Jealousy, the stain of shame in the world of the heart!
«برص» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْبَرَصُ: لون مختلط حمرة و بياضا أو غيرهما، و لا يحصل إلا من فساد المزاج و خلل في الطبيعة»
«بَرَص: پيسى، مرضى است جلدى كه رنگ قسمتهائى از بدن سفيد ميگردد.»
«وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ»
«وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي»
+ «اذن الله»
درمان برص، باذن الله است!
درمان حسد، باذن الله است!
حسادت، بیماری پیسیِ دنیای قلب است!
حسادت، لکۀ ننگ دنیای قلب است!
درمان لک و پیس قلب، نور ولایت است!
باذن الله – بنور الله!
النّور، الولایة!
جبران لغزشها، فقط با عمل به نور ولایت!
+ «قلبی مالامال از سنگریزه! قلب مریض!»:
«فَلَقَدْ تَبَيَّنَ نَقْصُ الْخَطِيئَةِ وَ ذُلُّهَا فِي أَعْضَائِي وَ سَائِرِ بَدَنِي»
توسل به اصحاب کساء علیهم السلام
در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام ذیل آیۀ:
«فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم»؛
«سپس آدم(ع) از پروردگارش کلماتی دریافت کرد و با آنها توبه کرد
و خداوند توبۀ او را پذیرفت؛ چراکه خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
می خوانیم:
هنگامی که حضرت آدم(ع) مرتکب آن ترک اولی شد
و از پیشگاه خداوند متعال پوزش طلبید، عرض کرد:
«یَا رَبِّ! تُبْ عَلَیَّ، وَاقْبَلْ مَعْذِرَتِی،
وَ أَعِدْنِی إِلَی مَرْتِبَتِی، وَ ارْفَعْ لَدَیْکَ دَرَجَتِی
فَلَقَدْ تَبَیَّنَ نَقْصُ الْخَطِیئَةِ وَ ذُلُّهَا فِی أَعضَائِی وَ سائِرِ بَدَنِی؛
پروردگارا! به من رو کن و عذر مرا قبول نما.
و مرا به مرتبهام بازگردان و درجهام را نزد خود رفیع گردان،
بدرستیکه نقص خطای حسادت و خواری آن در اعضا و تمام وجودم آشکار شد.»
خداوند فرمود:
آیا به خاطر نداری که به تو دستور دادم در شداید و حوادث سنگین و دردناک،
به محمّد(ص) و آل پاک او مرا بخوانی؟؛
حضرت آدم(ع) عرض کرد:
پروردگارا! آری.
خداوند فرمود:
«فَتَوَسَّلْ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ خُصُوصاً،
فَادْعُنِی أُجِبْکَ إِلَی مُلْتَمَسِکَ، وَ أَزِدْکَ فَوْقَ مُرَادِکَ.
پس مخصوصاً به محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) توسل کن،
پس مرا [به نام آنها] بخوان تا تقاضای تو را بپذیرم و بیش از آنچه میخواهی به تو بدهم.»
+ «زلّات الانبیاء ع!»
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ص225
[تَوَسُّلُ آدَمَ ع بِمُحَمَّدٍ ص وَ آلِهِ وَ قَبُولُ تَوْبَتِهِ بِهِمْ ع]:
قَالَ ع:
فَلَمَّا زَلَّتْ مِنْ آدَمَ الْخَطِيئَةُ،
وَ اعْتَذَرَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، قَالَ:
يَا رَبِّ تُبْ عَلَيَّ، وَ اقْبَلْ مَعْذِرَتِي، وَ أَعِدْنِي إِلَى مَرْتِبَتِي، وَ ارْفَعْ لَدَيْكَ دَرَجَتِي
فَلَقَدْ تَبَيَّنَ نَقْصُ الْخَطِيئَةِ وَ ذُلُّهَا فِي أَعْضَائِي وَ سَائِرِ بَدَنِي.
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:
يَا آدَمُ أَ مَا تَذْكُرُ أَمْرِي إِيَّاكَ بِأَنْ تَدْعُوَنِي بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ عِنْدَ شَدَائِدِكَ وَ دَوَاهِيكَ،
وَ فِي النَّوَازِلِ [الَّتِي] تَبْهَظُكَ
قَالَ آدَمُ: يَا رَبِّ بَلَى.
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ:
فَتَوَسَّلْ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ خُصُوصاً،
فَادْعُنِي أُجِبْكَ إِلَى مُلْتَمَسِكَ، وَ أَزِدْكَ فَوْقَ مُرَادِكَ.
فَقَالَ آدَمُ:
يَا رَبِّ، يَا إِلَهِي وَ قَدْ بَلَغَ عِنْدَكَ مِنْ مَحَلِّهِمْ أَنَّكَ بِالتَّوَسُّلِ [إِلَيْكَ] بِهِمْ تَقْبَلُ تَوْبَتِي وَ تَغْفِرُ خَطِيئَتِي،
وَ أَنَا الَّذِي أَسْجَدْتَ لَهُ مَلَائِكَتَكَ، وَ أَبَحْتَهُ جَنَّتَكَ وَ زَوَّجْتَهُ حَوَّاءَ أَمَتَكَ، وَ أَخْدَمْتَهُ كِرَامَ مَلَائِكَتِكَ!
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:
يَا آدَمُ إِنَّمَا أَمَرْتُ الْمَلَائِكَةَ بِتَعْظِيمِكَ [وَ] بِالسُّجُودِ [لَكَ] إِذْ كُنْتَ وِعَاءً لِهَذِهِ الْأَنْوَارِ،
وَ لَوْ كُنْتَ سَأَلْتَنِي بِهِمْ قَبْلَ خَطِيئَتِكَ أَنْ أَعْصِمَكَ مِنْهَا،
وَ أَنْ أُفَطِّنَكَ لِدَوَاعِي عَدُوِّكَ إِبْلِيسَ حَتَّى تَحْتَرِزَ مِنْهُ لَكُنْتُ قَدْ جَعَلْتُ ذَلِكَ،
وَ لَكِنَّ الْمَعْلُومَ فِي سَابِقِ عِلْمِي يَجْرِي مُوَافِقاً لِعِلْمِي،
فَالْآنَ فَبِهِمْ فَادْعُنِي لأجبك [لِأُجِيبَكَ].
فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ آدَمُ:
«اللَّهُمَّ [بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ] بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ، وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمْ لَمَّا تَفَضَّلْتَ [عَلَيَ] بِقَبُولِ تَوْبَتِي وَ غُفْرَانِ زَلَّتِي وَ إِعَادَتِي مِنْ كَرَامَاتِكَ إِلَى مَرْتَبَتِي».
فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
قَدْ قَبِلْتُ تَوْبَتَكَ، وَ أَقْبَلْتُ بِرِضْوَانِي عَلَيْكَ، وَ صَرَفْتُ آلَائِي وَ نَعْمَائِي إِلَيْكَ،
وَ أَعَدْتُكَ إِلَى مَرْتَبَتِكَ مِنْ كَرَامَاتِي، وَ وَفَّرْتُ نَصِيبَكَ مِنْ رَحَمَاتِي.
فَذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ.
امام عسکری علیه السلام:
هنگامی که حضرت آدم(ع) مرتکب آن ترک اولی شد
و از پیشگاه خداوند متعال پوزش طلبید، عرض کرد:
پروردگارا! به من رو کن و عذر مرا قبول نما.
و مرا به مرتبهام بازگردان، و درجهام را نزد خود رفیع گردان.
بدرستیکه نقص خطای حسادت و خواری آن در اعضا و تمام وجودم آشکار شد.»
خداوند متعال فرمود:
«ای آدم (علیه السلام)!
آیا به یاد نداری که تو را فرمان دادم هرگاه دشواری و ناگواری بر تو روی آورده و به تنگنایت افکند،
مرا به محمّد (و خاندان پاکش (علیهم السلام) فراخوانی»؟
آدم (علیه السلام) گفت: «بله پروردگارم»!
خداوند عزّوجلّ فرمود:
«پس، بهواسطهی آنان به خصوص محمّد (علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن و حسین (علیها السلام) مرا فراخوان تا خواستهات را برآورم و به تو بیش از آنچه خواستهای عطاکنم».
آدم (علیه السلام) گفت:
«خدایا و بار پروردگارا!
آیا جایگاه ایشان نزد تو تا آنجا رسیده که با چنگانداختن به دامان ایشان، توبهام را میپذیری و از گناهم درمیگذری؟
درحالیکه من آن کسی هستم که فرشتگانت را بهسویش به سجده درآوردی و در بهشت خود جای دادی و کنیز خود حوا (سلام الله علیها)، را به همسریاش درآوردی و گرامیترین فرشتگانت را به خدمتش گماردی».
خداوند متعال فرمود: «ای آدم (علیه السلام)!
من فرشتگانم را از آن رو فرمان دادم تا به بزرگداشت تو بهسویت سجده آورند که تو ظرف این نورها (نور پنجتن) بودی و اگر پیش از گناهت، مرا به حق ایشان سوگند داده و خواستهبودی تا تو را از آن گناه نگاهدارم و از مکرهای دشمنت شیطان، آگاه سازم تا از آن گناه پروا کنی، قطعاً من این خواستهات را برمیآوردم.
امّا آنچه پیشتر در علم من آشکار بود اکنون به طور کامل و دقیق روی داده است و اکنون به حقّ ایشان مرا فراخوان تا تو را پاسخ دهم».
آدم (علیه السلام) گفت:
«خداوندا! به شکوه محمّد ص و خاندان پاکش (علیهم السلام) و به شکوه علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن، حسین و پاکان خاندان ایشان (علیهم السلام) بر من مرحمت فرما و توبهام را بپذیر و گناهم را ببخشای و مرا به آن مرتبهای که از کرامت تو داشتم، بازگردان».
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۴۸ الى ۴۹]
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ (۴۸)
و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مىآموزد.
وَ رَسُولاً إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ
أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۴۹)
و [او را به عنوان] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مىفرستد، كه او به آنان مىگويد:]
«در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزهاى آوردهام:
من از گِل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مىسازم،
آنگاه در آن مىدمم، پس به اذن خدا پرندهاى مىشود؛
و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مىبخشم؛
و مردگان را زنده مىگردانم؛
و شما را از آنچه مىخوريد و در خانههايتان ذخيره مىكنيد، خبر مىدهم؛
مسلماً در اين [معجزات]، براى شما -اگر مؤمن باشيد- عبرت است.»
[سورة المائدة (۵): آية ۱۱۰]
إِذْ قالَ اللَّهُ
يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ
إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ
تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً
وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي
وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي
وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي
وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ
فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (۱۱۰)
[ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود:
«اى عيسى پسر مريم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور،
آنگاه كه تو را به روحالقدس تأييد كردم
كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى؛
و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم؛
و آنگاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى] به شكل پرنده مىساختى،
پس در آن مىدميدى، و به اذن من پرندهاى مىشد،
و كور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا مىدادى؛
و آنگاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون مىآوردى؛
و آنگاه كه [آسيب] بنىاسرائيل را -هنگامى كه براى آنان حجّتهاى آشكار آورده بودى- از تو باز داشتم.
پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند:
اين[ها چيزى] جز افسونى آشكار نيست.