدهد [از ترس] فرو مىگذارد، و هر آبستنى بار خود را فرو مىنهد،
و مردم را مست مىبينى و حال آنكه مست نيستند، ولى عذاب خدا شديد است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ (۳)
و برخى از مردم در باره خدا بدون هيچ علمى مجادله مىكنند و از هر شيطان سركشى پيروى مىنمايند.
كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ (۴)
بر [شيطان] مقرر شده است كه هر كس او را به دوستى گيرد، قطعاً او وى را گمراه مىسازد و به عذاب آتشش مىكشاند.
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (۵)
اى مردم، اگر در باره برانگيخته شدن در شكّيد، پس [بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريدهايم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت كامل و [احياناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم. و آنچه را اراده مىكنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مىدهيم، آنگاه شما را [به صورت] كودك برون مىآوريم، سپس [حيات شما را ادامه مىدهيم] تا به حد رشدتان برسيد، و برخى از شما [زودرس] مىميرد، و برخى از شما به غايت پيرى مىرسد به گونهاى كه پس از دانستن [بسى چيزها] چيزى نمىداند. و زمين را خشكيده مىبينى و[لى] چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمىآيد و نمو مىكند و از هر نوع [رستنيهاى] نيكو مىروياند.
[سورة ق (۵۰): الآيات ۱۲ الى ۲۰]
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ (۱۲)
پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود،
وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ (۱۳)
و عاد و فرعون و برادران لوط،
وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ (۱۴)
و بيشهنشينان و قوم تُبّع به تكذيب پرداختند؛ همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه] تهديد [من] واجب آمد.
أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ (۱۵)
مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم؟ [نه!] بلكه آنها از خلق جديد در شبههاند.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (۱۶)
و ما انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند، و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ (۱۷)
آنگاه كه دو [فرشته] دريافتكننده از راست و از چپ، مراقب نشستهاند.
ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (۱۸)
[آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمىآورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مىكند].
وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ (۱۹)
و سكرات مرگ، حقيقت را [به پيش] آورد؛ اين همان است كه از آن مىگريختى!
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ (۲۰)
و در صور دميده شود؛ اين است روز تهديد [من].