We are all indebted to the light!
«دِین» و «دَین» از هزار واژه مترادف «نور» هستند.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«دِنْتُهُ: إذَا أقْرَضْتَهُ»
«الدَّين: القرض الموجل و ما يلتزم به الانسان»
«الدَّينَ: هو الْقَرْضُ»
«دَانَ بِالإِسْلَام – تَدَيَّنَ بِالإِسْلَام: تَعبَّدَ بِهِ»
«دین میشه قرض گرفتن اندیشه و اعتقاد و بکار بستن آن»
+ «نورِ سپردهشده! ودیعة الله!»
قلب ما خودبخود این نور رو تولید نمیکنه!
«بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ»
این نور رو باید از صاحبان نور قرض بگیری و بهش عمل کنی تا در نهایت مالک این نور بشی!
قلوبی که به این نور گرایش پیدا می کنند «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» مشمول این دعای حضرت ابراهیم ع میشوند:
[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۳۵ الى ۴۱]
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ
رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ
فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (۳۷)
پروردگارا، من [يكى از] فرزندانم را در درّهاى بىكشت، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم.
پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده، باشد كه سپاسگزارى كنند.
+ «نورِ بی غلّ و غش!»
+ «قرض – قرض الحسنة»
+ «اجل»
در کتاب لغت عربی معجم مقاییس اللغة، این توضیح زیبا ذیل واژه «دین» آورده شده است:
فأمّا قول القائل:
يا دارَ سَلْمَى خَلاءً لا أُكَلِّفُهَا
إلّا المَرَانة حَتَّى تعرِفُ الدِّينا
فإِنّ الأصمعىّ قال:
المَرَانة اسمُ ناقَتِه، و كانت تَعرِفَ ذلك الطّريقَ،
فلذلك قال:
لا أكلِّفُها إلّا المَرانة.
حَتَّى تعرف الدِّين: أى الحالَ و الأمر الذى تَعهده.
فأراد لا أكلف بلوغَ هذه الدار إِلّا ناقتى.
بیان زیبایی برای درک معنای واژه «دین» است:
میگه من از هیچکدوم از این شترها انتظار نداشتم راه خانه را بلد باشند،
اما از شتر خودم بنام مرانة انتظار دارم، چون او که دیگه راه خونه رو بلده!
«تو دیگه چرا؟! تو که میدونستی داستان چیه!»
«تو دیگه چرا مرتکب اشتباه مرگبار شدی؟!»
+ «مسئولیتپذیر باش!»
همه به نور بدهکاریم!
همه مدیون نور هستیم!
با درک نعمت ولایت، دِین بزرگی به گردن ما افتاده!
باید این دین و بدهکاری رو پرداخت کنیم.
بدون درک نور و ظلمت قلب، نمیتونی بدهکاریتو به نور پرداخت کنی!
«اقرضهم من عرضک»
«مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً
وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
از این آیه و حدیث بخوبی معلوم میشه که قرض دادن به خدا یا پرداخت بدهکاری و دین به خدا ، بجز در ک قبض و بسط نور هدایت در ملکوت قلب، اصلا امکان پذیر نخواهد بود.
انگاری خود خدا یه جوری به ما کمک میکنه و به ما میگه که چجوری باید بدهکاریمونو به او پرداخت کنیم.
وقتی بدهیتو پرداخت میکنی، رسید دریافت میکنی!
این رسید نورانی رو توی قلبت خودت میفهمی!
وقتی خدا بهت نعمتی میده که بینظیره، بهش مدیون میشی
و باید هر وقت ازت میخواد که دِینشو ادا کنی، بدهی خودتو به خدا پس بدی!
«بستانکار – بدهکار»:
هیچکس نسبت به خدا بستانکار نیست!
هیچکس از خدا طلبکار نیست!
همه مدیون و بدهکاریم!
debt free!
برای بازپرداخت این وام نورانی گرفته شده، چقدر فرصت داریم؟!
+ «دوراهی سخت!»
وام نورانی!
بستانکار، صاحبان نور هستند «كَانَ عَلِيٌّ ع دَيَّانَ هَذِهِ الْأُمَّةِ» که اندیشه نورانی را ارائه میدهند، قرض میدهند، وام میدهند.»
«الْعِلْمُ دِينٌ يُدَانُ اللَّهُ بِهِ أي طاعة يطاع الله بها»
بدهکاران، علوم نورانی را از صاحبان نور، وام می گیرند، و با عمل به این علوم، تلاش می کنند تا بتوانند دِین خود را نسبت به صاحبان نور ادا نمایند. «ادای امانت» «سخا»
به این میگن دینِ خدا «إِنَ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»
«بِتَفْضِيلِكَ إِيَّاهُمْ وَ بِرَدِّكَ اَلْأُمُورَ إِلَيْهِمْ
… وَ اَلْمُسَالَمَةِ لَهُمْ وَ اَلرِّضَا بِمَا قَالُوا»
«دَيْنٌ: وام و بدهى»
«دِنْتُ الرّجلَ: از او وام گرفتم.»
«تَدايُن و مُدَايَنَة: پرداخت بدهى»
اهل حسادت، خیانت در امانت میکنند!
انگاری این وام رو میگیرند اما به آن عمل نمیکنند. «بخل»
به دین میگن دین، چون باید به همدیگه قرض بدیم! «اقرضهم من عرضک»
نور، فرایند قرض دادن علوم نورانی به قلوب تاریک دیگران است! «نور مواساة»
+ «دَوَلَ – دولت – چرخه دانه تا دانه!»
عَلِيٌّ يَقْضِي دَيْنِي!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
وَ قَوْلِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
عَلِيٌّ يَقْضِي دَيْنِي
وَ يُنْجِزُ مَوْعِدِي
وَ هُوَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ بَعْدِي.
«علی دين مرا قضا مىكند
و وعدهام را عملى مىسازد،
و پس از من او خليفۀ بر شما است.»
+ «وصی – واصی البلد البلد!»