دکتر محمد شعبانی راد

نورِ شادمانی!

The Light Of Happiness!

«فرح» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الفرح: لذّة القلب بنيل ما يشتهى»
«فرح: شادى»
«قلب سلیم، با نورش کیف میکنه! شادی میکنه! تفریح میکنه!»
«الْفَرَحُ‏: انشراح الصّدر بلذّة عاجلة،
باز شدن دل و خاطر از شادى، بوسيله لذتى آنى و زودگذر»
+ «بهج»
«حسود، با گناه کیف میکنه! حسودِ الکی‌خوش!»
[فرح – ثقل – حیّ]:
«الإفراح: الإثقال»
«رجل‏ مُفْرَحٌ‏: قد أَثْقَلَهُ الدَّيْن،
کسی که داشتن بدهى، او را اندوهگين و گرانبار كرده است.»
قلب اهل نور وقتی به سبب نور علم و حکمت،
در دل شرایط آیات، زنده میشه «حیّ»،
و سنگین و رنگین و وزین میشه «ثقل»،
اینجاست که این اهل نور داره واقعا کیف دنیا و آخرت رو میکنه «فرح».

اللّهُمّ … فَرِّحْ بهِ قَلبي

خدایا! قلبمو به نور تقدیراتت راضی و شاد بگردان!
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
اللّهُمّ ارحَمْني بتَركِ مَعاصِيكَ أبَدا ما أبقَيتَني،
و ارزُقْني حُسنَ النَّظرِ فيما يُرضِيكَ عَنّي،
و ألزِمْ قَلبي حِفظَ كتابِكَ كما عَلَّمتَني،
و اجعَلْني أتلُوهُ علَى النَّحوِ الذي يُرضِيكَ عَنّي.
اللّهُمّ نَوِّرْ بكتابِكَ بَصَرِي،
و اشرَحْ بهِ صَدري،
و فَرِّحْ بهِ قَلبي،
و أطلِقْ بهِ لِساني،
و استَعمِلْ بهِ بَدَني، و قَوِّني على ذلكَ،
فإنّهُ لا حَولَ و لا قُوّةَ إلاّ بكَ
.
بار خدايا!
به من رحمت آر كه تا زنده هستم، هيچگاه نافرمانى تو نكنم
و نيك انديشى در هر آنچه تو را خشنود مى سازد، روزيم فرما
و حفظ كردن كتابت را بدان گونه كه به من آموختى، با دلم ملازم و همراه گردان
و چنان كن كه قرآن را آن گونه كه تو را از من خشنود مى‌گرداند، تلاوت كنم.
بار خدايا!
ديده [بصيرت] مرا به كتابت روشن نما
و به وسيله آن سينه‌ام را فراخ گردان
و دلم را با آن شاد ساز
و زبانم را به آن باز و گويا كن،
بدنم را در راه آن به كار گير و در اين زمينه نيرويم بخش؛
زيرا كه هيچ حركت و قدرتى جز به وسيله تو نيست.

امام سجاد علیه السلام:
الْكَرِيمُ يَبْتَهِجُ بِفَضْلِهِ وَ اللَّئِيمُ يَفْتَخِرُ بِمِلْكِهِ.
شخص كريم از بخشش خود خوشحال است،
ولى شخص پست به مال خود افتخار ميكند.

امام باقر عليه السّلام:
قَالَ سُئِلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْ خِيَارِ اَلْعِبَادِ
فَقَالَ
اَلَّذِينَ إِذَا أَحْسَنُوا اِسْتَبْشَرُوا
وَ إِذَا أَسَاءُوا اِسْتَغْفَرُوا
وَ إِذَا أُعْطُوا شَكَرُوا
وَ إِذَا اُبْتُلُوا صَبَرُوا
وَ إِذَا غَضِبُوا غَفَرُوا
.
از پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله راجع به بهترين بندگان پرسيده شد،
فرمود:
آنها كسانى هستند كه
وقتى نيكى كنند، خوشحال مى‌شوند
و وقتى بدى كنند، استغفار مى‌كنند
و وقتى به آنها چيزى داده مى‌شود، سپاسگزارى مى‌كنند
و وقتى گرفتار مى‌شوند، صبر مى‌كنند
و وقتى خشمناك مى‌شوند، در مى‌گذرند.

با قلبت باید این تاریکی و روشنایی درونتو ببینی،
و اینجوری متوجه کارهای بد و خوبت بشی!
تا بتونی برای خودت و دیگران امنیّت ایجاد کنی!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
مَن ساءَتْهُ سَيّئتُهُ و سَرَّتْهُ حَسنَتُهُ فهُو مؤمنٌ.
هركه كار بدش او را ناراحت كند و از كار خوبش خوشحال گردد، همو مؤمن است.

بررسی آیات قرآن در مورد:
اهل نور از چی شاد میشن؟! … نور تقدیراتشون!
اهل حسادت از چی شاد میشن؟! … تمناهاشون!

فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ

تقدیراتی که برای اصلاح و تربیت قلب بیمار حسود ما تقدیر میشه،
فضل الهی است که شامل حال ما میشه!
قدر این شرایط با ارزش رو بدونیم!
هم اخمش و هم لبخندش، هر دو با ارزش هستند!

اهل نور از چی شاد میشن؟!

[سورة آل‏‌عمران (۳): الآيات ۱۶۹ الى ۱۷۱]
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً
بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (۱۶۹)
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏‌اند، مرده مپندار،
بلكه زنده‌‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏‌شوند.
فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ
أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۱۷۰)
به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند،
و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‌‏اند شادى مى‌‏كنند
كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‌‏شوند.
يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ (۱۷۱)
بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏‌گرداند، شادى مى‏‌كنند.

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۵۷ الى ۵۸]
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (۵۷)
اى مردم، به يقين، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى، و درمانى براى آنچه در سينه‏‌هاست،
و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا
هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (۵۸)
بگو: «به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان‏] بايد شاد شوند.»
و اين از هر چه گرد مى‏‌آورند بهتر است.

فضل الله و رحمة الله و نصر الله یعنی نور الولایة!

امام رضا علیه السلام:
… قُلْتُ‏
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ‏
قَالَ
بِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ع خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُ هَؤُلَاءِ مِنْ دُنْيَاهُمْ‏.
از محمّدبن‌فضَیل نقل شده:
به امام رضا (علیه السلام)عرض کردم:
«[تفسیر آیه‌ی] قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ [چیست]»؟
فرمود: «ولایت محمّد (صلی الله علیه و آله) و آل محمّد (صلی الله علیه و آله)
از آنچه که آنان از تمام دنیایشان جمع‌آوری می‌کنند بهتر است».

اگه همه‌ی تمنّاهات هم برآورده بشن،
باز هم نمیتونن جای نور آرامش قلب رو بگیرن!
نور الولایة، آلترناتیو نداره!

هتک حرمت به نور، عواقب بدی در پی داره!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ هَدَاهُ اللَّهُ لِلْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ
ثُمَّ شَکَی الْفَاقَهًَْ
کَتَبَ اللَّهُ الْفَاقَهًَْ بَیْنَ عَیْنَیْهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ
ثُمَّ تَلَا قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ الْآیَهًَْ
.
کسی که خداوند او را به اسلام رهنمون شده و او را به فهم قرآن مفتخر ساخته
و او، با این حال از فقر و نداری شکایت می‌کند،
خداوند تا روز قیامت مُهر بدبختی بر پیشانی‌اش می‌زند.
قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیرٌْ مِّمَّا یجَمَعُون.

وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ

+ «نصر الله»: نور فاطمه سلام الله علیها

[سورة الروم (۳۰): الآيات ۱ الى ۷]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
الم (۱)
الف، لام، ميم.
غُلِبَتِ الرُّومُ (۲)
روميان شكست خوردند،
فِي أَدْنَى الْأَرْضِ
وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (۳)
در نزديكترين سرزمين،
و[لى‏] بعد از شكستشان، در ظرف چند سالى، به زودى پيروز خواهند گرديد.
فِي بِضْعِ سِنِينَ
لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ
وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴)
[فرجامِ‏] كار در گذشته و آينده از آنِ خداست،
و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى‌‏گردند.
بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ
وَ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۵)
هر كه را بخواهد يارى مى‌‏كند،
و اوست شكست‏‌ناپذير مهربان.
وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (۶)
وعده خداست. خدا وعده‏‌اش را خلاف نمى‏‌كند،
ولى بيشتر مردم نمى‌‏دانند.
يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ (۷)
از زندگى دنيا، ظاهرى را مى‌‏شناسند، و حال آنكه از آخرت غافلند.

اهل نور، از نور تقدیراتی که
ولایت خاصه‌ی حضرت فاطمه سلام الله علیهاست شاد می‌شوند!

نور فاطمه سلام الله علیها

خوشا به حال قلوبی که با رضایت به تقدیراتشان، شاهد این نور مبارک هستند!
«
وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ»
نوری که قبل از خلقت زمین و آسمان، آفریده شد.
«خُلِقَ نُورُ فَاطِمَة (سلام الله علیها) قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاء»
«فاطمه حوریه‌ای انسیه است.»

فَإِنَّ ذَلِکَ النُّورَ لِلْمَنْصُورَهًِْ فِی السَّمَاءِ وَ هِیَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَهًُْ!
این نور آن بانویی است که در آسمان منصوره و در زمین فاطمه می‌باشد!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
… قُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام)
وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَهًَْ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها)
قَالَ سُمِّیَتْ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها)
لِأَنَّهَا فُطِمَتْ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا
وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَهًُْ
وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ
یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَهًَْ لِمُحِبِّیهَا
.
… گفتم: «ای حبیب من!
چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است»؟
گفت: «از این روی در زمین فاطمه نامیده شده که شیعیان خود را از آتش نجات می‌دهد
و دشمنان وی از محبّتش محروم خواهند بود.
و از این روی در آسمان منصوره است که خداوند فرموده است:
وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ.
منظور از این نصرت، همان نصرتی است که فاطمه‌ی اطهر برای دوستان خود خواهد کرد.

اهل حسادت، از چی شاد میشن؟!

[سورة آل‌‏عمران (۳): آية ۱۲۰]
إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ
وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها
وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً
إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (۱۲۰)
اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مى‏‌كند؛
و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مى‏‌شوند؛
و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد، نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمى‏‌رساند؛
يقيناً خداوند به آنچه مى‏‌كنند احاطه دارد.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۴۹ الى ۵۲]
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَ لا تَفْتِنِّي
أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ (۴۹)
و از آنان كسى است كه مى‏‌گويد:
«مرا [در ماندن‏] اجازه ده و به فتنه‌‏ام مينداز.»
هش‏دار، كه آنان خود به فتنه افتاده‏‌اند، و بى‌‏ترديد جهنَّم بر كافران احاطه دارد.
إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ
وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ
وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ (۵۰)
اگر نيكى به تو رسد آنان را بدحال مى‌‏سازد،
و اگر پيشامد ناگوارى به تو رسد مى‌‏گويند:
«ما پيش از اين تصميم خود را گرفته‏‌ايم.»
و شادمان روى بر مى‏‌تابند.
قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا
هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (۵۱)
بگو:
«جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‌‏رسد.
او سرپرست ماست، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند.»
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ
وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا
فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ (۵۲)
بگو: «آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى‌‏بريد؟
در حالى كه ما انتظار مى‌‏كشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابى به شما برساند.
پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم.»

اهل حسادت، که از اشتباه مرگباری که مرتکب شده‌اند،
شادمانی میکنند بدانند که:

مهلتی تا آتش!

[سورة آل‏‌عمران (۳): آية ۱۸۸]
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا
وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا
فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۱۸۸)
البته گمان مبر كسانى كه بدانچه كرده‌‏اند شادمانى مى‏‌كنند
و دوست دارند به آنچه نكرده‏‌اند مورد ستايش قرار گيرند،
قطعاً گمان مَبَر كه براى آنان نجاتى از عذاب است،
[كه‏] عذابى دردناك خواهند داشت.

ابن‌عبّاس رحمة الله علیه:
«الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا»
یفرحون باجلال الناس لهم و نسبهم ایاهم الی العلم.
به خاطر بزرگداشت آن‌ها از طرف مردم و نسبت دادنشان به علم خوشحال می‌شوند!
در حالیکه:
نور خدادادی، مدرک قانع کننده است!
[سورة النجم (۵۳): الآيات ۲۱ الى ۳۰]
«إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ 
ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ»
«نامهايى كه خدا بر حقانيت‏ آنها دلیلى آشکار فرو نفرستاده!»
این اسم بی مسمّا رو ساده‌لوحان جاهل گذاشتند!
+ «تاریکی ساده‌لوحی جاهل!»

«مهلتی تا آتش!»: «بالنعم عند المعاصی»
«بغتةً – غافلگیری»

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۴۲ الى ۴۵]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ (۴۲)
و به يقين، ما به سوى امّتهايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى‏] فرستاديم ، و آنان را به تنگى معيشت و بيمارى دچار ساختيم، تا به زارى و خاكسارى درآيند.
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۴۳)
پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد تضرّع نكردند؟ ولى [حقيقت اين است كه‏] دلهايشان سخت شده، و شيطان آنچه را انجام مى‌‏دادند برايشان آراسته است.
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ
حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ (۴۴)
پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند،
درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم،
تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند؛
ناگهان [گريبان‏] آنان را گرفتيم، و يكباره نوميد شدند.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۴۵)
پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد، و ستايش براى خداوند، پروردگار جهانيان است.

عده‌ای از اهل حسادت، از اینکه در داستان کربلا،
درجا زدند و سکوت پیشه کردند، خوشحال نباشند!
از اين پس كم بخندند و بسيار بگريند!

[سورة التوبة (۹): الآيات ۸۱ الى ۸۳]
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ
وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ
قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ (۸۱)
بر جاى‏‌ماندگان، به [خانه‏] نشستنِ خود، پس از رسول خدا، شادمان شدند،
و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند، و گفتند:
«در اين گرما بيرون نرويد.»
بگو: «-اگر دريابند- آتش جهنّم سوزان‏‌تر است.»
فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (۸۲)
از اين پس كم بخندند، و به جزاى آنچه به دست مى‏‌آوردند، بسيار بگريند.
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى‏ طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ
فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً
وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا
إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ
فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ (۸۳)
و اگر خدا تو را به سوى طايفه‌‏اى از آنان بازگردانيد،
و آنان براى بيرون آمدن [به جنگ ديگرى‏] از تو اجازه خواستند، بگو:
«شما هرگز با من خارج نخواهيد شد،
و هرگز همراه من با هيچ دشمنى نبرد نخواهيد كرد،
زيرا شما نخستين‏‌بار به نشستن تن درداديد.
پس [اكنون هم‏] با خانه‌‏نشينان بنشينيد.»

تا وقتی که در کشتی باشید، قلبتان به نور ناخدای کشتی شادمان خواهد بود! 

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۲۱ الى ۲۳]
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ في‏ آياتِنا
قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً
إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ (۲۱)
و چون مردم را پس از آسيبى كه به ايشان رسيده است، رحمتى بچشانيم،
بناگاه آنان را در آيات ما نيرنگى است.
بگو: «نيرنگ خدا سريع‏تر است.»
در حقيقت، فرستادگان [=فرشتگان‏] ما آنچه نيرنگ مى‏‌كنيد مى‏‌نويسند.
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ
وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها
جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ
وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (۲۲)
او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى‏‌گرداند، تا وقتى كه در كشتيها باشيد
و آنها با بادى خوش، آنان را ببرند و ايشان بدان شاد شوند
[بناگاه‏] بادى سخت بر آنها وَزَد و موج از هر طرف بر ايشان تازد
و يقين كنند كه در محاصره افتاده‌‏اند،
در آن حال خدا را پاكدلانه مى‏‌خوانند كه:
«اگر ما را از اين [ورطه‏] برهانى، قطعاً از سپاسگزاران خواهيم شد.»
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا
ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۳)
پس چون آنان را رهانيد، ناگهان در زمين بناحقّ سركشى مى‏‌كنند.
اى مردم، سركشى شما فقط به زيان خود شماست.
[شما] بهره زندگى دنيا را [مى‌‏طلبيد].
سپس بازگشت شما به سوى ما خواهد بود.
پس شما را از آنچه انجام مى‏‌داديد باخبر خواهيم كرد.

+ «حسد، زندانی حبس ابد!»
تا آخر عمرت باید حواست به عیب قلبی حسدت باشه! «الَّذِينَ صَبَرُوا»
مبادا وقتی نعمتی شامل حالت شد، خیال کنی:
حسدت «السَّيِّئاتُ» دست از سرت برداشته!

و شادمان و فخرفروش شوی! «لَفَرِحٌ فَخُورٌ»
«الحسنة: النّور الولایة»
«السّیئة: الحسد»
«ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي»: یعنی ادعای بی‌عیبی!
یعنی من دیگه نیاز به اصلاح و تربیت ندارم!
یعنی من نیازی به فهمیدن قبض و بسط نور قلبم ندارم!
در حالیکه تا زنده‌ایم، این عیب حسد با ما هست،
و ما برای کنترل و حبس حسد نیاز به نور الولایة داریم:
«إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»

[سورة هود (۱۱): الآيات ۹ الى ۱۱]
وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ (۹)
و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانيم،
سپس آن را از وى سلب كنيم، قطعاً نوميد و ناسپاس خواهد بود.
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ
ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي
إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (۱۰)
و اگر -پس از محنتى كه به او رسيده- نعمتى به او بچشانيم حتماً خواهد گفت:
«گرفتاريها [حسد] از من دور شد!»
بى‏‌گمان، او شادمان و فخرفروش است.
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (۱۱)
مگر كسانى كه شكيبايى ورزيده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند
[كه‏] براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود.

وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا

حسود با تمناهاش خوشه!

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۲۵ الى ۲۹]
وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ
وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ
وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ
أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (۲۵)
و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستنِ آن مى‏‌شكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مى‏‌گسلند و در زمين فساد مى‌‏كنند، بر ايشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ايشان راست.
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ
وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ (۲۶)
خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‌‏گرداند،
و[لى آنان‏] به زندگى دنيا شاد شده‏‌اند،
و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهره‌‏اى [ناچيز] نيست.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ
قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ
وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ (۲۷)
و كسانى كه كافر شده‏‌اند مى‏‌گويند:
«چرا از جانب پروردگارش معجزه‏‌اى بر او نازل نشده است؟»
بگو: «در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بى‏‌راه مى‌‏گذارد
و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مى‏‌نمايد.»
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (۲۸)
همان كسانى كه ايمان آورده‌‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‌‏گيرد.
آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏‌يابد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ (۲۹)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند، 
خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.

دلتو به این خوش نکن که با صاحبان نور و کتابشون آشنا شدی!
باور قلبی به اونها و عمل به اوامر و نواهی نورانی اونها، دستتو میگیره!

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۳۵ الى ۳۷]
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ 
أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها 
تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا
وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ (۳۵)
وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [اين است كه‏] از زير [درختان ] آن نهرها روان است. 
ميوه و سايه‏‌اش پايدار است.
اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده‏‌اند
و فرجام كافران آتش [دوزخ‏] است.
وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ
وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ
قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ
إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ (۳۶)
و كسانى كه به آنان كتاب [آسمانى‏] داده‏‌ايم، از آنچه به سوى تو نازل شده شاد مى‏‌شوند.
و برخى از دسته‏‌ها كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مى‌‏كنند.
بگو: «جز اين نيست كه من مأمورم خدا را بپرستم و به او شرك نورزم.
به سوى او مى‌‏خوانم و بازگشتم به سوى اوست.»
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ
ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ (۳۷)
و بدين سان آن [قرآن‏] را فرمانى روشن نازل كرديم،
و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى،
در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت.

كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ

اهل حسادت دلشون به این خوشه که با صاحبان نور آشنا هستند!
این آشنایی، بدون تولید عمل صالح دردی دوا نمیکنه!
این آشنایی فقط برای اتمام حجت با آنها بوده است!
بگذار حسود، با پشت کردن به صاحبان نور،
در این تاریکی و گمراهی‌اش، مدتی دلخوش باشه!
این دوران، مهلتی تا آتش، برای اوست!
اما حسود از این دوران مهلتش، گول میخوره و پُررُو میشه!

[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۵۱ الى ۵۶]
يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً
إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (۵۱)
اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد،
كه من به آنچه انجام مى‏‌دهيد دانايم.
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً
وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (۵۲)
و در حقيقت، اين امت شماست كه امتى يگانه است،
و من پروردگار شمايم؛ پس،از من پروا داريد.
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً
كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (۵۳)
تا كار [دين‏]شان را ميان خود قطعه قطعه كردند [و] دسته دسته شدند:
هر دسته‌‏اى به آنچه نزدشان بود، دل خوش كردند.
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (۵۴)
پس آنها را در ورطه گمراهى‌‏شان تا چندى واگذار.
أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (۵۵)
آيا مى‏‌پندارند كه آنچه از مال و پسران كه بديشان مدد مى‌‏دهيم،
نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (۵۶)
[از آن روى است كه‏] مى‌‏خواهيم به سودشان در خيرات شتاب ورزيم؟ [نه،] بلكه نمى‏‌فهمند.

[سورة الروم (۳۰): الآيات ۳۱ الى ۳۵]
مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (۳۱)
به سويش توبه بريد و از او پروا بداريد و نماز را برپا كنيد و از مشركان مباشيد:
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً
كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (۳۲)
از كسانى كه دين خود را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند؛
هر حزبى بدانچه پيش آنهاست دلخوش شدند.
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ
ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (۳۳)
و چون مردم را زيانى رسد، پروردگار خود را، در حالى كه به درگاه او توبه مى‌‏كنند، مى‏‌خوانند،
و آنگاه كه از جانب خود رحمتى به آنان چشانيد،
بناگاه دسته‏‌اى از ايشان به پروردگارشان شرك مى‌‏آورند.
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ
فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (۳۴)
بگذار تا به آنچه بدانها عطا كرده‌‏ايم كفران ورزند.
[بگو:] برخوردار شويد، زودا كه خواهيد دانست.
أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ (۳۵)
يا [مگر] حجّتى بر آنان نازل كرده‌‏ايم
كه آن [حجّت‏] در باره آنچه با [خدا] شريك مى‏‌گردانيده‏‌اند سخن مى‏‌گويد؟

[سورة الروم (۳۰): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها
وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ (۳۶)
و چون مردم را رحمتى بچشانيم، بدان شاد مى‌‏گردند؛
و چون به [سزاى‏] آنچه دستاورد گذشته آنان است،
صدمه‌‏اى به ايشان برسد، بناگاه نوميد مى‏‌شوند.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (۳۷)
آيا ندانسته‌‏اند كه [اين‏] خداست كه روزى را براى هر كس كه بخواهد فراخ يا تنگ مى‌‏گرداند؟
قطعاً در اين [امر] براى مردمى كه ايمان مى‏‌آورند عبرتهاست.
فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ
ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۳۸)
پس حقّ خويشاوند و تنگدست و در راه‏‌مانده را بده.
اين [انفاق‏] براى كسانى كه خواهان خشنودى خدايند بهتر است، و اينان همان رستگارانند.
وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ
وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ (۳۹)
و آنچه [به قصد] ربا مى‌‏دهيد تا در اموال مردم سود و افزايش بردارد، نزد خدا فزونى نمى‌‏گيرد؛
و[لى‏] آنچه را از زكات -در حالى كه خشنودى خدا را خواستاريد- داديد،
پس آنان همان فزونى‏‌يافتگانند [و مضاعف مى‌‏شود].
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ
هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ
سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ (۴۰)
خدا همان كسى است كه شما را آفريد، سپس به شما روزى بخشيد،
آنگاه شما را مى‌‏ميراند و پس از آن زنده مى‏‌گرداند.
آيا در ميان شريكان شما كسى هست كه كارى از اين [قبيل‏] كند؟

منزّه است او، و برتر است از آنچه [با وى‏] شريك مى‏‌گردانند.

چه سوال خوبی! و جوابی خوب‌تر!
«آيا در ميان شريكان شما كسى هست كه كارى از اين [قبيل‏] كند؟»
قبض و بسط نور قلبها فقط کار خداست و بس! «الله یقبض و یبصط»

با ایجاد تمنا، نمیتونی قلب صاحبان نور رو بخری!
بلقیس خواست به مردمش بفهمونه که سلیمان ع اهل تمنا و اهل فساد نیست و گول این هدیه‌ها رو نمیخوره!
برای همینه که این بانوی عاقله، با نور سلیمان ع جفت و جور میشه!

[سورة النمل (۲۷): الآيات ۳۲ الى ۳۷]
قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي ما كُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ (۳۲)
گفت:
«اى سران [كشور] در كارم به من نظر دهيد كه بى‏‌حضور شما [تا به حال‏] كارى را فيصله نداده‌‏ام.»
قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ
وَ الْأَمْرُ إِلَيْكِ
فَانْظُرِي ما ذا تَأْمُرِينَ (۳۳)
گفتند: «ما سخت نيرومند و دلاوريم،
و[لى‏] اختيار كار با توست،
بنگر چه دستور مى‌‏دهى؟»
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ (۳۴)
[ملكه‏] گفت:
«پادشاهان چون به شهرى درآيند، آن را تباه و عزيزانش را خوار مى‏‌گردانند، و اين گونه مى‌‏كنند
وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ (۳۵)
«و [اينك‏] من ارمغانى به سويشان مى‏‌فرستم
و مى‏‌نگرم كه فرستادگان [من‏] با چه چيز بازمى‌‏گردند.»
فَلَمَّا جاءَ سُلَيْمانَ قالَ
أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ
فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ
بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ (۳۶)
و چون [فرستاده‏] نزد سليمان آمد، [سليمان‏] گفت:
«آيا مرا به مالى كمك مى‏‌دهيد؟
آنچه خدا به من عطا كرده، بهتر است از آنچه به شما داده‏‌است.
[نه،] بلكه شما به ارمغان خود شادمانى مى‏‌نماييد.
ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها
وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ (۳۷)
به سوى آنان بازگرد
كه قطعاً سپاهيانى بر [سرِ] ايشان مى‌‏آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند
و از آن [ديار] به خوارى و زبونى بيرونشان مى‌‏كنيم.»

داستان تکراری اهل حسادتی که دل از تمناهاشون نمیکنن
و پشت به نور میکنن و با تمناهاشون خوش میگذرونن!

[سورة القصص (۲۸): الآيات ۷۶ الى ۸۲]
«قصه قارون (زینت قارون!)»
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ
وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ
إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ
لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ (۷۶)
قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد،
و از گنجينه‌‏ها آن قدر به او داده بوديم كه كليدهاى آنها بر گروه نيرومندى سنگين مى‏‌آمد،
آنگاه كه قوم وى بدو گفتند:
«شادى مكن كه خدا شادى‏‌كنندگان را دوست نمى‏‌دارد.
وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ
وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا
وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ
وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ
إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (۷۷)
و با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى
و سهم خود را از دنيا فراموش مكن،
و همچنانكه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن
و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمى‌‏دارد.
قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِي
أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً
وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (۷۸)
[قارون‏] گفت:
«من اينها را در نتيجه دانش خود يافته‌‏ام.»
آيا وى ندانست كه خدا نسلهايى را پيش از او نابود كرد كه از او نيرومندتر و مال‌‏اندوزتر بودند؟
و[لى اين گونه‏] مجرمان را [نيازى‏] به پرسيده‏‌شدن از گناهانشان نيست.
فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ
قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا
يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ
إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (۷۹)
پس [قارون‏] با كوكبه خود بر قومش نمايان شد؛
كسانى كه خواستار زندگى دنيا بودند گفتند:
«اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم‏] داده مى‌‏شد؛
واقعاً او بهره بزرگى [از ثروت‏] دارد.»
وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ
وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً
وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ (۸۰)
و كسانى كه دانش [واقعى‏] يافته بودند، گفتند:
«واى بر شما! براى كسى كه گرويده و كار شايسته كرده پاداش خدا بهتر است،
و جز شكيبايان آن را نيابند.»
فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ
فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ
وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ (۸۱)
آنگاه [قارون‏] را با خانه‌‏اش در زمين فرو برديم،
و گروهى نداشت كه در برابر [عذابِ‏] خدا او را يارى كنند
و [خود نيز] نتوانست از خود دفاع كند.
وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ
وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ
لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا
وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (۸۲)
و همان كسانى كه ديروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مى‏‌گفتند:
«واى، مثل اينكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‌‏گرداند،
و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را [هم‏] به زمين فرو برده بود؛
واى، گويى كه كافران رستگار نمى‏‌گردند.»

اگه میخوای سر از آتش ابدی جهنم در نیاری،
به هیچ چیزی بجز نور، دلخوش نکن و شادی ننما!
حسود به ناروا شادى و سرمستى مى‏‌كند و به خود می‌نازد!

[سورة غافر (۴۰): الآيات ۷۱ الى ۷۵]
إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ (۷۱)
هنگامى كه غُلها در گردنهايشان [افتاده‏] و [با] زنجيرها كشانيده مى‏‌شوند،
فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ (۷۲)
در ميان جوشاب. [و] آنگاه در آتش برافروخته مى‌‏شوند.
ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ (۷۳)
آنگاه به آنان گفته مى‏‌شود:
«آنچه را در برابر خدا [با او] شريك مى‏‌ساختيد كجايند؟»
مِنْ دُونِ اللَّهِ
قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً
كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ (۷۴)
مى‌‏گويند: «گمشان كرديم، بلكه پيشتر [هم‏] ما چيزى را نمى‌‏خوانديم.»
اين گونه خدا كافران را بى‌‏راه مى‏‌گذارد.
ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ (۷۵)
اين [عقوبت‏] به سبب آن است كه در زمين به ناروا شادى و سرمستى مى‏‌كرديد
و بدان سبب است كه [سخت به خود] مى‏‌نازيديد.

فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ

[سورة غافر (۴۰): الآيات ۸۱ الى ۸۵]
وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ
فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ (۸۱)
و نشانه‏‌هاى [قدرتِ‏] خويش را به شما مى‌‏نماياند.
پس كدام يك از آيات خدا را انكار مى‌‏كنيد؟
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ
فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (۸۲)
آيا در زمين نگشته‏‌اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بوده است؟
[آنها به مراتب از حيث تعداد،] بيشتر از آنان، و [از حيث‏] نيرو و آثار در روى زمين، استوارتر بودند،
و[لى‏] آنچه به دست مى‌‏آوردند، به حالشان سودى نبخشيد.
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ
وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (۸۳)
و چون پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند،
به آن چيز [مختصرى‏] از دانش كه نزدشان بود خرسند شدند،
و [سرانجام‏] آنچه به ريشخند مى‌‏گرفتند آنان را فروگرفت.
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا
آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ (۸۴)
پس چون سختى [عذاب‏] ما را ديدند گفتند:
«فقط به خدا ايمان آورديم و بدانچه با او شريك مى‏‌گردانيديم كافريم.»
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا 
سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ
وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ (۸۵)
و[لى‏] هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ديگر ايمانشان براى آنها سودى نداد.
سنّت خداست كه از [ديرباز] درباره بندگانش چنين جارى شده،
و آنجاست كه ناباوران زيان كرده‌‏اند.

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۴۶ الى ۵۰]
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ (۴۶)
و جز خدا براى آنان دوستانى [ديگر] نيست كه آنها را يارى كنند،
و هر كه را خدا بى‌‏راه گذارد هيچ راهى براى او نخواهد بود.
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ
ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ (۴۷)
پيش از آنكه روزى فرارسد كه آن را از جانب خدا برگشتى نباشد، پروردگارتان را اجابت كنيد.
آن روز نه براى شما پناهى و نه برايتان [مجال‏] انكارى هست.
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً
إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ
وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها
وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ (۴۸)
پس اگر روى برتابند، ما تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌‏ايم.
بر عهده تو جز رسانيدن [پيام‏] نيست
،
و ما چون رحمتى از جانب خود به انسان بچشانيم، بدان شاد و سرمست گردد،
و چون به [سزاى‏] دستاورد پيشين آنها، به آنان بدى رسد، انسان ناسپاسى مى‏‌كند.
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
يَخْلُقُ ما يَشاءُ
يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً
وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ (۴۹)
فرمانروايى [مطلقِ‏] آسمانها و زمين از آنِ خداست؛
هر چه بخواهد مى‌‏آفريند؛
به هر كس بخواهد فرزند دختر
و به هركس بخواهد فرزند پسر مى‏‌دهد.
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً
وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً
إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (۵۰)
يا آنها را پسر[ان‏] و دختر[انى‏] توأم با يكديگر مى‌‏گرداند،
و هر كه را بخواهد عقيم مى‌‏سازد.
اوست داناى توانا.

[سورة الحديد (۵۷): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ
ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (۲۱)
[براى رسيدن‏] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش چون پهناى آسمان و زمين است
[و] براى كسانى آماده شده كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده‌‏اند، بر يكديگر سبقت جوييد.
اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد آن را مى‌‏دهد، و خداوند را فزون‏بخشى بزرگ است.
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها
إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (۲۲)
هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسْهاى شما [=به شما] نرسد،
مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم، در كتابى است.
اين [كار] بر خدا آسان است.
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ
وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ (۲۳)
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد
و به [سبب‏] آنچه به شما داده است شادمانى نكنيد،
و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد:
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ
وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (۲۴)
همانان كه بخل مى‌‏ورزند و مردم را به بخل ورزيدن وامى‌‏دارند.
و هر كه روى گرداند قطعاً خدا بى‌‏نياز ستوده است.
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ
وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ
فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ
وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ
إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (۲۵)
به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم
و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند،
و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم،
تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مى‌‏كند.
آرى، خدا نيرومند شكست‌ناپذير است.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی