دکتر محمد شعبانی راد

خیانتِ پنهان! يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ!

Hidden betrayal!
The jealous person
understands the commands of light,
but does not obey them!

«خون – خیانت» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«خانَ الدلوَ الرشاءُ: طناب دلو پاره شد و دلو به درون چاه افتاد.»
دلو سنگین بود و با طناب، نساخت [ناسازگاری] و پاره شد، لذا دلو به ته چاه افتاد!
در واقع دلو به خودش خیانت کرد!
چون نخواست خودش را از سنگینی بار حسادت، یعنی تمناهای خویش، خلاص کند تا با طنابِ نجات، بالا بیاید!
مفهوم «قطع رابطه، دیسکانکشن» از واژه خیانت و هزار واژه دیگر مترادف حسادت، استنباط می شود.

يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ!

[خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه را كه دلها نهان مى‌‏دارند، مى‌‏داند.

خیانت پنهان!
اهل حسادت، اهل خیانت، و اهل نور، اهل پاکدامنی هستند! «ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ، [يوسف گفت:] «اين [درخواست اعاده حيثيّت‏] براى آن بود كه [عزيز] بداند من در نهان به او خيانت نكردم».

اهل حسادت، در حقیقت با قطع رابطه با نور، و تبعید یوسف ع، به خودشان خیانت می‌کنند، نوری که خدای مهربان، بغیر حساب، سرِ راهشون قرار داده بود: «وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً، و از كسانى كه به خويشتن خيانت مى‏‌كنند دفاع مكن، كه خداوند هر كس را كه خيانتگر و گناه‏‌پيشه باشد دوست ندارد.»

کربلا، یعنی خیانت اهل کوفه به سفینه نجات خود!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة».
در حقیقت، توفیق نورانی رو از دست دادند و مشمول تاریکی خذلان شدند، یعنی «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»:
[سورة البقرة (۲): آية ۲۵۷]
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ، خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌‏اند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‏‌برد. و[لى‏] كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند، سرورانشان [همان عصيانگران‏] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى‌‏برند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند.»
+ «وَ الْأَمَانَةُ وَ ضِدَّهَا الْخِيَانَة»: هزار واژه مترادف «نور» و هزار واژه مترداف «حسد».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
«الْعِلْمُ وَدِيعَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْعُلَمَاءُ أُمَنَاؤُهُ عَلَيْهِ
فَمَنْ عَمِلَ بِعِلْمِهِ أَدَّى أَمَانَتَهُ
وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ كُتِبَ فِي دِيوَانِ
الْخَائِنِينَ،
دانش امانت خدا در زمين و دانشمندان امانتداران آن هستند،
پس هر كس كه به دانشش عمل كند امانتش را ادا كرده است
و هر كس كه عمل نكند در ديوان الهى جزو خيانت‌كاران نوشته مى‌شود.»

عمل نکردن به اوامر نورانی بهنگام امتحانات الهی، میشه خیانت پنهانی که فقط خودت میدونی و میفهمی که خیانت کردی و خدای تو میفهمه! چجوری خودت میفهمی خیانت کردی؟ از تاریکی دل!

خیانت علمیِ عَلِيمُ اَللِّسَانِ فَاسِقٌ!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
تَنَاصَحُوا فِي الْعِلْمِ فَإِنَّ خِيَانَةَ أَحَدِكُمْ فِي عِلْمِهِ أَشَدُّ مِنْ خِيَانَتِهِ فِي مَالِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ مُسَائِلُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
در دانش، خیرخواه یکدیگر باشید که خیانت هر یک از شما در دانشش، سخت‌تر از خیانت او در مالش می‌باشد و خداوند روز قیامت از شما بازخواست می‌کند.
حسود، واقعیت رو کتمان میکنه!
حسود واقعیت رو تحریف میکنه!
حسود، واقعیت رو تکذیب میکنه!
حسود، واقعیت رو مسخره میکنه!
حسود، واقعیت رو انکار میکنه!
چرا؟! برای اینکه: «الْحَاسِدُ جَاحِدٌ لِأَنَّهُ لَمْ يَرْضَ بِقَضَاءِ اللَّهِ: آدم حسود – در حقیقت – یک آدم لَجوج و ستیزه‌جو است. زیرا او به قضا و مقدرات الهی تن نمی‌دهد
حسود، آگاهانه و خودخواسته، این کارها رو میکنه: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا، و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبّر آن را انكار كردند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِیَّاکَ أَنْ تُظْهِرَ مِنْ نَفْسِکَ الْخُشُوعَ وَ التَّوَاضُعَ لِلْآدَمِیِّینَ وَ أَنْتَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَبِّکَ مُصِرٌّ عَلَی الْمَعَاصِی وَ الذُّنُوبِ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ.
ای پسر مسعود! زینهار مبادا از خود، فروتنی و بیم برای آدمیان آشکار نمایی و حال اینکه تو بین خود و خدا اصرار به نافرمانی و گناه داری. خدای تعالی می‌فرماید: یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُور.

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۵۰ الى ۵۳]
ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ (۵۲)
[يوسف گفت:] «اين [درخواست اعاده حيثيّت‏] براى آن بود كه [عزيز] بداند من در نهان به او خيانت نكردم، و خدا نيرنگ خائنان را به جايى نمى‏‌رساند.

[سورة البقرة (۲): آية ۱۸۷]
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (۱۸۷)
در شبهاى روزه، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است. آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد. خدا مى‌‏دانست كه شما با خودتان ناراستى مى‌‏كرديد، پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. پس، اكنون [در شبهاى ماه رمضان مى‌‏توانيد] با آنان همخوابگى كنيد، و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب كنيد. و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب‏] بر شما نمودار شود؛ سپس روزه را تا [فرا رسيدن‏] شب به اتمام رسانيد. و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان‏] درنياميزيد. اين است حدود احكام الهى! پس [زنهار به قصد گناه‏] بدان نزديك نشويد. اين گونه، خداوند آيات خود را براى مردم بيان مى‏‌كند، باشد كه پروا پيشه كنند.

[سورة النساء (۴): الآيات ۱۰۵ الى ۱۰۶]
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً (۱۰۵)
ما اين كتاب را به حقّ بر تو نازل كرديم، تا ميان مردم به [موجب‏] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى، و زنهار جانبدارِ خيانتكاران مباش.

[سورة النساء (۴): الآيات ۱۰۷ الى ۱۰۹]
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً (۱۰۷)
و از كسانى كه به خويشتن خيانت مى‏‌كنند دفاع مكن، كه خداوند هر كس را كه خيانتگر و گناه‏‌پيشه باشد دوست ندارد.

ابن‌عبّاس رحمة الله علیه:
مَعْنَی الْآیَهًِْ لَا تُجادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَظْلِمُونَ أَنْفُسَهُمْ بِالْخِیَانَهًِْ وَ یَرْمُونَ بِالْخِیَانَهًِْ غَیْرَهُمْ
یُرِیدُ بِهِ سَارِقَ الدِّرْعِ سَرَقَ الدِّرْعَ وَ رَمَی بِالسَّرِقَهًِْ الْیَهُودِیَّ فَصَارَ خَائِناً بِالسَّرِقَهًِْ أَثِیماً فِی رَمْیِهِ غَیْرَهُ بِهَا.

معنای این آیه این است که با کسانی که با خیانت‌کردن و تهمت خیانت‌زدن به دیگران، در اصل به خود ظلم می‌کنند مجادله نکن و منظورش آن کسی است که زره‌ای را دزدید و تهمت دزدی آن را به یک یهودی زد و با این کارش علاوه بر سرقت، خیانت هم نمود و تهمت آن را به دیگری زد.

[سورة المائدة (۵): آية ۱۳]
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (۱۳)
پس به [سزاى‏] پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم. [به طورى كه‏] كلمات را از مواضع خود تحريف مى‏‌كنند، و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند. و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى‏‌شوى، مگر [شمارى‏] اندك از ايشان [كه خيانتكار نيستند]. پس، از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏‌دارد.

ابن‌عبّاس رحمة الله علیه: 
کَانَ نَقْضُهُمُ الْمِیثَاقَ مِنْ وُجُوهٍ:
فَمِنْهَا أَنَّهُمْ کَتَمُوا صِفَهًَْ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله).
پیمان‌شکنی بنی‌اسرائیل از چند جهت است؛
از جمله آنکه آن‌ها ویژگی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مخفی کردند.

[سورة الأنفال (۸): الآيات ۲۷ الى ۲۸]
حب اولاد و اموال، انگیزه خیانت اهل حسادت! «آزمون فرزند!». + «بردگان اولاد!».
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۲۷)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانتهاى خود خيانت نورزيد و خود مى‌‏دانيد [كه نبايد خيانت كرد].
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ (۲۸)
و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله‏] آزمايش [شما] هستند، و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است.

امام باقر علیه السلام:
فَخِیَانَهًُْ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) مَعْصِیَتُهُمَا
وَ أَمَّا خِیَانَهًُْ الْأَمَانَهًِْ فَکُلُّ إِنْسَانٍ مَأْمُونٌ عَلَی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ. + «أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لاَ يَفْرِضُ مَجْهُولاً»، خدای متعال، اطاعت از مجهول را واجب نمیکند!»
[مراد از] خیانت نسبت به خدا و رسولش همان نافرمانی‌کردن آن‌هاست،
امّا [مراد از] خیانت در امانت این است که هر انسانی نسبت به آنچه خدا بر او واجب فرموده امین شمرده شده است.

داستان زیبای بچه‌دار شدن آدم ع و حوا ع،
و پیشنهاد اسم عبد‌الحارث توسط شیطان برای زنده ماندن بچه! 

امام باقر علیه السلام:
هنگامی‌که حوا از آدم باردار شد و فرزندشان در شکم حوّا تکان خورد حوا به آدم گفت: «چیزی در شکم من تکان می‌خورد». آدم به او گفت: «آنچه در شکم توست نطفه‌ای از من است که در رحم تو استقرار یافته و خداوند از آن خلقی را می‌آفریند که ما را با آن بیازماید (لِيَبْلُوَنَا فِيهِ)». ابلیس به‌سوی او آمد و به او گفت: «ای حوّا حالت چطور است»؟ حوّا به او گفت: «من باردار هستم و در شکمم فرزندی از آدم است که گاهی تکان می‌خورد». ابلیس به او گفت: «اگر تو نیّت کنی که نام او را عبدالحارث بگذاری پسر به دنیا می‌آوری و زنده می‌ماند و زندگی می‌کند. امّا اگر نیّت نکنی که نام او را عبدالحارث بگذاری بعد از شش روز که او را به دنیا آوردی او خواهد مرد».
از آنچه ابلیس گفت در درون حوا حسی به وجود آمد. آنچه ابلیس به او گفته بود را به آدم خبر داد. آدم گفت: «آن خبیث به‌سوی تو آمده حرفش را نپذیر من امیدوارم که این فرزند باقی بماند و خلاف آنچه ابلیس به تو گفته اتّفاق افتد».
از سخن آن خبیث در درون آدم نیز همان حسی پدید آمد که در درون حوا به وجود آمده بود. هنگامی‌که حوا او را به دنیا آورد آن فرزند فقط شش روز زنده ماند و سپس مُرد.
حوا به آدم گفت: «همان اتّفاقی افتاد که حارث (شیطان) در مورد او به ما گفته بود». و از سخن آن خبیث در وجود آن‌ها چیزی راه پیدا کرد که آنان را به شک انداخت.
طولی نکشید که حوّا بار دیگر باردار شد. ابلیس به‌سوی او آمد و به او گفت: «ای حوّا حالت چطور است»؟ حوّا به او گفت: «پسری به دنیا آوردم ولی او در روز ششم فوت شد». آن خبیث به او گفت: «اگر تو نیّت می‌کردی که نام او را عبدالحارث بگذاری او زنده و باقی می‌ماند و آن که الان در شکم توست مثل آن چیزی است که در شکم چارپایانی است که در نزد شما هستند؛ یعنی یا شتر است یا گاو و یا گوسفند و یا بز».
از این سخن ابلیس در دل او حسی پدید آمد که او را به تصدیق حرفش سوق داد و به خبری که پیش از این در مورد بارداری اوّل به او داده بود اطمینان پیدا کرد. او آدم را از سخن ابلیس باخبر ساخت. در قلب آدم از سخن آن خبیث همان حسی پدید آمد که در قلب حوّا بود. فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً؛ یعنی حوّا شتر و گاو و گوسفند نزایید. ابلیس به‌سوی او آمد و گفت: «حالت چطور است»؟ حوا گفت: «من سنگین شده‌ام و زمان زایمان فرا رسیده است».
ابلیس گفت: «ولی تو حتماً پشیمان خواهی شد و از آنکه در شکم توست چیزی را می‌بینی که خوشایند تو نیست و آدم به خاطر تو و آنچه زائیده‌ای آرزو می‌کند که ای کاش آن شتر و یا گوسفند و بز بود».
او حوّا را به اطاعت از خود و قبول‌کردن صحبتش تحریک کرد سپس به او گفت: «ای حوّا بدان اگر تو نیّت کنی که اسم او را عبدالحارث بگذاری و برای من نیز در آن نصیب و بهره‌ای در نظر بگیرید پسر صحیح و سالم به دنیا خواهی آورد که برای شما باقی مانده و زندگی می‌کند».
حوا گفت: «من نیّت کرده‌ام که در فرزندم برای تو نصیب و بهره‌ای قرار دهم». آن خبیث به حوا گفت: «آیا از آدم نمی‌خواهی که همان نیّت تو را بکند و برای من نصیب و بهره‌ای در فرزندتان قرار دهد و او را عبدالحارث نام نهد»؟
حوّا گفت: «بله! و به‌سوی آدم روی آورد و او را از گفته حارث و آنچه به او گفته بود آگاه کرد».
و از گفته ابلیس در قلب آدم ترسی افتاد که باعث شد به حرف ابلیس اعتماد کند و حوّا به آدم گفت: «اگر تو قصد نکنی که نام او را عبدالحارث بگذاری و نصیب و بهره‌ای در او برای ابلیس قرار دهی نمی‌گذارم که به من نزدیک شوی و با من بیامیزی و بین من و تو مودّتی نخواهد بود».
وقتی آدم این را از او شنید گفت: «باعث آن گناه و معصیت اوّل نیز تو بودی و او تو را به غرور می‌کشاند. من از تو تبعیّت می‌کنم و می‌گویم که برای ابلیس در فرزندمان نصیبی قرار می‌دهیم یا اینکه اسم او را عبدالحارث می‌گذارم و بین خودشان مخفیانه این‌گونه نیّت کردند. هنگامی‌که حوّا فرزندش را صحیح و سالم به دنیا آورد هر دو از این امر خوشحال شدند و از اینکه می‌ترسیدند فرزند آن‌ها به شکل شتر و گاو و گوسفند و بز باشد ایمن گشتند و آرزو کردند که آن فرزند برایشان زنده بماند و در روز ششم نمیرد و هنگامی‌که روز هفتم فرا‌رسید او را عبدالحارث نام نهادند».

[سورة الأنفال (۸): الآيات ۵۷ الى ۵۸]
وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ (۵۸)
و اگر از گروهى بيمِ خيانت دارى [پيمانشان را] به سويشان بينداز [تا طرفين‏] به طور يكسان [بدانند كه پيمان گسسته است‏]، زيرا خدا خائنان را دوست نمى‌‏دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّی وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ
مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ
وَ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ
وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ فِی کِتَابِهِ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْخائِنِینَ.
اگر سه خصلت در کسی جمع شود، منافق است؛
حتّی اگر روزه بگیرد و نماز بگذارد و ادّعای مسلمانی کند؛
کسی که اگر امانتی نزد او نهاده شود، در آن خیانت کند
و هرگاه سخنی بگوید، دروغ بگوید
و اگر وعده کند، خلف وعده نماید.
همانا خدای عزّوجلّ در کتاب خود چنین می‌فرماید: إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الخَائِنِینَ.

[سورة الأنفال (۸): الآيات ۷۰ الى ۷۱]
وَ إِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۷۱)
و اگر بخواهند به تو خيانت كنند، پيش از اين [نيز] به خدا خيانت كردند؛ [و خدا تو را] بر آنان مسلّط ساخت، و خدا داناى حكيم است.

امام صادق علیه السلام:
الْمُنَافِقُ إِذَا حَدَّثَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله کَذَبَ
وَ إِذَا وَعَدَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله أَخْلَفَ
وَ إِذَا مَلَکَ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله فِی مَالِهِ
وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ
وَ قَوْلُهُ
وَ إِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ وَ اللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.

منافق وقتی از خدا و پیامبرش حدیث نقل کند دروغ می‌گوید،
و اگر به خدا و پیامبر وعده دهد تخلّف می‌کند.
وقتی مالک چیزی شد، به خدا و پیامبرش در مال خود خیانت می‌کند،
و این تفسیر آیه‌ی شریفه:
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ است،
و آیه‌ی دیگری که می‌فرماید:
وَ إِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ وَ اللهُ عَلِیمٌ حَکِیم.

[سورة الحج (۲۲): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ‏ كَفُورٍ (38)
قطعاً خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏‌اند دفاع مى‌‏كند، زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد.

[سورة غافر (۴۰): الآيات ۱۸ الى ۲۰]
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ (19)
[خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه را كه دلها نهان مى‌‏دارند، مى‌‏داند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِیَّاکَ أَنْ تُظْهِرَ مِنْ نَفْسِکَ الْخُشُوعَ وَ التَّوَاضُعَ لِلْآدَمِیِّینَ وَ أَنْتَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَبِّکَ مُصِرٌّ عَلَی الْمَعَاصِی وَ الذُّنُوبِ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ.
ای پسر مسعود! زینهار مبادا از خود، فروتنی و بیم برای آدمیان آشکار نمایی و حال اینکه تو بین خود و خدا اصرار به نافرمانی و گناه داری. خدای تعالی می‌فرماید: یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُور.

[سورة التحريم (۶۶): الآيات ۶ الى ۱۲]
مثال دو زن پاکدامنِ نورانی و دو زنِ حسود خیانت‌کار!
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ (10)
خدا براى كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند، زن نوح و زن لوط را مَثَل آورده [كه‏] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند، و كارى از دست [شوهران‏] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد: «با داخل شوندگان داخل آتش شويد.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی