Whom do you trust? your guardian angel or the devil?!
Do not trust the devil! He is a deceiver.
Seek to understand the concept of trust from the various and beautiful names of the Guardian Angel.
The concept of “TRUST” is inferred from the words عمد, وثق, جبل,رجل, سند, and رکن. The Arabic tent pillar is a beautiful example to understand this concept. How much trust should a climber have in his hooks and knots?
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #AngelDevil #InnerVoice #foundation #trust #deception
+ «با تمام وجود، به نور تقدیراتت اعتماد کن! بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى!»
«خدع – خدعة» یکی از هزار واژه مترادف «حسد»
به کی اعتماد داری؟ به فرشته نگهبانت یا به شیطان؟!
به شیطان اعتماد نکن! او فریبکار است.
به دنبال درک مفهوم واژه «اعتماد» از نامهای متنوع و زیبای فرشته نگهبان باش.
مفهوم “اعتماد” از واژههای «عمد»، «وثق»، «جبل»، «رجل»، «سند» و «رکن» استنباط می شود. ستون چادر عربی «العمود» مثال زیبایی برای درک مفهوم واژه «عمد – اعتماد» است.
یک کوهنورد چقدر باید به قلّاب و گرههای خودش اعتماد داشته باشه؟
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان عاطفی # حسادت # فرشته شیطان # صدای داخلی # بنیاد # اعتماد # فریب
+ مقاله «خیانتِ پنهان».
[سورة البقرة (2): الآيات 8 الی10] : « يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ »
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (8)
و برخى از مردم مىگويند: «ما به خدا و روز بازپسين ايمان آوردهايم»، ولى گروندگان [راستين] نيستند.
يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ (9)
با خدا و مؤمنان نيرنگ مىبازند؛ ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمىزنند، و نمىفهمند.
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ (10)
در دلهايشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاى] آنچه به دروغ مىگفتند، عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت.
[سورة النساء (4): الآيات 142 الى 143] : « إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ »
إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلاً (142)
منافقان، با خدا نيرنگ مىكنند، و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد ؛ و چون به نماز ايستند با كسالت برخيزند. با مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىكنند.
مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً (143)
ميانِ آن [دو گروه] دو دلند؛ نه با اينانند و نه با آنان. و هر كه را خدا گمراه كند، هرگز راهى براى [نجات] او نخواهى يافت.
[سورة الأنفال (8): الآيات 62 الى 63] : « وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ »
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62)
و اگر بخواهند تو را بفريبند، [يارى] خدا براى تو بس است. همو بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد.
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (63)
و ميان دلهايشان الفت انداخت، كه اگر آنچه در روى زمين است همه را خرج مىكردى نمىتوانستى ميان دلهايشان الفت برقرار كنى، ولى خدا بود كه ميان آنان الفت انداخت، چرا كه او تواناى حكيم است.
[سورة المائدة (5): آية 14] : « أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ »
وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (14)
و از كسانى كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، از ايشان [نيز] پيمان گرفتيم، و[لى] بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند فراموش كردند، و ما [هم] تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم، و به زودى خدا آنان را از آنچه مىكردهاند [و مىساختهاند] خبر مىدهد.
[سورة المائدة (5): الآيات 70 الى 71] : « لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ »
لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ (70)
ما از فرزندان اسرائيل سخت پيمان گرفتيم، و به سويشان پيامبرانى روانه كرديم. هر بار پيامبرى چيزى بر خلاف دلخواهشان برايشان آورد، گروهى را تكذيب مىكردند و گروهى را مىكشتند.
وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ (71)
و پنداشتند كيفرى در كار نيست. پس كور و كَر شدند. سپس خدا توبه آنان را پذيرفت. باز بسيارى از ايشان كور و كر شدند، و خدا به آنچه انجام مىدهند بيناست.
[سورة المائدة (5): آية 12] : « وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ »
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (12)
در حقيقت، خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت. و از آنان دوازده سركرده برانگيختيم. و خدا فرمود: «من با شما هستم.» اگر نماز برپا داريد و زكات بدهيد و به فرستادگانم ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و وام نيكويى به خدا بدهيد، قطعاً گناهانتان را از شما مىزدايم، و شما را به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در مىآورم. پس هر كس از شما بعد از اين كفر ورزد، در حقيقت از راه راست گمراه شده است.
[سورة المائدة (5): آية 7] : « وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ »
وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (7)
و نعمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته و [نيز] پيمانى را كه شما را به [انجام] آن متعهد گردانيده، به ياد آوريد، آنگاه كه گفتيد: «شنيديم و اطاعت كرديم.» و از خدا پروا داريد كه خدا به راز دلها آگاه است.
[سورة المائدة (5): آية 13] : « فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ »
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (13)
پس به [سزاى] پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم. [به طورى كه] كلمات را از مواضع خود تحريف مىكنند، و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند. و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مىشوى، مگر [شمارى] اندك از ايشان [كه خيانتكار نيستند]. پس، از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد.
[سورة الأعراف (7): الآيات 169 الى 170] : « أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ »
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (169)
آنگاه بعد از آنان، جانشينانى وارث كتاب [آسمانى] شدند كه متاع اين دنياى پست را مىگيرند و مىگويند: «بخشيده خواهيم شد.» و اگر متاعى مانند آن به ايشان برسد [باز] آن را مىستانند. آيا از آنان پيمان كتاب [آسمانى] گرفته نشده كه جز به حقّ نسبت به خدا سخن نگويند، با اينكه آنچه را كه در آن [كتاب] است آموختهاند؟ و سراى آخرت براى كسانى كه پروا پيشه مىكنند بهتر است. آيا باز تعقّل نمىكنيد؟
وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ (170)
و كسانى كه به كتاب [آسمانى] چنگ درمىزنند و نماز برپا داشتهاند [بدانند كه] ما اجر درستكاران را تباه نخواهيم كرد.
[سورة الرعد (13): الآيات 19 الى 24] : « وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ »
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (19)
پس، آيا كسى كه مىداند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، حقيقت دارد، مانند كسى است كه كوردل است؟ تنها خردمندانند كه عبرت مىگيرند.
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ (20)
همانان كه به پيمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمىشكنند.
وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ (21)
و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مىپيوندند و از پروردگارشان مىترسند و از سختى حساب بيم دارند.
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (22)
و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم، نهان و آشكارا انفاق كردند، و بدى را با نيكى مىزدايند، ايشان راست فرجام خوش سراى باقى.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ (23)
[همان] بهشتهاى عدن كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند در آن داخل مىشوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان درمىآيند.
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (24)
[و به آنان مىگويند:] «درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر كرديد. راستى چه نيكوست فرجام آن سراى!»
[سورة يوسف (12): الآيات 77 الى 80] : « أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ »
قالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّها يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُونَ (77)
گفتند: «اگر او دزدى كرده، پيش از اين [نيز] برادرش دزدى كرده است. «يوسف اين [سخن] را در دل خود پنهان داشت و آن را برايشان آشكار نكرد [ولى] گفت: «موقعيت شما بدتر [از او]ست، و خدا به آنچه وصف مىكنيد داناتر است.»
قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً كَبِيراً فَخُذْ أَحَدَنا مَكانَهُ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (78)
گفتند: «اى عزيز، او پدرى پير سالخورده دارد؛ بنابراين يكى از ما را به جاى او بگير، كه ما تو را از نيكوكاران مىبينيم.»
قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاَّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ (79)
گفت: «پناه به خدا، كه جز آن كس را كه كالاى خود را نزد وى يافتهايم بازداشت كنيم، زيرا در آن صورت قطعاً ستمكار خواهيم بود.»
فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قالَ كَبِيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ (80)
پس چون از او نوميد شدند، رازگويان كنار كشيدند. بزرگشان گفت: «مگر نمىدانيد كه پدرتان با نام خدا پيمانى استوار از شما گرفته است و قبلا [هم] در باره يوسف تقصير كرديد؟ هرگز از اين سرزمين نمىروم تا پدرم به من اجازه دهد يا خدا در حق من داورى كند، و او بهترين داوران است.
[سورة يوسف (12): الآيات 63 الى 66] : « قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ … فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ »
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلى أَبِيهِمْ قالُوا يا أَبانا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا نَكْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (63)
پس چون به سوى پدر خود بازگشتند، گفتند: «اى پدر، پيمانه از ما منع شد. برادرمان را با ما بفرست تا پيمانه بگيريم، و ما نگهبان او خواهيم بود.»
قالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَما أَمِنْتُكُمْ عَلى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (64)
[يعقوب] گفت: «آيا همان گونه كه شما را پيش از اين بر برادرش امين گردانيدم، بر او امين سازم؟ پس خدا بهترين نگهبان است، و اوست مهربانترين مهربانان.»
وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قالُوا يا أَبانا ما نَبْغِي هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا وَ نَمِيرُ أَهْلَنا وَ نَحْفَظُ أَخانا وَ نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ (65)
و هنگامى كه بارهاى خود را گشودند، دريافتند كه سرمايهشان بدانها بازگردانيده شده است. گفتند: «اى پدر، [ديگر] چه مىخواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما بازگردانيده شده است. قوت خانواده خود را فراهم، و برادرمان را نگهبانى مىكنيم، و [با بردن او] يك بار شتر مىافزاييم، و اين [پيمانه اضافى نزد عزيز] پيمانهاى ناچيز است.»
قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلاَّ أَنْ يُحاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ (66)
گفت: «هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا با من با نام خدا پيمان استوارى ببنديد كه حتماً او را نزد من باز آوريد، مگر آنكه گرفتار [حادثهاى] شويد.» پس چون پيمان خود را با او استوار كردند [يعقوب] گفت: «خدا بر آنچه مىگوييم وكيل است.»
[سورة الرعد (13): الآيات 25 الى 29] : « وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ »
وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (25)
و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستنِ آن مىشكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مىگسلند و در زمين فساد مىكنند، بر ايشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ايشان راست.
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ (26)
خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند، و[لى آنان] به زندگى دنيا شاد شدهاند، و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهرهاى [ناچيز] نيست.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ (27)
و كسانى كه كافر شدهاند مىگويند: «چرا از جانب پروردگارش معجزهاى بر او نازل نشده است؟» بگو: «در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مىنمايد.»
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (28)
همان كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ (29)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.
[سورة الأحزاب (33): الآيات 6 الى 10] : « وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ … وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً »
النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً (6)
پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند، و خويشاوندان [طبقِ] كتاب خدا، بعضى [نسبت] به بعضى اولويّت دارند [و] بر مؤمنان و مهاجران [مقدّمند]، مگر آنكه بخواهيد به دوستان [مؤمن] خود [وصيّت يا] احسانى كنيد، و اين در كتاب [خدا] نگاشته شده است.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً (7)
و [ياد كن] هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم، و از [همه] آنان پيمانى استوار گرفتيم.
لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً (8)
تا راستان را از صدقشان باز پرسد، و براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً (9)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمىديديد فرستاديم، و خدا به آنچه مىكنيد همواره بيناست.
إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا (10)
هنگامى كه از بالاى [سر] شما و از زير [پاى] شما آمدند، و آنگاه كه چشمها خيره شد و جانها به گلوگاهها رسيد و به خدا گمانهايى [نابجا] مىبرديد.
[سورة هود (11): الآيات 77 الى 83] : « لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ »
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ (77)
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به [آمدنِ] آنان ناراحت، و دستش از حمايت ايشان كوتاه شد و گفت: «امروز، روزى سخت است.»
وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ (78)
و قوم او شتابان به سويش آمدند، و پيش از آن كارهاى زشت مىكردند. [لوط] گفت: «اى قوم من، اينان دختران منند. آنان براى شما پاكيزهترند. پس از خدا بترسيد و مرا در كار مهمانانم رسوا مكنيد. آيا در ميان شما آدمى عقلرس پيدا نمىشود؟»
قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ (79)
گفتند: «تو خوب مىدانى كه ما را به دخترانت حاجتى نيست و تو خوب مىدانى كه ما چه مىخواهيم.»
قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ (80)
[لوط] گفت: «كاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم يا به تكيهگاهى استوار پناه مىجستم.»
قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ (81)
گفتند: «اى لوط، ما فرستادگان پروردگار توييم. آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت. پس، پاسى از شب گذشته خانوادهات را حركت ده -و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد- مگر زنت، كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد. بىگمان، وعدهگاه آنان صبح است. مگر صبح نزديك نيست؟»
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ (82)
پس چون فرمان ما آمد، آن [شهر] را زير و زبر كرديم و سنگپارههايى از [نوع] سنگ گِلهاى لايه لايه، بر آن فرو ريختيم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ (83)
[سنگهايى] كه نزد پروردگارت نشانزده بود. و [خرابههاى] آن از ستمگران چندان دور نيست.
[سورة النساء (4): الآيات 155 الى 158] : « فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ »
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (155)
پس به [سزاى] پيمانشكنىشان، و انكارشان نسبت به آيات خدا، و كشتار ناحقّ آنان [از] انبيا، و گفتارشان كه: «دلهاى ما در غلاف است» [لعنتشان كرديم] بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دلهايشان مُهر زده و در نتيجه جز شمارى اندك [از ايشان] ايمان نمىآورند.
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً (156) و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند، وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً (157)
و گفته ايشان كه: «ما مسيح، عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم»، و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند، ليكن امر بر آنان مشتبه شد؛ و كسانى كه در باره او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شكّ شدهاند و هيچ علمى بدان ندارند، جز آنكه از گمان پيروى مىكنند، و يقيناً او را نكشتند.
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً (158)
بلكه خدا او را به سوى خود بالا بُرد، و خدا توانا و حكيم است.
[سورة الحديد (57): الآيات 7 الى 10] : « وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ »
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ (7)
به خدا و پيامبر او ايمان آوريد، و از آنچه شما را در [استفاده از] آن، جانشين [ديگران] كرده، انفاق كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگى خواهند داشت.
وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (8)
و شما را چه شده كه به خدا ايمان نمىآوريد و [حال آنكه] پيامبر [خدا] شما را دعوت مىكند تا به پروردگارتان ايمان آوريد، و اگر مؤمن باشيد، بىشكّ [خدا] از شما پيمان گرفته است.
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (9)
او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مىفرستد، تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند. و در حقيقت، خدا [نسبت] به شما سخت رؤوف و مهربان است.
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (10)
و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمىكنيد و [حال آنكه] ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلّق دارد؟ كسانى از شما كه پيش از فتح [مكّه] انفاق و جهاد كردهاند، [با ديگران] يكسان نيستند. آنان از [حيث] درجه بزرگتر از كسانىاند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداختهاند. و خداوند به هر كدام وعده نيكو داده است، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
[سورة الرعد (13): الآيات 1 الى 2] : « رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (1)
الف، لام، ميم، راء. اين است آيات كتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بيشتر مردم نمىگروند.
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (2)
خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد؛ هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مىدهند. [خداوند] در كار [آفرينش] تدبير مىكند، و آيات [خود] را به روشنى بيان مىنمايد، اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد.
[سورة البقرة (2): آية 63] : « وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ »
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (63)
و چون از شما پيمان محكم گرفتيم، و [كوه] طور را بر فراز شما افراشتيم، [و فرموديم:] «آنچه را به شما دادهايم به جِدّ و جهد بگيريد، و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشيد، باشد كه به تقوا گراييد.»
[سورة البقرة (2): آية 27] : « الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ »
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (27)
همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند؛ و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مىگسلند؛ و در زمين به فساد مىپردازند؛ آنانند كه زيانكارانند.
[سورة البقرة (2): آية 256] : « فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى »
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (256)
در دين هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است. و خداوند شنواىِ داناست.
[سورة لقمان (31): الآيات 21 الى 25] : « فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى »
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ (21)
و چون به آنان گفته شود: «آنچه را كه خدا نازل كرده پيروى كنيد»، مىگويند: «[نه!] بلكه آنچه كه پدرانمان را بر آن يافتهايم پيروى مىكنيم»؛ آيا هر چند شيطان آنان را به سوى عذاب سوزان فرا خواند؟
وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (22)
و هر كس خود را -در حالى كه نيكوكار باشد- تسليم خدا كند، قطعاً در ريسمان استوارترى چنگ درزده، و فرجام كارها به سوى خداست.
وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (23)
و هر كس كفر ورزد، نبايد كفر او تو را غمگين گرداند. بازگشتشان به سوى ماست، و به [حقيقتِ] آنچه كردهاند آگاهشان خواهيم كرد. در حقيقت، خدا به راز دلها داناست.
نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ (24)
[ما] آنان را اندكى برخوردار مىسازيم، سپس ايشان را در عذابى پر فشار درمانده مىكنيم.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (25)
و اگر از آنها بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ مسلّماً خواهند گفت: «خدا.» بگو: «ستايش از آنِ خداست» ولى بيشترشان نمىدانند.
[سورة لقمان (31): الآيات 1 الى 10] : « خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم (1)
الف، لام، ميم.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ (2)
اين است آيات كتاب حكمتآموز،
هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ (3)
[كه] براى نيكوكاران رهنمود و رحمتى است،
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4)
[همان] كسانى كه نماز برپا مىدارند و زكات مىدهند، و [هم] ايشانند كه به آخرت يقين دارند.
أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)
آنانند كه از جانب پروردگارشان از هدايت برخوردارند، و ايشانند كه رستگارانند.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (6)
و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى[هيچ] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود.
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ (7)
و چون آيات ما بر او خوانده شود، با نِخوت روى برمىگرداند، چنانكه گويى آن را نشنيده [يا] گويى در گوشهايش سنگينى است؛ پس او را از عذابى پردرد خبر ده.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ (8)
در حقيقت، كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، باغهاى پرنعمت خواهند داشت،
خالِدِينَ فِيها وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (9)
كه در آن جاودان مىمانند؛ وعده خداست كه حقّ است و هموست شكستناپذير سنجيدهكار.
خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (10)
آسمانها را بىهيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد و در زمين كوههاى استوار بيفكند تا [مبادا زمين] شما را بجنباند، و در آن از هر گونه جنبندهاى پراكنده گردانيد، و از آسمان آبى فروفرستاديم و از هر نوع [گياه] نيكو در آن رويانيديم.