دکتر محمد شعبانی راد

قلبی مالامال از سنگریزه! قلبِ مریض!

A heart, full of pebbles!

اگه از بچگی با نور ولایت آشنا بشه و مدام ریگ کفششو در بیاره، اینجوری نمیشه!
+ «کدرصفو»

«مرض» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«شمس مريضة: إذا لم تكن مشرقة، آفتاب كم‌رنگ،
وقتى كه چيزى مثل ابرهاى خورشيد گرفتگى او را تاريك كند.»
«ارضُ‏ مريضة: زمين پر فتنه و نا امن»
مرض حسادت: توی قلب حسود، خبر از درخشش خورشید نورانی صاحبان نور نیست!
«أصل‏ المَرَض‏ النُّقْصان: بَدَنٌ‏ مرِيض‏: ناقِصُ القوّة»
+ «من النقص أن يكون شفيعك شيئا خارجا عن ذاتك و صفاتك»
«فَلَقَدْ تَبَيَّنَ نَقْصُ الْخَطِيئَةِ وَ ذُلُّهَا فِي أَعْضَائِي وَ سَائِرِ بَدَنِي»
آدم ع آثار حسادت رو در درون خودش مشاهده نمود.
«قلبٌ‏ مريض‏: ناقصُ الدِّين»
«المَرَض: إظْلامُ الطبيعة و اضطرابُها بعد صفائها و اعتدالها.»
«المَرَض‏: الظُّلَمة»
«مَرِضَتْ‏، أي: أظلَمَتْ و نقَص نُورُها»
«فِي قُلُوبِهِمْ‏ مَرَضٌ‏ معناه: شكٌّ و نِفاق»
«Light Deficiency»
«نقص قلب اهل حسادت «نور دفیشنسی» است!
قلبِ بی‌نورِ حسود، مریض است.
در حالیکه قلب اهل یقین، به نور صاحبان نورشان درخشان است.
«وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ»
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۴۲ الى ۴۳]
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۴۲)
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند -هيچ كسى را جز به قدر توانش تكليف نمى‌‏كنيم-
آنان همدم بهشتند [كه‏] در آن جاودانند.
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ
لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۴۳)
و هر گونه كينه‌‏اى را از سينه‏‌هايشان مى‏‌زداييم.
از زير [قصرهاى‏]شان نهرها جارى است، و مى‌‏گويند:
«ستايش خدايى را كه ما را بدين [راه‏] هدايت نمود،
و اگر خدا ما را رهبرى نمى‏‌كرد ما خود هدايت نمى‏‌يافتيم.
در حقيقت، فرستادگانِ پروردگارِ ما حق را آوردند.»
و به آنان ندا داده مى‌‏شود كه اين همان بهشتى است
كه آن را به [پاداش‏] آنچه انجام مى‏‌داديد ميراث يافته‌‏ايد.

اهل یقین، وقتی قبض نور میشن، سریع با یاد صاحبان نورشون، دلشونو روشن به نور ولایت می‌نمایند «وَ إِذا مَرِضْتُ‏ فَهُوَ يَشْفِينِ» به این میگن «قلب سلیم».
«الشَّمْسِ الْمُنِيرَةِ … الْمُرَبِّيَةِ»
+ «عَلِيٌّ هُوَ رَبُّهُ فِي الْوَلَايَةِ وَ الطَّاعَةِ»

حسود، ریگ تو کفششه!

في‏ قُلُوبِهِمْ‏ مَرَضٌ

قلبی مالامال از حسد!
قلبی مالامال از سنگریزه!
+ «صدق»

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً

[سورة البقرة (۲): الآيات ۱ الی ۲۰]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
الم (۱)
الف، لام، ميم.
ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ (۲)
اين است كتابى كه در [حقانيت‏] آن هيچ ترديدى نيست؛ [و] مايه هدايت تقواپيشگان است:
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (۳)
آنان كه به غيب ايمان مى‏‌آورند، و نماز را بر پا مى‏‌دارند، و از آنچه به ايشان روزى داده‌‏ايم انفاق مى‌‏كنند؛
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (۴)
و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده، و به آنچه پيش از تو نازل شده است، ايمان مى آورند؛ و به آخرت يقين دارند.
أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۵)
آنهايند كه از هدايتى از جانب پروردگارشان برخوردارند و آنها همان رستگارانند.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (۶)
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند -چه بيمشان دهى، چه بيمشان ندهى- برايشان يكسان است؛ [آنها] نخواهند گرويد.
خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (۷)
خداوند بر دلهاى آنان، و بر شنوايى ايشان مُهر نهاده؛ و بر ديدگانشان پرده‏‌اى است؛ و آنان را عذابى بزرگ است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (۸)
و برخى از مردم مى‏‌گويند: «ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده‌‏ايم»، ولى گروندگان [راستين‏] نيستند.
يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ (۹)
با خدا و مؤمنان نيرنگ مى‏‌بازند؛ ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمى‏‌زنند، و نمى‏‌فهمند.
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ (۱۰)
در دلهايشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛
و به [سزاى‏] آنچه به دروغ مى‏‌گفتند، عذابى دردناك [در پيش‏] خواهند داشت.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ
قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ (۱۱)
و چون به آنان گفته شود: «در زمين فساد مكنيد»،
مى‌‏گويند: «ما خود اصلاحگريم.»
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ (۱۲)
بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند، ليكن نمى‏‌فهمند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ
قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ (۱۳)
و چون به آنان گفته شود:
«همان گونه كه مردم ايمان آوردند، شما هم ايمان بياوريد»،
مى‏‌گويند: «آيا همان گونه كه كم‏‌خردان ايمان آورده‏‌اند، ايمان بياوريم؟»
هشدار كه آنان همان كم‌‏خردانند؛ ولى نمى‏‌دانند.
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا
وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ (۱۴)
و چون با كسانى كه ايمان آورده‌‏اند برخورد كنند، مى‏‌گويند: «ايمان آورديم»،
و چون با شيطانهاى خود خلوت كنند، مى‏‌گويند:
«در حقيقت ما با شماييم، ما فقط [آنان را] ريشخند مى‏‌كنيم.»
اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (۱۵)
خدا [است كه‏] ريشخندشان مى‌‏كند، و آنان را در طغيانشان فرو مى‏‌گذارد تا سرگردان شوند.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏
فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (۱۶)
همين كسانند كه گمراهى را به [بهاى‏] هدايت خريدند،
در نتيجه داد و ستدشان سود[ى به بار] نياورد؛ و هدايت‏‌يافته نبودند.
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً
فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ (۱۷)
مَثَل آنان، همچون مَثَل كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايى داد،
خدا نورشان را برد؛ و در ميان تاريكيهايى كه نمى‌‏بينند رهايشان كرد.
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ (۱۸)
كرند، لالند، كورند؛ بنابراين به راه نمى‏‌آيند.
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ
يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ (۱۹)
يا چون [كسانى كه در معرض‏] رگبارى از آسمان -كه در آن تاريكيها و رعد و برقى است- [قرار گرفته‌‏اند]؛
از [نهيب‏] آذرخش [و] بيم مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهايشان نهند،
ولى خدا بر كافران احاطه دارد.
يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (۲۰)
نزديك است كه برق، چشمانشان را بربايد؛ هرگاه كه بر آنان روشنى بخشد، در آن گام زنند؛ و چون راهشان را تاريك كند، [بر جاى خود] بايستند؛
و اگر خدا مى‏‌خواست شنوايى و بينايى‌‏شان را برمى‌‏گرفت، كه خدا بر همه چيز تواناست.

فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ

+ «و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم»
کسی که ریگ تو کفششه، خودش به سمت گوساله سامری می‌شتابد!
فریفتن این شخص برای سامری، اصلا کار سختی نیست!

[سورة المائدة (۵): الآيات ۵۱ الى ۵۳]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ
بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۵۱)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد،
يهود و نصارى‏ را دوستانِ [خود] مگيريد [كه‏] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند.
و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود.
آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمى‏‌نمايد.
فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ
يَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ
فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ (۵۲)
مى‏‌بينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است، در [دوستى‏] با آنان شتاب مى‌‏ورزند.
مى‌‏گويند: «مى‌‏ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد.»
اميد است خدا از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگرى را پيش آورد،
تا [در نتيجه آنان‏] از آنچه در دل خود نهفته داشته‌‏اند پشيمان گردند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا
أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ 
حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ (۵۳)
و كسانى كه ايمان آورده‏‌اند، مى‌‏گويند:
«آيا اينان بودند كه به خداوند سوگندهاى سخت مى‏‌خوردند كه جدّاً با شما هستند؟»
اعمالشان تباه شد و زيانكار گرديدند.

ببین اهل حسادت به اهل نور چی میگن:
میگن اهل نور را دینشان فریفته است!

[سورة الأنفال (۸): الآيات ۴۹ الى ۵۱]
إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ
وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (۴۹)
آنگاه كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى بود مى‏‌گفتند:
«اينان [=مؤمنان‏] را دينشان فريفته است.»
و هر كس بر خدا توكّل كند [بداند كه‏] در حقيقت خدا شكست‏‌ناپذير حكيم است.
وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ (۵۰)
و اگر ببينى آنگاه كه فرشتگان جان كافران را مى‌‏ستانند،
بر چهره و پشت آنان مى‌‏زنند و [گويند:] عذاب سوزان را بچشيد.
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (۵۱)
اين [كيفرِ] دستاوردهاى پيشين شماست،
و [گر نه‏] خدا بر بندگان [خود] ستمكار نيست.

آن‌به‌آن، تاریکی بر تاریکی قلب اهل حسادت افزوده می شود!
آن‌به‌آن، پلیدی بر پلیدی قلب اهل حسادت افزوده می شود!
تا نهایتا در ماکزیمم پلیدی و تاریکی، بغتةً با عقوبتی سنگین خواهند مرد.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۲۲ الى ۱۲۵]
وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً
فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ
وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (۱۲۲)
و شايسته نيست مؤمنان همگى [براى جهاد] كوچ كنند.
پس چرا از هر فرقه‏‌اى از آنان، دسته‏‌اى كوچ نمى‌‏كنند تا [دسته‌‏اى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند
و قوم خود را -وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند-
باشد كه آنان [از كيفر الهى‏] بترسند؟
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ
وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (۱۲۳)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، با كافرانى كه مجاور شما هستند كارزار كنيد،
و آنان بايد در شما خشونت بيابند،
و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (۱۲۴)
و چون سوره‏‌اى نازل شود، از ميان آنان كسى است كه مى‌‏گويد:
«اين [سوره‏] ايمان كدام يك از شما را افزود؟»
امّا كسانى كه ايمان آورده‏‌اند بر ايمانشان مى‏‌افزايد و آنان شادمانى مى‌‏كنند.
وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ
وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ (۱۲۵)
امّا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است،
پليدى بر پليديشان افزود و در حال كفر درمى‏‌گذرند.

اهل حسادت، خواهان القائات شیطانی هستند!

«القای شیطان – نسخ رحمان»
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۵۲ الى ۵۵]:
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ 
فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۵۲)
و پيش از تو [نيز] هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم جز اينكه هر گاه چيزى تلاوت مى‏‌نمود، شيطان در تلاوتش القاى [شبهه‏] مى‌‏كرد.
پس خدا آنچه را شيطان القا مى‏‌كرد محو مى‏‌گردانيد،
سپس خدا آيات خود را استوار مى‏‌ساخت، و خدا داناى حكيم است.
لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ
وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ (۵۳)
تا آنچه را كه شيطان القا مى‌‏كند، براى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و [نيز] براى سنگدلان آزمايشى گرداند، و ستمگران در ستيزه‏‌اى بس دور و درازند.
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ
فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ
وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (۵۴)
و تا آنان كه دانش يافته‌‏اند بدانند كه اين [قرآن‏] حق است [و] از جانب پروردگار توست.
و بدان ايمان آورند و دلهايشان براى او خاضع گردد.
و به راستى خداوند كسانى را كه ايمان آورده‏‌اند، به سوى راهى راست راهبر است.
وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (۵۵)
و[لى‏] كسانى كه كفر ورزيده‌‏اند، همواره از آن در ترديدند،
تا بناگاه قيامت براى آنان فرا رسد، يا عذاب روزى بدفرجام به سراغشان بيايد.

فرق «قلب سلیم» و «قلب مریض»:

[سورة النور (۲۴): الآيات ۴۷ الى ۵۲]
وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا
ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (۴۷)
و مى‏‌گويند: «به خدا و پيامبر [او] گرويديم و اطاعت كرديم.»
آنگاه دسته‌‏اى از ايشان پس از اين [اقرار] روى برمى‏‌گردانند، و آنان مؤمن نيستند.
وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ (۴۸)
و چون به سوى خدا و پيامبر او خوانده شوند، تا ميان آنان داورى كند،
بناگاه دسته‌‏اى از آنها روى برمى‏‌تابند.
وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ (۴۹)
و اگر حق به جانب ايشان باشد، به حال اطاعت به سوى او مى‌‏آيند.
أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ
بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (۵۰)
آيا در دلهايشان بيمارى است، يا شك دارند، يا از آن مى‌‏ترسند كه خدا و فرستاده‌‏اش بر آنان ستم ورزند؟ [نه،] بلكه خودشان ستمكارند.
إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا
وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۵۱)
گفتار مؤمنان – وقتى به سوى خدا و پيامبرش خوانده شوند تا ميانشان داورى كند – تنها اين است كه مى‌‏گويند: «شنيديم و اطاعت كرديم.» اينانند كه رستگارند.
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ (۵۲)
و كسى كه خدا و فرستاده او را فرمان بَرَد، و از خدا بترسد و از او پروا كند؛ آنانند كه خود كاميابند.

وقتی حسود، در امتحان الهی مردود میشه
به خود خدا و رسولش هم تمهت میزنه که
خدا و رسولش ما رو فریب دادند و گول زدند!

+ «جبر و تفویض اختیار!»

[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً (۱۱)
آنجا [بود كه‏] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند.
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً (۱۲)
و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مى‏‌گفتند:
«خدا و فرستاده‏‌اش جز فريب به ما وعده‏‌اى ندادند.»

شیطان (جنّ و انس)، ناز اهل حسد را می‌خرد!
وقتی چشمت دنبال تمناهاته، انگاری داری برای شیطان ناز میکنی
و شیطان هم منتظر همین فرصته که نازتو بخره
و مهر تایید بر تمناهات بزنه، تا تو رو به همراه خودش در مارپیچ مرگ خودباختگان به هلاکت ابدی برساند!

[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۳۲ الى ۳۵]
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (۳۲)
اى همسران پيامبر، شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد، اگر سَرِ پروا داريد
پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد؛
و گفتارى شايسته گوييد.
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏
وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً (۳۳)
و در خانه‌‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليّتِ قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد
و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستاده‌‏اش را فرمان بريد.
خدا فقط مى‌‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى‏ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ
إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً (۳۴)
و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنانِ‏] حكمت‏[آميز] در خانه‌‏هاى شما خوانده مى‌‏شود ياد كنيد.
در حقيقت، خدا همواره دقيق و آگاه است.
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً (۳۵)
مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت‌‏پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه‌‏دهنده، و مردان و زنان روزه‏‌دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى‏‌كنند،
خدا براى [همه‏] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.

بهتان زدن و تهمت زدن به اهل نور «بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً»
و شایعه‌افکنی و گفتن اراجیف «الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ») بر علیه آنها،
کار اهل حسادت است «الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»!

[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۵۶ الى ۶۲]
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً (۵۶)
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‌‏فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد.
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً (۵۷)
بى‌‏گمان، كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مى‌‏رسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفّت‏‌آور آماده ساخته است.
وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً (۵۸)
و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بى‌‏آنكه مرتكب [عمل زشتى‏] شده باشند آزار مى‌‏رسانند، قطعاً تهمت و گناهى آشكار به گردن گرفته‏‌اند.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (۵۹)
اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است، و خدا آمرزنده مهربان است.
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً (۶۰)
اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان مرضى هست و شايعه‌‏افكنان در مدينه، [از كارشان‏] باز نايستند، تو را سخت بر آنان مسلط مى‌‏كنيم تا جز [مدّتى‏] اندك در همسايگى تو نپايند.
مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً (۶۱)
از رحمت خدا دور گرديده و هر كجا يافته شوند گرفته و سخت كشته خواهند شد.
سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً (۶۲)
در باره كسانى كه پيشتر بوده‌‏اند [همين‏] سنّت خدا [جارى بوده‏] است؛ و در سنّت خدا هرگز تغييرى نخواهى يافت.

ایمان اهل حسادت، زبانی است!
فقط حرفشو میزنن!
وقت عمل که قراره دست از تمنا برداره
و تمناهاشو فدای نور تقدیرات کنه،
جا میزنه و در میره!

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ (۱۶)
و از ميان [منافقان‏] كسانى‌‏اند كه [در ظاهر] به [سخنان‏] تو گوش مى‌‏دهند، ولى چون از نزد تو بيرون مى‏‌روند، به دانش يافتگان مى‌‏گويند: «هم اكنون چه گفت؟» اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مُهر نهاده است و از هوسهاى خود پيروى كرده‏‌اند.
وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ (۱۷)
و[لى‏] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و [توفيق‏] پرهيزگارى‌‏شان داد.
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ (۱۸)
آيا [كافران‏] جز اين انتظار مى‌‏برند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرارسد؟ و علامات آن اينك پديد آمده است. پس اگر [رستاخيز] بر آنان دررسد، ديگر كجا جاى اندرزشان است؟
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ (۱۹)
پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست؛ و براى گناه خويش آمرزش جوى؛ و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن‏]؛ و خداست كه فرجام و مآلِ [هر يك از] شما را مى‌‏داند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ
فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ
رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ
فَأَوْلى‏ لَهُمْ (۲۰)
و كسانى كه ايمان آورده‌‏اند مى‏‌گويند:
«چرا سوره‌‏اى [درباره جهاد] نازل نمى‌‏شود؟»
امّا چون سوره‏‌اى صريح نازل شد و در آن نامِ كارزار آمد،
مى‌‏بينى آنان كه در دلهايشان مرضى هست،
مانند كسى كه به حال بيهوشى مرگ افتاده به تو مى‌‏نگرند.

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ
فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ (۲۱)
[ولى‏] فرمان‏پذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است.
و چون كار به تصميم كشد، قطعاً خير آنان در اين است كه با خدا راست‏[دل‏] باشند.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ (۲۲)
پس [اى منافقان،] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى‏] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد؟
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ (۲۳)
اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده
و [گوش دل‏] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (۲۴)
آيا به آيات قرآن نمى‌‏انديشند؟
يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى
الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ (۲۵)
بى‌‏گمان، كسانى كه پس از آنكه [راهِ‏] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت‏] پشت كردند،
شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.

اهل حسادت، که ریگ تو کفششونه،
اینو بدونن که خدا دستشونو رو میکنه!
+ «تفتیش!»

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ
سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ (۲۶)
چرا كه آنان به كسانى كه آنچه را خدا نازل كرده خوش نمى‏‌داشتند، گفتند:
«ما در كار [مخالفت‏] تا حدودى از شما اطاعت خواهيم كرد.»
و خدا از همداستانى آنان آگاه است.
فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ (۲۷)
پس چگونه [تاب مى‌‏آورند] وقتى كه فرشتگان [عذاب‏]، جانشان را مى‌‏ستانند
و بر چهره و پشت آنان تازيانه مى‏‌نوازند؟
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (۲۸)
زيرا آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروى كرده‏‌اند و خرسنديش را خوش نداشتند؛
پس اعمالشان را باطل گردانيد.
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ (۲۹)
آيا كسانى كه در دلهايشان مرضى هست،
پنداشتند كه خدا هرگز كينه آنان را آشكار نخواهد كرد؟
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ
وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ (۳۰)
و اگر بخواهيم، قطعاً آنان را به تو مى‌‏نمايانيم،
در نتيجه ايشان را به سيماى [حقيقى‏]شان مى‌‏شناسى
و از آهنگ سخن به [حال‏] آنان پى خواهى بُرد؛
و خداست كه كارهاى شما را مى‏‌داند.

مطالعه کامل [سورة محمد (۴۷): الآيات ۱ الى ۳۸] به علاقمندان توصیه می‌شود!

اهل حسادت میگن:
«خدا از اين نوری که سر راهمون قرار داد،
چه چيزى را اراده كرده است؟»
جوابشون در آیات قبلی گفته شد:
اهل حسادت، که ریگ تو کفششونه،
اینو بدونن که خدا دستشونو رو میکنه!
با قرار دادن این نور، سر راهشون،
با اونا، اتمام نعمت و اتمام حجت میکنه!

[سورة المدثر (۷۴): الآيات ۱۱ الى ۳۱]
ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً (۱۱)
مرا با آنكه [او را] تنها آفريدم واگذار.
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً (۱۲)
و دارايى بسيار به او بخشيدم،
وَ بَنِينَ شُهُوداً (۱۳)
و پسرانى آماده [به خدمت، دادم‏]،
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً (۱۴)
و برايش [عيش خوش‏] آماده كردم.
ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ (۱۵)
باز [هم‏] طمع دارد كه بيفزايم.
كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً (۱۶)
ولى نه، زيرا او دشمنِ آيات ما بود.
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً (۱۷)
به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب‏] وادار مى‏‌كنم.
إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ (۱۸)
آرى، [آن دشمن حقّ‏] انديشيد و سنجيد.
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (۱۹)
كُشته بادا، چگونه [او] سنجيد؟
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (۲۰)
[آرى،] كشته بادا، چگونه [او] سنجيد.
ثُمَّ نَظَرَ (۲۱)
آنگاه نظر انداخت.
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ (۲۲)
سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد.
ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ (۲۳)
آنگاه پشت گردانيد و تكبّر ورزيد،
فَقالَ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ (۲۴)
و گفت: «اين [قرآن‏] جز سحرى كه [به برخى‏] آموخته‏‌اند نيست.
إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ (۲۵)
اين غير از سخن بشر نيست.»
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ (۲۶)
زودا كه او را به سَقَر در آورم.
وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ (۲۷)
و تو چه دانى كه آن سَقَر چيست؟
لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ (۲۸)
نه باقى مى‌‏گذارد و نه رها مى‌‏كند.
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ (۲۹)
پوستها را سياه مى‌‏گرداند.
عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ (۳۰)
[و] بر آن [دوزخ‏]، نوزده [نگهبان‏] است.
وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً
وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا
لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً
وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ
وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً
كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ
وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ
وَ ما هِيَ إِلاَّ ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ (۳۱)
و ما موكّلان آتش را جز فرشتگان نگردانيديم،
و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شده‌‏اند قرار نداديم،
تا آنان كه اهل كتابند يقين به هم رسانند،
و ايمان كسانى كه ايمان آورده‏‌اند افزون گردد،
و آنان كه كتاب به ايشان داده شده و [نيز] مؤمنان به شكّ نيفتند،
و تا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و كافران بگويند:
«خدا از اين وصف‏‌كردن، چه چيزى را اراده كرده است؟»
اين گونه، خدا هر كه را بخواهد بيراه مى‏‌گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند،
و [شماره‏] سپاهيان پروردگارت را جز او نمى‏‌داند، و اين [آيات‏] جز تذكارى براى بشر نيست.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی