دکتر محمد شعبانی راد

صدای گوساله، صدای تمایل به تاریکی تمنّا! عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ!

The sound of a calf,
the sound of a desire for darkness!

عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ

+ «وسواس – تبعیت از کلام شیطان!»

صدای گوساله!

[سورة الأعراف (۷): آية ۱۴۸]
وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‏ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ‏ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْديهِمْ سَبيلاً
اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمينَ (۱۴۸)
و قوم موسى پس از [عزيمت‏] او، از زيورهاى خود مجسّمه گوساله‌‏اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت.
آيا نديدند كه آن [گوساله‏] با ايشان سخن نمى‌‏گويد و راهى بدانها نمى‌‏نمايد؟
آن را [به پرستش‏] گرفتند و ستمكار بودند.
«اتَّخَذُوهُ» + «اتَّخَذُوا الْعِجْلَ رَبّاً»

خُوار:
صدایی که به اهل تمنا خوش میاد!

صدایی که تمناهای اهل حسادت رو تایید میکنه!
صدایی که به اهل حسادت، نمیگه معیوبید!
صدایی که از اهل حسادت نمیخواد اصلاح و تربیت بشن!
صدایی که میگه رو به تمنا و پشت به نور! و پیش به سوی آتش!
به این صدا میگن خوار!
حسود نمیفهمه لیدر سوء چی میگه، ولی از حرفهاش و حرکاتش خوشش میاد!
این از افعال قلوب اهل حسادت است که زیغ و میل و انحراف به سمت گوساله دارد!

[سورة طه (۲۰): الآيات ۸۷ الى ۹۶]
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ
فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى‏ فَنَسِيَ (۸۸)
پس براى آنان پيكرِ بی‌جانِ گوساله‏‌اى كه صدايى داشت بيرون آورد،
و [او و پيروانش‏] گفتند:
«اين خداى شما و خداى موسى است، و [پيمان خدا را] فراموش كرد.»

«جسد» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
«الْجَسَدُ من الدَّم: لکه خون خشكيده بر روی لباس، که بی‌جان است،
اما خونی که درون رگها جریان دارد، عامل حیات است!»
«جسد» + «مسخ»
+ «حدیث حضرت عبد العظیم حسنی ع»

خور الغزال لأمه
خور العِجل لأمه
صوت العِجل لأمه

صدای گوساله وقتی که مادرشو صدا میزنه!
صدایی که مفهوم تمایل و انعطاف و علاقه گوساله را به مادرش میرساند!
«يَخُورُونَ كَمَا تَخُورُ الْبَقَرُ»
از صدای اهل حسادت «صوت الإنسان المستعطف» میفهمی که به گوساله و گوساله‌پرستی میل دارند نه یکتاپرستی!

«خور» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
الخُوَار: صوت البقر و الثور
الخُوار: صوت الإنسان المستعطف تشبها لخور الغزال لأمه ؛
صوت السهام ؛ صوت الظباء ؛ صوت الغزال لأمه ؛ صوت الغنم
«تخاور البقرُ: صاح بعضه على بعض»
اهل حسادت، همدیگرو برای عبادت گوساله فرامیخوانند!
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«رمح‏ خَوَّارٌ: مثال شمشیر پلاستیکی بازی بچه‌ها»
«أرض‏ خَوَّارَةٌ: زمين خاكى و نرم»
«الخَوَّارُ: عيب في كل شي‏ء»
مفهوم «الضعيف من كلّ شي‏ء» از این واژه استنباط می‌شود.
«خَوَّرَ الرجُلَ: آن مرد را به سستى نسبت داد – خَارَ الرجلُ‏ : ضعف»

صدای میل به تاریکی!
صدای گوساله را با ندای ابراهیم ع اشتباه نگیر؟!
چی میشه که بجای عبادت خدا، گوساله پرستش میشه؟!

حسادت نسبت به صاحبان نور «ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قَوْمٍ يُبْدُونَهَا لَكَ بَعْدِي»، نتیجه‌اش میشه میل به گوساله، و این سنت خداست و خدا میگه این صدا رو من برای گوساله و گوساله‌پرستان گذاشتم.
انگاری میل به گوساله، مکر خداست با اهل حسادتی که با خدا مکر کردند!
«وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ»
ساخت گوساله برای بنی اسرائیل، ماموریت خداست برای شیطان! 
شیطان گفت: «أَنَا صَانِعُ الْعِجْلِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ»

[سورة البقرة (۲): آية ۹۲]
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ مُوسى‏ بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (۹۲)
و قطعاً موسى براى شما معجزات آشكارى آورد،
سپس آن گوساله را در غياب وى [به خدايى‏] گرفتيد، و ستمكار شديد.

[سورة البقرة (۲): آية ۹۳]
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا 
وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ 
قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۹۳)
و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم، و [كوه‏] طور را بر فراز شما برافراشتيم،
[و گفتيم:] «آنچه را به شما داده‏‌ايم به جد و جهد بگيريد، و [به دستورهاى آن‏] گوش فرا دهيد.»
گفتند: «شنيديم و نافرمانى كرديم.» 
و بر اثر كفرشان، [مِهر] گوساله در دلشان سرشته شد.
بگو: «اگر مؤمنيد [بدانيد كه‏] ايمانتان شما را به بد چيزى وامى‏‌دارد.»

وَ السَّامِرِیَّ خَلَقَ عِجْلًا جَسَداً لِنَقْضِ نُبُوَّهًِْ مُوسَی علیه السلام
چرا خداوند اجازه می‌دهد و تقدیر می‌نماید که سامری،
گوساله‌ای برای نقض نبوت موسی ع خلق نماید؟! «اصول و اسرار»

امام رضا علیه السلام:
عَنْ فَتْحِ‌بْنِ‌یَزِیدَ الْجُرْجَانِیِّ عَنْ أبِی‌الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ:
جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ غَیْرُ الْخَالِقِ الْجَلِیلِ خَالِقٌ
قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ
فَقَدْ أَخْبَرَ أَنَّ فِی عِبَادِهِ خَالِقِینَ وَ غَیْرَ خَالِقِینَ
مِنْهُمْ عِیسَی (علیه السلام) خَلَقَ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهًِْ الطَّیْرِ بِإِذْنِ اللَّهِ فَنَفَخَ فِیهِ فَصَارَ طَائِراً بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ السَّامِرِیُّ خَلَقَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ
قُلْتُ إِنَّ عِیسَی (علیه السلام) خَلَقَ مِنَ الطِّینِ طَیْراً دَلِیلًا عَلَی نُبُوَّتِهِ
وَ السَّامِرِیَّ خَلَقَ عِجْلًا جَسَداً لِنَقْضِ نُبُوَّهًِْ مُوسَی (علیه السلام)
وَ شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ کَذَلِکَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعَجَبُ

فَقَالَ وَیْحَکَ یَا فَتْحُ إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَیْنِ وَ مَشِیَّتَیْنِ إِرَادَهًَْ حَتْمٍ وَ إِرَادَهًَْ عَزْمٍ یَنْهَی وَ هُوَ یَشَاءُ وَ یَأْمُرُ وَ هُوَ لَا یَشَاءُ
أَ وَ مَا رَأَیْتَ أَنَّهُ نَهَی آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ عَنْ أَنْ یَأْکُلَا مِنَ الشَّجَرَهًِْ وَ هُوَ شَاءَ ذَلِکَ
وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ لَمْ یَأْکُلَا وَ لَوْ أَکَلَا لَغَلَبَتْ مَشِیَّتُهُمَا مَشِیَّهًَْ اللَّهِ
وَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) بِذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِیلَ (علیه السلام) وَ شَاءَ أَنْ لَا یَذْبَحَهُ
وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ أَنْ لَا یَذْبَحَهُ لَغَلَبَتْ مَشِیَّهًُْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) مَشِیَّهًَْ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
قُلْتُ فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْک.

فتح‌بن‌یزید جرجانی گوید امام رضا علیه السلام فرمود:
«به‌درستی که خدای تبارک‌وتعالی می‌فرماید:
پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!
پس به حقیقت، خبر داده است که در میان بندگانش آفرینندگان و غیر آفرینندگانی هستند؛
از جمله‌ی ایشان عیسی ع است که به فرمان خدا از گل چون هیئت پرنده را آفرید و در آن دمید و به فرمان خدا پرنده گردید که می‌پرید
و سامری برای بنی‌اسرائیل گوساله‌ای را آفرید که مجسّمه‌ای بود که صدایی [همچون صدای گوساله] داشت».
عرض کردم:
«عیسی ع از گل پرنده‌ای را آفرید که دلیل بر پیامبریش می‌باشد
و سامری گوساله‌ای را آفرید که مجسّمه می‌باشد برای نقض پیامبری موسی ع و خدا خواست که آن همچنین باشد؛ به‌درستی که این عجیب است و امری از این عجیب‌تر نمی‌باشد».
حضرت فرمود:
«وای بر تو ای فتح! به‌درستی که خدا دارای دو اراده و دو مشیّت است؛
یکی اراده‌‎ی حتمی که به معنی محتوم است یعنی محکم ساخته و واجب گردانیده و به آن حکم فرموده است. 
و دیگری اراده‌ی عزمی و مراد از آن این است که اراده نمود که شخص مکلّف، افعال خویش را به اختیار خودش به‌جا بیاورد نه به جبر و زور و گاهی به‌وسیله‌ی این اراده از چیزی نهی و منع می‌فرماید و حال آنکه می‌خواهد که انجام شود. و به چیزی امر می‌فرماید و نمی‌خواهد که انجام شود؛
آیا ندیدی و ندانستی که حق‌تعالی آدم ع و زن او را نهی فرمود که از آن درخت معهود بخورند و خدا آن را خواسته بود و اگر نمی‌خواست نمی‌خوردند و اگر می‌خوردند مشیّت و خواست ایشان بر خواست خدای تعالی غالب شده بود؛
و ابراهیم را به سر بریدن فرزندش اسماعیل ع امر فرمود و می‌خواست که او را سر نبرد و اگر نمی‌خواست که او را سر نبرد خواست ابراهیم ع بر خواست خدای عزّوجلّ غالب گردیده بود؛
عرض کردم: «اندوه مرا بردی خدا اندوه تو را ببرد».

امام صادق علیه السلام:
فَقَالَ مُوسَی (علیه السلام) یَا رَبِّ وَ مَنْ أَخَارَ الصَّنَمَ
فَقَالَ اللَّهُ أَنَا یَا مُوسَی (علیه السلام) أَخَرْتُهُ
فَقَالَ مُوسَی (علیه السلام)
إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ.
موسی ع گفت:
«پروردگارا، چه کسی بت را به صدا درآورد؟»
خداوند متعال فرمود:
«ای موسی، من آن را به صدا درآوردم».
موسی ع گفت:
اين جز آزمايش تو نيست؛
هر كه را بخواهى به وسيله آن گمراه و هر كه را بخواهى هدايت مى‏‌كنى.

امام باقر علیه السلام:
إِنَّ فِیمَا نَاجَی اللَّهُ بِهِ مُوسَی (علیه السلام) أَنْ قَالَ
یَا رَبِ هَذَا السَّامِرِیُ صَنَعَ الْعِجْلَ الْخُوَارُ مَنْ صَنَعَهُ
فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنَّ تِلْکَ مِنْ فِتْنَتِی فَلَا تُفْصِحَنَّ عَنْهَا.
موسی ع در یکی از مناجات‌هایش عرض کرد:
«خداوندا، این سامری یک گوساله صدادهنده‌ای را ساخت»؟
خطاب آمد:
«ای موسی! این آزمایش من بود، درباره‌ی آن جستجو مکن».

سامری، مستضعفین علمی بنی اسرائیل را به اشتباه انداخت!

امام حسن عسکری علیه السلام:
فَجَاءَ السَّامِرِیُّ فَشَبَّهَ عَلَی مُسْتَضْعَفِی بَنِی إِسْرَائِیلَ
فَقَالَ وَعَدَکُمْ مُوسَی (علیه السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَیْکُمْ بَعْدَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهًًْ وَ هَذِهِ عِشْرُونَ لَیْلَهًًْ وَ عِشْرُونَ یَوْماً تَمَّتْ أَرْبَعُونَ أَخْطَأَ مُوسَی (علیه السلام) رَبَّهُ
وَ قَدْ أَتَاکُمْ رَبُّکُمْ أَرَادَ أَنْ یُرِیَکُمْ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَی أَنْ یَدْعُوَکُمْ إِلَی نَفْسِهِ بِنَفْسِهِ
وَ أَنَّهُ لَمْ یَبْعَثْ مُوسَی (علیه السلام) لِحَاجَهًٍْ مِنْهُ إِلَیْهِ
فَأَظْهَرَ لَهُمُ الْعِجْلَ الَّذِی کَانَ عَمِلَهُ فَقَالُوا کَیْفَ یَکُونُ الْعِجْلُ إِلَهَنَا
قَالَ إِنَّمَا هَذَا الْعِجْلُ یُکَلِّمُکُمْ مِنْهُ رَبُّکُمْ کَمَا کَلَّمَ مُوسَی (علیه السلام) مِنَ الشَّجَرَهًِْ
فَلَمَّا سَمِعُوا مِنْهُ کَلَاماً قَالُوا لَهُ إِنَّهُ فِی الْعِجْلِ کَمَا فِی الشَّجَرَهًِْ فَضَلُّوا بِذَلِکَ وَ أَضَلُّوا
فَلَمَّا رَجَعَ مُوسَی (علیه السلام) إِلَی قَوْمِهِ قَالَ یَا أَیُّهَا الْعِجْلُ أَ کَانَ فِیکَ رَبُّنَا کَمَا یَزْعُمُ هَؤُلَاءِ
فَنَطَقَ الْعِجْلُ وَ قَالَ عَزَّ رَبُّنَا مِنْ أَنْ یَکُونَ الْعِجْلُ حَاوِیاً لَهُ أَوْ شَیْءٌ مِنَ الشَّجَرَهًِْ وَ الْأَمْکِنَهًِْ عَلَیْهِ مُشْتَمِلًا
لَا وَ اللَّهِ یَا مُوسَی (علیه السلام) وَ لَکِنَّ السَّامِرِیَّ نَصَبَ عِجْلًا مُؤَخَّرُهُ إِلَی حَائِطٍ وَ حَفَرَ فِی الْجَانِبِ الْآخَرِ فِی الْأَرْضِ وَ أَجْلَسَ فِیهِ بَعْضَ مَرَدَتِهِ
فَهُوَ الَّذِی وَضَعَ فَاهُ عَلَی دُبُرِهِ وَ تَکَلَّمَ مَا تَکَلَّمَ لَمَّا قَالَ هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی
یَا مُوسَی‌بْنَ‌عِمْرَانَ (علیه السلام) مَا خَذَلَ هَؤُلَاءِ بِعِبَادَتِی وَ اتِّخَاذِی إِلَهاً إِلَّا لِتَهَاوُنِهِمْ بِالصَّلَاهًِْ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ جُحُودِهِمْ بِمُوَالَاتِهِمْ وَ بِنُبُوَّهًِْ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ وَصِیَّهًِْ الْوَصِیِّ حَتَّی أَدَّاهُمْ إِلَی أَنِ اتَّخَذُونِی إِلَهاً
قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا کَانَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّمَا خَذَلَ عَبَدَهًَْ الْعِجْلِ لِتَهَاوُنِهِمْ بِالصَّلَاهًِْ عَلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ وَصِیِّهِ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَمَا تَخَافُونَ مِنَ الْخِذْلَانِ الْأَکْبَرِ فِی مُعَانَدَتِکُمْ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ قَدْ شَاهَدْتُمُوهُمَا وَ تَبَیَّنْتُمْ آیَاتِهِمَا وَ دَلَائِلَهُمَا.

وقتی سی‌روز گذشت و موسی ع بازنگشت سامری به نزد جهّال و مستضعفین بنی‌اسرائیل رفت و به آن‌ها گفت: «موسی به شما وعده داد که بعد از سی‌روز باز گردد، اکنون این مدّت سپری شد و موسی باز نگشته، حتماً موسی از امر پروردگار نافرمانی کرده و پروردگارتان اراده کرده که به شما نشان دهد؛ می‌تواند خودش به‌نفسه شما را دعوت کند و احتیاجی به ارسال موسی ندارد».
آن وقت گوساله‌ای را که ساخت خودش بود به آن‌ها نشان داد،
آن‌ها گفتند: «چگونه این گوساله می‌تواند معبود ما باشد»؟
سامری گفت: «این گوساله با شما درباره‌ی پروردگارتان سخن می‌گوید، همان‌طورکه با موسی از ورای درخت سخن می‌گفت».
وقتی آن‌ها این گفتار را از او شنیدند، گفتند: «پروردگار ما در گوساله است همان‌طور که در درخت بود و به‌این‌ترتیب هم خود گمراه شدند و هم دیگران را گمراه کردند،
زمانی‌که موسی ع به‌سوی قومش بازگشت متوجّه گوساله شد و در حضور مردم به او خطاب کرد:
«ای گوساله آیا همان‌طور که این مردم گمان کرده‌اند، پروردگارت در تو حلول کرده»؟ 
گوساله پاسخ داد: «ای موسی! به خدا قسم! پروردگار ما از اینکه، گوساله یا چیزی مثل درخت یا هر مکان دیگری او را در بر بگیرد و بر او مشتمل شود، منزّه است». 
امّا سامری گوساله را در کنار دیوار قرار داد و از جانب دیگر از زیر زمین بعضی از پیروان مرتدّ خود را مخفی کرد و آن‌ها دست در دهان گوساله کرده و خود به‌جای او سخن گفتند: این معبود شما و معبود موسی است! امّا گوساله به سخن آمد و گفت: «ای موسی! این بندگان خدا بدبخت و مبتلا نشدند مگر به‌جهت اینکه در درود فرستادن بر محمّد و آل محمّد ع سستی کردند و در دوستی او و وصیّ او انکار ورزیدند و مرا به خدایی برگزیدند، حال‌که خداوند به‌واسطه‌ی سستی در صلوات بر پیامبر اسلام ص و اهل بیت اطهرش ع آن‌ها را به گوساله‌پرستی مبتلا نمود، چگونه شما از خذلان بزرگتر و دشمنی با محمّد ص و علی ع نمی‌ترسید؟ درحالی‌که آیات و دلایل آشکار حقانیّت آن‌ها را مشاهده کرده‌اید».

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی