دکتر محمد شعبانی راد

بگذار قبض و بسط نور، قلبتو مشت و مال بده! أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ‏ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ!

Merciful God opens the heart and clenches the heart!
Let this clenching and opening of the light massage your heart!
May the divine light indeed open and soothe your heart! 🌟✨
If you seek solace or guidance, remember that within the ebb and flow of life, there lies a rhythm that can heal and uplift. ❤️

خدای مهربان دل را می‌گشاید و دل را می‌بندد!
بگذار این فشردن و باز شدن نور، قلبت را ماساژ دهد!
باشد که این نور الهی واقعاً قلبت را باز و آرام کند! 🌟✨
اگر به دنبال آرامش یا راهنمایی هستید، به یاد داشته باشید که در جزر و مد زندگی، ریتمی وجود دارد که می‌تواند زخمهای زندگی را التیام بخشد و کیفیت زندگی کردن را بالا ببرد. ❤️

«دلک» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«دَلَكَهُ‏ الدَّلَّاكُ‏ في الحمّام»
«دلكت المرأة العجين»
+ «ملک – ملکت العجین»
«دَلَكْتُ‏ الشّمسَ: يعنى خورشيد (روز) را به شب رساندم.»
انگاری نور، با قبض و بسطش، قلبتو ماساژ میده!!!
چقدر این تصویر برای واژۀ دلک زیباست!

أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ‏ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ

این آیه، داستان قبض و بسط نور در ملکوت قلب است!
داستان اقامۀ صلات یعنی دومی نور شدن!
یعنی توجه به دلوک الشمس تا غسق اللیل و نهایتا قرآن الفجر!
همان داستان لیلة القدر تا مطلع الفجر است!
همان ورکلایف حضرت یونس ع است!

الدُّلوك [دلك] 
قال الفراءُ: جاءَ عن ابن عباس في دُلُوكِ‌ الشمسِ‌ أنَّه زوالُهَا للظُّهرِ.
قال: و رأَيتُ‌ العرب يَذهبُونَ‌ بالدُّلُوكِ‌ إلى غِيابِ‌ الشمس،
(قلت): و قد روينا عن ابن مسعودٍ أَنه قال: دُلُوكُ‌ الشمس: غروبُها.
و روى ابن هانئٍ‌ عن الأخفش أنهُ‌ قال: دُلُوكُ‌ الشَّمس: مِن زوالها إلى غروبها.
و قال أَبو إسحاق: دُلُوكُ‌ الشمْس: زَوالُهَا في وقتِ‌ الظُّهرِ و كذلك مَيْلُهَا للغروبِ‌ هو دلُوكها أَيضاً.
(قلت): و الذي هو أَشْبَهُ‌ بالحقِّ‌ في قول اللّٰه جل و عز: أَقِمِ‌ اَلصَّلاٰةَ‌ لِدُلُوكِ‌ اَلشَّمْسِ… الآية أَنَّ‌ دُلُوكَها: زَوَالُهَا نصفَ‌ النَّهَارِ حتى تكون الآيةُ‌ مُنْتَظمةً‌ للصَّلوات الخمسِ‌، المعنى، و اللّٰه أَعْلم: أَقِمِ‌ اَلصَّلاٰةَ‌ يا محمَّدُ أي أدِمها في وقت زَوَال اَلشَّمْسِ‌ إِلىٰ‌ غَسَقِ‌ اَللَّيْلِ‌، فيدْخُل فيها صلاَتَا العَشيِّ‌، و هما الظُّهْرُ و العَصْرُ، و صلاتَا العِشَاء في غَسَقِ‌ اللَّيْل فهذه أربعُ‌ صَلوَاتٍ‌،
و الخامسةُ‌ قوله جلّ‌ و عزّ: وَ قُرْآنَ‌ اَلْفَجْرِ [الإسراء: 78]، أَيْ‌ و أَقِمْ‌ صلاَةَ‌ الفَجْر فَهَذِه خَمْسُ‌ صُلواتٍ‌ فُرضتْ‌ على مُحمَّدٍ صلّى اللّٰه عليه و سلم و أُمَّتِهِ. و إذا جعلْتَ‌ الدُّلُوكَ‌ غروبَ‌ الشَّمْسِ‌ كانَ‌ الأمْرُ في هذه الآيةِ‌ مَقْصُوراً على ثلاثِ‌ صَلَوَاتٍ. فإنْ‌ قِيلَ‌ فما مَعْنى الدُّلُوكِ‌ في كلامِ‌ العَرَبِ‌؟. قيل: الدُّلوكُ‌: الزَّوَالُ‌، و لذلك قيل لِلشَّمْسِ‌ إِذا زَالَتْ‌ نصفَ‌ النَّهارِ: دَالِكَةٌ‌، و قيل لها إذا أَفَلَتْ‌: دَالِكَةٌ‌ لأنَّها في الحَالتَيْن زَائِلةٌ.

تهذیب اللغة، جلد 10، صفحه 68

[دَلكت] الشمس: أي زالت.
قال اللّٰه تعالى: أَقِمِ‌ اَلصَّلاٰةَ‌ لِدُلُوكِ‌ اَلشَّمْسِ‌ إِلىٰ‌ غَسَقِ‌ اَللَّيْلِ.
و قيل: دلكت: غابت.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 4، صفحه 2144

قيل: إِن الدُّلوك: الميل، و الشمس تميل عند زوالها و غروبها،
فلذلك انطلق على كل واحد منهما.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 4، صفحه 2144

اختلف المفسرون و الفقهاء في قوله: أَقِمِ‌ اَلصَّلاٰةَ‌ لِدُلُوكِ‌ اَلشَّمْسِ‌ فمنهم من قال: يعني صلاة الظهر.
روي ذلك عن ابن عمر. و هو قول مالك و الشافعي
و منهم من قال: يعني صلاة المغرب.
روي ذلك عن أبي وائل و هو قول أبي حنيفة.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 4، صفحه 2145

أي لزوالها و ميلها.

مجمع البحرين، جلد 5، صفحه 266

دُلُوكُ‌ الشّمس: متمايل شدن خورشيد به غروب است.

ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 1، صفحه 684

فإنْ‌ قِيلَ‌ فما مَعْنى الدُّلُوكِ‌ في كلامِ‌ العَرَبِ‌؟
قيل: الدُّلوكُ‌: الزَّوَالُ‌،
و لذلك قيل لِلشَّمْسِ‌ إِذا زَالَتْ‌ نصفَ‌ النَّهارِ: دَالِكَةٌ‌،
و قيل لها إذا أَفَلَتْ‌: دَالِكَةٌ‌ لأنَّها في الحَالتَيْن زَائِلةٌ.

تهذیب اللغة، جلد 10، صفحه 69

دَلَكت الشمسُ‌ تَدْلُك دُلوكا: غربت.
و قيل: اصفرت و مالت للغروب،
و قيل: دلكت: زالت عند كَبِد السماء.

المحکم و المحیط الأعظم، جلد 6، صفحه 754

دلوك: (بر وزن سلوك) ميل.
راغب ميگويد دلوك شمس بمعنى ميل بغروب است.
صحاح آنرا زوال گفته است و مراد از زوال ميل و انحراف خورشيد از وسط‍‌ آسمان بطرف مغرب است و عبارت اخراى وقت ظهر ميباشد.
قاموس آن را غروب، زرد شدن، ميل و زوال از كبد سماء گفته است.
طبرسى آنرا ظهر معنى كرده و از ثعلب نقل ميكند كه معنى آن ميل است.
ابن اثير در نهايه گفته اصل دلوك بمعنى ميل است و از دلوك شمس زايل شدن آن از وسط‍‌ آسمان قصد ميشود و گاهى غروب آفتاب مراد است.

قاموس قرآن، جلد 2، صفحه 352

دُلُوكُ‌ الشمس: ميلها للغروب.
دُلُوكُ‌ الشّمس: متمايل شدن خورشيد به غروب است.
هو من قولهم: دَلَكْتُ‌ الشمس: دفعتها بالرّاح

مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 317

يقال دَلَكَتِ‌ الشمسُ‌ و النجومُ‌ من باب قَعَدَ دُلُوكاً: إذا زالت و مالت عن الاستواء.
قال الجوهري: و يقال دُلُوكُهَا غروبها.
و هو خلاف ما صح عَنْ‌ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ مِنْ‌: ” أَنَّ‌ دُلُوكَ‌ اَلشَّمْسِ‌ زَوَالُهَا.

مجمع البحرين، جلد 5، صفحه 266

دُلُوكُ‌ الشمس: ميلها للغروب، 
متمايل شدن خورشيد به غروب است.

Gradual decline and fading of light!

دلک:
دَلَكَهُ‏ الدَّلَّاكُ‏ في الحمّام
دَلَكْتُ‏ الشّمسَ: يعنى خورشيد (روز) را به شب رساندم.
روز و شب را به هم مالیدم! به این میگن قبض و بسط!
دلاک کارش مشت و مال است!
بگذار قبض و بسط نور، قلبتو مشت و مال بده!
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ‏ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ!
+ «اقامة صلاة»
 … چرا اقامه صلات ؟ برای دلوک الشمس !!!
(برای پیوند «دلوک» نور ولایت «شمس» در نار و تاریکی آیت «لیل» تا صبح فجر لیله قدر «قرآن الفجر» و توقف در این فضا برای همیشه )
اینجوری مالک نور میشی! اینجوری صاحب علم و آبرو میشی!
یعنی اگه از ظهر آشنایی با خورشید در اوج آسمان ولایت اقامه صلات کنی، کم کم این وقایع پیش میاد. شمس با لیل دلوک می شود و بعدا قرآن فجر می رسد!
آشنایی با خورشید در وسط ظهر دنیای قلبت [این زمان فیکس نمیشه!، این نور قلب میره که کم کم  در دل آیت غروب کنه و قلبت تاریک بشه! حالا که قلب تاریک شده، وظیفه صلی از عالم ربانی در دل شرایط بصورت مدام و همیشگی است! لذا راه برگشت به قرآن الفجر و اقامه صلات مربوطه همشون در این حدیث زیبایی که ذیل این آیه آوردیم قشنگ توضیح داده شده … حالا در این زمان طلوع فجر دیگه ساعت قلبت وایمیسته ! زمان و مکان برای تو دیگه متوقف شد! اینجا خلود در زمان بهشتی است. این زمان همان وقتی است که از اذان صبح تا طلوع آفتاب یعنی زمان اقامه نماز صبح «قرآن الفجر» می باشد. حدود یک و نیم ساعت است.
دَلَكَهُ‏ الدَّلَّاكُ‏ في الحمّام :
دَلَكْتُ‏ له ظهره و صدره: إذا مَرَسْتَهما لِتُنَشِّط مجاري الدّم و آلات التّنفّس و تُرْخِى عَصَبَه
المِدْلَك‏ : ابزار مالش، كيسه حمام. «کیسه حمام»:
نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست!
این روز، شب شدن؛ و شب، روز شدن، بالاخره یه جایی، یه زمانی وایمیسته!
بهترین زمان و مکان توقف برای ما ان شاء الله در وقت سحر است! فجر!
اون حدیث زیبا که زمانی است نه از شب و نه از روز!
این زمان بهشتی، وعده زمانی و مکانی توقف‌گاه اهل یقین است!
این همان غایة کار ماست!
این همان معالم ربانی زیبای صاحبان نور ماست!
این همان کتاب و معلم کتاب است!
این همان توقف جلوی نور معالم ربانی است!
تو به مقصد رسیده‌ای و خبر نداری!
بهشت همینجاست!
+ «افق»:
دلوک الشمس الی غسق اللیل …
اقامه صلات تا رسیدن به این افق و افق فجر یعنی قرآن الفجر …
انگاری همون مفاهیم کلی جفت شدن و زوج شدن و در افق محو شدن و در فضای ملکوت با نور یاد معالم ربانی قرین شدن است که حاصل اقامه صلات از همین نور جاوید است.
دلک یعنی جایی که شب و روز به هم مالیده می شوند!
یعنی ملکوت قلب ما، که مدام عرصه آشکار شدن اوامر نورانی خدای مهربان برای ماست!
اون زمان و مکان همان شطر است!
همان تمثال نورانی قرای ظاهره در ملکوت قلب ما، بین ما و قرای مبارکه، است!
همان شاخص وسط ساعت آفتابی است! «فیء»
همان مورچه داناست!
همان شفا البئر است که به محض اینکه دست سیاه ما را تو دست سفید آل محمد ع میگذارد دیگه این دست سپید بی‌گزند «بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ» از جَیب خارج می شود.
+ «بیض»:
[وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‏ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى‏ (22)
وَ أَدْخِلْ يَدَكَ في‏ جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ في‏ تِسْعِ آياتٍ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ (12)
اسْلُكْ يَدَكَ في‏ جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِكَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ (32)
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ (46)
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرينَ (108)
وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرينَ (33)] …
«وَ اضْمُمْ … وَ أَدْخِلْ … اسْلُكْ» این سه تا هم قشنگن!
به کیسه کش حمام میگن: «دلّاک»
چون کارش اینه که یکریز به بدن این و اون کیسه بماله!
«دَلَكَهُ الدهرُ»:
اینجوری بگیم: «دَلَكَهُ النّور!»
نور یعنی قبض و بسط نور که کلام خداست، مدام این قلب رو ماساژ میده و بهش کیسه میکشه تا چرکهای حسادت رو از این دنیای قلب خارج کنه و پاک و طیّب و طاهر بشه!
+ «سَنُريهِمْ‏ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ
أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ » :
قطعا آیات، قلب اهل یقین را چنان کیسه خواهند کشید «دَلَكَهُ الدهرُ»، که هرچی چرک و کثافت است از دنیای قلب خارج شود.
+ «سحق – اسحاق»
مفهوم « إمرار شي‏ء على شي‏ء بحيث يصدق المسح و المرس »
+ «سوک – مسواک»
و أصل الدلوك هو الغروب كما في غير واحد من معاجم اللغة
و أصل الدلوك المسح يقال ذلك الشي‏ء بيده دلكا: مسحه و فركه و غمزه،
و المراد بدلوك الشمس مسحها و غمزها بالافق كأنّها تفرك به،
و لعلّ من فسره بالزوال، أراد زوال الشمس من الافق، و الا فالزوال بمعنى ميل الشمس عن سمت الرأس المختبر ذلك بزوال في‏ء الشاخص، فهو اصطلاح خاصّ من عرف خاصّ، لم يكن ليعرفه العامّة:
و لا لهم مع الزوال بهذا المعنى شأن و حاجة حتّى يتداولوه بينهم و يلهجوا به، فلا وجه لحمل الآية على هذا المعنى أبدا.
اللغة:
الدلوك الزوال
دلوك الشمس من لدن زوالها إلى غروبها و قيل هو الغروب
و أصله من الدلك فسمي الزوال دلوكا لأن الناظر إليها يدلك عينيه لشدة شعاعها
و سمي الغروب دلوكا لأن الناظر يدلك عينيه ليتبينها
دلكت الشمس مالت
يقال دلكت براح و براح أي مالت للزوال حتى صار الناظر يحتاج إذا تبصرها أن يكسر الشعاع عن بصره براحته
لغت:
دلوك: رسيدن خورشيد بوسط نصف النهار.
برخى گويند: از ظهر تا غروب.
برخى گويند: غروب.
اصل اين كلمه، از «دلك» به معناى ماليدن است،
زيرا هنگام ظهر، هر كس به خورشيد، نگاه كند، بر اثر شدت شعاع آن چشمش را مى‏‌مالد.
به غروب هم «دلوك» گويند، زيرا كسى كه هنگام غروب بر آن نگاه كند، براى يافتن‏ آن چشمش را مى‌‏مالد.

مشتقات ریشۀ «دلک» در آیات قرآن:

این آیات زیبا رو با فهم معنای قبض و بسط نور در ملکوت قلب باید بدقت مطالعه کنیم.
مثل سورۀ قدر و داستان تکراری ورکلایفها،
یعنی تقدیراتی که با لیلة قدر شروع میشن و به مطلع الفجر ختم میشن.
اگه میخوای حضور نور فرشتۀ مهربان رو درک کنی باید شاهد قرآن الفجر باشی!
یعنی باید کلام نورانی فرشتۀ مهربان رو در ملکوت قلبت شاهد باشی و قرائت کنیو بهش عمل کنی!
مباحث زیبا و مهم صلات و اقامۀ صلات!
دلوک الشمس به چه معناست؟
غسق اللیل چیست؟
قرآن الفجر کدام است؟
شاهد و مشهود اشاره به چه کسانی دارد؟
داستان تهجد و شب‌زنده داری یعنی چه؟
نافله چیست؟
مقام محمود خدای مهربان چیست و از آنِ چه کسانی است؟
و ادامۀ واژه های زیبای این آیات زیبای قرآن …
همه و همه در ملکوت قلب باید تجربه شوند و قابل بازگو کردن نیست!!!
پس: 
بگذار قبض و بسط نور، قلبتو مشت و مال بده!

[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۷۸ الى ۸۱]
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً (۷۸)
نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار،
و [نيز] نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان‏] است.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً (۷۹)
و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‏] نافله‌‏اى باشد،
اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ 
وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً (۸۰)
و بگو: «پروردگارا، مرا [در هر كارى‏] به طرز درست داخل كن و به طرز درست خارج ساز،
و از جانب خود براى من تسلطى يارى‌‏بخش قرار ده.»
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً (۸۱)
و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آرى، باطل همواره نابودشدنى است.»

امام باقر علیه السلام:
عَنْ زُرَارَهًَْ قَال سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ ع عَمَّا فَرَضَ اللَّهُ عزّوجلّ مِنَ الصَّلَاهًِْ
فَقَالَ خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
فَقُلْتُ فَهَلْ سَمَّاهُنَّ وَ بَیَّنَهُنَّ فِی کِتَابِهِ
قَالَ نَعَمْ
قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِنَبِیِّهِ ص
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ
وَ دُلُوکُهَا زَوَالُهَا
فَفِیمَا بَیْنَ دُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَیَّنَهُنَّ وَ وَقَّتَهُنَّ
وَ غَسَقُ اللَّیْلِ هُوَ انْتِصَافُهُ.
زراره گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی نمازهای واجب پرسیدم،
فرمود: «پنج نماز در هر شب و روز».
پرسیدم: «آیا خداوند در کتاب خود از آن‌ها نام برده و آن‌ها را مشخّص‌کرده است»؟
فرمود: «آری! خداوند تبارک‌وتعالی به پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده است؛
أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ،
دلوکِ خورشید یعنی زوال آن و وقت ظهر،
از این زوال تا نیمه شب چهار نماز واجب است که خدا آن‌ها را توضیح و تبیین کرده و وقت آن‌ها را مشخّص نموده است
و غَسَق اللّیل یعنی نیمه شب».

بیایید به تاسّی از گل زیبای آفتابگردان، روز و شب، مدام دوّمی نورمان باشیم!

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی