دکتر محمد شعبانی راد

داستان قوم شعیب ع، داستان تکراری اهل حسادت! أَصْحابُ الْأَيْكَةِ!

The never-ending tale of the envious!

«أَصْحابُ الْأَيْكَةِ» همان قوم شعيب ع بودند.
در واقع «أَصْحابُ الْأَيْكَةِ» معلمی بنام شعیب ع داشتند!
+ «بحار 12 باب 11 قصص شعيب‏»
«الایکه: بیشه‌ای پر از درخت، درختان انبوه و فشرده»
+ «تکذیب آیات – تکذیب رسل»

تفسير القمي:‏
فَكَذَّبُوهُ‏
قَالَ
قَوْمُ شُعَيْبٍ‏
فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ
قَالَ
يَوْمُ حَرٍّ وَ سَمَائِمَ
قَوْلُهُ‏
أَصْحابُ الْأَيْكَةِ
الْأَيْكَةُ الْغَيْضَةُ مِنَ الشَّجَرِ.
بيان:
قال البيضاوي‏:
أَصْحابُ الْأَيْكَةِ هم قوم شعيب كانوا يسكنون الغيضة
فبعثه الله إليهم فكذبوه فأهلكوا بالظلة
و الأيكة الشجر المتكاثفة.
تفسیر قمی:
پس آنها (یعنی قوم شعیب)، او را (یعنی شعیب ع) را تکذیب کردند.
گفته شده که مقصود از “قوم شعیب” همان کسانی هستند که عذاب “روز سایه” (الظله) آن‌ها را فرا گرفت.
گفته شده که آن روز، روزی بسیار گرم و پر از بادهای سوزان (سموم) بود.
در مورد “اصحاب الأیکه” آمده که “الایکه” به معنای بیشه‌ای پر از درخت است.
بیان:
بیضاوی گفته است:
“اصحاب الأیکه” همان قوم شعیب بودند که در منطقه‌ای جنگلی (بیشه‌زار) زندگی می‌کردند.
خداوند شعیب را به سوی آن‌ها فرستاد، اما آن‌ها او را تکذیب کردند و در نتیجه به وسیله سایه‌ای (که عذاب در آن بود) نابود شدند.
“الأیکه” به معنای درختان انبوه است.

أصحاب الْأيْكة 
توصیف در آیه
اَلْأَيْكَةِ‌ واحدة الأَيْكِ‌ و هو الشجر الملتف الكثير.
قِيلَ‌: إِنْ‌ أَصْحَابِ‌ اَلْأَيْكَةِ‌ كَانُوا أَصْحَابَ‌ شَجَرٍ مُلْتَفٍّ‌ وَ كَانَ‌ شَجَرُهُمْ‌ شَجَرُ اَلْمُقْلِ‌ وَ هُمْ‌ قَوْمُ‌ شُعَيْبٍ.
و يقال الأَيْكَةُ‌ اسم قرية، و الليكة اسم بلد. و قيل هما بمعنى.
قال الجوهري من قرأ أَصْحٰابُ‌ اَلْأَيْكَةِ‌ فهي الغيضة.
و من قرأ ليكة فهي اسم القرية. و يقال هما مثل بكة و مكة.

مجمع البحرين، جلد 5، صفحه 256
«الأَیْکَةِ» مفرد «الأَیْکِ» است و به معنای درختان انبوه و درهم‌تنیده است.
گفته شده: «اصحاب الأیکه» مردمی بودند که در میان درختان انبوه زندگی می‌کردند، و درختان آن‌ها درخت مُقْل (درختی صمغ‌دار) بوده است. اینان همان قوم شعیب هستند.
و گفته شده که «الأیکة» نام روستایی است و «اللِّيكة» نیز نام شهری است.
و برخی گفته‌اند که این دو واژه هم‌معنا هستند.
جوهری گفته است: کسی که «أَصْحَابُ الأَیْکَةِ» را بخواند، منظورش «غیضه» (بیشه‌زار پر درخت) است،
و کسی که «أَصْحَابُ لِیْکَةَ» بخواند، منظورش نام یک روستاست.
و نیز گفته شده که این دو واژه همچون «بَکّه» و «مَکّه» هستند (که هر دو به مکه اشاره دارند).

أصحاب اَلْأَيْكَةِ‌ قيل: نسبوا إلى غيضة كانوا يسكنونها، و قيل: هي اسم بلد.

مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 98

توصیف مدخل
الأيكةَ‌ و الأيْكَ‌: الشَّجَرُ الملتفُّ.

تهذیب اللغة، جلد 10، صفحه 224

أَيك: جنگل. بيشه. نى زار. اهل لغت آنرا به درختان بسيار و پيچيده معنى كرده‌اند مثلا در قاموس آمده «الشجر الملتفّ‌ الكثير» اين معنى با جنگل ميسازد كه بآن در لغت غابَه و أَجَمَه گويند و ايضا آنرا غَيْضَه معنى كرده‌اند، و آن باتلاقى باشد كه آبش فرو رفته و در آن درخت روئيده است، و اين با بيشه و نى‌زار جور ميايد.

قاموس قرآن، جلد 1، صفحه 151

اَلْأَيْكُ‌: شجر ملتف.

مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 98

روى شمر عن ابن الأَعرابي قال: يقال
أيْكة من أثْل،
و رَهْطٌ من عُشَر،
و قَصِيمَة من غَضاً;
از ابن اَعرابی نقل شده که گفت:
می‌گویند:
«أَیْکَة» (بیشه‌زار، یا مجموعه‌ای از درختان) به درختان «أَثْل» (نوعی درخت شبیه گز) گفته می‌شود.
«رَهْط» (گروهی از گیاهان) به مجموعه‌ای از گیاهان «عُشَر» (گیاهی با شیرابه سفید رنگ) گفته می‌شود.
«قَصِیمَة» به دسته‌ای از درختان «غَضاً» (درخت بیابانی با چوب سخت) اطلاق می‌شود.

قال الزجاج: يجوز و هو حسن جداً كذب أصحاب لَيْكةِ‌ ، بغير ألف على الكسر، على أن الأَصل الأَيكةِ‌ فأُلقيت الهمزة فقيل الَيْكةِ‌، ثم حذفت الأَلف فقال لَيْكَةِ‌، و العرب تقول الأَحمرُ قد جاءني، و تقول إذا أَلقت الهمزة: الَحْمرُ جاءني، بفتح اللام و إثبات ألف الوصل، و تقول أيضاً: لَحْمَرُ جاءني، يريدون الأَحْمَرَ; قال: و إثبات الأَلف و اللام فيها في سائر القرآن يدل على أن حذف الهمزة منها التي هي ألف وصل بمنزلة قولهم لَحْمَرَ

لسان العرب، جلد 10، صفحه 395

أَيْك درخت پرشاخ‌وبرگ و متراكم.

ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 1، صفحه 221

أَصْحٰابُ‌ اَلْأَيْكَةِ‌: كسانى بودند كه در جنگلها زندگى مى‌كردند، و نيز گفته‌اند – أيك – اسم شهرى است.

ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 1، صفحه 221

[الأَيْكَة]: واحدة الأيك. و حكى أبو عبيد أنَّ‌«لَيْكَة»اسم القرية التي كانوا فيها، و الأَيكة: اسم البلد.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 1، صفحه 364

درخت مُقل (به انگلیسی: Commiphora wightii
که در طب سنتی به نام‌های مختلفی شناخته می‌شود،
یک درختچه‌ی صمغ‌دار است که در مناطق گرمسیری مانند هند، پاکستان، بنگلادش، یمن و جنوب عربستان رشد می‌کند.

صمغ حاصل از این درخت، به نام مقل یا مقل ازرق، در طب سنتی برای درمان مشکلات گوارشی، التهابات، دردهای مفصلی و به عنوان ملین مورد استفاده قرار می‌گیرد.

[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۷۳ الى ۸۴]
وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمينَ (78)

[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۱۷۶ الى ۱۹۱]
كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلينَ (176)

[سورة ص (۳۸): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ (13)

[سورة ق (۵۰): الآيات ۱۲ الى ۲۰]
وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعيدِ (14)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه):
وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ قَالَ:
أَصْحَابُ الْغَیْظَهًِْ.
[آن‌ها] اصحاب غیظه (خشم) بودند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی