With the Light, you will never give up!
Little girl stretching pink slime to the sides.
«جود» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أجادتْ عَجْنهُ: خمیری که خوب کش میاد! مثل آدامسی که خوب جویده شده!»
«عَجَنَتِ المرْأَةُ فأَمْلَكتْ إذا بَلَغتْ مَلَاكتَهُ و أجادتْ عَجْنهُ،
حتى يأخُذَ بَعضُه بعضاً، و قد مَلَكَتْه تَملِكُه مَلْكاً إذا أَنعَمتْ عَجْنَهُ، و نحو ذلك»
فقه اللغة: « فصل في تفصيل أسماء المطر و أوصافه:
فإذا كان يروي كل شيء، فهو: الجَوْد»
اون باران جانانهای که یکریز میباره و کم نمیاره و از همه چیز رفع عطش می کنه، میشه جود!
نور، فرایند تجوید است!
«جَوَّدَ الشيءَ: آن چيز را به خوبى انجام داد، آن چيز را خوب و زيبا كرد.»
نور، فرایند خوب انجام دادن کارهاست!
باید خوب به نور عمل کنی! نباید بِبُرّی! نباید کم بیاری! جواد باش!
+ «با نور همکاری کنید!»
+ «برم – نور محکمکاری!»
باید با نور، خوب همکاری کنی و حقّ مطلب رو بجا بیاری و کم نذاری!
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْجَوَادَ فِي حَقِّهِ»
اینجوری حقّ خویشاوندی با خدا رو بخوبی و سخاوتمندانه ادا میکنی!
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ»
و «منّا اهل البیت ع» محسوب بشی!
اما حسود، بخیله و هرگز با نور همکاری نمیکنه و حق خدا رو ادا نمیکنه!
حسد، ریشه تمام بدبختیهاست!
قصه تکراری حسادت:
امام علی علیه السلام:
«… فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ
فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ
وَ كَذَلِكَ الْأَنْبِيَاءُ السَّالِفَةُ وَ الْأُمَمُ الْخَالِيَةُ
لَمْ يَكُنْ نَبِيٌّ إِلَّا وَ قَدْ كَانَ لَهُ وَصِيٌّ يَحْسُدُهُ قَوْمُهُ وَ يَدْفَعُونَ فَضْلَهُ
… فَيَدْفَعُونَهُ عَنْ حَقِّهِ وَ يَقْتُلُونَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ كَحَسَدِ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ.»
«و چنين بودند پيغمبران گذشته و امتهاى پيشين،
هيچ پيغمبرى نبود جز اينكه يك وصى داشت و قومش بر او حسد بردند، و فضل او را منكر شدند،
… امتش پس از او به وصيش حسد برند چنانچه امتهاى گذشته باوصياء پيغمبران خود حسد بردند،
و او را از حقش دور كنند و پس از او فرزندانش را بكشند، چون حسد امتهای گذشته.»
حسود، نور را تکذیب میکند «الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ»
و حقّ این نورِ یکییهدونه را ادا نمیکند «الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ»!
تفسير القمي:
[سورة الماعون (۱۰۷): الآيات ۱ الى ۷]
أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ
قَالَ نَزَلَتْ فِي أَبِي جَهْلٍ وَ كُفَّارِ قُرَيْشٍ
فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ
أَيْ يَدْفَعُهُ يَعْنِي عَنْ حَقِّهِ
وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ
أَيْ لَا يَرْغَبُ فِي إِطْعَامِ الْمِسْكِينِ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ يُؤْتَى وَ لَا يَأْتِي»
«مَثَل امام، مانند کعبه است که مردم به سویش میآیند و بر دورش میچرخند و او به سوی مردم نمیرود.»
«ألإمامُ کالکعبه یُزار و لا یَزور»
«امام، مانند کعبه است، که به زیارتش میروند ولی او به زیارت (بی مِیلان به او) نمی رود.»
با نور، هیچوقت کم نمیاری!
یکی از مهارتهای مهم خوب زندگی کردن، برای اینکه کم نیاری، «تغافل» است!
امام علی علیه السلام:
«مِنْ أَشْرَفِ أَفْعَالِ اَلْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ.»
«از بهترين كارهاى مرد كريم، چشمپوشی از بدیهای دیگران است.»
تغافل یعنی: «بیتوجهی به بدی بدکاران!»
هذا [الامام الجواد عليه السلام] المَولُودُ الّذي لَم يُولَد مَولُودٌ أعظَمُ بَرَكَةً عَلى شيعَتِنا مِنهُ.
اين مولودى است كه پر بركت تر از او براى شيعه ما به دنيا نيامده است.
معنای اسم «جواد» برای خالق و مخلوق!
امام کاظم علیه السلام:
سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ فِي اَلطَّوَافِ فَقَالَ لَهُ
أَخْبِرْنِي عَنِ اَلْجَوَادِ
فَقَالَ إِنَّ لِكَلاَمِكَ وَجْهَيْنِ
فَإِنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ اَلْمَخْلُوقِ
فَإِنَّ اَلْجَوَادَ اَلَّذِي يُؤَدِّي مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ عَلَيْهِ
وَ اَلْبَخِيلُ مَنْ بَخِلَ بِمَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْهِ
وَ إِنْ كُنْتَ تَعْنِي اَلْخَالِقَ
فَهُوَ اَلْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ اَلْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ
لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَى عَبْداً أَعْطَاهُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ إِنْ مَنَعَ مَنَعَ مَا لَيْسَ لَهُ.
مردى به امام كاظم عليه السّلام، درحالىكه آن حضرت در طواف بودند،عرض كرد:
«مرا از معناى جواد آگاه فرما!»
حضرت فرمود:
«سخن تو،دو وجه دارد:
پس اگر از مخلوق مىپرسى،
جواد كسى است كه آنچه را خداوند بر او واجب كرده، بجا آورد
و بخيل كسى است كه به آنچه خدا بر او واجب كرده،بخل ورزد
و اگر منظور تو خالق است،
او چه عطاء كند، يا منع نمايد جواد است،
زيرا اگر او به بندهاى عطا كند در واقع چيزى را به او عطا كرده كه براى آن بنده نبود،
و اگر چيزى را منع كند در واقع چيزى را كه براى او نيست، منع كرده است.»
انگاری اگه ما به تقدیراتمون اخم کنیم بخیلیم و اگه لبخند بزنیم جوادیم.
اما در مورد خدا، هم اخمش جواد است و هم لبخندش!
چون هر دو برای تربیت ما لازم و مفید است و اینجوری میتونیم مالک نور بشیم.
اهل نور، در عمل به اوامر نورانی، سنگِتمام میذارن!
اما …
وای به حالِ اونایی که کم میذارن!
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ!
«طفف» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«إناء طفّان: أى ملآن»
«الطَّفَافَةُ: لما لا يعتدّ به، هر چيز زائد بر پيمانه كه به حساب نمىآيد.»
«طَفَّفَ المكيالَ: پيمانه را كم كرد.»
«الطَّفِيفُ: الْقَلِيلِ»
«طفّفتِ الشمسُ: دنت للغروب»
«طَفَّفَ عَلَى عَيالِه: بر خانواده خود بخل ورزيد.»
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ!
[سورة المطففين (۸۳): الآيات ۱ الى ۱۷]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ (۱)
واى بر كمفروشان،
باید اینجوری ترجمه کنیم:
وای بر اهل حسادت که کم میذران!
و در مقابل:
خوشا به حال اهل نور که کم نمیارن! و کم نمیذارن!
وای به حال اونایی که به تقدیراتشون اخم میکنن!
و خوشا به حال اونایی که به تقدیراتشون لبخند میزنن!
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْجَوَادَ فِي حَقِّهِ»
الطّفّ: الحسادة
ببین حسادت چه بلایی سر قلب میاره!
حسادت فرایندی است که وقتی استعمال میشه دیگه توی این قلب جایی برای نور باقی نمیمونه!
انگاری حسادت، ظرف قلبتو قُر و دَبّه میکنه جوریکه دیگه جایی برای نور باقی نمیمونه!
حسود به هر چیزی بها میده بجز نور!
حسود همه چیزو تو قلبش راه میده بجز نور!
حسود تمناهای بیارزش خودشو توی قلبش جا میده، لذا جایی برای نور تقدیرات باقی نمیمونه!
یک مثال بسیار زیبا برای فهم واژه «طفّ»:
دیدی ظروف زعفران را بخاطر اینکه زعفران کمی داخلش بذارن و در عین حال، زیاد نشون بده، چجوری طراحی میکنن؟! وقتی به این ظرف نگاه میکنی، خیال میکنی کلی زعفران توشه! اما ظرفشو که خالی میکنی، میبینی یه ذره بیشتر نیست! این کم گذاشتن نسبت به اون چیزی که باید واقعا باشه، بخاطر طراحی خاص ظروف زعفران است که نمیذاره زعفران بیشتری داخل ظرف جا بشه!
مشتق ریشه «جود» در آیات قرآن:
[سورة ص (۳۸): الآيات ۳۰ الى ۴۰]
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ (۳۱)
هنگامى كه [طرف] غروب، اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند،